eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🖇♥️』 🔻هرچیز که در جُستن آنی، آنی... یکی از چیزایی که نشون میده درون ما چخبره، خواسته‌های ماست! چی می‌خوایم از خدا؟ تو این روزای غیبته که باید پای کار (عج) باشی و واقعاً بخوایش! تماشاچی نباشی🚗.. •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این فیلم کار ساده ای نیست. باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی اینطور دوره شد و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید. کاملا حساب شده اول با چاقو سفید رانش را می برند تا نتواند راه برود، بعد سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع دستش را روی سر می گذارد اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند و با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند و آخر سر پیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند. •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
سختی‌ها را تحمل کنید، ان‌شاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب‌ الزمان عجل‌ الله اتصال پیدا می‌کند؛ تحقق این آرزو دور نیست. "‌شهید ابراهیم همت"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رائفی پور :خدا فتنه رو شبیه فروپاشی نشون میده که همه خودشون رو نشون بدن
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش بیست و هفتم: نمی دانم به دلیل وضعیت کاری بود یا چیزهای دیگر، ولی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۲۸: به پدرم حق می دادم. زور می زدم با هئیت رفتن، پیاده روی و زیارت، سرگرم شوم اما این ها موضعی تسکینم می داد، دل تنگی ام را از بین نمی برد. گاهی هم با گوشی خودم را سرگرم می کردم. وقتی سوریه بود، هر چیزی را که می‌دیدم به یادش می افتادم، حتی اگه منزل کسی دعوت بودم یا سر سفره، اگه غذایی بود که دوست نداشت، یا بر عکس خیلی دوست داشت. در مجلسی که می رفتم و او نبود، باز دلتنگی خودش را داشت. به هر حال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده و حلاوت آن را حس کرده باشد در نبودش خیلی به او سخت می گذرد. در زمان مرخصی اش، می خواست جور نبودنش را بکشد. سفره می انداخت، غذا می آورد، جمع می کرد، ظرف می‌شست، نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم. می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می کرد. مهارت خاصی در این کار داشت و اتو کشی هیچ کس را قبول نداشت. همان دوران عقد یکی دو بار که دید گوشه ی دستم را سوزاندم، گفت: «اگر تو اتو نکنی بهتره!» مدتی که تهران بود، طوری برنامه‌ریزی می‌کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش. از بین دوستانش فقط با یکی رفیق گرمابه و گلستان بودند و رفت و آمد داشتیم. می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دو نبودند باز ما خانم ها با هم بودیم. راضی نمی شدم دوباره مادر شوم. می‌گفتم: «فکرشم نکن! عمرا اگه زیر بار بچه ‌و بارداری برم!» خیلی روضه خواند: «الان تکلیفه و آقا گفتن بچه بیارید!» می‌خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند، بهش گفتم: « اگه خیلی دلت بچه می خواد می تونی، دوباره ازدواج کنی!» کارد بهش می زدی، خونش در نمی آمد. می گفت: «چند سال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟» نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود، نه از نظر روحی آمادگی اش را داشتم. سر امیر محمد پیر شدم. آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کند چون خوب می‌شود، اما زخم زبان ها را نه. زخم زبان ها به این زودی‌ها التیام پیدا نمی‌کند. دیدم دست بردار نیست فکری کردم و گفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند. خیلی بالا پایین کردم، فهمیدم نمی‌تواند به این سادگی‌ها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود. خیلی که پا پی شد، گفتم: «به شرطی که من را ببری کربلا» شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند، اما آن قدر رفت و آمد که بالأخره روادید گرفت. مدتی با هم خوش بودیم. با هم نشستیم از مفاتیح، آداب زیارت کربلا در آوردیم. دفعه اولم بود می رفتم کربلا. خودش قبلا رفته بود. آن جا خوردن گوشت را مراعات می کرد و نمی خورد. بیشتر با ماست و سالاد و برنج خودش را سیر می کرد. تبرکی ها و سنگ حرم را خریدیم. برخلاف مکه نرفتیم بازار، وقت نداشتیم و حیفمان می‌آمد برای بازار وقت بگذاریم. می گفت: «حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید. اگه خواستین برین نجف!» از طرفی هم می‌گفت: «بیشتر این اجناس تهران هم پیدا می شه، چرا بارمون رو سنگین کنیم؟» حتی مشهد هم که می رفتیم تنها چیزی که دوست داشت بخریم، انگشتر و عطر سید جواد بود. زرشک و زعفران هم می آمد تهران می‌خرید. همه همّ و غمش این بود تا جایی که بدنمان می‌کشد، در حرم بمانیم زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل. سیری نداشت. زمانی که اشکی نداشت راه می افتاد که برویم هتل. هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم. در کاروان، رفیقی پیدا کرد لنگه خودش، هم مداح بود هم پاسدار. مداحی و روضه کاروان را دو نفره انجام می‌دادند، ولی اهل این نبود که با کاروان و با جمع برود. می‌خواست دو نفری با هم باشیم. می گفت: «هر کی کربلا می ره از صحن امام رضا می ره» قسمت شد خادم حرم حضرت عباس (علیه السلام) فیش غذا به ما داد، خیلی خوشحال بودیم رفتیم مهمانسرای حضرت. ⏪ ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯ ┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۲۹: با خواهرم رفتیم برگه ی جواب آزمایش را بگیریم، جوابش مثبت بود. می دانستم چه قدر منتظر است. مأموریت بود. زنگ که زد بهش گفتم. ذوق کرد، می خندید. وسط صحبت قطع شد. فکر کردم آنتن رفته یا شارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده. دوباره زنگ زد، گفت: «قطع کردم برم نماز شکر بخونم!» این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرف‌هایم را نشنید. انتظارش را می‌کشید. در مأموریت های عراق و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بود به ضریح. در زندگی مراقبم بود، ولی در دوران بارداری بیشتر. از نه ماه پنج ماهش نبود و همه ی آن دوران را خوابیده بودم، دست به سیاه و سفید نمی زدم. از بارداری قبل ترسیده بودم. خیلی لواشک و قره قوروت دوست داشتم. تا اسمش می‌آمد هوس می کردم، در دهنم آب جمع می شد. پدر و مادرم می گفتند: «نخور فشارت می‌افته!» محمدحسین برایم می خرید. داخل اتاق صدایم می زد: «بیا باهات کار دارم!» لواشک و قره قورت ها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت: « زن ما رو باش! باید مثل معتادا بهش جنس برسونیم!» نمی‌توانستم زیاد در هیئت‌ها شرکت کنم. وقتی می‌دید مراعات می کنم، خوشحال می‌شد و برایم غذای تبرکی می‌آورد. برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد. پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم. بعضی را خودش تنهایی می خواند. اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم: امیرحسین. در اصل، امیرحسین اسم بچه اولمان بود. به پیشنهاد یکی از علمای تهران گذاشتیم امیرمحمد. گفته بود: «اسم محمد را بذارید روش تا به برکت این اسم خدا نظر کنه و شفا بگیره» می‌گفت: «اگر چهار تا پسر داشته باشم اسم هر چهار تاشون رو می گذارم حسین!» با کمک مادرم، داخل ماشین نشستم. راه افتاد. روضه ی حضرت علی اصغر (علیه السلام) را گذاشت، سه تایی تا دم در بیمارستان گریه کردیم برای شیر خواره ی امام حسین (علیه السلام). زایمان در بیمارستان خصوصی بود. لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق. به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی‌زند. برعکس روی پایش بند نبود، هی قربان صدقه ام می رفت. برای کادر پزشکی خیلی جالب بود آدم مذهبی و این قدر تقلا و جنب و جوش! با گوشی فیلم می گرفت. یکی از پرستارها می‌گفت: «کاش می شد از این صحنه ها فیلم بگیری، به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن!» قبل از این که بچه را بشویند، در گوشش اذان و اقامه گفت. همان جا برایش روضه خواند، وسط اتاق زایمان، جلوی دکتر و پرستارها. روضه ی حضرت علی اصغر (علیه السلام) آن جایی که لالایی می خوانند، بعد هم کام بچه‌ رو با تربت امام حسین (علیه السلام) برداشت. اصرار می کرد شب به جای همراه بماند کنارم. مدیر بخش می گفت: «شما متوجه نیستین این جا بخش زنانه؟» دکتر را راضی کرده بود با مادرم بماند، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند. تا یازده، دوازده شب بالای سرم ایستاد. به زور بیرونش کردند. باز صبح زود سر و کله اش پیدا شد. چند بار بهش گفتم: «روز هفتم مستحبه موهای سر بچه رو بتراشیم!» راضی نشد. بهش گفتم: «نکنه چون خودت درد بی مویی کشیدی، دلت نمی آد؟» می گفت: «حیفم می آد!» امیرحسین سیزده روزه بود که بردیمش هیئت. تولد حضرت زینب (علیها السلام) بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت، شلوغ. برایش دوبار عقیقه کرد: یک بار یک ماه و نیم بعد از تولدش که عقیقه را ولیمه داد، یکی هم برد حرم حضرت معصومه (علیها السلام). ⏪ ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯ ┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂» . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ C᭄ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐سلام ببخشید حاج قاسم سلیمانی پشت خط هستند با شما کار بسیار مهمی دارند لطفاً گوشی رو بردارید الان....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ⇜✾ دعاےفرجـــــ✾⇝ «بسم الله الرحمن الرحیم» «الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️» ❁﴿دعاے سلامتے امامـ زمانـ (عج)﴾❁*بسم الله الرحمن الرحیم* «"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بایدن در حمایت از اغتشاشات گفته: نگران نباشید، ما ایران را آزاد خواهیم کرد😟😂😂 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طاقت نداری نبین کپشن لازم نداره ... محمدعلی رضاپور راست میگفت:باید فقط با شنیدنش بمیریم ،دیدنش که... .سوریه.نمی‌شود •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
📚زیارتنامه📜♥️ به نیابت از 🌹برای امر فرج و حاجت روایی همه بزرگواران✅... 🌻======✨=======🌻 🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِك🌸....🤲 🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃 🌻======✨=======🌻 🌼التماس دعای فرج🌼 زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
راست‌گفته‌اند عالم‌ازچهارعنصر‌تشکیل‌شده: آب،آتش،خاك‌،هوا آبی‌که‌ازتودریغ‌کردند آتشی‌که‌درخیمه‌گاهت‌افتاد خاکی‌که‌شدسجده‌گاه‌وطبیب‌دردها وهوایی‌که‌عمریست‌افتاده‌دردل‌ها ترکیب‌این‌چهارعنصرمی‌شود: کربلا(:❤️ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
••|💚🦋|•• 📖 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک... ســلام بــر تـو ای مولایی کـه در شـب تیــره‌ی غیبـت، همــه از تـو نور می جـویند؛ و در روز ظــهورت، همــه با آفتـاب تــو راه بندگی را میپـــوینـد... ســلام بر تـو و بر روز ظهـورت... •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
36.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام فیلم: تک_تیرانداز کارگردان علی غفاری ژانر: جنگی ،تاریخی •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
یا صاحب الزمان روز سه شنبه بود که رفتی و سال هاست... بغض غروب جمعه ی من این سه شنبه هاست... 🍁 ...♥️ 🌴🇮🇷💎🇮🇷🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر، یک نفر را شهید کردید هزاران نفر را به خیابان کشاندید تشییع باشکوه شهید روح‌الله عجمیان در حصارک کرج
کمک 🌺 (علیه‌السلام): 💬 از با ارزش‌ترین کارها نزد خداوند متعال، شاد کردن مؤمنین است؛ مثل سیر نمودن آنها، یا نجات دادن آنان از سختی‌ها و گرفتاری‌ها، یا ادای بدهی آنها. 👈 عزیزان همراه خانواده ای از سادات مسکن ملی ثبت نام کردن سرمایه ندارن گفتن ۴۰ میلیون بریز بحساب 😔 این خانواده اومد مشکلشون را گفتن که نمیتونن پرداخت کنن تازه دوتا دختر دارن از اعضاء و خیرین عزیز اگر توانایی کمک به این خانواده آبرومند را دارید ممنون میشیم قرض بدید یا وامی یاو...اجرتون با مادرسادات (ان شالله مادرشون خانه ای در بهشت براتون فراهم کنن🌹) مهرتون ماندگار✅ اینروزها در شرایط سختی هستیم بعضی از خانواده ها جدا نگران امورات خودشون هستن 😔 آیدی هماهنگی 👇 @shahidtoraji40 🌿☘🌿🍀🌿🍀🌿🍀🌿
تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند .. • امام خمینی(ره) • 🖤 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯