eitaa logo
کانال شهدا ( بانوای عاشقی ) 🔅
560 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
131 فایل
سلام حسین جان سلام همه زندگیم آقا همه آرزوم شهادته یه روزی بیام کربلات من خاک پای مادرتم فدای چادر خاکیتم یا زهرا سلام الله علیها ( مشاور گروه زندگی بهتر ) لینک آدرس https://eitaa.com/joinchat/436862999Caf799e67c2 فیلمنامه نویس مداح مدیر کانال: @Ztsahra
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 2.53M
🌷رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله: هشـت طایفه اند كه اگر مورد اهـانت قرار گرفتند جز خودشان كس دیگرى را سرزنش نكنند. 1 ـ كسى كه به مهمانى ای رود كه به آن دعوت نشده است. 2 ـ مهمانى كه به صاحب خانه دستور دهد. 3 ـ كسى كه از دشمنانش خیر و نیكى بطلبد. 4 ـ كسى كه از فرومایگان انتظار فضل و نیكى داشته باشد. 5 ـ كسى كه در یك كار سرّى میان دو نفر وارد شود كه او را وارد آن راز نكرده‌‏اند. 6 ـ كسى كه حكومت را سبك بشمارد. 7 ـ كسى كه جایى نشیند كه شایسته آنجا نیست. 8 ـ كسى كه سخن خود را به كسى بگوید كه از او حرف شنوى ندارد. متن حدیث: قـالَ النّبِیّ صلی الله علیه و آله: 🌹 ثَمانِیةٌ اِنْ اُهینُوا فَلا یَلُومُوا اِلاّ اَنْفُسَهُمْ: اَلذّاهِبُ اِلى مائِدَةٍ لَمْ یُدْعَ اِلَیْها، وَ الْمُتأمِّرُ عَلى رَبِّ الْبَیْتِ، وَطالِبُ الْخَیْرِ مِنْ اَعْدائِهِ، وَ طالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئامِ، وَ الدّاخِلُ بَیْنَ اَثْنِیْنِ فى سرٍّ لَمْ یُدْخِلاهُ فیهِ، وَالْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلطانِ، وَالجالِسُ فى مَجْلِسٍ لَیْسَ لَهُ بِاَهْلٍ وَالْمُقْبِلُ بِالْحَدیثِ عَلى مَنْ لایَسْمَعُ مِنْهُ. 📚 من لایحضره الفقیه، ج2، ص355 ‌ @vasvasee
چطور با فکر کردن درباره فکرمان ایمانمان را تقویت کنیم؟ 🤔 همه ما گاهی در باورهایمان سوال پیش میاد: آیا واقعاً خدا رو احساس می‌کنم؟ چرا بعضی وقتها ایمانم ضعیف میشه؟ راه حل شاید این نباشه که فقط بیشتر بخونیم یا بیشتر عبادت کنیم. بلکه یه راه دیگه هم هست: "فراشناخت ایمانی" - یعنی فکر کردن درباره نحوه فکر کردنمون نسبت به خدا! چطور فراشناخت به ایمان ما کمک می‌کنه؟ ۱. وقتی ایمانمون ضعیف میشه: بپرسیم الان دقیقاً چه خبره؟ مثال: احساس می‌کنی دعاهات مستجاب نمیشه و خدا رو دور می‌بینی. سوال فراشناختی: آیا من دارم خدا رو مثل یه دستگاه خودپرداز تصور می‌کنم که باید فوری جواب بده؟ آیا دارم رابطه با خدا رو به یه معامله تقلیل می‌دم؟ · نتیجه: با این سوال، متوجه می‌شی شاید مشکل از نوع توقعت هست، نه از خدا. ۲. وقتی عبادت بی‌حال میشه: از خودت بپرس داری چطوری می‌خونی؟ مثال: نماز می‌خونی اما ذهنت جای دیگه‌ست. سوال فراشناختی: آیا دارم نماز رو تند ی می‌خونم؟ آیا معنی کلماتی که می‌گم رو می‌فهمم؟ نتیجه: اینجاست که می‌تونی بگی: بذار امروز فقط روی معنی الحمدلله تمرکز کنم." اینطوری عبادت دوباره جان می‌گیره. ۳. وقتی شک میاد: بپرس منبع این شک چیه؟ · مثال: یه سوال علمی یا فلسفی درباره خدا برات پیش میاد. · سوال فراشناختی: آیا این شک ناشی از یه نیاز واقعی فکریه، یا از یه ناراحتی عاطفیه؟ آیا دنبال جوابم، یا فقط دارم لج بازی می‌کنم؟ نتیجه: این کار کمک می‌کنه شک تو رو به سمت "کنجکاوی سازنده ببره، نه انکار مخرب. یک تمرین ساده برای شروع: یه موقعیت که احساس کردی ایمانت قوی بود رو به خاطر بیار (مثلاً یه وقت که آرامش داشتی یا یه مشکلت حل شد). · از خودت بپرس: اون موقع چه جوری به خدا فکر می‌کردم؟ چه تصویری از خدا تو ذهنم بود؟ حالا یه موقعیت که ایمانت ضعیف بود رو به خاطر بیار. دوباره بپرس: این بار تصویر ذهنی‌ام از خدا چه فرقی داشت؟ این تمرین ساده، کمک می‌کنه الگوی فکری خودت رو نسبت به خدا بشناسی و آگاهانه اون رو تنظیم کنی. 👈فراشناخت ایمانی یعنی به جای اینکه بذاری ایمانت مثل یه قایق تو امواج احساسات بالا پایین بشه، خودت سکاندار اون بشی. این به معنای کنار گذاشتن ایمان کودکانه نیست، بلکه یعنی رسیدن به یه ایمان آگاهانه و بالغ. #ایمان لطفا از مطالب کانال همراه با لینک استفاده کنید🙏 @vasvasee https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
در خلوتِ خود، با مهربان‌ترین آشنا شو... تصور کن در میان همه شلوغی‌ها، دعوتی ویژه شده‌ای. دعوت به خلوتگاهی که در آن، تنها نیستی؛ بلکه با حاضرِ همیشگی‌ات تنها شده‌ای. این خلوت، گران‌بهاترین فرصت برای "آشنایی با آشنا" است. اما این دیدار چگونه ممکن است؟ .۱ از پنج دقیقه انس با او شروع کن پیش از آنکه در پیام‌های دنیا گم شوی،پنج دقیقه در سکوت بنشین؛ نه برای "خودت"، بلکه برای "او". بر لباس "لا اله الا الله" طراوتی ببخش، یا نام "یا الله" را در سینهات زمزمه کن. این سکوت، نخستین قدم برای شنیدن ندای "أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" است. .۲ یک "راهب در خلوتگاه خود" باش مانند عابدی که از خلوت با معشوقش لذت می‌برد،از این دیدار درونی لذت ببر. 👉مثال کاربردی: همین امروز، یک فنجان چای را با "نگاهِ شکر" بنوش. با هر جرعه، به یاد نعمتِ آب جوش، برگ چای و گرمایی باش که او در اختیارت گذاشته. این یک تمرین کوچک برای "ذکرِ در حین عمل" است. .۳ با او به گفت‌وگو بنشین؛ همان که از رگ گردن به تو نزدیکتر است در همان سکوت،از خودت بپرس: «اگر هم اکنون در محضر او ایستاده باشم، حال دلم را چگونه برایش شرح می‌دهم؟» این بار، نه برای خودت، بلکه برای شنونده‌ای که هیچ چیزی از تو پنهان نیست، سخن بگو. این، همان مناجات است. .۴ در آینه تنهایی، ردپای او را ببین در آن سکوت،از خود بپرس: «این آرامشی که در پسِ این ذکر حس می‌کنم، از کیست؟ این نظم حیرت‌انگیز درون و برون من، دستِ تدبیر کیست؟» هدف، دیدنِ خود نیست؛ دیدنِ خالقِ خودت است. یادت باشد: خلوتِبا او، مانند آب زلالی است که تصویر آفتاب را در خود آشکار می‌کند. در ظاهر تنها هستی، اما در حقیقت، با کسی هستی که همه هستی، آینه جمال اوست. چه زیباست که این بار در آینه تنهایی، نه در جستجوی تصویر خود، که در پیِدیدارِ جمال او باشی... و کشف کنی که بزرگ‌ترین راز، همان کسی است که یک عمر می‌خواندت و تو در هیاهو، صدایش را نمی‌شنیدی. برای محتوای معنوی بیشتر، حتماً به کانال ما سر بزنید: @vasvasee https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
معماری دوبارهٔ قلب؛ از ویرانه‌های دیروز تا کاخ وجود امروز همان‌طور که یک ساختمان پس از زلزله، اگر با نقشه‌ای جدید و مصالحی مستحکم‌تر بازسازی شود، در برابر تکان‌های بعدی مقاوم‌تر خواهد بود، قلب انسان نیز چنین است. زخم‌ها و شکست‌ها می‌توانند نقشهٔ اولیهٔ ما را ویران کنند، اما این ما هستیم که معمار بازسازی‌اش خواهیم بود. این بازسازی، نیاز به مصالحی ویژه و مهارتی خاص دارد: مصالح بنیادین برای بازسازی یک قلب مقاوم و اصیل: ۱. سیمان «خود-دوستی»: این سیمان، ترک‌های ناشی از طردشدگی و شکست را پر می‌کند. خود-دوستی یعنی در سکوتِ تنهایی، با خودت با ملایمت رفتار کنی. یعنی پس از یک شکست، به جای شلاق زدن با جملات سرزنش‌آمیز، با خودت بگویی: "می‌دانم که دردت می‌آید. اشکالی ندارد. من اینجا هستم تا از تو مراقبت کنم." ۲. آجرهای «مرزهای سالم»: این آجرها، دیوارهای بلند و خفه‌کنندهٔ ترس نیستند، بلکه نرده‌هایی هستند که حریم باغ وجودت را مشخص می‌کنند. گذاشتن این آجرها یعنی بتوانی با آرامش بگویی: "عشق می‌ورزم، اما این حق را دارم که با من محترمانه رفتار شود." یا "وجود من برای تو مهم است، اما نمی‌توانم بار مسئولیت شادی‌ات را به تنهایی به دوش بکشم." ۳. تیرآهن «پذیرش واقعیت»: این تیرآهن، سقف آرزوهای خیالی و توقعات غیرواقع‌بینانه را نگه می‌دارد و مانع از ریزش آن بر سرت می‌شود. پذیرش واقعیت یعنی بپذیری که آدم‌ها کامل نیستند، روابط گاهی پایان می‌یابند و زندگی همیشه مطابق آرزوهای ما پیش نمی‌رود. این پذیرش، تو را از دام "چرا اینطور شد؟" رها کرده و به سؤال قدرتمندتری می‌برد: "حالا چه کار می‌توانم بکنم؟" ۴. نقشهٔ جدید «خردِ رنج»: این نقشه، دیگر آن طرح ساده و اولیه نیست. این نقشه‌ای است که مسیرهای انحرافی، چاله‌ها و گذرگاه‌های امن را به تو نشان می‌دهد. این خرد، از دل همان رنج‌هایی بیرون می‌آید که تحمل کرده‌ای. به تو می‌آموزد که چه کسانی سزاوار اعتماد عمیق‌ترند، چه نشانه‌هایی هشداردهنده هستند و چگونه می‌توانی بدون از دست دادن نرمیِ قلبت، هوشمندانه‌تر عشق بورزی. سؤال نهایی: پس دیگر نپرس"چرا من؟" یا "چه وقت تمام می‌شود؟" بپرس:"این درد، چه مهارتی می‌خواهد به من بیاموزد؟" "امروز از چه مصالحی برای مستحکم‌تر کردن بنای وجودم استفاده کنم؟" تو تنها معمار زندگی‌ات هستی. زخم‌ها فقط این فرصت را به تو داده‌اند که به جای یک کلبهٔ سست، یک کاخ باشکوه از هوشیاری و تاب‌آوری برای خودت بنا کنی. معرفی دوره‌های مهارت‌های ارتباطی و رشد فردی👇 https://eitaa.com/mahardkada لطفاً از مطالب همراه با لینک کانال استفاده کنید👇 @vasvasee https://eitaa.com/vasvasee
این آتش درون را چگونه بفهمیم؟ گاهی خشم مثل آتشی می‌ماند که ناگهان شعله می‌کشد: یک حرف نابجا، یک بی‌توجهی، یک شلوغی بی‌موقع و... ناگهان آتش‌گیر می‌شویم. بعد هم یا می‌سوزانیم، یا می‌سوزیم. اما چه می‌شود اگر این آتش را به نوری برای دیدن خودمان تبدیل کنیم؟ خشم؛ مهمانی ناخوانده نیست، پیامی است که باید شنیده شود. از نگاه روانشناسی، خشم یک احساس ثانویه است. یعنی معمولاً پشت آن، یک درد پنهان وجود دارد: احساس بی‌احترامی، ترس از قضاوت شدن، درماندگی، یا خستگیِ انباشته شده. خشم قصد دارد از شما محافظت کند، اما مثل یک محافظ بی‌تجربه، گاهی بیش از حد لازم حمله می‌کند! فرض کنید در ترافیک سنگین،راننده‌ای بی‌مهابا جلوی شما می‌پیچد. خشم شما فوراً شعله‌ور می‌شود. · واکنش خودکار: بوق طولانی، داد زدن، تعقیب کردن! · واکنش آگاهانه: یک نفس عمیق و پرسیدن این سوال از خودت: "الان چه چیزی واقعاً مرا آزار داد؟" · شاید احساس "نادیده گرفته شدن" کردی. · شاید از "بی‌عدالتی" خسته شده‌ای. · شاید ترسیدی که تصادف کنی. وقتی ریشه را پیدا کنی، می‌توانی با آن احساس اصلی ارتباط بگیری، نه با خشم. قدم عرفانی: خشم را "مشاهده" کن، نه "تولید". عارفان می‌گویند: تو ابری نیستی، تو آسمانی. این خشم، مثل ابری است که از آسمان وجودت می‌گذرد. اگر خودت را آن ابر بدانی، طوفان می‌شوی. اگر خودت را آسمان بدانی، فقط نظاره می‌کنی که ابر می‌آید و می‌رود. تمرین کوچک: لحظه‌ای که خشم آمد،به جای واکنش فوری: 1. توقف کن: حتی اگر شده برای ده ثانیه. 2. تنفست را حس کن: سه نفس عمیق بکش. هوا را وارد ریه‌ها کن و بیرون بده. این کار، سیستم عصبی را آرام می‌کند. 3. بدنت را رها کن: مشت‌هایت را باز کن، شانه‌هایت را پایین بینداز. 4. بپرس: "پیام این حس برای من چیست؟ الان واقعاً چه نیاز دارم؟" در روایتی از امام صادق (ع) می‌خوانیم: «خشم، کلید هر شری است.» اما این کلید، یک قفل طلایی هم دارد: سکوت. وقتی خشمگین می‌شوی، اگر بتوانی سکوت کنی، درِ شر را بسته‌ای و درِ حکمت را به روی خود گشوده‌ای. این سکوت، به معنای ضعف نیست؛ به معنای قدرت بر مدیریت میدان نبرد درون است. پس به یاد داشته باش: خشم تو،دشمن تو نیست. بخشی از وجود توست که می‌خواهد فریاد بزند: "به من توجه کن! من یک زخم دارم!" امروز، به جای خاموش کردن این فریاد با انفجار، با آن با مهربانی گفت‌وگو کن. برای آرامش در طوفان، فقط کافیست یادت نرود که تو، خودِ آسمانی. @vasvasee
پست اول: نبرد اصلی در درون شماست. کمال‌گرایی افراطی(Perfectionism) یک تله ذهنی است. مغز ما فکر می‌کند اگر بی‌عیب و کامل باشد، از شکست و طرد شدن در امان می‌ماند. اما حقیقت این است که این ویژگی، منبع اصلی اضطراب، اهمال‌کاری و خودسرزنشی است. 👈 شما پروژه‌ای را به تعویق می‌اندازید چون می‌ترسید آنطور که «کامل» می‌پندارید، انجام نشود. 👈 بعد از یک اشتباه در رابطه، مدام خود را سرزنش می‌کنید و احساس می‌کنید به اندازه کافی خوب نیستید. این نبرد، همان جهاد با نفسِ خودستیز است. بزرگ‌ترین نبرد شما، جنگیدن با این صدای درونیِ منتقد است. پیروزی در این نبرد، نه با نابودی دشمن، که با درک و آرامش حاصل می‌شود. ✍خداوند گاهی از مسیر همین زخم‌های روحی،ما را به سمت رحمتی عمیق‌تر هدایت می‌کند؛ رحمتی به نام صلح درونی با خودِ ناکامل در جهت توکل و تکه بر کامل مطلق و خالق هستی . @vasvasee
پست دوم: نقص‌های تو، دروازه‌های رحمت الهی 👈یک کوزه‌گر زمانی می‌تواند کوزه‌ای زیبا بسازد که با ترک‌ها و ناهمواری‌های گِل سر و کار داشته باشد. اگر گِل، کاملاً صاف و بی‌عیب از ابتدا بود، دیگر هنر کوزه‌گری معنا نداشت. عارفان حقیقی به جای فرار از نقص‌ها،آن‌ها را به عنوان محل تجلی رحمت خدا می‌بینند. وقتی تو از کمال‌گرایی دست می‌کشی و ضعف‌هایت را می‌پذیری، در حقیقت فضا را برای توکل واقعی بر خدا باز می‌کنی. توکل یعنی باور داشته باشی که خداوند با وجود تمام کمبودهای تو، تو را دوست دارد و حمایت می‌کند. فردی که پس از یک شکست شغلی، به جای ناامیدی، آن را بخشی از مسیر رشد خود می‌داند، در حال تمرین این حقیقت است. باور کنیم کمال حقیقی،بی‌عیبی نیست. کمال واقعی، توانایی دوست داشتن خود، در ناکامل بودن و توکل بر خدای کامل است. اینجا است که زخم‌هایت، به عمق وجودت رهنمون می‌شوند. @vasvasee
پست سوم: درس‌هایی که تنها در دل رنج می‌رویند. 👈الماس، تحت فشار و حرارت بسیار زیاد تشکیل می‌شود. روح انسان نیز چنین است. برخی از ارزشمندترین درس‌های زندگی—مانند شفقت، فروتنی و صبر—را تنها در کوره‌های رنج و سختی می‌توان فراگرفت. فیلسوفان اخلاق بر این باورند که فضیلت تنها در تئوری به دست نمی‌آید. فضیلتِ شجاعت، زمانی در وجودت نهادینه می‌شود که با ترس‌هایت روبرو شوی. فضیلتِ بخشش، زمانی معنا پیدا می‌کند که کسی در حق تو خطا کرده باشد. · وقتی عزیزی را از دست می‌دهی، این رنج به تو می‌آموزد که چقدر نسبت به رنج دیگران حساس و دلسوز شوی. · وقتی در کاری شکست می‌خوری، این شکست به تو تواضع و درک بهتری از محدودیت‌هایت می‌آموزد. این‌ها همه مصداق همان رهنمون شدن به عمق‌تری از انسانیت است. خداوند گاهی اجازه می‌دهد زخم بخوری، نه به خاطر تنبیه، بلکه به خاطر آنکه از طریق این زخم، چشمانت را بر روی ابعاد تازه‌ای از وجود خود و رحمت بی‌پایان او باز کنی. مسیر رشد،از میان دشت‌های آرام نمی‌گذرد، از دل کوهستان‌های پرپیچ‌و‌خم و صخره‌های سخت می‌گذرد. اما در قله این کوهستان، خودِ حقیقی و رحمت بی‌پایان در انتظار توست. @vasvasee
پست اول: مهمان ناخوانده‌ای به نام حسادت قرآن به صراحت از حسادت سخن می‌گوید:«وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (سوره فلق، آیه ۵) - و از شر حسود، وقتی حسد می‌ورزد، پناه می‌برم. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: إیّاکم والحسدَ فإنّ الحسدَ یأکلُ الحسناتِ کما تأکلُ النّارُ الحطبَ - از حسادت بپرهیزید که حسادت، حسنات را نابود می‌کند همان‌گونه که آتش، هیزم را. حسادت رذیلی اخلاقی است که مانند زهرِتدریجی، ابتدا قلب را آلوده کرده و سپس تمام فضایل اخلاقی را نابود می‌کند. همان‌طور که بوته‌ای خار، کم‌کم تمام باغچه را فرا می‌گیرد. عارفان حسادت را نفاق قلب می‌دانند. یعنی قلب بین خیر و شر دچار تردید می‌شود. همان‌گونه که مولانا می‌فرماید: حسد از نفاق آید آغاز/ کند قلب را صد گونه بازی از دیدگاه روانشناسی؛ طبق نظریه مقایسه اجتماعی فستینگر،حسادت زمانی پدید می‌آید که فرد خود را با دیگری مقایسه می‌کند و احساس می‌کند شایستگی بیشتری دارد. این حالت فعال‌سازی سیستم عصبی سمپاتیک و ترشح کورتیزول را به همراه دارد. در فرهنگ ایرانی،حسادت با ضرب‌المثل‌هایی مانند ناخن لای دماغ دیگران کردن و چشم نداشتن بیان می‌شود. متأسفانه در برخی محافل، موفقیت دیگران تهدید تلقی می‌شود. بطور مثال احساس تلخ کارمندی را تصور کنید که پس از سال‌ها سابقه،می‌بیند همکار جوان‌ترش به پست مدیریت منصوب شده است. اینجا حسادت مانند ماری است که از درون، آرامش او را می‌دزدد. توضیحات بیشتر در مورد حسادت در پست بعدی 👇 https://eitaa.com/vasvasee
. پست دوم: ریشه‌های پنهان حسادت امام صادق(ع) می‌فرمایند: الحسد ینشأ من عمی القلب - حسادت از کوری قلب نشأت می‌گیرد. قرآن نیز می‌فرماید:أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلىٰ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ آیا آنان به مردم به خاطر آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده، حسد می‌ورزند؟ حسادت معمولاً از سه رذیله اصلی نشأت می‌گیرد: · حرص (تمایل به داشتن آنچه دیگران دارند) · کبر (احساس برتری نسبت به دیگران) · قساوت قلب (بی‌توجهی به احساسات دیگران) به گفته عارفان،ریشه حسادت فراموشی خود حقیقی است. وقتی انسان خود را فراموش کند، به دیگران حسادت می‌ورزد. مانند کسی که گنج در خانه خود دارد ولی به خانه دیگران چشم می‌دوزد. از دیدگاه روانشناسی:کمبود عزت نفس ، تجربیات کودکی (مقایسه شدن توسط والدین)،اختلال در دلبستگی ایمن و کمال‌گرایی بیمارگونه می تواند باعث حسد شود. در فرهنگ‌های جمع‌گرا مانند ایران،گاهی تشخیص هویت از طریق مقایسه نهادینه شده است بطوری که موفقیت فردی گاهی تهدیدی برای انسجام گروهی تلقی می‌شود. بطور مثال دختر جوانی را در نظر بگیرید که از کودکی با جمله ببین پسرخاله‌ات چه نمره‌های خوبی می‌گیره بزرگ شده است. اکنون در جوانی، هر بار که موفقیت همسالانش را می‌بیند، احساس بی‌کفایتی وجودش را فرا می‌گیرد. اینجا ریشه مشکل، در بستر فرهنگی و تربیتی نهفته است. 👈ریشه‌های حسادت مانند کوه یخ است؛بخش کوچکی از آن آشکار است، اما بخش عظیمی در عمق روان و فرهنگ ما پنهان شده است. برای درمان، باید این ریشه‌های پنهان را شناخت. این دو پست ابتدای، پایه‌های درک حسادت هستند. در پست بعدی، نشانه‌های هشداردهنده این مهمان ناخوانده را دقیق‌تر بررسی خواهیم کرد... https://eitaa.com/vasvasee
پست چهارم: درمان اول – جراحی نگاه قرآن کریم به ما هشدار می‌دهد:«وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلىٰ ما مَتَّعْنَا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ» یعنی: «چشمانت را به آنچه برخی دیگر از افراد را از آن بهره‌مند ساخته‌ایم، میفکن و در آن خیره نشو.» همچنین پیامبر اکرم (ص) توصیه می‌کنند: «اُنظُروا إِلی مَن أَسفَلَ مِنکُم» «به کسانی نگاه کنید که در شرایط پایین‌تر از شما قرار دارند.» توضیح انکه این آیات و روایات به ما یادآوری می‌کنند که خیره شدن به داشته‌های دیگران، اولین قدم در ورود به است. در عوض، با تغییر جهت نگاه، می‌توانیم قدردان آنچه داریم باشیم. از نگاه اخلاقی حسادت یک بیماری است و درمان آن بر سه پایه استوار است: · شکرگزاری: تمرکز روی نعمت‌های خودمان، نه کمبودها. · تواضع: پذیرش این واقعیت که هر کسی جایگاه و مسیر خاص خود را دارد. · انصاف: دیدن زحمات و تلاش‌های دیگران پشت هر موفقیت. بطور مثال اگر کسی ماشین مدل بالایی دارد، به جای رشک خوردن، به این فکر کنیم که چه تلاش‌هایی کرده، یا شاید چه هزینه‌هایی داده که ما از آن بی‌خبریم. عارفان نیز معتقدند نگاه،تنها یک حس بینایی نیست؛ بلکه دریچه‌ای به قلب و روح انسان است. بنابراین برای درمان حسادت باید نگاه خود را اصلاح کنیم: · از مخلوق به خالق برگردیم: به جای حسادت به شخص، به خالق نعمت توجه کنیم. · از نعمت به منعم: ببینیم که هر نعمتی از جانب خداست. · از ظاهر به باطن: بدانیم آنچه می‌بینیم، همه ماجرا نیست. روانشناسان نیز تأیید می‌کنند که تغییر نگاه،یکی از مؤثرترین راه‌های مقابله با حسادت است. برخی تکنیک‌ها عبارتند از: · بازسازی شناختی: به جای فکر «چرا او؟»، بگوییم: «اگر او توانسته، من هم می‌توانم.» · تمرین توجه آگاهانه: هر وقت حسادت بروز کرد، توجه خود را به موفقیت‌ها و داشته‌های خود معطوف کنیم.. حال فرض کنید یک معلم به موفقیت همکارش در جشنواره آموزشی حسادت می‌کند. درمان از این راه ممکن است: · توجه به توانمندی‌های خودش: مثلاً رابطه صمیمی با دانش‌آموزان یا خلاقیت در تدریس. · دیدن موفقیت همکار به عنوان اثبات امکان‌پذیری: «اگر او توانسته، من هم می‌توانم با تلاش به موفقیت برسم.» · استفاده از او به عنوان الگو: از روش‌هایش بیاموزد، نه اینکه خود را با او مقایسه کند. 📘 تمرین عملی برای تغییر نگاه: هر شب قبل از خواب،سه نعمت و سه موفقیت شخصی خود را در یک دفتر بنویسید. مثلاً: · سلامتی · خانواده مهربان · فرصت یادگیری · کسب نمره خوب در امتحان · کمک به یک دوست · یادگیری یک مهارت جدید این تمرین ساده، به مرور «لنز نگاه» شما را از کم‌بینایی به فراوان‌بینی تغییر می‌دهد. 👈تغییر نگاه،مثل تعویض لنز دوربین است. همان منظره، با یک لنز تار و خاکی، کدر و تاریک دیده می‌شود؛ اما با لنز شفاف و تمیز، زیبا، پرنور و پر از جزئیات مثبت. در پست بعدی، درباره «قدرت تحسین» به عنوان دومین درمان اساسی حسادت صحبت خواهیم کرد… https://eitaa.com/vasvasee
پست اول: آغاز سفر وقتی کلمات، در قفس سینه ات زندانی می‌شوند و جرات .. نقشهٔ فرار را بخوان! تصور کن وجود تو باغی سرسبز است، پر از ایده‌ها، احساسات و آرزوهای زیبا. اما هر بار که جرات بیانشان را نداری، گویی سنگی بر دیوارهٔ این باغ می‌گذاری. سنگِ چه می‌گویند؟، سنگِ شاید مسخره‌ام کنند، سنگِ نباید حرفم را بزنم... اینگونه است که کمک‌کرده‌ای از باغ وجودت، زندانی ساخته‌ای با دیوارهایی بلند از ترس. 🌿🧱 نشانه‌های این زندانی سکوت: · در جمع‌ها، مثل یک مبلمان تزیینی ساکت می‌نشینی، در حالی که قلبت برای مشارکت در گفتگو تپش می‌زند. · وقتی همکارت دوباره کارش را به تو محول می‌کند، فقط یک باشه آهسته می‌گویی و بار استرس را به خانه می‌بری. · در مغازه، کالای معیوب را می‌خری فقط چون حس خوبی از پس‌دادنش نداری. · احساس می‌کنی گوی نامرئی ای بر دهانت است که هرگز اجازهٔ آزادی کلام را به تو نمی‌دهد. ریشه این سکوت کجاست؟ این زندان،نگهبانانی به نام باورهای غلط دارد. باورهایی مثل: · اگر مخالفت کنم، دوستم را از دست می‌دهم. · نیازهای من به اندازهٔ نیازهای دیگران مهم نیستند. · اگر نظر بدهم، حتماً اشتباه است و همه متوجه حماقتم می‌شوند. این نگهبانان دروغین،سال‌هاست تو را در سلول ترس نگه داشته‌اند. راهکارهای فوری برای امروز: · 👈 کلید نه را امتحان کن: امروز، در برابر یک درخواست کوچک (مثل می‌شود این گزارش را فردا بریزی؟)، با آرامش بگو: «متأسفم، الان زمان کافی برای انجام خوبش ندارم. می‌شود ساعت فلان؟» · 😊 یک گل از باغ وجودت بکار: در یک گفتگوی خانوادگی، یک نظر کوچک و بی‌خطر بده. مثلاً: «به نظر من رنگ آبی برای پرده بهتر است.» فقط بگو و نفس عمیق بکش. 👈به یاد داشته باش:هر کلمه‌ای که جرات می‌کنی و به زبان می‌آوری، سنگی از دیوار زندانت برمی‌دارد و نوری به باغ وجودت می‌تاباند. آیا تو هم این زندان سکوت را می‌شناسی و اسیر آن هستی؟ می تونی روی کمک ما و مشاوره تخصصی در آیت زمینه حساب بازکنی👇 @Admenn313 در پست بعدی،با هم یاد می‌گیریم چگونه حصارهای سبز محکم و دوست‌داشتنی به دور باغ وجودمان بکشیم تا هم از آن محافظت کند، هم مانع دید زیبایی‌های درونش نشود. اگر این پست برایتان مفید بود، با دیگران به اشتراک بگذارید👇 https://eitaa.com/vasvasee