#گزیده_ای_از_کتاب_شهیدنوید
#شماره۲
#وضعیت_جوریه_که_فقط_با_خون_دادن
#میشه_به_اسلام_کمک_کرد
حاج قاسم از امام علی علیه سلام گفته بود و از امام حسین علیه سلام بعضی مواقع با وجود اینکه اصل برایشان صلح بوده است مجبور میشدند دست به شمشیر ببرند. انگار میخ دیپلماسی و صلح با هیچ چکشی به سنگ بعضی ها فرو نمی رود.
🔻حاج قاسم گفته بود که منطق طرف مقابل ما توی این جبهه این است که ما «واجب القتل»😱 هستیم. انها کشتن ما را وظیفه ی خودشان میدانند. ناموس ما متعلق به آنهاست.. روبروی این منطق فقط با جهاد✊ میشود ایستاد.
🔸جالب است که آقا نوید هم به هرکس که میگفته : «به جای سوریه رفتن بمان و وضعیت همین کشور خودمان، همین شهر خودت، همین اداره ای را که محل کارت هست درست کن. » می گفته :« وضعیت جوریه که فقط با خون🩸 دادن میشه به اسلام کمک کرد! »
📚کتاب شهید نوید صفحه ۱۹۱
#نویدانه
#شهیدمدافع_حرم_حضرت_زینب
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید
#شماره۹
#امروز_فهمیدم_ماندنی_نیست
هنوز هم وقتی عکسهای مراسم عقد را نگاه می کنم احساس عجیبی دارم. همان شب هم وقتی همه رفتند، توی دفترچه خاطراتم از حال و هوای غریبی نوشتم که داشتی و داشتم.
«امروز که قبل از مراسم رفتیم زیارت شهدا🌷 آقانوید با همیشه متفاوت بود. متفاوت تر از هرروز این چند ماه که با هم آشنا شدیم. مطمئن هستم این حس و حال خوبی که دارم از برکت دعای شهداو هم نشینی و هم نفسی با شهید زنده ای است که امروز بیشتر از قبل و به شهید شدنش🌷 پی بردم. »
امروز فهمیدم ماندنی نیست.
امروز امانت بودنش را فهمیدم.
امروز طعم شهید شدنش را چشیدم.
چشمان بی تابش را دیدم.
امروز وقتی لحظه ی عقد قرآن را باز کرد و آیه ۲۳ سوره مبارکه احزاب آمد، متحیر شدم:
« مِنَ المُومنینَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدوا اللّهَ عَلیه فَمنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مٍنهُم مَن یَنتظِر وَ ما بَدَّلوا تَبدیلاً»
در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند { و در راه او شربت شهادت🌷نوشیدند} بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
خوشحالم که توفیق هم نفسی و همراهی و هم دلی اش را انشاالله برای مدتی به من داده اند.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲۸
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
#نویدانه
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید
#شماره۱۰
#سفرکربلا_نمازاول_وقت
#به_نقل_از_پدرشهیدنوید🌷
دامادم می گفت :
توی سفر کربلا🕌 همه خسته و کوفته بودند، ولو شده بودند روی صندلی اتوبوس. اذان که گفتند #نوید پیشنهاد داده بود برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند.
می گفت : خیلی ها غرولند می کردند نه برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم و حالا که دیر نمی شود، ولی #نوید پایش را کرده بود توی یک کفش که شما چه زائراهای کربلا هستید که نماز اول وقت نمی خوانید!!!
🔸خسته تان نکنم، می گفت : همه را از ماشین پیاده کرد و حرف خودش را به کرسی نشانده بود.
با همین کارها جایش را توی دل شما باز کرد، نه؟؟
📚کتاب شهیدنوید صفحه ١۶
#برپایی_نمازاول_وقت_درسخت_ترین_شرایط
#نویدانه👌
#لینک_عضویت_تلگرام_ایتا_اینستاگرام👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید
#شماره۱۳
#شروط_مهریه_ی_معنوی
#به_نقل_از_همسرشهید
رسیدیم پیش شهدای قطعه ۴۰.
همین جا بود که من گفتم می خواهم از شرط و شروط های خودم حرف بزنم. اسم این ۳ شرط را هم گذاشته بودم «مهریه ی معنوی».
#آقانوید انگشتش را کشید روی صندلی. بعد دستمال تاشده ای از جیبش درآورد و خاک صندلی را گرفت. همین طور که می نشست گفت: «خدا به ما رحم کنه!»
من هم خندیدم و شروع کردم به شمردن شرط ها؛
1⃣«اول اینکه می خوام به من قول بدید که من بعداز ازدواج هم بتونم بیام پیش شهدا🌷، حتی اگه شده هفته ای ی بار زیارت یه شهید گمنام هم باشه قبوله.»
طبیعی بود که #آقانوید این مهریه را با جان و دل قبول می کند.
2⃣«دوم شفاعت. باید من رو شفاعت کنید اون دنیا.»
برای این قلم از مهریه ی معنوی اما شرط گذاشت: «به شرط اینکه #دعای_شهادت🌷 برام بکنید.»
وقتی هم که که در جوابش گفتم: « انشاالله عاقبت شما به شهادت باشه.» گفت: «انشاالله باهم» و برایم از #شهدای_خانم و #شهیده_توران_اسکندری که در انفجار حله شهید شده بود مثال زد و گفت: «منم برای شهادت شما دعا می کنم.»
3⃣سوم اینکه معرفت و درکی رو که روزی تون می شه به منم بگید، نفقه و رزق معنوی من باشه که براتون واجب بشه اصلاً.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۰۴
#نویدانه
🌷 کانال رسمی شهیدنویدصفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari