eitaa logo
کانال رسمی شهید نوید صفری
1.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
71 فایل
کانال رسمی شهید مدافع حرم نوید صفری ولادت: ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ 🌷شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ #شب_اربعین #شهیدحججی_تهرانپارس #شهید_بی_سر🥀 تفحص و شناسایی: ۵ آذر ۱۳۹۶ تشییع باشکوه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ #کانال_اصلی_شهیدنوید ارسال خاطرات، تصاویر و تبادل : @Zaviyee
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ حاج قاسم از امام علی علیه سلام گفته بود و از امام حسین علیه سلام بعضی مواقع با وجود اینکه اصل برایشان صلح بوده است مجبور میشدند دست به شمشیر ببرند. انگار میخ دیپلماسی و صلح با هیچ چکشی به سنگ بعضی ها فرو نمی رود. 🔻حاج قاسم گفته بود که منطق طرف مقابل ما توی این جبهه این است که ما «واجب القتل»😱 هستیم. انها کشتن ما را وظیفه ی خودشان میدانند. ناموس ما متعلق به آنهاست.. روبروی این منطق فقط با جهاد✊ میشود ایستاد. 🔸جالب است که آقا نوید هم به هرکس که میگفته : «به جای سوریه رفتن بمان و وضعیت همین کشور خودمان، همین شهر خودت، همین اداره ای را که محل کارت هست درست کن. » می گفته :« وضعیت جوریه که فقط با خون🩸 دادن میشه به اسلام کمک کرد! » 📚کتاب شهید نوید صفحه ۱۹۱ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۹ هنوز هم وقتی عکسهای مراسم عقد را نگاه می کنم احساس عجیبی دارم. همان شب هم وقتی همه رفتند، توی دفترچه خاطراتم از حال و هوای غریبی نوشتم که داشتی و داشتم. «امروز که قبل از مراسم رفتیم زیارت شهدا🌷 آقانوید با همیشه متفاوت بود. متفاوت تر از هرروز این چند ماه که با هم آشنا شدیم. مطمئن هستم این حس و حال خوبی که دارم از برکت دعای شهداو هم نشینی و هم نفسی با شهید زنده ای است که امروز بیشتر از قبل و به شهید شدنش🌷 پی بردم. » امروز فهمیدم ماندنی نیست. امروز امانت بودنش را فهمیدم. امروز طعم شهید شدنش را چشیدم. چشمان بی تابش را دیدم. امروز وقتی لحظه ی عقد قرآن را باز کرد و آیه ۲۳ سوره مبارکه احزاب آمد، متحیر شدم: « مِنَ المُومنینَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدوا اللّهَ عَلیه فَمنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مٍنهُم مَن یَنتظِر وَ ما بَدَّلوا تَبدیلاً» در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند { و در راه او شربت شهادت🌷نوشیدند} بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.» خوشحالم که توفیق هم نفسی و همراهی و هم دلی اش را انشاالله برای مدتی به من داده اند. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲۸ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۱۰ 🌷 دامادم می گفت : توی سفر کربلا🕌 همه خسته و کوفته بودند، ولو شده بودند روی صندلی اتوبوس. اذان که گفتند پیشنهاد داده بود برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند. می گفت : خیلی ها غرولند می کردند نه برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم و حالا که دیر نمی شود، ولی پایش را کرده بود توی یک کفش که شما چه زائراهای کربلا هستید که نماز اول وقت نمی خوانید!!! 🔸خسته تان نکنم، می گفت : همه را از ماشین پیاده کرد و حرف خودش را به کرسی نشانده بود. با همین کارها جایش را توی دل شما باز کرد، نه؟؟ 📚کتاب شهیدنوید صفحه ١۶ 👌 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۱۳ رسیدیم پیش شهدای قطعه ۴۰. همین جا بود که من گفتم می خواهم از شرط و شروط های خودم حرف بزنم. اسم این ۳ شرط را هم گذاشته بودم «مهریه ی معنوی». انگشتش را کشید روی صندلی. بعد دستمال تاشده ای از جیبش درآورد و خاک صندلی را گرفت. همین طور که می نشست گفت: «خدا به ما رحم کنه!» من هم خندیدم و شروع کردم به شمردن شرط ها؛ 1⃣«اول اینکه می خوام به من قول بدید که من بعداز ازدواج هم بتونم بیام پیش شهدا🌷، حتی اگه شده هفته ای ی بار زیارت یه شهید گمنام هم باشه قبوله.» طبیعی بود که این مهریه را با جان و دل قبول می کند. 2⃣«دوم شفاعت. باید من رو شفاعت کنید اون دنیا.» برای این قلم از مهریه ی معنوی اما شرط گذاشت: «به شرط اینکه 🌷 برام بکنید.» وقتی هم که که در جوابش گفتم: « انشاالله عاقبت شما به شهادت باشه.» گفت: «انشاالله باهم» و برایم از و که در انفجار حله شهید شده بود مثال زد و گفت: «منم برای شهادت شما دعا می کنم.» 3⃣سوم اینکه معرفت و درکی رو که روزی تون می شه به منم بگید، نفقه و رزق معنوی من باشه که براتون واجب بشه اصلاً. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۰۴ 🌷 کانال رسمی شهیدنویدصفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari