eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری....♡
463 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
37 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Ghaf_sin120 ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbi ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📌 قسمت بیست سوم به او زنگ زدم و پرسيدم: فلان ساعت جلوي درب دانشگاه چه خبر بود❓ ايشان هم گفت: دقيقاً در همين ساعت كه مي گويي پلاکارد بزرگ تصوير حضرت آقا را پاره كردند و شروع كردند به جسارت كردن به مقام معظم رهبري‼ لباس پلنگي بسيار زيبا و نو پوشيده بود. موتورش را تميز كرده بود. گفتم: هادي جان كجا؟ ميخواي بري عمليات⁉ يكي ديگه از بچه ها گفت: اين لباس كماندويي رو از كجا آوردي؟ نكنه خبرايي هست و ما نميدونيم🤨 خنديد و گفت: امروز مي خوان جلوي دانشگاه تجمع كنند.😅 بچه هاي بسيج آماده باش هستند. ما هم بايد از طريق بسيج كار كنيم. اين وظيفه است. گفتم: مگه نميخواي بري سر كار. با اين كارهايي كه تو ميكني صاحبكار حتماً اخراجت ميكنه.😀 لبخندي زد و گفت: كار رو براي وقتي مي خوايم كه تو كشور ما امنيت باشه و كسي در مقابل نظام قرار نگيره. 😊 بعد به من گفت: برو سريع حاضر شو كه داره دير ميشه مقری بود كه نيروهاي بسيج در آن بودند رفتيم به سمت ميدان انقلاب. يك مقر مستقر بودند. قرار بود به آنجا رفته و پس از گرفتن تجهيزات منتظر دستور باشيم. در طي مسير يكباره به مقابل درب دانشگاه رسيديم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد. هادي وقتي اين صحنه را مشاهده كرد ديگر نتوانست تحمل كند! به من گفت: همينجا بمون.. سريع پياده شد و دويد به سمت درب اصلي دانشگاه. من همينطور داد ميزدم: هادي برگرد، تو تنهايي ميخواي چي كار...... ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
غیبت کردن، اوج حماقت است... روز قیـامت نیکی هایمان را به محبـوب ترین فـرد زندگـی مان نخواهیم داد امـا مجـبــور می شـویـم نیـکی هایمـان را بـه کـسـی بدهیـم کـه از او متنـفـر بودیـم و غیبتش را کردیم؛ گناه، مخصوص حـق الـنــاس اوج حمــاقـت اسـت نـه زرنـگـی، زرنـگـی بنــدگـی خـداست. | آیت الله بهاءالدینی رحمت‌الله‌علیه |🌱 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛توصیه امام زمان به راه گم کرده‌ها...! در "مفــاتیـــح الـجنــــان" آمـده است که امـام زمان عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف سه بار به سیـد رشتـی فرمودند: نافله، نافله، نافله و مقصود، است،✨ همچنین سه مرتبه فرمودند: عاشورا، عاشورا، عاشورا، که مقصودشان است📜 و سه مرتبه فرمودند: جامعه، جامعه، جامعه، که مقصودشان است. سید رشتی در راه حج است که از کـاروان عقب می‌ ماند و راه را گم می‌کند، در این مـوقـع بـه محضــر امـــام زمـــان (عجل‌ الله‌ تعـالـی‌ فـرجـه‌ الـشریـف) مشـرف می‌شود. نکتـه مهم در این تشرف این است که اگر راه را گم کردید، زیـارت عاشورا را بخوانید، جامعه کبیره و نماز شب بخوانید تا مسیر حق را ببینید و در صـراط مستقیم بیفتید. 📚 کتاب پرده نشین (شرح کلمات عرفانی اخلاقی آیت الله بهجت ره) صفحه ۱۶۱ ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست سوم به او زنگ زدم و پرسيدم: فلان ساعت جلوي درب دانشگاه چه خبر بود❓
📚 📌 قسمت بیست و چهارم ورود هادي به مسجد با مراسم يادواره ي شهدا بود. به قول زنده ياد سيد علي مصطفوي، هادي را شهدا انتخاب كردند. ☺️ از روزي كه هادي را شناختيم، هميشه براي مراسم شهدا سنگ تمام مي گذاشت. اگر مي گفتيم فلان مسجد مي خواهد يادواره ي شهدا برگزار كند و كمك مي خواهد، دريغ نمي كرد. اين ويژگي هادي را همه شاهد بودند كه به عشق شهدا، همه كار مي كرد. 🌷 از شستن و پخت و پز گرفته تا ...🧽🥣 تقريباً هر هفته شب هاي جمعه بهشت زهرا می رفت. با شهدا دوست شده بود. و در اين دوستي سيد علي مصطفوي بيشترين نقش را داشت. هيئتي را در مسجد راه اندازي كردند به نام »رهروان شهدا« هر هفته با بچه ها دور هم جمع مي شدند و به عشق شهدا برنامه ي هيئت را پيگيري مي كردند. هادي در اين هيئت مداحي هم مي كرد. همه او را دوست داشتند.🎤 ‼اما يكي از كارهاي مهمي كه همراه با برخي دوستان انجام داد، نصب تابلوي شهدا در كوچه ها بود. 🚏 من اولين بار از سيد علي مصطفوي شنيدم كه مي گفت: بايد براي شهداي محل كاري انجام دهيم..... ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیست و پنجم گفتم: چه كاری؟ گفت: بيشتر كوچه ها به اسم شهيد است اما به خاطر گذشت سه دهه از شهادت آنها، هيچ كس اين شهدا را نمی شناسد. 🤔 لاقل ما تصوير شهيد را در سر كوچه نصب كنيم تا مردم با چهره ی شهيد آشنا شوند.👤 يا اينكه زندگينامه اي از شهيد را به اطلاع اهل آن كوچه ومحل برسانيم. 🔖 كار آغاز شد. از طريق مساجد و بنياد شهيد و... تصاوير شهدای محل جمع آوری شد. 🗂 هادی در همان ايام كار با فتوشاپ و ديگر نرم افزارهای كامپيوتری را ياد گرفت. استعداد او برای فراگرفتن اين كارها زياد بود. 📱 تصاوير شهدا را اسكن و سپس در يك اندازه ی مشخص طراحی كردند. بنر تهيه می شد. بعد هم با يك نجار هم صحبت شد كه اين تصاوير را به صورت قاب چوبی در آورد.🖼 كار خیلی سريع به نتيجه رسيد. هادی وانت پدرش را می آورد و با يك دريل و... كار را به اتمام می رساند.🛻 ّ بيشتر کوچه های محل ما با تابلوهای قرمز رنگ شهدا مزین شده بود برخی ها مخالف اين حركت بودند! حتی از بچه های بسيج! ميگفتند شما اين كار را می كنيد، ولی يك سری از اراذل و اوباش اين تصاوير را پاره ميكنند و به شهدا اهانت می كنند. ❗اما حقيقت چيز ديگری بود. ارادت مردم به شهدا فراتر از تصورات دوستان ما بود.❤️ الان با گذشت شش سال از آن روزها هنوز يادگار هادی و دوستانش را روی ديوارهای محل می بينيم. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
عقاید پاک ، تفکر درست ، هدف های بزرگ نگاه های عمیق و زیبا زمانی معنا پیدا می‌کنند که همراه با عمل باشند مثل تعداد صفر هایی که با گذاشتن عدد یک پشتشون ارزشمند می‌شوند!
شب ها مرا برای عبادت صدا می زنند...! شب ها بـرای عبـادت سحـری مـرا صدا می زننـد. یک شب می گویند: مرتضی برخیز! یک شب دیگر می گویند: شیخ مرتضـی! و یـک شب دیگـر مـی گویند: آقــــا شیـــخ مرتضــی! مـن وقتـی دقـت می کنـم، می بیـنـم اینـها بـه [روز] مـن بستگـی دارد. هـر روز کـه من در رفتار و اعـمـالـــم دقـت بیشتــری مـی کـنـم و زیادتـر مواظب هستم، در بیـدار شدن بــا احتــــرام بیشتــری رو به رو هستـم. | آیت الله شیخ مرتضی زاهد ره | ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
✨﷽✨ 💠 ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» ❤️ رسول اکرم (ص) فرمود: ✍🏻«ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.» ❤️رسول اکرم (ص) فرمود: ✍🏻«در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد، و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.» گفتم «نشاء بهشت» چیست؟ پاسخ داد: لا حول و لا قوه الا بالله ❤️ امام صادق (ع) فرمود : ✍🏻هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.» ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
به قول : "آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست" ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📲 #استوری 🏴ویژه #شهادت_پیامبر_اکرم (ص) ◾️میثم مطیعی ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari◆
‏در سوگ نبی ، جهان سیه می‌پوشد در سینه ، دل از داغ حسن می‌جوشد🖤 صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیه‌السلام تسلیت باد🏴 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و پنجم گفتم: چه كاری؟ گفت: بيشتر كوچه ها به اسم شهيد است اما به خا
📚 📌 قسمت بیست و ششم يادم هست در خاطرات ابراهيم هادی خواندم كه هميشه دنبال گره گشایی از مشكلات مردم بود. اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكلاتت مردم بگشايم.🌱 من دقيقاً چنين شخصيتی را در هادي ذوالفقاری ديدم. او ابراهيم هادی را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جای پای ابراهيم می گذاشت.❣ هادی صبحها تا عصر در بازار آهن كار می كرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با موتور كار می كرد.🏍 اما چيزی برای خودش خرج نمی كرد. وقتی می فهميد كه مثال هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالی دارد دريغ نمی كرد.💰 يا اگر ميفهميد كه شخصی احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض می كرد و كار او را راه می انداخت. هادی چنين انسان بزرگی بود.✨ من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسی هم نگفتم، اما هادی تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغی را آماده كرد و به من داد. زمانی كه ميخواستم عروسی كنم نيزهفتصد هزار تومان به من داد. ☺️ ظاهراً اين مبلغ همه ی پس اندازش بود.🥺 او لطف بزرگی در حق من انجام داد ومن کم کم پولش را پس دادم. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیست و هفتم زمانی كه برای تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادی زنگ زدم و گفتم: فاصله ی حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور دارم، اما نه پول💵 دارم و نه موتورشناس هستم.😶 هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود كه هادی زنگ زد. گوشی را برداشتم. هادی گفت: كجایی⁉ گفتم: توی حجره در قم. گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم❓ ‼تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.😳 نمی دانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه هادی برای بسياری از اطرافيان همين گونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود.🌿 هادی اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود.👌🏼 كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم در بحاراالنوار، ج ۷۵ ،ص ۳۷۹ فرمودند: 🏷همانا نيكی كردن به برادرانتان در حد توانتان است واگر چنين نکنيد هيچ عملی از شما پذيرفته نمی شود. هادی درباره ی كارهایی كه انجام ميداد خيلی تودار بود. از كارهايش حرفی نمی زد. بيشتر اين مطالب را بعد از شهادت هادی فهميديم. وقتی هادی شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيیی افتاد. من در كنار برادر آقا هادی در مسجد بودم. يک خانمی آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه می كرد و اشك می ریخت....😭 ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
🕯••• بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن مشمول این حدیثِ پیمبر نمی شود فرمود دیده­ ای که کند گریه بر حسن آن دیده کور وارد محشر نمی‌شود 🖤 🏴رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد ◆@shahidzoalfaghari
حسن خیلی به امام زمان (عج) ارادت داشت و نشانه‌ای از آن حضرت در زندگی‌اش مشهود بود ؛ بالای همه نامه‌هایش می‌نوشت: « به‌نام‌خدا و به یاد حضرت‌مهدی(عج)»🌼 راوی: همسر شهید کتاب ملاقات در فکه 🌹 اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
در مواردی که دنیا برای آخرت مزاحمت ایجاد می کند، اگر دنیا را انتخاب کردید، از هر دو باز می مانید. | آیت الله حق شناس ره |🌱 ◆@shahidzoalfaghari
هر که می‌گوید حسن ، زهرا دعایش می‌کند خیر ِدنیا و قیامت در دعای مادر است ..🖤✨ ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
در عشق‌ اگر‌ چه‌ منزل‌ آخر شهادت‌ است؛ تکلیف‌ اول‌ است‌ شهیدانه‌ زیستن ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و هفتم زمانی كه برای تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادی زن
📚 📌 قسمت بیست و هشتم آن خانم همانطور که به تصویر شهید نگاه میکرد اشک می ريخت. 😭 كسی هم او را نمی شناخت. بعد جلو🚶 آمد و گفت: با خانواده ی شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادی است، اما برادر شهيد هم او را نمی شناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالی خوبی نداشتيم. خيلی گرفتار بوديم. برادر شما خيلی به ما کمک کرد. ‼برای ما عجيب بود. همه جور از هادی شنيده بوديم اما نمي دانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت پوشش داشته! حتي زمانی كه هادی در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهی را رها نكرد. در مراسم تشييع هادی، افراد زيادی آمده بودند كه ما آنها را نمی شناختيم. بعدها فهميديم كه هادی گره از كار بسياری از آنان گشوده بود. 🗣راوی:حجت السلام سمیعی ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت بیست و نهم اين سخنان را از خيلی ها شنيدم. اينکه هادی ويژگی های خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود.✨ مداحی مي کرد. اکثر اوقات ذکر سينه زنی هيئت را می گفت. اهل ذکر بود. گاهي به شوخی می گفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم. 😁📿 يا می گفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم📿 عاشق امام حسين و گريه برای ايشان بود. 🖤 واقعاً برای ارباب با سوز اشک می ريخت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعريف می کرد، خيلی بدش می آمد.😢 وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد❗😄 يعنی ما کاری نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ی کارها برای خداست. حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان هم سن سالش نبود.دغدغه مندتر و جهادی تر از ديگر جوانان بود. انرژی اش را وقف بسيج و کار فرهنگی و هيئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد. من شنيدم که دوستانش می گفتند: هادی اين سالهای آخر وقتی ايران می آمد بارها روی صورتش چفيه می انداخت و می گفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته می شود. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
سعی‌کنیدسکوت‌شمابیشترازحرف‌زدن‌باشد هرحرفی‌میخواهیدبزنیدفکرکنید که‌آیاضرورت‌داردیانه؟! بی‌دلیل‌حرف‌نزنید .. ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
یک بار در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد. گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آن‌جا زنگ می‌زنیم، پولش را به حساب سپاه واریز می‌کنیم. گفت: نخیر‼️ می‌خوام از به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچک‌ترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمی‌توانم بگویم از بیت المال استفاده نکن. حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز می‌کرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد 🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی 📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◆@shahidzoalfaghari
❗️موفقیت در گرو دو مسئله است.... آقا...! این همه عشق در عالم همه فانـی و همـه رفتنـی است. کـجـاست باقـی تر از امام حسین علیه السلام؟ و لذا من مکرر عـرض کـردم مـوفـقـیـت در گـرو دو مسئـله است، و . آیت الله سید رسول موسوی ره🌱 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
🖤خراسان مےدهد بوے مدینہ 🖤ڪوه غم داردبہ سینہ 🖤خراسان را سراسر غم گرفتہ 🖤در و دیوار آن ماتم گرفتہ شهادٺ آقاعلےبن‌موسےالرضا(ع) راخدمت ‌شما محبان آن حضرٺ تسلیٺ عرض مےکنیم.🏴 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انـیــس النـفــــوس 🖤✨ در هـر کجـای عالـم که قلبـا حضـرت رضـا (علیـه السلـام) را صـدا بزنیـد و به نــاحیـــه مقـــدســه ایشــان تـوجـه کنید، آن بزرگوار سریعا نظر میکنند و ایـن معنـای حقیقـی کلمـه [انیس النفوس] است. 🏴 | عارف‌بالله شیخ جعفر مجتهدی ره | ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
انـیــس النـفــــوس 🖤✨ در هـر کجـای عالـم که قلبـا حضـرت رضـا (علیـه السلـام) را صـدا بزنیـد و به ن
ای صفای قلب زارم 😭 هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت برندارم منم خاک درت غلام و نوکرت مرا از در مران به زهرا مادرت💔
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و نهم اين سخنان را از خيلی ها شنيدم. اينکه هادی ويژگی های خاصي داشت
📚 📌 قسمت سی ام خیلی دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب دفاع کند.🕌 يک طرف ديوار خانه را از بنری پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب نوشته شده بود. می گفت نبايد بگذاريم حرم عمه ی سادات، دست تروريست ها بيفتد. وقتی مي خواست برای نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهی چه کنی؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه می دهم.📚 اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا می خواهد اين گونه باشد. در ميان فيلم ها به "خداحافظ رفيق" خیلی علاقه داشت. سی دی فيلم را تهيه کرد و برای خانواده پخش نمود. 📽 خواهرش می گفت: من مدتها فکر ميکردم هادی هم مثل آدم های درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا می رود. 🌷 صحنه های اين فيلم همه اش جلوی چشم های من است. همه اش نگران بودم می گفتم نکند شباهت های هادی با محتوای فيلم اتفاقی نباشد!😢 هادی مثل ما نبود که تا يک اتفاقی می افتد بيايد برای همه تعريف کند. هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمی زد. آرامش در کلامش جاری بود.🍃 برادرش می گفت: نمی گذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پيش می آمد، سريعاً از دل طرف درمی آورد. هادی به ما می گفت يکی از خاله هايمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتيم نه خاله مان. ولی همه اش مي گفت بايد بروم حلالیت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوری از او جدا شود. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
📚 📌 قسمت سی و یکم شهريور 1390 بود. توي مسجدنشسته بوديم و با هادی و رفقا صحبت می كرديم. صحبت سر ادامه ی زندگی و كار و تحصيل بود. رفقا می دانستند من طلبه ی حوزه ی علميه هستم و از من سؤال می كردند. آخر بحث گفتم: آقا هادی شما توی همان بازار آهن مشغول هستی❓ نگاه معنی داری به چهره ی من انداخت و بعد از كمی مكث گفت: می خوام بيام بيرون‼ گفتم: چرا؟ شما تازه توی بازار آهن جا افتادی، چند وقته اونجا كار ميكنی و همه قبولت دارن. 🧐 گفت: ميدونم. الان صاحبكار من اينقدر به من اعتماد داره كه بيشتر كارهای بانكی را به من واگذار كرده. اما... سرش رو بالا آورد و ادامه داد: احساس می كنم عمر من داره اينطوری تلف ميشه. 😔 من از بچگی كار كردم و همه شغلی رو هم تجربه كردم. همه كاری رو بلدم و خوب می تونم پول در بيارم. اما همه ی زندگی پول نيست. دوست دارم تحصیلات خودم رو ادامه بدم. نگاهی به صورت هادی انداختم و گفتم: تا جایی كه يادم هست، دبيرستان شما تمام نشده و ديپلم نگرفتی.😬 ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
رهبر انقلاب: ایران، ایران امام رضاست. برکات امام هشتم، امام رئوف شامل حال همه‌ی آحاد کشور است.🖤 ۱۴۰۳/۲/۳۰ ‌✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
شهید هادی ذوالفقاری....♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت سی و یکم شهريور 1390 بود. توي مسجدنشسته بوديم و با هادی و رفقا صحبت می ك
📚 📌 قسمت سی و دوم هادی پريد تو حرف من و گفت: دارم تو دبيرستان دکتر حسابی غير حضوری درس می خوانم.😁 چند واحد از سال آخر دبيرستان مانده بود كه به زودی ديپلم می گيرم.😌 خيلی خوشحال شدم و گفتم: الحمدالله، خيلی خوبه، 😍خب برو دنبال دانشگاه. برو شركت كن. مثل خیلی بچه های ديگه. هادی گفت: اينكه اومدم با شما مشورت كنم به خاطر همين ادامه تحصيله، حقيقتش من نميخوام برم دانشگاه به چند علت. مگه ما چقدر دكتر و مهندس ومتخصص می خوايم. اين همه فارغ التحصیل داريم.😕 پس بهتره يه درسی رو بخونم كه هم به درد من بخوره هم به درد جامعه.☝️🏼😊 در ثانی اگر ما دكتر و مهندس نداشته باشيم، می تونيم از خارج وارد كنيم. اما اگه امثال شهيد مطهری نداشته باشيم، بايد چی كار كنيم.🤔 تا آخر حرف هادی را خواندم. او خيلی جدی تصميم گرفته بود وارد حوزه شود. برای همين با من مشورت می كرد. 👌🏼 هادی ادامه داد: ببين من مدرك دانشگاهی برايم مهم نيست. اينكه به من بگن دكتر يا مهندس اصلا برام ارزش نداره. من می خوام علمی رو به دست بيارم كه لااقل برای اون دنيای من مفيد باشه.😇 از طرفی ما داريم توی مسجد وبسيج فعاليت می كنيم هر چقدر اطلاعات دينی ما كاملتر باشه بهتر می تونيم بچه ها و جوانها رو ارشاد كنيم.🌱 می دانستم که بيشتر اين حرفها را تحت تأثير سيد علی مصطفوی می زد. زمانی که سيد علی زنده بود اين حرفها را شنيده بودم. هادی هم بارها در حوزه ی علميه ی امام القائم (عج) به ديدن سيد علی می رفت. از وقتی سيد علی از دنيا رفت، هادی انسان ديگری شد. علاقه به حوزه ی علميه از همان زمان در هادی ديده شد. ✅ ادامه دارد... ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari