eitaa logo
شهید و شهدا
232 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
172 فایل
شهید مدافع حرم جاوید الاثر اقا مهدی قاسمی ( کانال شهید::تجمیع بهترین مطالب کانال های جبهه مقاومت و پایداری...)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔تکلیف سرهای کربلا چه شد ❗️آنها کجا دفن شدند ❕❕ 💠💠 👌پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز علی اصغر و حر بن یزید ریاحی شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛ 📚البدایه و النهایه ج8 ص190 💠در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت حسین و امام سجاد علیه السلام برای اولین اربعین حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5079 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4765 👌در رابطه با سر سایر شهدای نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند . 👌شیخ عباس نقل می کند ؛ « یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین داد ، امام سجاد نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز صفر و اربعین حسین ملحق کرد » 📚نفس المهموم ص425 📚حبیب السیر ج2 ص60 ❕البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان مدفون شده اند. 🔶مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛ « بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور با باب الصغیر در مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که نوشته بود این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است ...طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از گورستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است » 📚اعیان الشیعه ج1 ص627 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
(نشر مجدد) 🤔 ❔ آیا اسلام طریقه و داشتن مرشد و قطب و خانقاه و اذکار مخصوص و پشمینه پوشیدن و ...را تایید می کند یا خیر ❕❕ 💠💠 👌اگر چه بحت همه جانبه در رابطه با مسلک صوفیه و صوفی گری بسیار گسترده است ، اما اجملا باید بیان کرد که از آنجایی که مسلک صوفیه و افرادی که خود را صوفی و می نامند گرفتار انحرافات عدیده عقیدتی و اخلاقی و عملی هستند ، امامان اهل بیت علیهم السلام این مسلک و کسانی که تابع آن باشند را به شدت مورد ملامت و مذمت قرار داده اند . ❕اولین کسی که بذر مسلک صوفی گری را در اسلام گزارد فردی بود به نام ابوهاشم که امام عسکری علیه السلام در مورد او فرمود ؛ ««انه كان فاسد العقيدة جدا و هو الذى ابتدع مذهبا يقال له «التصوف» و جعله مقرا لعقيدته الخبيثة»: « او مردى بود فاسد العقيده و همان كسى است كه مذهبى به نام تصوف اختراع كرد و آن را قرارگاه عقيده ناپاك خود قرار داده است». 📚حدیقه الشیعه ج2 ص750 📚سفینه البحار ج5 ص198 👌در همان كتاب از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه يكى از ياران آن حضرت به خدمتش عرضه داشت در اين ايام دسته‏ اى پيدا شده ‏اند به نام صوفيه، درباره آنها چه مى ‏فرماييد؟ 👌فرمود:« ايشان دشمنان ما هستند كسانى كه به آنها تمايل پيدا كنند از ايشان خواهند بود و با آنها محشور مى‏شوند؛ و به همين زودى ‏ها دسته‏ اى از اظهار محبت كنندگان به ما، تمايل و شباهت به آنها پيدا مى ‏كنند و خود را به القاب آنها ملقب مى‏ نمايند و سخنان آنها را تأويل مى‏ نمايند؛ كسانى كه مايل به آنها شوند از ما نيستند و ما از ايشان بيزاريم و آنهايى كه سخنان ايشان را رد و انكار نمايند مانند كسانى هستند كه در خدمت پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله با كفار نبرد كنند!» 📚حدیقه الشیعه ، ج2 ص747 📚مستدرک الوسائل ج12 ص323 👌در بعضى از اخبار مخصوصاً شده كه اگر دوستداران ائمه عليهم السلام به صوفیه تمايل پيدا كنند اهل بیت علیهم السلام از آنها بيزار خواهند بود، حتى در يكى از آنها دارد كه « پس از آنكه امام هادى عليه السلام مذمّت فراوانى از جمعيت صوفيه كرد، يكى از ياران آن حضرت عرضه داشت: اگر چه آن صوفى معترف به حق شما باشد؟ حضرت مانند اشخاص خشمناك به او نگاه كرد و فرمودند: اين سخن را بگذار كسى كه به حقوق ما معترف باشد راهى را كه سبب آزردن ما ميشود نمى‏ پيمايد! تا آنجا كه مى‏فرمايد: «والصوفية كلّهم من و طريقتهم مغايرة لطريقتنا» «يعنى صوفيان همگى از مخالفين ما هستند و راه آنها از راه ما جدا است». 📚سفینه البحار ج5 ص199 📚منهاج البراعه ، خویی ، ج14 ص17 👌پيامبر اكرم از پدید آمدن این گروه خبر داد و فرمود ؛ ❕ «روز قيامت بر پا نشود تا آنكه قومى از امت من به نام «» برخيزند آنها بهره‏ اى از دين من ندارند، آنها براى ذكر دور هم حلقه مى ‏زنند و صداهاى خود را بلند مى ‏نمايند و گمان مى‏ كنند بر طريقت و راه من هستند، نه بلكه آنان از كافران نيز گمراه ترند و آنان را صدايى مانند صداى حيوان است!» 📚سفینه البحار ج5 ص200 👌از اين روايت معلوم مى‏ شود كه صوفى گرى در عصر پيامبر نبوده و آن حضرت به عنوان خبر از غيب كرده است كه قبل از برپايى قيامت چنين فرقه ‏اى در ميان امت پيامبر پيدا شوند؛ ديگر اينكه در اين خبر تصريح شده است كه آنان بر طريقت پيامبر نيستند. ❕پيامبر اكرم در روايتى از لعن ملائكه بر اين گروه خبر داده است آنجا كه در اثناى سفارش‏ هاى خود به ابوذر فرمودند: ❕« «اى ابوذر! در آخرالزمان قومى پديد مى ‏آيد كه در تابستان و زمستان لباس مى‏ پوشند و اين عمل را براى خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايى مى‏ دانند، آنان را فرشتگان آسمان و زمين لعن مى‏ كنند» 📚امالی طوسی ج2 ص152 📚وسائل الشیعه ج5 ص35 ❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔اینکه خدا میگه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ » با اینایی که معلول هستن یا حتی اینایی که از نظر هویت جنسی ، دچار اختلال هستن (مثل ترنس ها) اینا با این آیه در تعارض نیست یا مگه خدا نمیگه ما شما رو در رحم های مادرانتان نقاشی میکنیم. (یصور)پس ناقص الخلقه ها و دو جنسه ها چیست ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ » « ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده ايم » ( تین 4) ❕تقويم به معنى در آوردن چيزى به صورت مناسب، و نظام معتدل و كيفيت شايسته است، و گستردگى آن اشاره به اين است كه خداوند انسان را از هر نظر موزون و شايسته آفريد، هم از نظر جسمى، و هم از نظر روحى و عقلى، چرا كه هر گونه استعدادى را در وجود او قرار داده، و او را براى پيمودن قوس صعودى بسيار عظيمى آماده ساخته، و با اينكه انسان جرم صغيرى است، عالم كبير را در او جا داده و آن قدر شايستگيها به او بخشيده كه لايق خلعت وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ" ما فرزندان آدم را كرامت و عظمت بخشيديم (سوره اسراء آيه 70) شده است همان انسانى كه بعد از اتمام خلقتش مى فرمايد: فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ" پس بزرگ و پر بركت است خدايى كه بهترين خلق كنندگان است . 📚تفسیر نمونه ج 27 ص 144 👌بنابراین اصل خلقت نوع انسان ، به دلیل ظرافتها و استعدادها و دستگاه های عظیمی که در لحاظ شده است ، مصداق « احسن تقویم » است ، اما کوتاهی و تقصیرات بشر ، چنان که در ذیل می آید ، موجب دخالت در خلقت خداوندی و تولد فرزندان و دوری از « تقویم احسن » می گردد . 🔸همینطور خداوند می فرماید ؛ « او کسی است که شما را در رحم ( مادران ) آن چنان که می خواهد ، می کند » ( آل عمران 6) ❕منظور از صورت بندی انسان در رحم مادر ، تنوع از نظر شکل و صورت و جنسیت و انواع استعدادهای متفاوت و و غرائز مختلف است . 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 427 ❕درست است که صورت بندی انسان دست خداوند است ، اما چنان که بارها گفته ایم ، خداوند بر طبق اسباب و مسببات ، امور را پیش می برد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خدا خواسته است که همه کارها از طریق آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 1⃣خداوند، عالم هستى را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار كرده است. هيچ پديدهاى بدون به وجود نمى آيد، هر آنچه در عالم هستى محقق مى شود ناشى از علت و سبب خاصى است. آتش علت سوزاندن است، پيدايش درخت ميوه معلول قرار گرفتن نهال درون خاك با شرايط و كيفيت خاص و آب و هواى مناسب و غيره است. ❕پيدايش انسان سالم و زيبا نيز معلول يك سلسله امورى است همچون شرايط خاص هنگام انعقاد نطفه، كيفيت تغذيه مادر در هنگام باردارى نوع مواد و غذاها و داروهاى مصرفى هنگام باردارى، فيزيكى مادر در هنگام باردارى و غيره مى باشد هر يك از امور فوق در پيدايش نوزاد سالم و زيبا مؤثر است. بينا و نابينا تولد يافتن يك فرد لازمه ى حتمى مجموعه ى علل و عواملى است كه در به وجود آمدن وى مؤثر بوده اند. 2⃣ اين اراده ی حكيمانه ى خداوند كه تحقق هر پديدهاى را معلول علت خاصى قرار داده است، موجب زندگى موجودات و از جمله انسان است اگر اصل علّيت بر جهان هستى حكمفرما نبود ما هيچ كارى نمى توانستيم انجام دهيم و هيچ تصميمى براى انجام كارى نمى توانستيم بگيريم. در آن صورت، پديد آمدن هر چيزى از هر امر نامربوطى ممكن و محتمل مى بود. به تعبير معروف، اگر قانون عليت نبود، سنگ روى سنگ نمى ايستاد. 3⃣ لازمه ى نظام علت و معلولى حاكم بر جهان هستى، تحقق پديدهها به دنبال علت آنهاست. يعنى همان گونه كه بر اساس نظام علت و معلولى، استفاده ى بيمار عفونى از آنتى بيوتيك موجب سلامت يافتن و بهبود بيمار است، استفاده از اين دارو در هنگام باردارى بر روى اثر مى گذارد و موجب اخلال در آن و ناقص الخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه كه قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسانها و ساختن بناهاى مرتفع و زندگى و حركت بر روى كره زمين است، قانون جاذبه باعث مى شود كه اگر كسى از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد كند و بميرد. همان طور كه آتش علت سوزاندن است و براى انسان منافعى مانند روشن كردن كوره هاى ذوب آهن و يا پختن غذا دارد، اگر اين آتش به خانه يا بدن انسان برسد علت و سبب سوزاندن و از بين رفتن آنها مى شود و... 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔نظر اسلام در مورد مردم به حکومت اسلامی چیست ❗️آیا باید با این اعتراض ها برخورد شود یا به درخواست مردم جامه عمل پوشیده شود ❕❕ 💠💠 👌اسلام نه تنها با اعتراض کردن و کردن نسبت به عملکرد حکومت حق اسلامی مخالفتی ندارد ، بلکه نسبت به انتقادها و اعتراض های منطقی و معقول نیز می کند و این حقیقت در روایات ما تحت عنوان « النصیحه لائمه المسلمین » « خیر خواهی برای حاکمان ( بر حق ) مسلمین» بیان شده است . ❕پیامبر فرمود ؛ « خداوند به هیچ دوستی از دوستان خود که در فرمان برداری از و خیر خواهی نسبت به او جدیت نماید ، نظر نمی کند ، مگر اینکه در رفیق اعلی با ما باشد» 📚الکافی ج1 ص404 👌در دیگری فرمود ؛ « دین خیر خواهی است ، نسبت به خدا و کتاب او و پیامبرش و مسلمین و توده آنها » 📚امالی طوسی ص84 📚بحار الانوار ج27 ص67 👌و ؛ « به شما توصیه می کنم که نسبت به زمامدارانی که شما را به فرمان خدا فرمان می دهند ، خیر خواهی داشته باشید » 📚المعجم الکبیر ج9 ص29 👌این در روایات متعدد دیگری نیز مورد توصیه قرار گرفته است ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص67 باب 3 ❕خیر خواهی کردن برای حکومت اسلامی مصادیق متعددی دارد که یکی از آن مصادیق ، انتقاد و اعتراض کردن به است ، در صورتی که حکومت اسلامی در خدمت رسانی و حل مشکلات دچار ضعف هایی است و انتقاد کردن سبب به آن ضعف ها می شود . ❕اما باید توجه داشت که این انتقاد و اعتراض سبب حکومت اسلامی شود و نشان دهنده خیر خواهی نسبت به حکومت اسلامی باشد ، یعنی باید بر اساس قانون و مجاری قانونی و شرعی این انتقاد و اعتراض صورت گیرد . 👌نه آنکه با عدم رعایت قانون و آشوب گری و هرج و مرج موجبات حکومت اسلامی و جدا شدن از جماعت حق مسلمین فراهم شود . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس یک وجب از جماعت ( حق ) مسلمین جدا شود، حلقه را از گردن خود گشوده است » 📚الکافی ج 1 ص405 ❕حال که خداوند پس از قرن ها به مردم ایران لطف کرده است و به آنان توفیق برپایی حکومتی اسلامی برپایه فقه تشیع و را داده است ، نباید کاری کرد که این نعمت الهی کفران شود ، و نارسایی ها سبب تضعیف حکومتی شود که خون هزاران شهید و جانباز برای بدست آوردن آن شده است . 👌اگر اعتراضی از جانب مومنین است ، باید بر اساس قانون و شرع صورت گیرد تا زمینه برای تحرکات افراد و مفسد و مشروب خوار با رهبریت منافقین و ضد انقلاب برای از بین بردن حکومت اسلامی فراهم نگردد . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❕اوالفضل بهرام‌پور کارشناسی ارشد ادبیات وعلوم قرآنی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران در تلویزیون شبکه می‌گوید که: طبق آیات قرآن، مخالفان را نباید کشت بلکه باید زجرکش کرد و به دار آویخت و دست راست و پای چپشان را قطعه قطعه کرد... قابل توجه آن عده از هموطنان ساده لوح كه خودشان را به خواب زده اند: داعش و جمهورى نجاست آخوندى هر دو به دستور قرآن آدمكشى ميكنند ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى‏ خيزند و در روى زمين دست به فساد مى ‏زنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‏ برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند.- مگر آنها كه قبل از دست يافتن شما بر آنان توبه كنند، بدانيد (خدا توبه آنها را مى‏ پذيرد) آمرزنده و مهربان است.» 🔹مائده 33_34 ❕این آیه جزای افراد را که اسلحه بروی مسلمانان میکشند و با تهدید به مرگ و حتی کشتن، اموالشان را به غارت میبرند، با شدت هر چه تمامتر بیان میکند، و میگوید ؛ کیفر کسانی که با خدا و پیامبر به جنگ بر میخیزند و در روی زمین دست به فساد میزنند این است که یکی از چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود ، نخست اینکه کشته شوند، دیگر اینکه به دار آویخته شوند، سوم این که دست و پای آنها به طور مخالف (دست راست با پای چپ) بریده شود چهارم اینکه از زمینی که در آن زندگی دارند تبعید گردند. ❕در اینجا به چند نکته باید توجه کرد ؛ 1⃣منظور از محاربه با خدا و پیامبر آن چنان که در احادیث اهل بیت وارد شده این است که کسی با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از اینکه به صورت دزدان گردنه ها در بیرون چنین کاری کند و یا در داخل شهر، بنا بر این افراد چاقوکشی که حمله به جان و مال و نوامیس مردم میکنند نیز مشمول آن هستند. 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 284 ❕ضمنا جالب توجه است که محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه به عنوان محاربه با خدا معرفی شده و این تاکید فوق العاده اسلام را درباره حقوق انسانها و رعایت امنیت آنان ثابت می کند. 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 359 2⃣ منظور از قطع دست و پا طبق آنچه در کتب فقهی اشاره شده همان مقداری است که در مورد سرقت بیان گردیده یعنی تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا می باشد. 📚کنز العرفان فی فقه القرآن ج 2 ص 352. 3⃣آیا مجازاتهای چهارگانه فوق جنبه تخییری دارد یعنی حکومت اسلام هر کدام از آنها را درباره هر کسی صلاح ببیند اجراء میکند، و یا متناسب با چگونگی جرم و جنایتی است که از آنها انجام گرفته! یعنی اگر افراد محارب دست به کشتن انسانهای بیگناهی زده اند مجازات قتل برای آنها انتخاب میشود و اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه ببرند انگشتان دست و پای آنها قطع میشود و اگر هم دست به آدمکشی و هم سرقت اموال زده باشند اعدام میشوند و جسد آنها برای عبرت مردم مقداری به دار آویخته میشود و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیده اند بدون اینکه خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد به شهر دیگری تبعید خواهند شد، شک نیست که معنی دوم به حقیقت نزدیکتر است، و این مضمون در چند حدیث که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده وارد گردیده است. 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 307 باب 1 ❕درست است که در پاره ای از احادیث اشاره به مخیر بودن حکومت اسلامی در این زمینه شده است ولی با توجه به احادیث سابق منظور از تخییر این نیست که حکومت اسلامی پیش خود یکی از این چهار مجازات را انتخاب نماید و چگونگی جنایت را در نظر نگیرد زیرا بسیار بعید به نظر میرسد که مسئله کشتن و به دار آویختن همردیف تبعید بوده باشد، و همه در یک سطح. 👌اتفاقا در بسیاری از قوانین جنائی و جزائی دنیای امروز نیز این مطلب به وضوح دیده میشود که برای یک نوع جنایت چند مجازات را در نظر می گیرند، مثلا در پاره ای از جرائم، در قانون مجازات مجرم، حبس از سه سال تا 10 سال تعیین شده و دست قاضی را در این باره باز گذاشته اند مفهوم آن این نیست که قاضی مطابق میل خود سالهای زندان را تعیین نماید بلکه منظور این است چگونگی وقوع مجازات را که گاهی با جهات مخففه و گاهی با جهات تشدید همراه است در نظر بگیرد و کیفر مناسبی انتخاب نماید. ❕در این قانون مهم اسلامی که درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلما یکسان نیستند طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذکر شده است. 🔸ادامه 👇
🤔 نام یک بت بوده است و ارتباطى با خداى خالق ندارد. براى همين مسلمانان ميگويند الله اكبر (الله بزرگتر است) زيرا در آنجا خدايان اقوام ديگر هم بوده اند و مسلمانان معتقدند الله از آنها بزرگتر بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌الله ، جامعترین نامهای خدا است . علی علیه السلام فرمود ؛ « الله یعنی معبودی که خلق در او سرگردان اند و به او پناه می برند و خداوند ، همان پوشیده از دسترس دیده ها و در پرده از وهم ها و خطورات ذهن است » 📚التوحید صدوق ص 89 ❕بررسی نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله می باشد ، به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه الله گفته می شود به عنوان نمونه ، غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فان الله غفور رحیم بقره 226). 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 21 ❕اللّه مشتق از «اله» به معنی مستحق عبادت است و بسیاری ازمحدثان و مفسران این معنا را برگزیده اند و در روایات ما نیز وارد شده است؛ کلینی از هشام بن حکم نقل می‌کند که از آن حضرت پرسیدم: لفظ اللّه ازچه ریشه ای گرفته شده است؟ فرمود: «اللّه مشتق از «اله»، و «اله» مألوه می‌خواهد، و اسم غیر از مسمی است، هرکس اسم را بپرستد نه معنی را کفر ورزیده و در حقیقت خدا را نپرستیده است» 📚الکافی ج 1 ص 87 👌شیخ صدوق می‌گوید ؛ « اللّه و اله به معنی مستحق عبادت است وجز خدا کسی شایسته عبادت نیست» تا آن جا که می‌گوید: «اصل اللّه «الالاه» به معنی عبادت بوده است» . 📚توحید صدوق ص 195 _ منشور جاوید ج 2 ص 116 👌الله نام هیچ بتی نبوده است و تنها نام خدای یگانه ای است که ادیان الهی او را معرفی کرده اند . شما می توانید به کتاب اسلام و عقائد و آراء بشری ، اثر ، یحیی نوری ص 300 به بعد مراجعه کنید و از اسامی بت های شبه جزیره عربستان و مناطق اطراف اطلاع حاصل کنید ، در میان نام انواع بت ها ، هیچ نامی از بتی به نام الله یافت نمی شود . ❕این نکته نیز شایان توجه است که معنی اعتقاد به بزرگی خدا این نیست که او را در مقایسه با موجودات دیگر برتر و بالاتر بدانیم بلکه چنین مقایسه ای اصلا غلط است، ما باید او را برتر از آن بدانیم که با چیزی قابل مقایسه باشد چنانکه امام صادق (علیه السلام ) در گفتار کوتاه و پرمعنی خود به ما تعلیم فرموده است آنجا که در حدیث می خوانیم ؛ «کسی نزد آنحضرت گفت : الله اکبر . امام فرمود: خدا از چه چیز بزرگتر است عرض کرد: از همه چیز . 👌امام فرمود: با این سخن خدا را محدود کردی (چون او را مقایسه با موجودات دیگر نمودی، و برتر از آنها شمردی ). آن مرد پرسید: پس چه بگویم ؟ ❕فرمود ؛ « بگو الله اکبر من ان یوصف ؛«خدا برتر از آن است که به وصف درآید » 📚الکافی ج 1 ص 117 👌جالب اینکه در حدیث دیگری که از همان امام (علیه السلام ) نقل شده است می خوانیم ؛ ❕هنگامی که یکی از اصحاب عرض کرد منظور بزرگتر بودن خدا از همه چیز است، امام فرمود ؛ «آیا اصولا در برابر ذات خدا وجودی هست که او برتر از آن باشد ؟» آن مرد صحابی از امام می پرسد: پس چه بگویم ؟ فرمود: بگو: اکبر من ان یوصف » 📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 239 👌روشن می شود که منظور از « بزرگ تر بودن خداوند » ، برتر بودن از هر گونه وصف و توصیف محدود کننده است ، نه آنکه فرض کنیم خدایان دیگری هستند و الله از آنان بزرگتر است و به قول شاعر ؛ « ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم _ و از آنچه دیده ایم و نوشتیم و خوانده ایم _ مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر _ ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم » Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔یکی از ملحدین می گفت در روایات شما آمده است که موسی نبی به دنبال سنگی می دوید و همگان عورت او را دیدند و قرآن نیز به این اشاره می کند ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌روایتی است ک در کتب اهل سنت به نقل از ابوهریره و او از پیامبر اسلام آمده است که می فرماید ؛ «موسی مردی با حیا بود که پیوسته سعی می کرد هر چه بیشتر بدن خود را از انظار بپوشاند، و به همین جهت چیزی از پوست بدن او دیده نمی شد، و برخی از بنی اسرائیل که می خواستند او رابیازارند گفتند: ❕علت این سعی و مواظبت بسیار، چیزی جز این نمی تواند باشد که عیبی مانند برص و پیسی در پوست بدن او است و یا فتقی در بیضه دارد و یا آفت دیگری در بدن او است و گرنه اینقدر مواظبت در پوشاندن بدن خود نمیکرد. 👌 چون خدا اراده فرمود که را از این گفتار اینان تبرئه فرماید روزی موسی با خود خلوت کرد و جامه اش را روی سنگ گذارد و غسل کرد، و چون از غسل فارغ شد بسراغ جامه اش آمد تا برگیرد ، در اینوقت سنگ شروع به فرار و دویدن کرد، و موسی که چنان دید عصای خود را در دست گرفت و بدنبال سنگ شد و پیوسته می گفت: ❕جامه ام را ای سنگ! جامه ام را ای سنگ! -یعنی جامه ام را واگذار و برو و هم چنان بیامد تا به گروهی از بنی اسرائیل رسید و آنها موسی را مشاهده کرده و دیدند که از نظر خلقت و اندام بهترین خلقت را داشته و هیچ نقصی در خلقت ندارد، و بوسیله خداوند او را از آنچه گفته بودند تبرئه کرد... 👌در اینوقت سنگ ایستاد و موسی جامه اش را برگرفت و پوشیدو شروع کرد با عصای خود به زدن آن سنگ، و بخدا سوگند که اثر شش یا هفت ضربه موسی به روی سنگ باقی ماند » 📚صحیح مسلم ج1 ص267 📚صحیح بخاری ج3 ص1249 👌این می گویند این آیه قرآن که می فرماید ؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر ) بود » (احزاب 69) مربوط به همین جریان است . 👌این جریان در روایتی ازکتب نیز نقل شده است . ❕در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده است ؛ « بنی اسرائیل می گفتند که موسی آنچه را که مردان دارند ، ندارد ، چرا که موسی زمانی که می خواست غسل کند به موضعی می رفت که هیچ احدی از مردم او را نمی دید ، روزی داشت در کنار نهری غسل می کند و لباسش را بر سنگی گذاشته بود ، خداوند به سنگ امر کرد که از او دور شود ، ( موسی نیز لخت به دنبال آن دوید ) و بنی اسرائیل فهمیدند آنچه درباره موسی می گفتند اشتباه است » 📚تفسیر قمی ج2 ص197 💠به نظر ما این جریان از اساس و غیر قابل قبول است . ❕بی شک لخت ظاهر شدن در بین مردم سبب تضعیف جایگاه نبوت و تنفر و دوری مردم از فرد نبی می باشد که قابل قبول نمیباشد . خصوصا آنکه دویدن دنبال سنگی که درک و شعور ندارد و ندا دادن به این که ای سنگ لباسم را بده و حتی زدن یک سنگ بی جان اموری است که هیچ عاقلی چنین کارهایی را نمی کند چه برسد به حضرت موسی علیه السلام. ❔آیا نمی گویند که بهتر بود موسی به جای دویدن به دنبال سنگ و لخت ظاهر شدن در بین مردم ، همانجا می ماند و پوششی برای خود تهیه می کرد تا آبرویش به نزد مردم نرود ❕ 🔰به هر حال این جریان مورد قبول ما نمی باشد چرا که اهل سنت این جریان را به نقل از نقل می کنند که او فردی کذاب و دروغگو به رسول خدا بوده است . 📚بحار الانوار ج2 ص217 👌روایتی هم که از شیعه نقل شد ، بوده و قابل استناد نمی باشد . ❕آیه شريفه مذکور نیز يك حكم كلى و را بيان مى ‏كند، زيرا بنى اسرائيل از جنبه ‏هاى مختلف موسى را ايذاء كردند، و خداوند نیز موسی را از آن اذیتها حفظ کرد ، مانند آنچه که طبق روايتى موسى و هارون بر فراز كوه رفتند و هارون بدرود حيات گفت، شايعه‏ پراكنان بنى اسرائيل مرگ او را به موسى نسبت دادند، خداوند امر را روشن ساخت و مشت شايعه ‏سازان را باز كرد و یا چنان كه مشروحا در ذيل آيات سوره" قصص" آمده است ، قارون" حيله ‏گر براى اينكه تسليم قانون زكات نشود، و حقوق مستمندان را نپردازد، توطئه ‏اى چيد كه بدكاره ‏اى در ميان جمعيت برخيزد و موسى را متهم به روابط نامشروع با خود كند كه به لطف الهى نه تنها اين توطئه مؤثر نيفتاد بلكه همان زن به پاكى موسى و توطئه قارون گواهى داد و مانند آنکه گروهى از دشمنان موسى او را متهم به سحر و جنون و دروغ بستن بر خدا كردند، اما خداوند به وسيله معجزات باهرات او را از اين نسبتهاى ناروا مبرا ساخت. 📚تفسیر نمونه ج17 ص444 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔چرا کتابی که ادعای الهی بودن دارد قابل برداشت های متفاوت است و واضح نیست ⁉️ در نهج البلاغه نامه ۷۷ صفحه آمده است : با خوارج زیرا قرآن دارای دیدگاه کلی بوده و تفسیر های گوناگونی دارد تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر لیکن با سنت پیامبر با آنان به بحث و گفتگو بپرداز که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند 🖋__ طبق اعتراف علی بن ابی طالب قرآن مبهم است و قابل استدلال نیست زیرا تفاسیر مختلفی می توان از قرآن برداشت کرد دوما آیا مبهم بودن قرآن جز نقص های قرآن نیست ⁉️ آیا کتابی که الهی است و دارای اعجاز لغوی است ( بنا به ادعا ) باید دارای برداشت های متفاوت باشد⁉️ طبق اعتراف امام علی ، استنباط و استناد از قرآن اشتباه است چون قرآن مبهم است ( اگر کسی شیعه علی است نباید در بحث به قرآن استناد کند ) آیا با وجود مبهم بودن قرآن ، عرضه روایات بر قرآن شبیه شوخی نیست⁉️ چگونه می توان روایات را بر قرآن عرضه کرد در حالی که خود قرآن مبهم و قابل تفاسیر گوناگون است ⁉️ در حالی که علی سنت پیامبر ( روایات نقل شده از پیامبر) را قطعی و قرآن را مبهم می داند ❕ 💠💠 👌خداوند در مورد آیات قرآن می فرماید ؛ « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏ » « او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات" محكم" [صريح و روشن‏] است، كه اساس اين كتاب مى ‏باشد، (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مى‏ گردد.) و قسمتى از آن،" متشابه" است ، اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‏ اند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند، در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى ‏دانند » ( آل عمران 7) 👌مراد از « آياتٌ مُحْكَماتٌ » آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( اخلاص 1) بگو او است خداى يگانه » ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ ( شوری 11)" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ( زمر 26)" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ( نساء 11) " سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى ‏باشند. ❕اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است. 👌واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمت‏هاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله ‏ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى‏ شود،" متشابه" مى‏ گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى‏ رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است. ❕براى نمونه آيات متشابه، قسمتى از آيات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى ‏توان ذكر كرد، مانند" يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ" دست خدا بالاى دستهاى آنها است" (فتح 10) كه درباره قدرت خداوند مى‏ باشد" وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » خداوند شنوا و دانا است" ( بقره 224) كه اشاره به علم خدا است و مانند" وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ ترازوهاى عدالت را در روز رستاخيز قرار مى‏ دهيم" ( انبیاء 47)كه در باره وسيله سنجش اعمال سخن مى ‏گويد . 👌بديهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همين معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال، شبيه ترازوهاى ماست، بلكه اينها اشاره به مفاهيم كلى قدرت و علم و وسيله سنجش مى ‏باشد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 433 💠ادامه 👇
🤔 ❔حضرت علی به خورشید گفت:خورشید؟ خورشید:بله قربان علی:امام تو کیه پیشوای تو کیه؟ خورشید:شما قربان پس برگرد به اون طرف که من میخوام نماز عصرو زودتر بخونم خورشید:چشم قربان بعد علی گفت حالا برو رد کارت بنظر شما اگر کسی در قرن 21صورتش را روبه اسمان کند و اینگونه سخنها از زبانش بشنوند مردم کدام مکان را به او پیشنهاد میکنند ❗️❗️ 💠💠 👌طبق نصوص مسلم تاریخی و اسناد معتبر شیعه و اهل سنت ، خورشید دو مرتبه برای علی علیه السلام بازگشت ، یک مرتبه در زمان پیامبر گرامی اسلام و مرتبه دیگر در زمان خلافت علی علیه السلام . 🔸مرتبه اول طبق نقل شیخ مفید چنین است ؛ « ایشان به نقل از اسماء (دختر عُمَيس)، امّ سَلَمه ، جابر بن عبد اللّه انصارى، ابو سعيد خُدْرى و گروهى از صحابه می آورد ؛ «روزى، پيامبر در منزلش بود و على عليه السلام هم نزد او، كه جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل شد تا از طرف خداى پاك، برايش رازگويى كند. 👌هنگامى كه وحى، پيامبر را فرا گرفت، پيامبر بر ران امير مؤمنانْ تكيه كرد وسرش را برنداشت تا آن كه خورشيد، غروب كرد. از اين رو، امير مؤمنان، ناچارشد نماز عصر را نشسته بخواند و براى ركوع و سجود آن، اشاره كند. 🔸پيامبر خدا، هنگامى كه از آن حالت بيرون آمد، به امير مؤمنان فرمود: «آيا نماز عصرت فوت شده است؟». 👌گفت: اى پيامبر خدا! به خاطر وضعيّت و حالتى كه در وقت گرفتن وحى داشتى، نتوانستم ايستاده نماز بخوانم. ❕پيامبر فرمود: «از خدا بخواه كه خورشيد را برايت برگردانَد تا بتوانى نمازت‏ را ايستاده و در وقت آن، همان وقتى كه از تو فوت شد، بخوانى. خداوند به‏ خاطر اطاعتت از خدا و پيامبرش، خواسته‏ ات را اجابت مى‏ كند». 👌امير مؤمنان، از خداوند كه نامش بلند باد، بازگشت خورشيد را درخواست ‏كرد. خورشيد براى او برگشت و در آسمان، در همان جايى كه هنگام ‏عصر بود، قرار گرفت و امير مؤمنان، نماز عصرش را در وقت آن خواند. سپس خورشيد، غروب كرد. اسماء گفت: به خدا سوگند، به هنگام غروب خورشيد، صدايى چون صداى‏ حركت ارّه در چوب از آن شنيديم.» 📚الإرشاد ج 1 ص 345، إعلام الورى: ج 2 ص 350، المناقب لابن شهر آشوب ج 2 ص 316 👌این مضمون از نقل علاوه بر آنکه متواترا در روایات شیعه نقل شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 41 ص 166 باب 109 👌مورد نقل متواتر علمای اهل سنت هم قرار گرفته است؛ 📚المعجم الكبير: ج 24 ص 152 ح 391، المناقب لابن المغازلي ص 98 ح 141 _تاريخ دمشق: ج 42 ص 314، البداية والنهاية: ج 6 ص 78._ مشكل الآثار: ج 2 ص 8، تاريخ دمشق: ج 42 ص 314 ح 8865 ، تذكرة الخواصّ: ص 50 ‌و ... ❗️علامه عالى‏ قدر شيخ عبد الحسين امينى مى ‏نويسد ؛ « مجال يادكرد همه آن متون و طرق و اسناد نيست؛ چرا كه خود، نيازمند كتابى سِترگ است؛ ولى نمونه ‏اى از آنچه را كه محدّثان و بزرگان آورده ‏اند، مى‏ آوريم. پاره‏ اى از آنان، پس از يادكرد روايت، بر آن ايراد گرفته ‏اند و گروهى هم درباره آن بحث كرده، آن را صحيح شمرده ‏اند و در مجموع، به مقدار كافى و قانع‏ كننده در مورد آن، روايت موجود است. 👌آن گاه، نام 43 تن از علمای اهل سنت را ياد مى‏ كند. 📚الغدیر ج 3 ص 185 👌بى گمان، آنچه در الغدير آمده (چنانچه خود علّامه امينى اشاره كرده است)، نام تمام كسانى نيست كه حديث را در آثار مكتوب خود آورده ‏اند و علّامه امينى از افراد مشهورى چون فخر الدين رازى در التفسير الكبير ( ج 32 ص 126)و رافعى در التدوين و دياربكرى در تاريخ الخميس و ... ياد نكرده است. 📚براى اطلاع بيشتر از گزارشگران حديث، ر. ك: إحقاق الحق: ج 5 ص 521 539 و ج 16 ص 315 331 و ج 20 ص 617 620 و ج 21 ص 261 271. 👌اكنون، نام برخى از اين گونه كسان را كه علّامه امينى شناسانده است، مى‏ آوريم ؛ ❗️حافظ ابو بِشْر دولابى، حافظ ابو جعفر طحاوى، حافظ ابو جعفر عقيلى، حافظ ابو القاسم طبرانى، حاكم ابو عبد اللّه نيشابورى، حافظ ابن مردوُيِه اصفهانى، ابو اسحاق ثعلبى، ابو الحسن فقيه ماوَرْدى، حافظ ابو بكر بيهقى، حافظ خطيب بغدادى، حافظ ابو زكريا ابن مَنْده، حافظ ابن حَجَر عسقلانى، حافظ جلال الدين سيوطى، نور الدين سَمهودى، حافظ ابن حَجَر هيثمى، نور الدين حلبى، حافظ ابو الحسن عثمان بن ابى شَيبه و حافظ قاضى عياض و ... ❗️ابن حجر، از علمای برجسته اهل سنت در كتاب الصواعق المحرقة در ضمن برشمارى كرامات على عليه السلام نوشته است ؛ 👌« از كرامات شگفت امام على عليه السلام اين است كه در آن روز كه سر پيامبر صلى الله عليه و آله بر دامنش بود، خورشيد براى وى بازگشت ... و طحاوى و قاضى در كتاب الشفاء آن را صحيح دانسته و شيخ الاسلام ابو زُرْعه و ديگران، آن را نيكو شمرده، كلام آنانى را كه حديث را جعلى دانسته ‏اند، رد كرده ‏اند » 📚الصواعق المحرقه ص 128 👌ادامه 👇
🤔 ❔امام صادق: اعراب مسلمان با تجاوز به ایران حق خود را پس گرفتند! قابل توجه مسلمین ناآگاهی که تصور می کنند که تجاوز و جنایات اعراب مسلمان نسبت به ایران در صدر اسلام٬ خلاف خواست و میل ائمه ی معصومشان بوده است: امام صادق در توجیه تجاوز اعراب مسلمان به ایران می گوید «مومنین برای استفاده از نعمات دنیوی سزاوارتر بودند٬ پس با حمله به ایرانیان حق خود را پس گرفتند!» ▫️: وظلمهم كسرى وقيصر ومن كان دونهم من قبائل العرب والعجم بما كان في أيديهم مما كان المؤمنون أحق به منهم فقد قاتلوهم بإذن الله عز وجل لهم في ذلك ▪️: كسرا و قيصر و ديگر مشركان عرب و عجم نيز به آنان ستم كردند؛ چون دنيا را كه مؤمنان براى استفاده از آن، سزاوارتر بودند، به دست گرفته بودند؛ و در نتيجه، مؤمنان با اجازۀ الهى (كه در اين آيه داده شده است) با آنان نيز نبرد كردند (و حق خود را بازگرداندند). منبع: الكافي - شيخ الكليني - ج۵ - ص۱۷ 💠💠 👌ما در گذشته پاسخ مفصلی در رد مشروعیت فتوحات خلفا بیان داشتیم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7250 ❕و در آن پاسخ آوردیم ؛ 👌این که خلفای ثلاثه ،مورد غضب اهل بیت و علی علیه السلام بوده اند و اهل بیت آنها را به عنوان کسانی که ایمان به خداوند نداشته و حق آنان را غصب کرده و مصداق راهنمایان گمراه و گمراه کننده بوده اند که در روز قیامت شدید ترین عذابها در انتظار آنها است ، معرفی کرده اند ، مطلبی ثابت و قطعی است که علامه بزرگوار حدود 200 روایت از اهل بیت در این موضوع تحت این باب نقل می کند ؛ « باب الثلاثه و و فضائح اعمالهم و قبائح آثارهم و فضل التبری منهم و » 📚 بحار الانوار ج30 ص145 باب 20 ❕بر این اساس طبیعی است که موضع اهل بیت در باره فتوحات خلفا که انسان را یاد کشتارهای چنگیز و و ...می اندازد موضعی منفی است به گونه ای که شیعه و سنی اتفاق دارند که علی علیه السلام در این فتوحات شرکت نکردند با این که در زمان پیامبر گرامی در اکثر نبردها حضور داشت . ❕با توجه به آنچه بیان شد این روایت از امیر مومنان به خوبی بیان کننده موضع ایشان در قبال فتوحات است که فرمود ؛ « مسلمان نباید در رکاب کسی که به حکم خدا ایمان ندارد و دستور خداوند را درباره رعایت نمی کند جهاد کند ، اگر در چنین جهادی شرکت کند ، دشمن ما را در غصب حقوق ما و ریختن خون ما یاری داده و مرگ او مرگ دوران جاهلیت است » 📚علل الشرایع ج2 ص464 _ الخصال ج2 ص625 _ تحف العقول ص114 🔶در نقل دیگری خطاب به بن زیاد فرمود ؛ « ای کمیل جهاد تنها در صورت حضور امام عادل جایز است ( و جهاد با امام حرام است )» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمودند ؛ « جهاد لازم و واجب است تنها در صورت حضور امام » 📚وسائل الشیعه ج15 ص49 🔶در حدیث آمده است که خداوند به پیامبر گرامی عرضه داشت ؛ « جهاد مسلمین تنها به اذن تو یا امامان از فرزندان تو است که دارای درجات و است » 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری آمده است که بشیر به امام صادق علیه السلام عرضه داشت ؛ « در خواب دیدم که جهاد بدون اجازه امام واجب الاطاعه حرام است مانند گوشت میته و خون و گوشت خوک و تو به من گفتی بله چنین است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود بله مطلب همان گونه است که تو در خواب دیده ای » 📚الکافی ج5 ص27 _ التهذیب ج6 ص134 👌این روایات صراحتا فتوحات زمان خلفا را چون تحت نظر امامان جائر و ظالم صورت گرفته و بدون اجازه امام معصوم و عادل بوده است ، فتوحاتی ظالمانه قلمداد می کند به گونه ای که کشتگان چنین فتوحاتی نیز شهید محسوب نمی شوند . 🔸ادامه 👇
🤔 ❔آيت الله بهجت ميگويد: تفاوتى بين خدا و ١٤ معصوم وجود ندارد پس به ادعاى ايشان زيارت قبر ائمه برابر است با پرستش اين قبرها چون قبر خدا محسوب ميشود در واقع ايشان روى بت پرستهارو هم سفيد كرده ❗️❗️ 💠💠 👌ما معتقدیم که امامان اهل بیت علیهم السلام ، مظهر صفات جلال و جمال الهی هستند و صفات کمالی خداوند در وجود آنان تجلی یافته ، لذا از آنان تعبیر می کنیم به خلفاء و آیات خداوند . ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « ما اهل بیت حجت های خداوند در زمینش و خلفای او در میان بندگانش هستیم» 📚کمال الدین ج1 ص202 👌حضرت علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند امامان را به عنوان جانشینان و خلفاء و دوستان خود برگزیده است» 📚بحار الانوار ج24 ص379 ❕در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت علیهم السلام می خوانیم ؛ « وخداوند شما را برگزید برای جانشینی و خلافت در زمینش و حجت بودن بر آفریدگانش » 📚الفقیه ج 2 ص 611 👌اهل بیت خلیفه خدایند ، یعنی جانشین و قائم مقام خداوند در عالم هستند و روشن است که خلیفه دارای صفات کمالی کسی است که از او جانشینی می کند و اهل بیت علیهم السلام دارای صفات کمالی خداوندی هستند که از او جانشینی می کنند . ❕همینطور آن بزرگواران آیات الهی اند ، چنان که در زیارت جامعه کبیره در توصیف آن بزرگواران آمده است ؛ « وَ الآْيَةُ الْمَخْزُونَةُ ( شما ) آن نشانه پنهان ( خدا ) در گنجينه اید » 📚الفقیه ج 2 ص 613 ❕امامان عليهم السلام، از آن روی كه مظهر اسماء و صفات الهى بوده، ، آيت الهى‏ اند . آنان بزرگ‏ترين نشانه‏ هاى خدا در روى زمين‏ اند ، چنان که در روایات فراوانی از آنان با عنوان « آیات الله » یاد شده است ؛ 📚بحار الانوار ، ج 23 ص 206 باب 11 انهم آیات الله 👌این که آنان « نشانه خدایند » یعنی آینه ی خدا نمایند و صفات جلال و جمال الهی در وجود آنان تجلی یافته است . ❕امامان علیهم السلام ، اگر چه دارای صفات کمالی الهی اند ، اما هیچگاه شریک و شبیه خداوند نبوده و هم طراز خداوند محسوب نمی شوند ، آنان هر چه دارند از خداوند است و از خود چیزی ندارند ، آنچه خداوند از صفات کمالی داراست ، همه بالذات و استقلالی بوده و آنچه ائمه دارا هستند ، بالغیر و با عنایت الهی بوده چرا که خداوند خالق است و آنان مخلوق ، لذا در زیارتی که از امام عصر علیه السلام نقل شده می خوانیم که فرمود ؛ « تفاوتی میان تو و آنان ( والیان امرت یعنی امامان ) نیست ، جز آنکه آنان بندگان و مخلوق تو هستند و باز و بست و آغاز و پایانشان با توست » 📚مصباح المتهجد ج 2 ص 803 _ اقبال الاعمال ج 2 ص 646 👌یعنی امامان علیهم السلام از آنجایی که حجت و خلیفه و آیت تو هستند ، دارای صفات کمالی تواند ، اما از آنجایی که مخلوقند ، در این صفات استقلالی نیستند و هر چه دارند از تو و خالقشان دارند و هیچگاه همطراز تو نیستند وتمام شوونشان وابسته به تو است . ❕لذا می بینیم که علی علیه السلام فرمود ؛ « بپرهیزید از غلو در حق ما ، بگویید ما بندگانی هستیم که تحت ربوبیت خدا هستیم .پس از آن هر چه در فضل ما خواستید بگویید » 📚خصال ج 2 ص 614 👌یعنی هر چه از صفات کمالی و الهی می شناسید در مورد ما بگویید چرا که ما دارای آن هستیم ، اما ما را خدا و همطراز او ندانید چرا که ما عبد و مربوب خداییم و از خود استقلالی نداریم ، لذا می بینیم که افتخار آن بزرگواران بندگی و تضرع به درگاه الهی بوده است ، چنان که علی علیه السلام در مناجات خود با خداوند می فرمود ؛ « برای فخر من همین بس که بنده تو هستم » 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 104 👌و امام رضا علیه السلام در توصیف امام فرمود ؛ « یکون ... اعبد الناس » « امام عابدترین مردم به درگاه خداوند است » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 213 ❕بنابراین ما اگر چه می گوییم در صفات کمالی ، فرقی میان خداوند و امامان نیست ، اما خداوند بالذات و استقلالی دارای آن صفات است ، ولی امامان بالغیر و غیر استقلالی ، چرا که خداوند خالق است و امامان مخلوق ، و مخلوق هر چه دارد از خالق است و از خود چیزی ندارد و هیچگاه امامان جای خداوند را در عبادت و پرستش نمی گیرند ، بلکه خود امامان عبادت خداوند را افتخار خود می دانستند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔ادعای تحدی قرآن آنقدر فلّه‌ای و کودکانه است که حتی خود الله هم در آیه ۴۹ سوره قصص فراموش می‌کند که قرار بود فقط قرآن در مقام تحدی قرار گیرد!↓↓↓ بگو: اگر شما راستگوئید پس کتابی از جانب خدا بیاورید که از آن دو (تورات و قرآن) هدایت‌کننده‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم در این آیه، تورات تحریف شده با آن همه آیات بچگانه و گاف‌های علمی خنده دارش در مقام تحدی قرار می‌گیرد ❗️❗️ 💠💠 👌مشركان لجوج اصرار داشتند كه چرا پيامبر اسلام ص معجزاتى همچون موسى ع نداشته است؟ و از سوى ديگر نه به گفته ‏ها و گواهى تورات در باره علائم پيامبر ص اعتنا مى‏ كردند، و نه به قرآن مجيد و آيات پرعظمتش، لذا قرآن، روى سخن را به پيامبر ص كرده مى‏ گويد ؛ « بگو اگر شما راست مى‏ گوئيد كه اين دو كتاب از سوى خدا نيست، كتابى روشنتر و هدايت‏ بخش‏ تر از آنها از سوى خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم » (قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‏ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ). ❕و به تعبير ديگر آنها دنبال كتاب هدايت مى‏ گردند و دنبال معجزات، چه معجزه ‏اى بالاتر از قرآن و چه كتاب هدايتى بهتر از آن؟ اگر چيزى در دست پيامبر اسلام جز اين قرآن نبود براى اثبات حقانيت دعوتش كفايت مى‏ كرد، ولى آنها حق‏ طلب نيستند بلكه مشتى بهانه ‏جويانند. 📚تفسیر نمونه ج 16 ص 104 ❕اين را هم بايد دانست كه اگر در آيه مورد بحث اعتراف شده است به اينكه تورات كتاب هدايت است، منظور تورات زمان موسى است، زيرا خود قرآن كريم تورات موجود در اين اعصار را تحريف شده، و خلل پذيرفته مى ‏داند، و هر جا در قرآن كريم تورات به عنوان كتاب خدا، و كتاب هدايت ذكر شده، منظور، آن تورات است نه اين. 📚ترجمه تفسیر المیزان ، ج 16 ص 74 👌بنابراین ، اگر قرآن تورات را کتاب هدایت می داند و در هدایتگری به آن تحدی می کند ، مقصودش همان تورات اصلی است که بر موسی ع نازل شده بود ، توراتی که خودش در وصف آن فرمود ؛ « وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‏ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ » « ما به موسى كتاب آسمانى داديم بعد از آن كه اقوام قرون نخستين را هلاك كرديم، كتابى كه براى مردم بصيرت آفرين بود و مايه هدايت و رحمت، تا متذكر شوند. » ( قصص 43 ) ❕و فرمود ؛ « وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِين‏ » « ما به موسى و هارون فرقان (وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور و آنچه مايه يادآورى پرهيزكاران است داديم. » ( انبیاء 48 ) 👌و فرمود ؛ « پيش از آن كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود » ( هود 17 ) ❕اما همین تورات پس از موسی ع ، توسط علمای یهود مورد تحریف قرار گرفت و آیاتش زیاد و کم شد ، تا جایی که خداوند در این رابطه فرمود ؛ « أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُون‏ » « آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عده ‏اى از آنها سخنان خدا را مى ‏شنيدند و پس از فهميدن آن را تحريف مى ‏كردند در حالى كه علم و اطلاع داشتند. » ( بقره 75 ) 👌و فرمود ؛ « مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ » « بعضى از يهود، سخنان را از محل خود تحريف مى‏ كنند » ( نساء 46 ) ❕و فرمود ؛ « در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مى ‏گردانند كه گمان كنيد (آنچه را مى‏ خوانند،) از كتاب (خدا) است، در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مى‏ گويند: آن از طرف خداست! با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مى ‏بندند در حالى كه مى ‏دانند » ( آل عمران 78 ) ❕و کار را در تحریف تورات به جایی رساندند که خداوند آنان را تهدید کرده و خطاب به آنان می فرماید ؛ «لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُون‏ » « آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد و تنها از من بترسید » ( بقره 41 ) 👌بنابراین توراتی که مورد تحدی در جهت هدایتگری قرار گرفته است ، تورات اصلی است نه تورات تحریف یافته کنونی ، و از سوی دیگر ، تورات اصلی چون از سوی خداوند بوده است ، غیر خدا نمی توانسته است کتابی در جهت هدایتگری مانند آن بیاورد و اساسا بشر توان آن را ندارد که کتابی به مانند کتابی که خداوند نازل کرده است را بیاورد ، چه آن کتاب قرآن باشد ، چه انجیل و چه تورات ، تحدی تنها به قرآن نیست ، بلکه بشر به صورت مطلق نمی تواند به مانند هیچ یک از کتابهایی که خداوند در جهت هدایت مردم نازل کرده است ، کتابی بیاورد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir