eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری...♡
468 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
58 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Gordaan3_MIS ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbiby ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📌 قسمت شانزدهم هادی بعد از دورانی كه در فلافل فروشی كار مي كرد، با معرفی يكی از دوستانش راهی بازار شد. در حجره ی يكی از آهن فروشان پامنار كار را آغاز كرد. او در مدت كوتاهی توانایی خود را نشان داد. صاحب كار او از هادی خيلی خوشش آمد. 😍 خيلی به او اعتماد پيدا كرد. هنوز مدت كوتاهی نگذشته بود كه مسئول كارهای مالی شد.😎💸 چك ها و حساب های مالی صاحبكار خودش را وصول می كرد. آن ها آنقدر به هادی اعتماد داشتند كه چك های سنگين و مبالغ بالا را در اختيار او قرار می دادند. 😬😁 كار هادی در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت. هادی عصرها، بعد از پايان كار، سوار موتور خودش می شد و با موتور كار می كرد. 🏍 درآمد خوبی در آن دوران داشت و هزينه ی زيادی نداشت. دستش توی جيب خودش بود و ديگر به كسی وابستگی مالی نداشت. يادم هست روح پاك هادی در همه جا خودش را نشان می داد.😊 حتی وقتی با موتور مسافركشی می كرد.🏍 ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
- همونجایی که میزنی تو دهن نفست و به گناه نه میگی دقیقا همونجا، داری رشد میکنی مطمئن باش..! ◆@shahidzoalfaghari
🌱به نیابت از درگذشتگان اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت شانزدهم هادی بعد از دورانی كه در فلافل فروشی كار مي كرد، با معرفی يكی ا
📚 📌 قسمت هفدهم ....دوستش می گفت: يك بار شاهد بودم كه هادي شخصی را با موتور به ميدان خراسان آورد. 🏍 با اينكه با اين شخص مبلغ كرايه را طی كرده بود، اما وقتی متوجه شد كه او وضع مالی خوبی ندارد نه تنها پولی از او نگرفت، بلكه موجودی داخل جيبش را به اين شخص داد!!😳 از همان ايام بود كه با درآمد خودش گره از مشكلات بسیاری ازدوستان و آشنايان باز كرد.🌱 به بسیاری از رفقا قرض داده بود. بعضی ها پول او را پس می دادند و بعضی ها هم بعد از شهادت هادی ... من از هادی چهار سال بزرگتر بودم. وقتي هادی حسابي در بازار جا باز كرد، من در سربازی بودم. 🪖 دوران خدمت من كه تمام شد، هادی مرا به همان مغازهای برد كه خودش كار می كرد. من اين گونه وارد بازار آهن شدم. به صاحب كار خودش مرا معرفی كرد و گفت: آقا مهدی برادر من است و در خدمت شما.☺️ بعد ادامه داد: مهدی مثل هادی است، همانطور ميتوانيد اعتماد داشته باشيد. 🌹 من هم ديگر پيش شما نيستم. بايد به سربازی بروم. هادی مرا جاي خودش در بازار مشغول كرد. كار را هم به من ياد داد و رفت برای خدمت. مدت خدمت او به خاطر داشتن سابقه ی بسيجی فعال كم شد. فكر ميكنم يك سال در سپاه حفاظت مشغول خدمت بود. از آن دوران تنها خاطره ای كه دارم بازداشت هادی بود❗️ هادی به خاطر درگيری در دوران خدمت با يكی از سربازان يك شب بازداشت شد. تا اين كه روز بعد فهميدند حق با هادی بوده و آزاد شد. 🎙راوی مهدی ذوالفقاری (برادر شهید) ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت هجدهم شخصيت هادی برای من بسيار جذاب بود. رفاقت با او كسی را خسته نمی كرد. 😍 در ايامی كه با هم در مسجد موسی ابن جعفر فعاليت داشتيم، بهترين روزهای زندگی ما رقم خورد.🖇 يادم هست يك شب جمعه وقتی كار بسيج تمام شد هادی گفت: بچها حالش رو داريد بريم زيارت؟😊 گفتيم: كجا!؟ وسيله نداريم.😕 هادي گفت: من ميرم ماشين بابام رو مييارم. بعد با هم بريم زيارت شاه عبدالعظيم .😁 گفتيم: باشه، ما هستيم.😎 هادی رفت و ما منتظر شديم تا با ماشين پدرش برگردد. بعضی از بچها كه هادی را نمی شناختند، فكر می كردند يك ماشين 🚗مدل بالا و... چند دقيقه بعد يك پيكان استيشن درب داغون جلوی مسجد ايستاد.🤥 فكر كنم تنها جای سالم اين ماشين موتورش بود كه كار می كرد و ماشين راه می رفت.😂 نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اينكه برق نداشت. 🤦🏻‍♂ يعنی لامپ های ماشين كار نمی كرد😬🤣❗.... 🎙راوی یکی از دوستان شهید ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📌 رهبرمعظم انقلاب: امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد؛ کارهای بزرگی را بنیانگذاری کرد. خود آقای ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی‌ کارها را پایه‌گذاری کرد که ان‌شاءاللّه ثمره‌اش را بعدها کشور خواهد دید. ۱۴۰۳/۶/۶🗓 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari◆ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد، و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین خواهم کرد و او را دعا می‌کنم. • شهید‌ حسین‌ محرابی 🌱 ◆@shahidzoalfaghari
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 🎥 پاسخ رهبر انقلاب به شبهه انتخاب کابینه توسط ایشان رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت چهاردهم: آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. ⭕️ تعداد زیادی را هم نمی‌شناختم و نظری نداشتم. ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
💚:) از شهید بابایی پرسیدند : عباس چه خبر ؟! چیکار میکنی؟! گفت ‌: به نگهبانی دل مشغولیم تا کسی جز خدا وارد نشود ..🌱 . ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
یادت باشد خدا بنده‌ هایش را با آنچه بدان دل‌ بسته‌ اند می‌ آزماید . - [ شهید همت ‌]🌱 ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت هجدهم شخصيت هادی برای من بسيار جذاب بود. رفاقت با او كسی را خسته نمی كر
📚 📌 قسمت نوزدهم رفقا با ديدن ماشين خیلی خنديدند.😂 هر كسی ماشين را می ديد می گفت: اينكه تا سر چهارراه هم نميتونه بره، چه برسه به شهر ری.🤣 اما با آن شرايط حركت كرديم. بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسير از نور چراغ قوه استفاده می كرديم. 🤣🤣 وقتی هم مي خواستيم راهنما بزنيم، چراغ قوه را بيرون می گرفتيم و به سمت عقب راهنما می زديم.😃🤣 خلاصه اينكه آن شب خیلی خنديديم. زيارت عجیبی شد و اين خاطره برای مدتها نقل محافل شده بود. 😁😁 بعضی بچه ها شوخی می كردند و می گفتند: ميخواهيم برای شب عروسی، ماشين هادی را بگيريم و...😁😁😂 چند روز بعد هم پدر هادی آن پيكان استيشن را كه برای كار استفاده ميكرد فروخت و يك وانت خريد.🛻 🎙راوی یکی از دوستان شهید ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیستم و بیست و یکم سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثی بود كه هيچ كس از نتيجه ی آن خبر نداشت❗🔥 بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداكثری مردم، نقشه های شوم دشمن را نقش بر آب كرد. اما يكباره اتفاقاتی در كشور رخ داد كه همه چيز را دستخوش تغييرات كرد. صدای استكبار از گلوی دو كانديدای بازنده ی انتخابات شنيده شد. 🔊 ⚠️يكباره خيابان های مركزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی بی بی سی شد‼ هادی در آن زمان يك موتور تريل داشت. 🏍 در بازار آهن كار می كرد، اما بيشتر وقت او پيگيری مسائل مربوط به فتنه بود. غروب كه از سر كار می آمد مستقيم به پايگاه بسيج می آمد و از رفقا اخبار را می شنيد. هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهی خيابان های مركزی تهران بود. می گفت: من دلم برای اينها می سوزد، به خدا اين جوانها نمی دانند چه مي كنند، مگر ميشود تقلب كرد آن هم به اين وسعت⁉🗳 يك روز هادی همراه سيد علی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند...... جمعيت اغتشاش گران كم نبود. جلوي دانشگاه پارچه ي سياه نصب كرده 🏴و تصاوير كشته هاي خيالي اغتشاش گران روی آن نصب بود. هادی و سيد علی از موتور پياده شدند. جرئت می خواست كسی به طرف آنها برود. اما آنها حركت كردند و خودشان را مقابل تصاوير رساندند..🚶🏻‍♂ يكباره همه ی عكس ها را كنده و پارچه ی سياه را نيز برداشتند. 😧 قبل از اينكه جمعيت فتنه گر بخواهد كاری كند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بی بی سی اين صحنه را نشان داد.🖥 در ايام فتنه يكی از كارهای پياده نظام دشمن، كه در شبكه های ماهواره ای آموزش داده می شد، نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روی ديوارها و ... بود.📡 هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسيار حساس بود. ارادت او به ساحت ولایت، عجيب بود. 💚 يادم هست چند ماه كه از فتنه گذشت، طبق يك برنامه ریزی از آن سوی مرزها، همه ی اتهامات، كه تا آن زمان به رئيس جمهور وقت زده ميشد به سمت رهبری انقلاب رفت❗ آنها در شبكه های ماهواره ای تبليغ می كردند كه چگونه در مكان های مختلف روی ديوارها شعارنويسی كنيد. 🖍 بيشتر صبح ها شاهد بوديم كه روی ديوارها شعار نوشته بودند. هادی از هزينه ی شخصی خودش چند اسپری رنگ تهيه کرد و صبح های زود، قبل از اينكه به محل كار برود، در خيابان های محل با موتور دور می زد. 🏍 اگر جایی شعاری عليه مسئولان روی ديوار می ديد، آن را پاک می کرد. يكی از دوستانش ميگفت: يک بار شعاری را گوشه ای از پل عابر ديده بود به من اطلاع داد که یک شعار را فلان جا در فلان قسمت نوشته اند من دارم می روم که آن را پاک کنم..... ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari