🔳 به بهانه ایام ارتحالِ مشکوکِ یک اُسطوره فراموش شده، از «احیاگرانِ اندیشهِ مرجعِ شهیدِ رابع، علامه شیخ فضل الله نوری(ره)»
✍ آیت الله مجاهد، حاج سید نورالدین حسینی الهاشمی ملقب به نائب الامام (عالم بزرگ مشروعه خواهِ خطه فارس-شیراز)/بهمن ۱۳۳۵ ش
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🎥 مشاهده مستند «نائب الامام» در👇
http://www.telewebion.com/episode/2670774
✳️ @ShahidRabe
1_414507337_5848359819097933858.mp3
670.6K
🔴اعلام تنفر و انزجار امام راحل نسبت به رئیس فاسد دادگاه فرمایشی که حکم به قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) داد
♦️ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:
شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را کی محاکمه کرد؟
یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی (ابراهیم زنجانی، معمم فاسد فراماسون، از شاگردان و مُعتمدینِ آخوندِ مشروطه طلب، محمد کاظم خراسانی) محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کَس بیشتر است.در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم، از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است./ نیمه دوم سال ۵۹
♦️...جرم شیخ این بود که قانون باید اسلامی باشد... راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله (رحمةالله) ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد. باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد وحکم قتل را صادر کرد.
✳️ @ShahidRabe
#شهادت_نامه_شیخ_فضل_الله_نوری/ یادداشت نخست
[سلسله یادداشت هایی از زندگانی و مبارزات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)٬ به مناسبت سالگرد شهادتش]
شیخ و نهضت تنباکو
اختصاصی|| علی احسانزاده
🔸 از کانال روزنه ای به فردا
🔹شیخ فضلالله نوری در سوم دی 1222 ه.ش در روستای لاشَک در منطقهی نور و کجور مازندران از خاندانی عالمپرور متولد شد.
#محدث_نوری، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است.
🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون #میرزا_حبیبالله_رشتی و #میرزا_حسن_شیرازی به علمآموزی پرداخت و پس از هجرت #میرزای_شیرازی به #سامرا(در سال 1291 ه.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد.
🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه.ق شیخ فضلالله را راهی #طهران کرد و اندوهگینانه به او گفت:
«شیخ فضلالله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پارهی تنم را از خود دور میکنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77)
🔹شیخ که از بزرگترین شاگردان میرزا به حساب میآمد به سرعت در #طهران، جایگاهی رفیع یافت [مرجعیت تام یافت] به گونهای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر میشد» و محکمهی او به تدریج به مهمترین #محکمهی_شرع طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمدهی شهر در آن صورت» میگرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17)
🔹در #نهضت_تحریم_تنباکو در 1309 ه.ق که «نفوذ و سلطهی #روحانیت و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» #استبداد و #استعمار «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضلالله نوری در طهران کبادهی ریاست میکشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامهی رژی بود.»(خاطرات احتشامالسلطنه، ص 573)
🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی #علیه #دربار شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، #شبنامه نوشت.
🔹نامهها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله میرسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ بهواسطهی او به مردم ابلاغ شد.
🔹جایگاه شیخ نوری در #دارالحکومه_طهران چنان بود که پس از مرگ #ناصرالدین_شاه در 1313 ه.ق، #مظفرالدین_میرزا جلوس خود بر تخت #سلطنت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله نوری(ره)/ یادداشت سوم
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله_نوری(ره)/یادداشت چهارم
🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ
🔹 کشمکش بر سر #مجلس و #فتنهگری آشوبطلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطهخواهان را نتیجه داد و #جنگ درگرفت.
🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنهگر فرار کرده، برخی اعدام شدند.
محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی #دارالشورای_کبرای_مملکتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند.
🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدانداری #سکولارها و فتنهگران، «بيشتر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضلالله نوري بر خلاف #علماي_نجف با بازگشايي مجلس بهشدت مخالفت ميورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام ميدانستند.»
🔹از آن سو مشروطهخواهان وابسته به سفارت های #روس و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود.
🔹در ظرف چند روز، شیخ فضلالله #ترور شد ولی جان سالم به در برد، #آیتالله_خمامی در #رشت مخفیانه به شهادت رسید، #شیخ_علی_فومنی، #آقامیر_بحرالعلوم_رشتی (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخالاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به #شهادت رسیدند.
🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلولهی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیهی #کربلا است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نمودهاند.»
🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای #انگلوفیل و #روسوفیل به عنوان #آزادیخواه و #مجاهد، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذیها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند.
شاه مخلوع بعد از #پناهندگی به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند.
🔹در فقدان دولت، هیئت مدیرهای متشکل از اعضای #لژ_بیداری_ایران و برخی دیگر از مشروطهخواهان سکولار شکل یافت. این #دولت_موقت، #دادگاهی شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند.
«اعضاى #محكمه عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نمايندهی زنجان [فراماسون، از شاگردان و معتمدین آخوند محمد کاظم خراسانی]، ميرزا محمد، سردبير روزنامهی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امامزاده»، امامجمعهی فعلى [و] فرزند امامجمعهی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يميننظام، ميرزا علیمحمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.»
🔹در روز #13رجب1327ه.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده #دار زدند.
#پسرش ايستاده بود و به قفقازیها در كشتن پدرش كمك مىكرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مىداد و #مباركباد مىگفت.
#موزيك هم زدند و قفقازیها و مجاهدينِ ديگر #رقص مىكردند.
جمعیت حاضر #زنده_باد_عدالت مىگفتند.
🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همهكس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال میدانست.
🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارتخانه نمىروم و متحصن نمیشوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت میكنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميتهی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف #مشروطه حرف زدى، و حال آنكه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. میبايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالمتر او صادر گردد و نايبالسلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اينها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود بهزودى.»
🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضلالله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آنها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازهی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کردهاند.....
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله_نوری(ره)/ یادداشت پنجم
🔹بازتاب اعدام مظلومانه شیخ شهید🔹
🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضلالله هیجانِ باطنی در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آنها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازهی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کردهاند.
حتی آنکه مذکور داشتند سپهدار [تنکابنی] و علیقلی خان [سردار اسعد بختیاری] تعرّض کردند و در ظاهر، نصفه روزی خود را به ناخوشی زده قهر کردند و روز بعدش هم محض تسکیت فوران مردم٬ به #دروغ اشاعه دادند که این کار به #حکم آقای #آخوند[۱]* بوده و هرکس خواسته باشد تلگرافاً استفسار نماید؛ تلگراف او مجاناً مخابره خواهد شد.
🔹باری، چون این هیجان باطنی را در مردم مشاهده نمودند، از قتل آخوند آملی و حاجی علی اکبر بروجردی درگذشتند.»
🔹«خبر اعدام در روزنامهی مجلس مورخ سهشنبه شانزدهم رجب 1327 بدين شرح درج شد:
«سَيّئات اعمال شيخ نورى دامنگيرش گرديده، روز شنبه 13 رجب بعد از استنطاق و ثبوت جنايات و فتاوى نامشروع و هزارانهزار تقصير بَيّن در مدت دو سال تمام، در ميدان توپخانه به حكم محكم خدايى بر دار زده شده به دارُالبوار فرستاده شد.»
🔹 #جلال_آلاحمد به شهادت شیخ چنین مینگرد:
«از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد.
و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانهایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناکتر از همه در فرهنگمان، فرنگیمآب میپروریم. و فرنگیمآب راه حل هر مشکلی را میجوییم.»
🔹... «پىِ تاريخِ اين بَليّه ز غيب/ گفته شد: الشهيد فضل الله».
🔹پیکر مطهر شیخ شهید بعد از مدتها که به امانت به خاک سپرده شده بود[و به طرز معجزه آسایی سالم مانده بود]٬ از تهران به حرم مطهر حضرت معصومه (س) منتقل شد و اکنون در صحن آئینه٬ خلوتگاه آزادمردان و مجاهدان و عموم مردم مسلمان است.
🔸منبع: کانال روزنه ای به فردا
[۱]* بر اساس اسناد تاریخی موجود، روحانی نمای فراماسون، اسدالله خرقانی، مأمور نفوذ در دستگاه آخوند محمد کاظم خراسانی و دیگر معممین مشروطه طلب مقیم نجف گردید و موفق شد از غفلت و عدم بصیرتشان کمال استفاده را برده و پس از کسب اطمینانشان، فتاوایی را برای تضعیف و تخریب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از آنان بگیرد، که این فتاوا، مستمسکی شد برای بردار کردن شیخ توسط مشروطه چیان غربگرا! از طرفی نیز، ابراهیم زنجانی رئیس فراماسون دادگاه فرمایشی که حکم به قتل شیخ داد، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی بوده است!
✳️ @ShahidRabe
💠 مرجع عالیقدر آیت الله نوری همدانی(حفظه الله):
شیخ فضل الله(ره) یک فقیه بزرگ و از #مراجع آن عصر بود
🔰👇👇
74.pdf
884.6K
📰 #نشریه #عهد۷۴
🗞 ویژه نامه مرجع شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف)، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه)
✍ با مطالبی از🔰
◽️مرجع عالیقدر آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی(حفظه الله)
◽️یعقوب توکلی
◽️صادق ابوالحسنی
◽️احسان عبادی
◽️حسین کاظم زاده
📦 محصول #خانه_طلاب_جوان
✳️ @ShahidRabe
ترم 2 شیخ فضل الله 11.MP3
5.34M
🔰 جلسات #دوره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🔰 جلسه یازدهم
🔰 درس #منبع_شناسی_تاریخ
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی
👈 انتشار فایل بلامانع است
🔗 در صورت مشکل در دانلود کردن ، می توانید فایل را از لینک https://uupload.ir/view/ترم_2_شیخ_فضل_الله_9_vuxb.mp3/دریافت نمایید
✳️ @ShahidRabe
ترم دوم شیخ فضلالله-جلسه یازدهم.pdf
678.1K
📑 نسخه PDF #متن جلسه یازدهم
✳️ @ShahidRabe
🏴 ایام ارتحال مورخ و پژوهشگر بصیر و شهیر، استاد علی ابوالحسنی(منذر) رضوان الله علیه.۹۰/۱۲/۳
🌹 عالمی که از اسرار تاریخ ایران آگاه بود و منذرِ تاریخ شد 🔻
✍ در چنین روزهایی٬ عالمی دقیق النظر و مورخی ژرف اندیش روی از جهان برگرفت، که به باور بسیاری از صاحبنظران از نمونههای نادر تاریخ پژوهی در میان روحانیون به شمار میرفت.
◽️ مرحوم استاد علی ابوالحسنی (مُنذِر) از سلسله جنبانان مواجهه با انحرافات فکری و سیاسی در دوران معاصر بود که در مقابل جریانات انحرافی چون وهابیت، بهاییت، فرقانیسم، غربزدگی، باستانزدگی و تاریخ نگاری سکولار ایستاد و «مکتب بازنگری تاریخ معاصر» را بنا نهاد.
◽️ «غیرت دینی»، «جریان شناسی»، «جامعیّت علمی» و «اجتهاد در تاریخ پژوهی» او را به یکی از «سرمایههای بزرگ تاریخنگاری ایران» تبدیل کرد و توانست در طول عمر کوتاه و پربارش، قریب به 50 کتاب و بیش از 300 مقاله را در رشته های تاریخ، ادبیات، فرهنگ اسلامی و مقامات و شعائر اهل بیت (ع) سامان دهد.
◽️ افشای چهره حقیقی استعمار و عوامل آن در ایران، خشم فرقه های ضاله و جریانات انحرافی را برانگیخت و بارها وی را در معرض تهدید، تخریب و ترور قرار دادند اما تا آخرین نفس در این مسیر ثابت قدم ماند.
◽️ او در پی سالیان طولانی تحقیق و جست وجو، صاحب تئوری ویژهای در نگرش به تاریخ اسلام و ایران بود که رابطه ایران و تشیع را به مثابه ظرف و مظروف می دانست و ارزش ظرف را در گروی بقای مظروف قلمداد می کرد. اغلب آثار وی نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی و تحلیل است.
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
✳️ اجمالی درباره مرحوم حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسني، مشهور و متخلّص به "منذر"، مورخ و پژوهشگر شهیر معاصر
✍ در سالروز ولادت مولی الموحدین(سیزدهم رجب) سال ۱۳۳۴ شمسی در يك خانواده روحانی در تهران متولد شد. پدرش مرحوم حجه الاسلام حاج شيخ محمد ابوالحسني از روحانيان وارسته و خدوم به شمار مي رفت.
وی پس از اخذ ديپلم وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد، ولی از آنجا كه دل در گرو تحصيلات حوزوی داشت، به حوزه علميه قم رفت و از محضر استادان بنامی بهره برد؛ اساتيدی همچون حضرات آيات و حجج اسلام: مدرس افغانی و موسوی گرگانی(ادبیات)، اعتمادی، راستی کاشانی، دوزدوزانی، جلال طاهرشمس گلپایگانی، موسوی تهرانی و سید علی محقق داماد، (اصول فقه)، ستوده و پایانی(مکاسب)، خزعلی و شب زنده دار(تفسیر)، جعفرسبحانی(رجال)، مصباح یزدی(معارف)، حسین مظاهری، جوادکربلایی (اخلاق) و جواد تبریزی و وحید خراسانی(فقه و اصول)
وی همچنین از برخی اساتید به صورت غیر رسمی بهره وافر برد که از آن جمله می توان به آیت الله شیخ حسین لنکرانی درتاریخ سیاست، تفسیر و ادبیات، سید محمد کاظم قزوینی در معارف اسلامی و ولایت، دکتر سید احمد فردید و دکتر رضا داوری اردکانی در غرب شناسی اشاره کرد.
مرحوم ابوالحسنی مدرک سطح ۴ حوزه (دکترا) را نیز اخذ نمود.
استاد منذر از ابتدای جوانی به نگارش و تاليف كتاب پرداخت و با توجه به شرایط قبل از انقلاب، همچون یک دیده بان بیدار به رصد شرایط فرهنگی کشور پرداخت و بر آن مبنا تکاپوی علمی و قلمی خویش را برگسترش فرهنگ اسلامی متمرکز ساخت که آثاری همچون:
« هجرت؛ ضرورت جاويدان تكامل»
« سكوت(ج۱) : گذرگاه تجهيز (به ضميمه راه ها و بيراهه ها)»
« سكوت(ج۲): زمينه ساز" بازكاوی" و" بازسازی" تكامل »،
« بررسی قرآنی و روائی توكل »،
را با نام مستعار "ع. منذر" روانه ی بازار نشر ساخت كه در آن روزگار تاثير بسزایی در آگاهی بخشی گروه های مختلف مردم به ويژه نسل جوان در مسیر تحقق انقلاب اسلامی ايفا نمود.
پس از پيروزی انقلاب اسلامی نيز ايشان، فعاليت های قلمی خود را در عرصه های مختلف تداوم و توسعه بخشید و نشان داد که در تحقیق و پژوهش صاحب سبک است و نگاهی دقیق و منحصر به فرد دارد. حاصل تلاشهای قلمی او تاليف حدود ۴۰ عنوان كتاب و دهها مقاله و مصاحبه در حوزه های مختلف فرهنگ اسلامی و تاريخ ایران و جهان است كه از جمله كتابهای آن دانشور فرزانه می توان آثار مندرج در ضمیمۀ شمارۀ ۱ را نام برد.
ایشان همچنين تاليف مجموعه ای پيرامون ابعاد مختلف شخصيت مرجع شهید، آيت الله العظمی علامه شيخ فضل الله نوري، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف) را وجهه همت خويش قرار داده بود که ۷ جلد آن با عناوين زير انتشار يافت (ناشر: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) که اکنون به چاپ پنجم رسیده است:
۱.آخرين آواز قو!؛ بازكاوی شخصيت و عملكرد شيخ فضل الله نوري(ره) بر اساس آخرين برگ زندگی او و فرجام مشروطه
۲.شيخ فضل الله نوري(ره) و مكتب تاريخ نگاری مشروطه (كتاب سال حوزه)،
۳.انديشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شيخ فضل الله نوري(ره)،
۴.خانه بر دامنه آتشفشان؛ شهادت نامه شيخ فضل الله نوري(ره)،
۵.ديده بان بيدار!؛ دیدگاهها ومواضع سیاسی وفرهنگی شیخ فضل الله(ره)،
۶.كارنامه شيخ فضل الله نوري(ره) ؛ پرسش ها و پاسخ ها،
۷.كالبد شكافی چند شايعه درباره شيخ فضل الله نوري(ره)؛
همچنين خلاصه كتاب آينه دار طلعت يار به قلم ایشان و با نام\مرغ هند بر شاخسار ايران" توسط بنیاد اندیشه اسلامی به زبان اردو ترجمه ودر شبه قارۀ هند منتشر شد.
آن استاد فرهیخته درعرصه مطبوعات نيز حضور چشمگير و موثری داشتند، از جمله در ابتدای انقلاب اسلامي سه شماره نشريه مذهبی سياسی كوثر را منتشر ساختند؛ همچنين مقالات بسياری در فصلنامه تخصصی كلام اسلامی، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ماهنامه زمانه، فصل نامه كتاب نقد و ويژه نامه ايام و صفحه تاريخ (در روزنامه هاي جام جم و جوان) بخشی ديگر از تكاپوی علمی ايشان در مطبوعات را به نمايش میگذارد، نیز ایشان نظارت علمی بر صفحات روزانۀ مشروطه در روزنامۀ جام جم در مردادماه سال۱۳۸۵ ش(یکصدمین سالگرد شمسی مشروطه) و همچنین نظارت علمی بر ماهنامۀ زمانه شمارۀ ۱۰۴-۱۰۵ قدیم و ۱۵-۱۶ جدید پیرامون مشروطه با عنوان از استبداد قجری تا دیکتاتوری پهلوی را برعهده داشت.
🏴 غروب: ۳ اسفند ۱۳۹۰ ش
🔳 مزار: قم / باغ بهشت / مقبره العلما
✍ کامل مطلب به همراه معرفی دیگر کتب و مقالات ایشان/در منذرنامه👇
http://almonzer.blogfa.com/post/93
🔰ادامه در بخش سوم🔰