eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری...♡
468 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
58 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Gordaan3_MIS ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbiby ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
به قول : "آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست" ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📲 #استوری 🏴ویژه #شهادت_پیامبر_اکرم (ص) ◾️میثم مطیعی ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari◆
‏در سوگ نبی ، جهان سیه می‌پوشد در سینه ، دل از داغ حسن می‌جوشد🖤 صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیه‌السلام تسلیت باد🏴 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و پنجم گفتم: چه كاری؟ گفت: بيشتر كوچه ها به اسم شهيد است اما به خا
📚 📌 قسمت بیست و ششم يادم هست در خاطرات ابراهيم هادی خواندم كه هميشه دنبال گره گشایی از مشكلات مردم بود. اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكلاتت مردم بگشايم.🌱 من دقيقاً چنين شخصيتی را در هادي ذوالفقاری ديدم. او ابراهيم هادی را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جای پای ابراهيم می گذاشت.❣ هادی صبحها تا عصر در بازار آهن كار می كرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با موتور كار می كرد.🏍 اما چيزی برای خودش خرج نمی كرد. وقتی می فهميد كه مثال هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالی دارد دريغ نمی كرد.💰 يا اگر ميفهميد كه شخصی احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض می كرد و كار او را راه می انداخت. هادی چنين انسان بزرگی بود.✨ من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسی هم نگفتم، اما هادی تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغی را آماده كرد و به من داد. زمانی كه ميخواستم عروسی كنم نيزهفتصد هزار تومان به من داد. ☺️ ظاهراً اين مبلغ همه ی پس اندازش بود.🥺 او لطف بزرگی در حق من انجام داد ومن کم کم پولش را پس دادم. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیست و هفتم زمانی كه برای تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادی زنگ زدم و گفتم: فاصله ی حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور دارم، اما نه پول💵 دارم و نه موتورشناس هستم.😶 هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود كه هادی زنگ زد. گوشی را برداشتم. هادی گفت: كجایی⁉ گفتم: توی حجره در قم. گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم❓ ‼تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.😳 نمی دانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه هادی برای بسياری از اطرافيان همين گونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود.🌿 هادی اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود.👌🏼 كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم در بحاراالنوار، ج ۷۵ ،ص ۳۷۹ فرمودند: 🏷همانا نيكی كردن به برادرانتان در حد توانتان است واگر چنين نکنيد هيچ عملی از شما پذيرفته نمی شود. هادی درباره ی كارهایی كه انجام ميداد خيلی تودار بود. از كارهايش حرفی نمی زد. بيشتر اين مطالب را بعد از شهادت هادی فهميديم. وقتی هادی شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيیی افتاد. من در كنار برادر آقا هادی در مسجد بودم. يک خانمی آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه می كرد و اشك می ریخت....😭 ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
🕯••• بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن مشمول این حدیثِ پیمبر نمی شود فرمود دیده­ ای که کند گریه بر حسن آن دیده کور وارد محشر نمی‌شود 🖤 🏴رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد ◆@shahidzoalfaghari
حسن خیلی به امام زمان (عج) ارادت داشت و نشانه‌ای از آن حضرت در زندگی‌اش مشهود بود ؛ بالای همه نامه‌هایش می‌نوشت: « به‌نام‌خدا و به یاد حضرت‌مهدی(عج)»🌼 راوی: همسر شهید کتاب ملاقات در فکه 🌹 اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
در مواردی که دنیا برای آخرت مزاحمت ایجاد می کند، اگر دنیا را انتخاب کردید، از هر دو باز می مانید. | آیت الله حق شناس ره |🌱 ◆@shahidzoalfaghari
هر که می‌گوید حسن ، زهرا دعایش می‌کند خیر ِدنیا و قیامت در دعای مادر است ..🖤✨ ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
در عشق‌ اگر‌ چه‌ منزل‌ آخر شهادت‌ است؛ تکلیف‌ اول‌ است‌ شهیدانه‌ زیستن ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و هفتم زمانی كه برای تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادی زن
📚 📌 قسمت بیست و هشتم آن خانم همانطور که به تصویر شهید نگاه میکرد اشک می ريخت. 😭 كسی هم او را نمی شناخت. بعد جلو🚶 آمد و گفت: با خانواده ی شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادی است، اما برادر شهيد هم او را نمی شناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالی خوبی نداشتيم. خيلی گرفتار بوديم. برادر شما خيلی به ما کمک کرد. ‼برای ما عجيب بود. همه جور از هادی شنيده بوديم اما نمي دانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت پوشش داشته! حتي زمانی كه هادی در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهی را رها نكرد. در مراسم تشييع هادی، افراد زيادی آمده بودند كه ما آنها را نمی شناختيم. بعدها فهميديم كه هادی گره از كار بسياری از آنان گشوده بود. 🗣راوی:حجت السلام سمیعی ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیست و نهم اين سخنان را از خيلی ها شنيدم. اينکه هادی ويژگی های خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود.✨ مداحی مي کرد. اکثر اوقات ذکر سينه زنی هيئت را می گفت. اهل ذکر بود. گاهي به شوخی می گفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم. 😁📿 يا می گفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم📿 عاشق امام حسين و گريه برای ايشان بود. 🖤 واقعاً برای ارباب با سوز اشک می ريخت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعريف می کرد، خيلی بدش می آمد.😢 وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد❗😄 يعنی ما کاری نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ی کارها برای خداست. حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان هم سن سالش نبود.دغدغه مندتر و جهادی تر از ديگر جوانان بود. انرژی اش را وقف بسيج و کار فرهنگی و هيئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد. من شنيدم که دوستانش می گفتند: هادی اين سالهای آخر وقتی ايران می آمد بارها روی صورتش چفيه می انداخت و می گفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته می شود. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari