eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.3هزار ویدیو
124 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷باران زده🌧 و هواے است 🍃موسیقے🎶 باغ بانگِ بلدرچین است 🌷پلکے بگشا و باز کن پنجره را🍃 🍃هر بهار 💞 عطرآگین است 🕊🕊 فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🍃صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
بعد از التحصیلی در سال 57# در اوایل شهریور برای انجام دوره به تهران آمد و در عباس آباد مشغول شد. 🍃🌷🍃 بعد از گذراندن دو ماه آموزشی، افراد به جاهای مختلف انتقال یافتند. ایشان هم در اواخر مهر ماه به عنوان بهداشت به شهرستان آبادان جهت در شد. 🍃🌷🍃 در مجموع مدت 7 (4 ماه قبل از پیروزی انقلاب و 3 ماه بعد از پیروزی انقلاب) سربازی را در بودم و ماه را در گذراند. 🍃🌷🍃 ایشان مدتی در و مشغول به شد. 🍃🌷🍃 باشروع تحمیلی، ایشان برای و لازم در و با داشت. 🍃🌷🍃 با همسرش نسبت فامیلی دارند و از یک طایفه هستند. در 1360# ازدواج کردند که ایشان برای این بود که بیشتر سنخ و سنگ خودش باشند. 🍃🌷🍃 ایشان تصمیم گرفت ابتدا در رشته کودکان تخصص بگیرد و بعد از آن بالینی را ادامه بدهد. 🍃🌷🍃
20 خودم را درگیر کتاب آیین نامه کردم و سراغ تلویزیون نرفتم اما عصر از منطقه ای پرسید که در مشغول بود چون زیر نویس شبکه خبر، از حمله به و گفته بود. 🍃🌷🍃 اسم محل را به یاد نداشتم. به چند نفر از چابهار زنگ زدم تا اسم دقیق محل حضور را بپرسم اما دوستانش که از خبر داشتند طفره رفتند و گفتند اسم شهر را می پرسند و خبر می دهند. 🍃🌷🍃 راهی آموزشگاه رانندگی شدم که در کلاس، از طرف پدر شوهرم تماسی داشتم اما رد دادم در این بین تماس ها از خطی ناشناس ادامه داشت و به ناچار پاسخ دادم. مسئولی از من خواست خودم را به خانه پدر شوهرم برسانم. آشفتگی و نگرانی بر قلب و جسمم حاکم شده بود. با آژانس تماس گرفتم و تاکسی خواستم اما سرگردان آن را لغو کردم.😭 با برادر تماس گرفتم و با هزاران اندیشه خوب و بد خودم را به خانه رساندم.😭 🍃🌷🍃 در منزل بود و دیدن آن همه آدم، پرچم و لباس های سیاه مرا غافل گیر کرده بود. خیلی ها انگار از با خبر بودند، رمقی برای راه رفتن نداشتم، جلوی در نشستم و ...😭😭😭😭 🍃🌷🍃
سرانجام مرتضی بصیری پور هم در دوشنبه 20 ماه 97# ،توسط های رژیم صهیونیستی به نظامی تیفور در استان سوریه به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 : روستای اسلام آباد، استان خراسان جنوبی. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠 شهید مرتضی بصیری پور💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خنده هـايت . . . آنچنان جادو كند جانِ مرا هر چه غـم آيد سرم هرگــــز نبينم آفتى ..! 🔸 در محضـــر شهیـــد... ✍داداش مهدی خیلی دلداده امام رضا(ع) بود. یه روز ڪه عازم مشهدالرضا (ع) بودیم بهم گفت: می دونی چطوری باید زیارت کنی و از آقا حاجت طلب کنی؟ گفتم: چطور؟ 🌼گفت: باید دو زانو روبه روی ضریح بشینی و سرت رو کج کنی، خیلی به آقا التماس کنی تا حاجتت رو بده، زود بلند نشی بری. 🌼فکر می‌کنم برات شهادتش رو هم همینجوری از امام رضا (ع) گرفت؛ چون قبل از آخرین سفر به سوریه، رفته بود پابوس امام رضا(ع). :خواهر شهید 🏵 شهید مدافع حرم محمدمهدی لطفی نیاسر 🔺تولد: 8 1361 / قم ♦️مسئولیت: رزمنده هوافضای سپاه 🔻شهادت: 20 1397/پایگاه هوایی T4 سوریه/ بدست رژیم صهیونیستی ...🌸🎉🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خنده هـايت . . . آنچنان جادو كند جانِ مرا هر چه غـم آيد سرم هرگــــز نبينم آفتى ..! 🔸 در محضـــر شهیـــد... ✍داداش مهدی خیلی دلداده امام رضا(ع) بود. یه روز ڪه عازم مشهدالرضا (ع) بودیم بهم گفت: می دونی چطوری باید زیارت کنی و از آقا حاجت طلب کنی؟ گفتم: چطور؟ 🌼گفت: باید دو زانو روبه روی ضریح بشینی و سرت رو کج کنی، خیلی به آقا التماس کنی تا حاجتت رو بده، زود بلند نشی بری. 🌼فکر می‌کنم برات شهادتش رو هم همینجوری از امام رضا (ع) گرفت؛ چون قبل از آخرین سفر به سوریه، رفته بود پابوس امام رضا(ع). :خواهر شهید 🏵 شهید مدافع حرم محمدمهدی لطفی نیاسر 🔺تولد: 8 1361 / قم ♦️مسئولیت: رزمنده هوافضای سپاه 🔻شهادت: 20 1397/پایگاه هوایی T4 سوریه/ بدست رژیم صهیونیستی .....🕊🕊🌹🌹 🥀 🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
سال 92# بود؛ گفت: برای تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: است و من از رفتن به بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که است زدم زیر گریه😭😭 🍃🌷🍃 گفت: نترس و گریه هم نکن، زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.»😭😭 🍃🌷🍃 اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سخت‌تر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس می‌گرفت و ما را از احوال خودش مطلع می‌کرد. ولی خیلی نمی‌شد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع می‌شد. تخصص تانک بود. در حالی که بر بود از سر تیر به اصابت کرد و در روزی‌اش شد.😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
سال 92# بود؛ گفت: برای تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: است و من از رفتن به بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که است زدم زیر گریه😭😭 🍃🌷🍃 گفت: نترس و گریه هم نکن، زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.»😭😭 🍃🌷🍃 اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سخت‌تر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس می‌گرفت و ما را از احوال خودش مطلع می‌کرد. ولی خیلی نمی‌شد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع می‌شد. تخصص تانک بود. در حالی که بر بود از سر تیر به اصابت کرد و در روزی‌اش شد.😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ خنده هـايت . . . آنچنان جادو كند جانِ مرا هر چه غـم آيد سرم هرگــــز نبينم آفتى ..! 🔸 در محضـــر شهیـــد... ✍داداش مهدی خیلی دلداده امام رضا(ع) بود. یه روز ڪه عازم مشهدالرضا (ع) بودیم بهم گفت: می دونی چطوری باید زیارت کنی و از آقا حاجت طلب کنی؟ گفتم: چطور؟ 🌼گفت: باید دو زانو روبه روی ضریح بشینی و سرت رو کج کنی، خیلی به آقا التماس کنی تا حاجتت رو بده، زود بلند نشی بری. 🌼فکر می‌کنم برات شهادتش رو هم همینجوری از امام رضا (ع) گرفت؛ چون قبل از آخرین سفر به سوریه، رفته بود پابوس امام رضا(ع). :خواهر شهید 🏵 شهید مدافع حرم محمدمهدی لطفی نیاسر 🔺تولد: 8 1361 / قم ♦️مسئولیت: رزمنده هوافضای سپاه 🔻شهادت: 20 1397/پایگاه هوایی T4 سوریه/ بدست رژیم صهیونیستی ولادت .....🕊🕊🌹🌹 و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ 🦋🦋🦋 "" اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد ‌‌🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷