#گزیده_کتاب_شهیدنوید
#شماره۹
#امروز_فهمیدم_ماندنی_نیست
هنوز هم وقتی عکسهای مراسم عقد را نگاه می کنم احساس عجیبی دارم. همان شب هم وقتی همه رفتند، توی دفترچه خاطراتم از حال و هوای غریبی نوشتم که داشتی و داشتم.
«امروز که قبل از مراسم رفتیم زیارت شهدا🌷 آقانوید با همیشه متفاوت بود. متفاوت تر از هرروز این چند ماه که با هم آشنا شدیم. مطمئن هستم این حس و حال خوبی که دارم از برکت دعای شهداو هم نشینی و هم نفسی با شهید زنده ای است که امروز بیشتر از قبل و به شهید شدنش🌷 پی بردم. »
امروز فهمیدم ماندنی نیست.
امروز امانت بودنش را فهمیدم.
امروز طعم شهید شدنش را چشیدم.
چشمان بی تابش را دیدم.
امروز وقتی لحظه ی عقد قرآن را باز کرد و آیه ۲۳ سوره مبارکه احزاب آمد، متحیر شدم:
« مِنَ المُومنینَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدوا اللّهَ عَلیه فَمنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مٍنهُم مَن یَنتظِر وَ ما بَدَّلوا تَبدیلاً»
در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند { و در راه او شربت شهادت🌷نوشیدند} بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
خوشحالم که توفیق هم نفسی و همراهی و هم دلی اش را انشاالله برای مدتی به من داده اند.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲۸
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
#نویدانه
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۷
#اولین_زیارت_عاشورای_مشترک
#شهیدنوید_چطور_زیارت_عاشورا_میخواند⁉️
#انگار_خود_اباعبدالله_روبه_رویت_ایستاده
به یاد اولین زیارت عاشورایی که با هم خواندیم. همان شبی که مهمان شهدای گمنام میدان امام حسین بودیم. تو تازه از دامغان برگشته بودی. چقدر با ادب تک تک فرازها را می خواندی!! انگار که خود اباعبدالله روبه رویت ایستاده اند. میانه ی دعا یک بیت شعر می خواندی و با همان چند کلمه انگار می نشستی وسط صحرای کربلا. اشکهایت را به سینه می کشیدی و دعا را ادامه می دادی. راستش را بخواهی آن شب بیشتر از زیارت عاشورا، من حواسم پیش تو بود. تو ندیدی ولی بعد رفتن تو توی دفتر خاطراتم نوشتم :
« کاش می توانستم لحظات خواندن زیارت عاشورایش را فریز کنم، نگه دارم برای بعد از شهادتش! !🌷»
همان جا بود که بعد از خواندن زیارت گفتی که
«چقدر ساده اند آن کسانی که فکر می کنند شهدا به همین راحتی به شهادت🌷می رسند.
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۱۶
#تلنگرانه👇
راستی ما چطور، با چه حال و توجهی زیارت عاشورا می خوانیم؟؟؟ #اندکی_تفکر
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۸
#درخواست_دعای_شهادت_هنگام_خطبه_عقد🎉🎊
داستان از این قراره که آقانوید از همسرش می خواهد که دعای همسرش هنگام #جاری_شدن_خطبه_عقد این باشه که «من زودتر شهید🌷 بشم؟؟» خواهش می کنم. «می شه؟؟ » #ادامه👇
چه جوابی باید می دادم؟؟!!
من که نمی توانستم این حال و روزت را ببینم.
این بی تابی و اشتیاقی که برای #شهادت🌷داشتی چنگ می انداخت به دلم.
با تمام وجود دلم می خواست به آرزویت بررسی؛ اما نمی توانستم دعا کنم که این آرزو زود برآورده شود.
گفتم: « #دعای_شهادت🌷 می کنم. مگه می شه عاقبتی رو که می دونم چقدر دوست دارید بهش برسید از خدا نخوام. می خوام که به #بهترین_شکل شما رو بپذیرند. #تواوج_مقام_بندگی. هرزمان که ارباب بی تاب دیدارتون شد همون وقت. اما کلمه زود رو نمی گم. اگه زود می خواید باید زودتر به اون جایگاه برسید. دوست ندارم به کم راضی باشید. خواهش می کنم شما هم نگید زود.
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۱۲
#شهادت_ی_جایگاهه_که_باتلاش_بایدبهش_رسید
#نویدانه🌹
#التماس_دعای_شهادت
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۴
#آخرین_درخواست_آقانوید_از_همسرشان
#دعا_کن_روز_اربعین_کربلایی_بشم
چقدر این راهپیمایی اربعین نعمت بزرگی است. کاش این نعمت را خدا هیچ وقت از ما نگیرد.
🌸سال پیش(١٣٩۶) توی مسیر تنها بودم، اما قرار بود کنار #عمود١۴١۴ آقا نوید را ببینم. خودش البته این حرف را نزده بود، اما چون همیشه اهل غافلگیر کردن من بود حدس می زدم که همانجا منتظر من است. از طرفی به دوستش هم گفته بود قرار ما #عمود١۴١۴.
توی مسیر چهره اش از جلوی چشم هایم نمی رفت. خیلی براش دعا کردم.
قبل از اینکه بیام پای تلفن گفت : (کربلایی ... خوش به حالت داری کربلایی می شی، خیلی دعاکن. کم نخواه از آقا. برای شهادت من وقت تعیین نکن.)
_ ان شاءالله مثل اربابت شهید بشی، خوبه این طوری؟؟
_ آره خیلی خوبه. زیاد دعا کنی🙏، باشه؟؟
_ اصلا خودت بگو من چه دعایی برات بکنم، رو به روی گنبد حضرت عباس همون رو از آقا برات میخوام.
_ دعا کن روز اربعین کربلایی بشم.
#خالصانه_خواستی_و_عمل_کردی_و_شدی
#شهیداربعین۱۳۹۶
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید🌷
📚کتاب شهیدنوید صفحه ١٣٨
#هنیأ_لک_الشهاده
#نویدانه
#لینک_عضویت
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
🔻سخت ترین شب برای من می دانید کی بود؟ غروب یکشنبه ۲۱ آبان. همسر آقاسیدحسن، رفیق آقانوید تماس گرفت. لحن صدایش امیدوار کننده نبود. دلم می خواست همین الان پیامک آقانوید برسد. روی گوشی که «لبیک یاحسین». این کلمه اسم رمزمان بود. من پیامکش را باز کنم و با خوشحالی به زهرا خانم بگویم: «آقانویدم زنده است! همین الان پیام داد.»
شما خوب معنی ناامیدی را می فهمید. شمایی که توی خیمه منتظر مشک پر از آب برای بچه ها بودید و به جای مشک برایتان خبرپیکر ارباً اربا آورده اند. می فهمید وقتی این حرفها را شنیدم چطور رمق از پاهایم رفت : «آقانوید رفته عملیات با #حبیب_بدری، که از شهدای اهواز بود. رفتن جلو. الان پیکر حبیب پیدا شده و شهید شده، اما از آقا نوید خبری نیست.»
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
📚کتاب شهید صفحه ۱۳۹_۱۳۸
#نویدانه🌷
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#ادامه👇
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۶
#آقانوید_شهدا_را_استاد_خودش_می_دانست
#می_دانست_محرم_و_نامحرم_خط_قرمز_شهداست
🔹شاید جلسه دوم خواستگاری که با #آقانوید آمده بودیم مزارشهدای گمنام محلاتی وقتی رو کرد به من و به جای همه ی سوال های معمولی و رایجی که توی خواستگاری می پرسند گفت: «شما چقدر کریم هستید؟» دلش پیش شما بود.
به قول خودش شما استادش بودید. #آقانوید شهدا را بدون تعارف #استاد_خودش می دانست. شعار نمی داد، تمام تلاشش را می کرد که از شهدا درس بگیرد. بفهمد چه ریزکاری هایی را رعایت می کردند. چه خط قرمزهایی🚫 داشتند.
#نیمکت_هایی که با رفقایش سر مزار شما جوش دادند هم جریانش همین بود. می دانست که محرم و نامحرم خط قرمز ⛔️ شماست.
وقتی دیده بود سرمزار شما آخرهفته شلوغ می شود و ممکن است حرمت محرم و نامحرم رعایت نشود آستین بالا زده بود و دست به کار شده بود.
📚کتاب شهید نوید صفحه صفحه ۸۱_۸۰
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید🌷
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید📗
#شماره_۳۴
#فاصله_بین_ماندن_و_رفتن😢
#اوج_محبت_و_رفاقت_شهیدنوید
برایم از #شهیدعلیزاده گفت.
از اینکه وقت شهادتش به فاصله ی چندقدمی هم بودند. همین فاصله ای که الان بین ما بود. از آن سر نیمکت تا این سرش.
از فاصله بین ماندن و رفتن گفت.
فاصله ی بین انتخاب شدن و جا ماندن.
از وابستگی ها و تعلقات دنیایی که لحظه ی آخر می آید جلوی چشمت.
از خودش گفت که آن شب از #سعید🌷 {علیزاده} جا ماند؛ ولی نگذاشت پیکر سعید توی بیابان جا بماند. می گفت طاقت دیدن چشم های منتظر #مادر_سعید را نداشته.
📕 کتاب شهیدنوید صفحه ۹۳
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
🔹شهیدنویدِعزیز میخوام بگم :
تو اوج درگیری با داعش ها و تکفیرهای بدتر از حیوان های وحشی با تمام شجاعت و وفاداری #رفیقت رو تنها نگذاشتی و رهاش نکردی و رفتی #رفیقت رو از چنگال دژخیمان نجات دادی.
#ای_شهید🌷
دور و بر ما هم عقاید و تفکرات ، وسوسه های شیطانی و گناهها زیادتر شده ...
#رفیق_با_وفا_ما_رو_کمک_کن
نمی گم دستمونو بگیر. گرفتی ‼️
بارها گرفتی با این همه پیامهای حاجت روایی به فضل الهی کاملاً مشخصه و حضورت حس میشه.
#شهیدنوید_شهیدمادری
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید📘
#شماره_۴۷
#به_راه_و_هدف_خودم_و_همسرم_اعتقاد_داشتم
#احساس_کردم_شهدا_دارند_من_را_نگاه_می_کنند
🔹جلسه سوم خیلی بیشتر و جدی تر از خودمان حرف زدیم. از خواسته ها و توقع هایی که از زندگی مشترک داشتیم.
از خانواده هایمان و فرهنگی که هرکدام داشتند. از نحوه ی برگزاری جشن ها و عروسی هایمان.
بعد از همه ی صحبت هایی که زده شد #آقانوید گفت : «همه ی این بحثایی که مطرح شد یک طرفه برای من، قضیه ی سوریه رفتن یک طرف. دوست دارم #همسرم با این قضیه هیچ مشکلی نداشته باشه.»
🔹نمی توانستم مخالفت کنم. نه برای اینکه تصمیمم را برای این انتخاب و ازدواج گرفته بودم و رفتار آقانوید از شما چه پنهان به دلم نشسته بود؛ به این خاطر که #من_هم به این راه و هدفی که انتخاب کرده بود #اعتقاد_داشتم.
گفتم : «باشه من هیچ مشکلی ندارم. فقط اگه می شه تو دوران عقد نرین.»
آقانوید هم که سر این قضیه کاملاً جدی بود، گفت: «دست ما نیست، اگر ماموریت پیش بیاد باید برم.»
من هم در جوابش گفتم : «ببینم خدا چی می خواد، پس بذارید درباره ی این قضیه بیشتر فکر کنم.»
سرم را که آوردم بالا یک لحظه #احساس_کردم شهدا دارند من را نگاه می کنند. از سنگینی نگاهشان خجالت 😔 کشیدم.
این چه حرفی بود من زدم. اصلاً من چه کاره ام که بخواهم برای زمان جهاد رفتن کسی تعیین تکلیف کنم؟؟!!
📘کتاب شهیدنوید صفحه ۹۶
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
#نوღـیدانه
#شღـیدانه
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#آخرین_درخواست_آقانوید_از_همسرشان
#دعا_کن_روز_اربعین_کربلایی_بشم
#بازنشر
چقدر این راهپیمایی اربعین نعمت بزرگی است. کاش این نعمت را خدا هیچ وقت از ما نگیرد.
🌸سال پیش(١٣٩۶) توی مسیر تنها بودم، اما قرار بود کنار #عمود١۴١۴ آقا نوید را ببینم.
خودش البته این حرف را نزده بود، اما چون همیشه اهل غافلگیر کردن من بود حدس می زدم که همانجا منتظر من است. از طرفی به دوستش هم گفته بود قرار ما #عمود١۴١۴.
توی مسیر چهره اش از جلوی چشم هایم نمی رفت. خیلی براش دعا کردم.
قبل از اینکه بیام پای تلفن گفت : (کربلایی ... خوش به حالت داری کربلایی می شی، خیلی دعاکن. کم نخواه از آقا. #برای_شهادت من وقت تعیین نکن.)
_ ان شاءالله مثل اربابت شهید بشی، خوبه این طوری؟؟
_ آره خیلی خوبه. زیاد دعا کنی🙏، باشه؟؟
_ اصلا خودت بگو من چه دعایی برات بکنم، رو به روی گنبد حضرت عباس همون رو از آقا برات میخوام.
_ دعا کن روز اربعین کربلایی بشم.
#خالصانه_خواستی_و_عمل_کردی_و_رسیدی
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید🌷
📚کتاب شهیدنوید ص ١٣٨
#هنیأ_لک_الشهاده
#نـღویدانه
#شهید_بی_سر🥀
#شهیدمدافع_حرم #شهیداربعین۱۳۹۶🏴
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari