eitaa logo
شهید موسوی نژاد
376 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 تنها۱۰سال داشت که خانواده ما برای زندگی به قم آمد . اوایل انقلاب که امام (ره) هنوز در قم سکونت داشتند یکروز من به همراه سید عبدالحسین برای زیارت به حرم سلام الله علیها رفته بودیم . در کنار حرم ناگهان کسی فریاد زد که اینجا هستند و سید عبدالحسین به سمت خودرویی که در آن بودند دوید و دستگیره درب خودرو را گرفت و به همراه خودرو از من دور شد و تا جایی که می توانست همراه خودرو دوید فقط به عشق دیدن روی و مرادش . ✍به روایت:خواهربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
..... 💢برادرم خیلی و و مهربون بود اگر هم یه وقتایی عصبانی میشد و احساس ميکردکسی رو رنجونده وناراحت شده ، به فرو میرفت و بعد معذرت خواهی میکرد به عنوان مثال یه موقعی که من از ایشون ناراحت شده بودم نشست کلی باهام صحبت کرد ... هیچ وقت این جمله هاش از گوشم بیرون نمیره که گفت زینب جان من تورو خیلی دوست دارم چون اسم من و اسم تو وازمن ناراحت 💢نشو و برام دعا کن خواهرم ✍به روایت: خواهربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
🌷 .. نماز اول وقت و نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد . من به یاد ندارم که ایشان نماز شبشان ترک شود . برخی شبها که از خواب بیدار می شدم ، می دیدم که ایشان می خواندند و با و از خدا طلب شهادت می کند خیلی به خانواده های شهداء خدمت می کرد . برنامه ای ریخته بود که هر به منزل شهدای واحد اطلاعات عملیات سرکشی می کرد و از خانوادۀ آنها بازدید می کردند . واقعاً برای کار می کردند و می گفت که مدیون شهداء هستیم . ولی من مطمئن هستم ایشان دِینشان را به شهداء ادا کرد و شهداء نشد . ✍به روایت پسرشهید 🌷 @shahidmosavinejad
وقتی باردار بودم وضعیت مالی خوبی نداشتیم ، و نمیتوانستیم خیلی از وضعیت غذایی خوبی برخوردار باشیم . می گفت را به نیت بخور ، مطمئن باش خداوند خاصیت آبمیوه را به فرزندمان خواهد رساند و اگر خداوند بخواهد با این تغذیه که ساده بود ، همه را خواهد داد و الحمدلله فرزندمان با وزن عالی و سالم به دنیا آمد و گفت دیدی گفتم اگر خدا بخواهد کار تمام است . آب و غذای ساده کار و و را هم خواهد کرد ، اگر خداوند بخواهد . ✍به روایت همسربزرگوارشهید @shahid_mosavinejad
شهید موسوی نژاد
#نماز_شب_شهدا🌷1⃣ غلامحسین همیشه به من توصیه می کرد #نماز_شب بخوانم من چون بچه کوچک داشتم و کارم زیا
خیلی ازمواقع درمأموریت ها خسته بودیم اماشوقے براے عبادت درآقا وجودداشت که خستگی نمی شناخت همه که می خوابیدنداوبرنامه راشروع می کردمحل استراحت مان کنارهم بودوقتی برای نماز بیدارمی شدآرام به پایم می زدوصدایم می کردهنوزهم برخی ازشب هاصدایش درگوشم می پیچداحسان .... ..... ✍به روایت همرزم شهید @shahidmosavinejad
(س) ازسالے که به لطف خداتوانستیم خانه دارشویم تصمیم گرفت هرشهادت اهل بیت علیهم السلام درمنزل مان مراسم داشته باشیم بعضے وقتااعتراض می کردم که براے پذیراے پول نداریم می گفت باهمان چاے وخرماهم مے توان برقرارکردوبازباتوکل بر خدا همه چیزجورمے شداین مراسم تاهمین الان درمنزل ما برقراراست یک روزیکے ازدوستان پیغام داد به خوابم آمده وگفته درآخر هر مراسم توسل به سلام الله علیهارا فراموش نکنید عبدالحسین که اراده خاصے به مادرش (س)داشت باتنے و بادیدارحق شتافت.🌷🕊🕊🕊 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @shahidmosavinejad
🌷 ... دربحبوحه مبارزات انقلاب حجت السلام جوادموسوی نژادکه باامام خمینے ارتباط داشت اعلامیه های آقارامی آوردخانه وبه دوپسرش ابوالحسن وعبدالحسین می دادتا و کنند سیدعبدالحسین هشت سال بیشترنداشت اماپای به پای برادربزرگتربه بازاراراک می رفتندو راپخش می کردندسیدعبدالحسن یادمی آوردیک روزکه همراه برادرکوچکش به بازاررفته بودند پلیس آنهارامی گیردوبه کلانتری می برددوکشیده محکم توی گوش شان می خواباندوکم مانده بودکاربالابگیردکه یک مامور متدین ازراه می رسدونجاتشان می دهدسیدابوالحسن می گویدآن مامورروبه همارانش گفت اینهابچه اند بعدمکثی کردوازمن پرسید:بچه جان این اعلامیه هاروازاقایی گرفتیدکه به سرش داشت؟این راگذاشت توی دهن ماپایم رافشارمی دادومی گفت همون بود؟من گفتم بله بعدبه همکارش گفت اصل کاری هارانگرفتیداین دوتا بچه را گرفتید؟ خداخیرش بدهدنشان دادآن زمان چه آدمهای و وجودداشتندآزادمان کردوختم به خیرشد.. ✍به روایت برادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
🌷 ... توخط قدم میزدم که سید رادیدم کنج خاکریز نشسته بود و توی حال و هوای خودش بود از دور سلام کردم ، سرش را بلند کرد و جواب داد گفتم :سید تو فکر و خیالی !؟ گفت : اتفاقاً دنبال یکی می گشتم باهاش صحبت کنم . نزدیک شدم دیدم یک در دست گرفته و دارد با آن بازی می کند . گفتم : چیه یاد بچگیت افتادی ، بازی می کنی !! گفت : محمد فکر کردی این چقدر به راحتی از زمین بلند می شه؟ گفتم : بله ، چون خیلی سبکه . خندید و گفت : آره چون خیلی سبکه ، فکر می کنی اگر یک مثقال به این ببندی به این راحتی به هوا میره و از زمین بلند میشه من گفتم : نه مسلماً چه طلا چه هر چیز دیگه ای به اون ببندی ، دیگه بالا نمیره . گفت : فکر می کنم ما هم مثل این ، یعنی هر مقداری به تعلقات دنیایی وا بسته تر بشیم ، روح ما سنگین تر می شه و به سختی از زمین کنده می شیم . ✍به روایت همرزم شهید 🌷 @shahidmosavinejad
🌷 ⃣ 🔰شهیدموسوی نژادزاده خمین بود وبزرگ شده شهر دوشهری که نام شان باتاریخ کشورمان گره خورده ویادآور زندگی بزرگمردی چون حضرت امام خمینی (ره)هستندکه درخمین متولد شدندومبارزات شان راازقم آغازکردند حالاعبدالحسین نیزبی آنکه خودبداندهمان مسیری رادرزندگی دنبال می کردکه پیرومرادش حضرت امام خمینی (ره)طی کرده بودهرچندچنین تشابهی هرگزنمی تواندذره ای بر وارادت به خویش کم یازیادکنداماعاشق همواره سعی می کندخودراشبیه ترین شخص به کندو عبدالحسین نیزعاشق به دنیاآمده بود. 🔰پدرباجدیت پسرش عبدالحسین رادنبال می کردوحتی وقتی برای سفرحج رهسپار حجازشدبه آخوندمکتبے روستا سپردبودشب وروزحواسش به او باشدو یادشان بدهد سال ۵۵عبدالحسین شناسنامه دار شدمدرسه رفت باچهارنفرازبچه هاے روستا کنارهم جمع می شدندودسته جمعی می گفتنداذان واقامه شان را،۱۶سال روستابودیم. سال۵۷بچه هابه همراه پدرشان که روحانی بودبه خمین وتهران رفتندتهران خانه ارباب روستای مان بودندکه برادر سیدعبدالحسین اورابیدارمی کند اذان بگویدارباب بیدارمی شود ومی گویداین بچه هاازالان چقدر هستندپدرسیدمی گویدتوچقدربدبختی!کمی بعدامام تشریف آوردندوبچه هادر راهپیمایی وشرکت در مثل پدرشان جدی ومصمم بودند. @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #تولد_یک_شهید1⃣ 🔰شهیدموسوی نژادزاده خمین بود وبزرگ شده شهر #قم دوشهری که
🌷 ⃣ بنده به درس آیت الله مرعشی نجفی (ره) می رفتم ؛ وسیدعبدالحسین هم مدتی بود که در جبهه بود . شبی در عالم رویا دیدم که تمام بدنش پر است از قرآن و سوره بر روی سینه اش تیتروار نوشته شده به خدمت آیت اله مرعشی رفته و رویایی که دیده بودم را تعریف کردم ، ایشان فرمودند : سیدعبدالحسین اگر از معاشرت ضربه نخورد در دین خیلی ترقی می کند . ✍به روایت:پدرمرحوم شهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #رویاے_صادقانه2⃣ بنده به درس آیت الله مرعشی نجفی (ره) می رفتم ؛ وسیدعبدا
🌷 ⃣ 🔰شهید موسوی‌نژاد از دوران نوجوانی و حضور در جبهه تا لحظه شهادتش در سن ۴۲ سالگی، هیچ‌گاه شهادت را ترك نكرد: « عقد اخوت با شهدا، آتش فراقی را در دل سید روشن كرده بود كه دائماً برای آن به مزار شهدا می‌رفت و بلند بلند با آنها حرف می‌زد. گاه می‌كرد كه چرا به خوابش نمی‌آیند و گاه درددل‌هایش را به نزد همرزمان قدیمی می‌برد و درد دل می‌كرد.» شهید موسوی‌نژاد از سال ۶۴ تا سال ۶۷ در مناطق عملیاتی حضور می‌یابد و بعد از اتمام دفاع مقدس زندگی مشتركش را در نهایت سادگی و با كمترین امكانات آغاز می‌كند:«وقتی با آقا سید زیر یك سقف رفتیم، زندگی چندان راحتی نداشتیم. گاهی آنقدر فشار مالی زیاد می‌شد كه با خودم می‌گفتم كاش چند سال می‌ماندیم و بعد ازدواج می‌كردیم. اما محبت‌های سید عبدالحسین همه چیز را جبران می‌كرد. همسرم زندگی مشترك را برای رضای خدا آغاز كرده بود.» سید عبدالحسین جوانی مذهبی بود كه هیچ وقت از خط رزمندگی خارج نشد و با چنین روحیه‌ای مأموریت‌های سختی را كه به او محول می‌شد، به انجام می‌رساند. عبدالحسین از 🔰سال ۱۳۷۰برای مأموریت به لبنان می‌رود و سپس از سال ۷۴ برنامه دیدار با خانواده شهدا را راه‌اندازی می‌كند كه تا لحظه شهادتش هر شنبه شب انجام می‌شد: «سراسر زندگی سیدعبدالحسین موسوی‌نژاد بوی شهدا را گرفته بود. گویی در ارتباط با شهدا و به خانواده‌شان رایحه‌ای بهشتی را استشمام می‌كرد كه برای برخورداری از آن شنبه شب‌ها را انتظار می‌كشید... 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #جامانده3⃣ 🔰شهید موسوی‌نژاد از دوران نوجوانی و حضور در جبهه تا لحظه شهادت
🌷 ⃣ فرودین سال ۱۳۹۰که ازراه رسیدتنهاچهارماه به سیدباقی مانده بود... سیدعبدالحسین که عادت داشت هرسال به سفر برودوگاهی هم روایتگری می کرد فروردین سال ۱۳۹۰ شهیدموسوی نژادبه اتفاق وفرزندشان به کاروان راهیان نورمی پیوندند وبه مناطق عملیاتی دفاع مقدس می رونددرآن سفرکه کمترازچهار ماه به شهادت سیدباقی مانده بوداودرسکوت پراز به همان مناطقی نگاه می کردکه برخی ازدوستان شهیدرادرآنجا ازدست داده بودانگارکه خبرهایی درراه باشدسیدعبدالحسین حال وهوای دیگرداشت.. 🌷 @shahidmosavinejad