eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.7هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3هزار ویدیو
86 فایل
شما با دعوت #شهید به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #مربی_اخلاق #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر و کپی مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسد: خیلی از افراد حتی حزب اللهی ها میگن که رهبری چرا جلوی فاسدین نمی ایسته! خیلی عجیبه این سوال خصوصا از یه آدم ولایی!😒 به جای اینکه برای رهبری تولید قدرت کنه ، منفعلانه نشسته تا اون رهبر همه کارا رو خودش انجام بده! 🇮🇷🔷 ببینید قدرت یک رهبر الهی برای برخورد با فاسدین به میزان حمایتی هست که مردم و خصوصا مومنین از اون رهبر دارن ⭕️ یک رهبر الهی زمانی که خواسته اش با خواسته مردم مخالف باشه اجبارا از خواسته خودش کوتاه میاد و درنهایت چوبش رو همون مردم خواهند خورد. 🌷 با حمایت کامل از امام جامعه، قدرت و عظمت و امنیت و اقتدارمون رو تضمین خواهیم کرد... چرا الان رهبری فرمودن که انرژی هسته ای رو راه اندازی کنید؟ چون الان میدونه حمایت مردمی پشتش هست. ولی ۴ سال پیش مردم و همه مسئولین و حتی بزرگان حوزه و دانشگاه هم دقیقا برخلاف رهبری نظر داشتن ⭕️ برای همین رهبری اجازه داد خسارتی به نام برجام به کشور وارد بشه به مردمی که ولایت رو تنها گذاشتن... 🔷 اما الان چون حمایت مردمی وجود داره و همه دارن از برجام فرار میکنن با اقتدار کامل نابودی برجام رو اعلام کردند... 🇮🇷 اینجاست که همه با پشیمانی و یک صدا باید بگیم: لبیک یا امام خامنه ای 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 ✨خاطره ای از شهید مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی✨ سال ۹۴ ماه مبارک رمضانی بود که با سيد ميلاد بودم. اولين شب قدر را در گلزار شهدای بهار، کنار مزار آيت الله بهاری و شهدا بوديم. سيد حال عجيبی داشت، انگار که با شهدا کنار هم احيا گرفته اند. مدام سر مزار شهدا مخصوصًا شهيد محمد رحيمی ميرفت. شب بسيار ملکوتی و نورانی برای من بود، چرا که در کنار يکی از اوليای الهی بودم. شب ۲۱ ماه مبارک رمضان طبق رسم هرساله رفتيم قم مراسمات حاج مهدی سلحشور. اعلام کردند که حاج مهدی رفته سوريه. سيد بغض عجيبی کرد با گفت: خوش به حالش، يعني ميشه ما رو هم ببرن پاسبان حرم عمه جان بشيم. خيلی رفت تو فکر، مثل سير و سرکه ميجوشيد نميدونم اون شب سيد چه عهدی با خداي خودش بست که خيلی زود بهترين تقديرش رو براش نوشتند. که فقط برای اوليای الهی مينويسند. اما خوشحال هستم که اون شب من برای لحظاتی هر چند کم حضور معنوی سيد رو درک کردم. شب ۲۳ماه مبارک سيد گفت بريم گلزار شهدای همدان، هيچ وقت باورم نميشد که اين آخرين شب قدر سيد است. اگر شب قدر شب تقدير است، عمر سيد همه ی شبهايش شب قدر بود. چرا که تقدير زندگی اش داشت رقم ميخورد. بی تابی و بيقراری تمام وجودش را فرا گرفت. رفتم رسيديم گلزار شهدای همدان، اول زيارتس از قبور شهدا داشتيم. بعد رفتيم نشستيم گوشه ای از قبور شهدا و مراسم شروع شد. که اون شب سيد ميريخت گواه سوز درونی اش بود. رو کرد به من گفت مجيد جان، امشب شب عزيزی هستش. دعاها ؛ شب قدر درهای خدا به روي همه بنده هاش بازه. از طرفی هم ديگه اين شب قدر امساله، خداوند تقدير امسال مون رو ميخواد بنويسه. قََسمت ميدم که برای من مخصوص دعا کن. من دوست دارم بشم، ديگه هيچ رغبتی به اين دنيا ندارم. من زياد حرف رو از سيد شنيده بودم. اما خيلی جدی نميگرفتم. ولی سيد اون شب کنار مزار شهدا، دست به دامن شهدا شد. نميدانستم که آخرين بِک یا الله رو از زبان سيد ميشنوم. به سرش بود و اشک از چشمانش سرازير. زمزمه مناجات سيد با مناجات شهدا در آميخت و خدا هم خيلی زود دعاهاش رو مستجاب کرد. کمتر از سه ماه سيد به آرزويش رسيد. و اون شب قدر به يادماندنی ترين شب قدر عمر من شد... جواد رضوانی ميگفت: اين روزهای آخر با يکي از رفقا نزديک گلزار شهدا قرار داشتم. رفتم کارهام رو که انجام دادم چشمم به مزار شهدا افتاد. حيفم اومد تا اينجا بيام و دست خالي برگردم. يک نيرويی من رو کشوند سمت مزار شهدا، رفتم و فاتحه ای خوندم. داشتم بر ميگشتم که صدايی آشنا من رو صدا زد، آقا جواد وايسا کارت دارم. برگشتم سيد ميلاد رو ديدم. سلام و احوال پرسی کرديم. گفت جواد جان، تو رو شهدا حواله کردند!! گفتم بابا اين ديگه چيه؟! آخه من کی باشم که شهدا من رو تحويل بگيرند؟!! گفت آقا جواد خداييش الان سر مزار شهدا بودم. ميخواستم کار خيری انجام بدم اما خودم نميتونستم، به شهدا شدم. گفتم خودشون يه نفر واسطه رو بفرستند تا اين کار خير رو انجام بده، تو همين گير و دار بودم که تو رو ديدم اومدی سر مزار شهدا... گفتم: خب حالا بگو ببينم چه کاری از دست من بر مياد؟! گفت: يه بنده خدايی هست كه مريض احواله، من براش دارو و مواد غذايی خريدم چند باری براش بردم، ديگه الان روم نميشه برم در خونشون. ميترسم از من خجالت بکشه. خواستم زحمت اين کار خير رو يه نفری بکشه که شهدا حواله کرده باشند. خيس عرق شدم. گفتم من که لياقت ندارم، اما حالا که اينطور شد چشم .. سيد قسمم داد گفت: جواد جان، تو رو به همين شهدا قسم ميدم که حق نداری اين قضيه رو تا من زنده ام جايی نقل کنی، بی اختيار ياد کمکهای و... افتادم و حركت كردم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi @shahidmiladmostafavi به کانال سید خندان بپیوندید✨👆 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
│در محضر امام│ شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ⇝🍃 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 #تقویم_تاریخ سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰ رمضان ۱۴۳۹ ۵ ژوئن ۲۰۱۸
امام باقر علیه السلام: ‌ 🔷«هر کس شب قدر را دریابد و آن را زنده بدارد و در آن به عبادت ایستد، خداوند گناهان گذشته و آینده‌اش را بیامرزد.» ‌ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۹ 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
✨🍃 آسمانے شدݩ، از خآڪ بریدݩ مے خواسٺ...🍃 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ⇝🍃 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
می فروشی گفت کالایم می است رونق بازار من ساز و نـــــی است من خمینی را دوست دارم چون کہ او هم خم است و هم می است و هم نی است #شعر_از_امام_خامنه_ای https://eitaa.com/shahidmiladmostafavi
راه امام (ره) نه فراموش شدنیست؛ نه تمام شدنی... هستیم بر آن عهد که بستیم.
همسر شهید «محمدعلی عباسی» از شهدای قیام ۱۵ خرداد: 🔹پیکر برخی شهدا را به دریاچه نمک ریختند. 🔹 ساواک اجازه نداد مراسم برگزار کنیم. 🔹امام خمینی(ره) نیز به منزل ما آمدند و جمعیت فراوانی همراه ایشان به منزل وارد شدند. fna.ir/bmmy49 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
من تو را سیر ندیدم که گذشتی از من با نگاه تو نگاهم چه سخن ها دارد.... #شهید_بی_سر #سیدمیلاد_مصطفوی #یادش_با_صلوات https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi