#قسمت_دوم
20 تیرماه سال 78 به عقد هم درآمدیم و دیماه همانسال هم عروسی گرفتیم. با اینکه من تک دختر بودم، اما این دلیل نشد که مراسم مفصل و آنچنانی برگزار کنیم.
با مهریهای کم به عقد #روحالله درآمدم. مراسم عقد به معنای برپایی جشن که نداشتیم، عروسی ما هم در واقع یک مهمانی بود که در نهایت سادگی برگزار شد.
🍃🌷🍃
رفتارهای #روحالله آنقدر #پخته و #سنجیده بود که من در کنارش کامل شدن و بزرگ شدن را خیلی خوب حس می کردم.
🍃🌷🍃
چیزی که اصلاً بلد نبودیم قهر کردن بود. بیشترین زمان ممکن که با هم حرف نمیزدیم از پنج دقیقه بیشتر نمیشد. خیلی زود خندهمان میگرفت و هرچی بود همانجا تمام میشد. بیشتر اوقات در ظــرف شسـتن به من #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
نزدیکهای عید که میشد حسابی #کمک حالم بود. هر کاری که از دستش برمیآمد انجام میداد. آخرین عیدی که با ما بود آنقدر کار کرده بود که دلم نمیآمد به چیزی دست بزنم.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_سوم
اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسینمهدی را داد. خیلی بچه دوست داشت.
وقتی خدا به ما اسماء را داد همهاش خدا را شکر میکرد و دعا میخواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد میگفت خیلی کوچک است و میترسم که از دستم بیفتد روی زمین.
🍃🌷🍃
سعی میکردیم در سال یک بار هم که شده به #مشهد سفر کنیم. #قم و #جمکران و شهرستانهای اطراف هم اگر فرصت پیدا میکردیم، میرفتیم. #روحالله خیلی دوست داشت یک سفر به #کربلا برود، اما قسمتش نشد.😭
🍃🌷🍃
خیلی گلستان #شهدا میرفت. بیشتر اوقات سوار موتورش میشد و میرفت گلستان و بعد هم تخت فولاد.#ارادت عجیبی به #شهید حاج احمد کاظمی داشت.
🍃🌷🍃
هر بار میرفت #گلستان، میرفت سر مزار #شهید کاظمی و برایش نماز میخواند. یک بار توی صحبتهایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و #شهید شوم تو چه کار می کنی؟!
گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتره که ما هم حرفش را نزنیم. تا اینکه فتنهای در #سوریه شروع شد. مدام اخبار #سوریه را دنبال میکرد، در حالی که من هم از #اعزام نیرو از ایران به #سوریه بیخبر بودم.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_چهارم
#فروردین سال 92# بود؛ گفت: برای #مأموریتی تهران میرود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: #سوریه است و من از رفتن به #سوریه بیخبر بودم... وقتی با خبر شدم که #سوریه است زدم زیر گریه😭😭
🍃🌷🍃
گفت: نترس و گریه هم نکن، #حضرت زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمیداد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل میشد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچهها باش. خداحافظ.»😭😭
🍃🌷🍃
اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سختتر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس میگرفت و ما را از احوال خودش مطلع میکرد. ولی خیلی نمیشد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع میشد.
تخصص #روحالله #مکانیک تانک بود. در حالی که #سوار بر #تانک بود از #پشت سر تیر به #سرش اصابت کرد و #شهادت در #حلب روزیاش شد.😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_پنجم
#فروردین سال 92# بود؛ گفت: برای #مأموریتی تهران میرود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: #سوریه است و من از رفتن به #سوریه بیخبر بودم... وقتی با خبر شدم که #سوریه است زدم زیر گریه😭😭
🍃🌷🍃
گفت: نترس و گریه هم نکن، #حضرت زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمیداد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل میشد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچهها باش. خداحافظ.»😭😭
🍃🌷🍃
اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سختتر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس میگرفت و ما را از احوال خودش مطلع میکرد. ولی خیلی نمیشد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع میشد.
تخصص #روحالله #مکانیک تانک بود. در حالی که #سوار بر #تانک بود از #پشت سر تیر به #سرش اصابت کرد و #شهادت در #حلب روزیاش شد.😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_ششم
قرار بود وداع داشته باشیم. وقتی صورتش را دیدم فقط گریه میکردم. دستم را کشیدم روی صورتش و همینطور که نگاهش میکردم با #روحالله خداحافظی کردم. خیلی حرف برای گفتن داشتم.
🍃🌷🍃
جمعیت آنقدر زیاد بود که فقط دلم میخواست نگاهش کنم. شاید ازدحام جمعیت بهانه بود، تاب گفتن از بیصبریهایم را نداشتم. حرفهای من و #روحالله ماند به قیامت.😭
🍃🌷🍃
#روحالله خیلی #نماز شب میخواند. اواخر سعی میکرد #نماز شبش ترک نشود. #توسلهایش دیدنی بود. #عاشق #امام زمان (عج)♡بود، میگفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای #خشنودی آقا نتوانستم کاری انجام دهم.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید روح الله کافی زاده هم درتاریخ ۱۳۹۲/۲/۱۵# در شهر #حلب سوریه به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر نجف آباد اصفهان.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_هفتم
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید روح الله کافی زاده💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#پایان
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاسرا🦋
#آیه:7
#القاری:الاستاد:ابوالعینین شعیشع
#خادم القرا
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💔|💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻳﻠﺪﺍﻳﻲ
ﺩﻗﺎﻳﻘﻢ ﻫﻤﻪ ﻏﺮﻕ " ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﻣﻲﺁﻳﻲ؟ "
ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻧﺪ " ﺻﺪﺍﻳﺶ ﮐﻨﻴﺪ ﻣﻲﺷﻨﻮﺩ !
ﺻﺪﺍﺕ ﻣﻲﺯﻧﻢ ﺁﺧﺮ ﮐﺠﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎﻳﻲ؟
ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﻣﻲﺁﻳﻲ؟ ﺑﺒﻴﻦ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎﻣﺎﻥ
ﺩﮔﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻫﻨﻮﺯ ﻭ ﺍﻣﺎﻳﻲ
ﺷﻨﻴﺪﻩﺍﻡ ﻧﻤﻲﺁﻳﺪ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺎ ﻳﮏ ﮔﻞ
ﺑﻬﺎﺭ ﻣﻦ، ﮔﻞ ﻧﺮﮔﺲ ! ﺗﻮﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﺁﻳﻲ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﺮ ﺧﻂ، ﻧﺮﻳﺰ ﺍﺷﮏ ﺍﻱ ﭼﺸﻢ!
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻳﻠﺪﺍﻳﻲ
•°گرهبستم نخ دلرو....
.....به بند چادرت مادر
اِنّااَعْطَینـاڪَالْڪَوثَر ...
وچـه
خیریست
اینخیـرِڪثیر
#حضرتزهراسلاماللهعلیها.....
【السلامعلیکیافاطمةالزهـــۜــرا♥️✋🏻】
#مابچههایمآدرپھلوشڪستهایمـ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🦋
┈••✾•
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺
🔶️نگذارید به این انقلاب که حاصل خون هزاران شهید است ضربه بزنند..
🌹شهید مهدی جباری
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
#شادی_روح_شهدا_صلوات
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
گوش جان سپارید به صوت زیبای قران📚🍃📚
برای شادی روح شهدا فاتحه وصلوات🌹📚
به لحظات تاب معنوی اذان ظهر به افق تهران نزدیک میشیم🕌
پروردگارا قبلمونو به نورایمان پرورش بده📚💚🌹
🦋🦋🦋