خداوندا🙏
#باڪری نیستم
برایت #گمنام بمانم...جسمم ذره ای از خاک را هم دربر نگیرد...
#چمران نیستم
برایت عارفانه باشم...
#آوینی نیستم
برایت قلم بزنم...
#محمود_رضا نیستم نصف بدنم پر ترکش باشد و پر بکشم...🕊️🕊️
#حاج_قاسم نیستم برایت تکه تکه شوم...
مرا ببخش باهمه نقص هایم
ولی دلم شــ🌷ــهادت میخواهد😭
@shahidhojajjy
#بیوخاص♥️🖇
میفرماید که. . .
ما سرِ کوچک ترین چیزها
از دلمون نمی تونیم
#بگذریم!
بعد آرزوی
#شهادت میکنیم! 😐
#از_سیم_خادارهای_نفست_عبور_کن🌱
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
#اللهمعجللولیکالفرج ♥️
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
@shahidhojajjy
#حفظ_روحیه_شهادتطلبی 🔻
♦️اگر انسان مسلمان، با روحیهی شهادتطلبی در میدان بماند، هیچ قدرتی نمیتواند بر او فایق بشود؛ این روحیه را باید حفظ کرد. ✅من به خانوادههای عزیز شهدا، مخصوصاً فرزندانشان - این جوانان و نوجوانان عزیز - توصیه میکنم، هرچه میتوانید، خودسازی کنید.👌
همه باید خودسازی بکنند؛ اما شما اولی هستید.☝️
۱۳۷۰/۱۰/۱۱
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️ #پارت_۴۲ •پیشگویی ۱۴ سال پیش رهبر انقلاب از قدرت شفاعت حاج قاسم داماد ب
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️
#پارت_۴۳
حاج قاسم سلیمانی سر پایین می اندازد و با دو دست صورتش را می پوشاند.
_بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند!
همه می خندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالت زده سر به زیر انداخته... رهبر انقلاب ادامه می دهند: چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است...( یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشته اند؛ خیلی خوب است.
"این هم یک هنری است که ایشان دارند..."
بعضی ها خیال می کنند که در پیشرفت و سازندگی و توسعه نمی دانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول داشت رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض می شود، تکلیف ها و نوع مجاهدت عوض می شود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم می شود مثل آدم هایی که اول جنگ بود، درخانه هایشان پای تلویزیون نشسته بودند و فیلم خارجی تماشا می کردند...
لحظاتی سکوت می شود و جمعیت حاضر به فکر می روند.
جواد روح اللهی (داماد خانواده) می گوید: چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هر ساله حاج قاسم به بچه ها جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی می خواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! ولله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمان ها می گویم آقا درمورد تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع دارد ناجور می شود، گفت: باشد، قول می دهم، فقط صدایش را در نیاور!
روایتی از دیدار رهبر در منزل شهید محمد رضا عظیم پور در سال ۱۳۸۴
منبع: کتاب "کریمانه" روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر ۱۳۹۵
#ادامهدارد...
⛔️کپی بدون لینڪ کانال حرام میباشد⛔️
👇ʝoɨŋ🌿
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هلمنناصرینصرنے؟💔
_اۍاهلحرممیروعلمدارنیامد...(":
رفـیـق !
اینشبااگهحالٺبدشدمیونروضہ
فڪرنڪنخیلےڪارڪردی...
شرمندهباشمیشنویو زندهای
همین...💔
مارابهسختجآنےخوداینگماننبود🥀
#دختران_انقلاب
مجلس عزاداری روز عاشورا
ویژه خواهران
🔹تهران، نرسیده به سرچشمه، یادمان شهدای هفتم تیر🔹
سخنران: حدادپور جهرمی
مداح: حاج امیر عباسی
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
┄┅┅┅┅❀🦋🌼🦋❀┅┅┅┅┄
✨از ویژگیهای #ابراهیم، احترام به دیگران حتی به اسیران جنگی بود. همیشه این حرف را از ابراهیم میشنیدیم که اکثر این دشمنان ما انسانهای جاهل و ناآگاه هستند. باید اسلام واقعی را از ما ببیند. آن وقت خواهید دید که آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد.
⛰در ارتفاعات کورهموش، در همان روزهای اول، چهار اسیر گرفتیم. ما در یکی از خانههای ابتدای شهر مستقر بودیم. همراه با ابراهیم، این چهار اسیر را به خانه آوردیم تا چند روز بعد به پادگان ابوذر منتقل شوند.
🏡آن سوی حیاط، یک اتاق با درب آهنی وجود داشت. رفقا پیشنهاد کردند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم و دربش را قفل کنیم. ابراهیم قبول نکرد. گفت: «اینها مهمان ما هستند.»
💢 گفتم: آقا ابرام چی میگی؟ اینها اسیر جنگی هستند. یه وقت فرار میکنند. ابراهیم گفت: «نه، اگر برخورد ما صحیح باشد مطمئن باش هیچ کاری نمیکنند». دستان اسرا را باز کرد و آورد داخل اتاق. سفره ناهار پهن شد. نان و کنسرو را آوردم. تعداد کنسروها کم بود. با تقسیمبندی ابراهیم، خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم، اما به اسرای عراقی، هر نفر یک کنسرو دادیم!
🚿دو روز گذشت. ابراهیم به من گفت: «حمام را روشن کن.» من هم آبگرمکن را روشن کردم و حمام آماده شد. ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و یکی یکی اسرای عراقی را به حمام فرستاد تا تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت.
🚐همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار ما آمدند. اسرای عراقی گریه میکردند و نمیرفتند! مرتب هم اسم ابراهیم را صدا میکردند. با بیسیم تماس گرفتم و ابراهیم برگشت. اسرای عراقی یکی یکی با او دست و روبوسی و خداحافظی کردند. آنها التماس میکردند که پیش ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازهای به ما نمیداد. تا چند دقیقه نگاه آنها به ابراهیم بود. گویی نمیخواستند از او دور شوند. ابراهیم تمام این کارها را خالصانه انجام میداد، هرگز به دنبال خودنمایی و مطرح کردن خودش نبود.
@shahidhojajjy
خاطره یک شاعر:
اردیبهشت سال ۹۵ در مراسم یادواره شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبهات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی
(یک مصاحبه قدیمی از ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونهای را خوانده بودند با این مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه جا رانده
منم پیر ره آمد و رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید و گفت: چطور
فاتحانه گفتم: چون نه وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانهام و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است! وزن ما روی صبحت سینه دشمن! ردیف ما صف بچههای رزمنده! قافیه ما فریاد اللهاکبر است!
بعد رو کرد و با بقیه گپ زد و من مبهوت از این حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه شهید بشم و تو برام شعر با وزن و قافیه بگی!
@shahidhojajjy
یڪبارھدلمگفتڪھبنویسڪلامے
دروصفبلندمرتبھوشاھمقامے
دستےبھروےسینھنهادمونوشتم
ازمنبھحسینبنعلےعرضسلامے
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒
▒▒██████████▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒███▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒█▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒████████▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒████████▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
سلآمبرحسـینمظلوم💔⃟😔
🕊⃟🌱 #بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیصلوات 🕊⃟🌱
@shahidhojajjy
هی میگیم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...
کاش یکی بزنه پس گردنمون بگه :
ای اهل زمین مهدیِ زهرا نیامد...! :)
#شهیداعطایی
به جامانده ها
هنوزهم شهادت مےدهند
اما ب"اهل درد
نه بیخیالها
فقط دم زدن ازشهدا
افتخارنیست
بایدزندگیمان
حرفمان،نگاهمان
لقمه هایمان،رفاقتمان
هم بوی شهدا بگیرد ..
ـــــ⚜ مدافع حریم عشق⚜ـــــ
@shahidhojajjy
📎فرازی از وصیتنامه🌹
تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است،😊 زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ... حیاداشتن مرد و زن نمیشناسد☝️؛ چه در رفتار و چه در گفتار، ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر پوششی استفاده کنیم،👌 از نظر بنده جوان باحیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند.❗️
سفارش من به همسرو دخترم حفظ حجاب برتر است، از همسربزرگوارم میخواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد✅؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه ی مظلومان عالم است.💔
🌷شهیدمحمد حسین عطری
@shahidhojajjy
#واقعا_قشنگه•|😍🌸✨|•
گفت : به فکر مثل شهیدا #مُردن نباش•|✋|•
به این فک کن که مثل شهیدا زندگی کنی•|😌🌻✨|•
مثل #شهدا #زندگی کردن خودش #شهادت میاره ...•|😍✨|•
#شهید_ابراهیم_هادی
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
#اللهمعجللولیکالفرج ♥️
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
@shahidhojajjy
📝خاطرات حاج حسین آقا
دفعه دوم که اومده بود سوریه یه ترکش خورد تو دستش . همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره . ولی دیدیم خیلی آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت ی گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر !
می گفت : نمی تونم برم عقب کار رو زمینه ؛ بعدشم خودش دستشو پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی ی ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش
معلوم نباشه و روحیه بقیه تضعیف نشه .
#سیدمجتبی
هدیه به روح شهید حسین معزغلامی صلواتی میفرستیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
@shahidhojajjy
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
☀ظهر یک روز #شهید_بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند. در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت.
🍴در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است.
☁راوی: سرلشگر رحیم صفوی
@shahidhojajjy
🔰هر وقت وضو می گرفت، می دیدم دست هایش را به سمت آسمان می کشد و می گوید: «خدایا به حق حضرت زهرا(س) شهادت را نصیبم کن!»
🔰آن شب دیدم در اتاقش نشسته و وسایلش را جمع می کند. هر چه پرسیدم مادر چه می کنی؟
گفت:« نگران نباش، مادر!».
صبح دیدم حوله دست گرفته و دمپایی پا کرده است. گفتم کجا؟
گفت: « برای حمام می روم کوار!»
حرفش را باور کردم. ساعتی بعد یکی از دوستانش آمد و گفت: «قربان به جبهه رفت!»
🔰با نگرانی پدرش را فرستادم کوار دنبالش. ساعتی بعد شوهرم دست خالی آمد و گفت:« تا پای اتوبوس هم رفتم، دستش را گرفتم و گفتم برگرد که مادر دارد دق میکند!»
گفت: «پدر تو را به حضرت زهرا قسم می دهم که مانعم نشو، سلام من را به مادر برسان و بگو من باید بروم تا شهید شوم!»
🔰39 روز بعد جنازه اش را آوردند. خودم را روی جنازه انداختم، دستم به پهلویش خورد. دستم را برداشتم دیدم آغشته به خون است. خون را به صورتم کشیدم و گفتم:«مادر امیدوارم خونت مرا شفاعت کند!»
🌸🍃🌸🍃
#شهید_قربانعلی_امانی
@shahidhojajjy