سعیکنیدسکوتشمابیشترازحرفزدنباشد
هرحرفیمیخواهیدبزنیدفکرکنید
کهآیاضرورتداردیانه؟!
بیدلیلحرفنزنید ..
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
یک بار در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد.
گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آنجا زنگ میزنیم، پولش را به حساب سپاه واریز میکنیم.
گفت: نخیر‼️
میخوام از #بیت_المال به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچکترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمیتوانم بگویم از بیت المال استفاده نکن.
حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز میکرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد
🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی
📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی
#شهید_عبدالله_میثمی🌹
◆@shahidzoalfaghari◆
❗️موفقیت در گرو دو مسئله است....
آقا...! این همه عشق در عالم همه فانـی
و همـه رفتنـی است. کـجـاست باقـی تر از
امام حسین علیه السلام؟ و لذا من مکرر
عـرض کـردم مـوفـقـیـت در گـرو دو مسئـله
است، #نمازشب و #زیارت_عاشورا.
آیت الله سید رسول موسوی ره🌱
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
🖤خراسان مےدهد بوے مدینہ
🖤ڪوه غم داردبہ سینہ
🖤خراسان را سراسر غم گرفتہ
🖤در و دیوار آن ماتم گرفتہ
شهادٺ آقاعلےبنموسےالرضا(ع)
راخدمت شما محبان آن حضرٺ
تسلیٺ عرض مےکنیم.🏴
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انـیــس النـفــــوس 🖤✨
در هـر کجـای عالـم که قلبـا حضـرت
رضـا (علیـه السلـام) را صـدا بزنیـد و
به نــاحیـــه مقـــدســه ایشــان تـوجـه
کنید، آن بزرگوار سریعا نظر میکنند
و ایـن معنـای حقیقـی کلمـه [انیس النفوس] است.
#امام_رضا 🏴
| عارفبالله شیخ جعفر مجتهدی ره |
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
انـیــس النـفــــوس 🖤✨ در هـر کجـای عالـم که قلبـا حضـرت رضـا (علیـه السلـام) را صـدا بزنیـد و به ن
ای صفای قلب زارم 😭
هرچه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت برندارم
منم خاک درت
غلام و نوکرت
مرا از در مران
به زهرا مادرت💔
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیست و نهم اين سخنان را از خيلی ها شنيدم. اينکه هادی ويژگی های خاصي داشت
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت سی ام
خیلی دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب دفاع کند.🕌
يک طرف ديوار خانه را از بنری پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب نوشته شده بود. می گفت نبايد بگذاريم حرم عمه ی سادات، دست تروريست ها بيفتد.
وقتی مي خواست برای نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهی چه کنی؟
گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه می دهم.📚
اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا می خواهد اين گونه باشد.
در ميان فيلم ها به "خداحافظ رفيق" خیلی علاقه داشت. سی دی فيلم را تهيه کرد و برای خانواده پخش نمود. 📽
خواهرش می گفت: من مدتها فکر ميکردم هادی هم مثل آدم های درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا می رود. 🌷
صحنه های اين فيلم همه اش جلوی چشم های من است.
همه اش نگران بودم می گفتم نکند شباهت های هادی با محتوای فيلم اتفاقی نباشد!😢
هادی مثل ما نبود که تا يک اتفاقی می افتد بيايد برای همه تعريف کند.
هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمی زد. آرامش در کلامش جاری بود.🍃
برادرش می گفت:
نمی گذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پيش می آمد، سريعاً از دل طرف درمی آورد.
هادی به ما می گفت يکی از خاله هايمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتيم نه خاله مان.
ولی همه اش مي گفت بايد بروم حلالیت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوری از او جدا شود.
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت سی و یکم
شهريور 1390 بود. توي مسجدنشسته بوديم و با هادی و رفقا صحبت می كرديم.
صحبت سر ادامه ی زندگی و كار و تحصيل بود. رفقا می دانستند من طلبه ی حوزه ی علميه هستم و از من سؤال می كردند.
آخر بحث گفتم: آقا هادی شما توی همان بازار آهن مشغول هستی❓
نگاه معنی داری به چهره ی من انداخت و بعد از كمی مكث گفت: می خوام بيام بيرون‼
گفتم: چرا؟ شما تازه توی بازار آهن جا افتادی، چند وقته اونجا كار ميكنی و همه قبولت دارن. 🧐
گفت: ميدونم. الان صاحبكار من اينقدر به من اعتماد داره كه بيشتر كارهای بانكی را به من واگذار كرده. اما...
سرش رو بالا آورد و ادامه داد: احساس می كنم عمر من داره اينطوری تلف ميشه. 😔
من از بچگی كار كردم و همه شغلی رو هم تجربه كردم. همه كاری رو بلدم و خوب می تونم پول در بيارم. اما همه ی زندگی پول نيست.
دوست دارم تحصیلات خودم رو ادامه بدم.
نگاهی به صورت هادی انداختم و گفتم: تا جایی كه يادم هست، دبيرستان شما تمام نشده و ديپلم نگرفتی.😬
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
رهبر انقلاب: ایران، ایران امام رضاست.
برکات امام هشتم، امام رئوف شامل حال همهی آحاد کشور است.🖤
۱۴۰۳/۲/۳۰
#امام_رضا
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت سی و یکم شهريور 1390 بود. توي مسجدنشسته بوديم و با هادی و رفقا صحبت می ك
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت سی و دوم
هادی پريد تو حرف من و گفت: دارم تو دبيرستان دکتر حسابی غير حضوری درس می خوانم.😁
چند واحد از سال آخر دبيرستان مانده بود كه به زودی ديپلم می گيرم.😌
خيلی خوشحال شدم و گفتم:
الحمدالله، خيلی خوبه، 😍خب برو دنبال دانشگاه. برو شركت كن. مثل خیلی بچه های ديگه.
هادی گفت: اينكه اومدم با شما مشورت كنم به خاطر همين ادامه تحصيله، حقيقتش من نميخوام برم دانشگاه به چند علت.
مگه ما چقدر دكتر و مهندس ومتخصص می خوايم. اين همه فارغ التحصیل داريم.😕
پس بهتره يه درسی رو بخونم كه هم به درد من بخوره هم به درد جامعه.☝️🏼😊
در ثانی اگر ما دكتر و مهندس نداشته باشيم، می تونيم از خارج وارد كنيم.
اما اگه امثال شهيد مطهری نداشته باشيم، بايد چی كار كنيم.🤔
تا آخر حرف هادی را خواندم. او خيلی جدی تصميم گرفته بود وارد حوزه شود. برای همين با من مشورت می كرد. 👌🏼
هادی ادامه داد: ببين من مدرك دانشگاهی برايم مهم نيست. اينكه به من بگن دكتر يا مهندس اصلا برام ارزش نداره.
من می خوام علمی رو به دست بيارم كه لااقل برای اون دنيای من مفيد باشه.😇
از طرفی ما داريم توی مسجد وبسيج فعاليت می كنيم هر چقدر اطلاعات دينی ما كاملتر باشه بهتر می تونيم بچه ها و جوانها رو ارشاد كنيم.🌱
می دانستم که بيشتر اين حرفها را تحت تأثير سيد علی مصطفوی می زد.
زمانی که سيد علی زنده بود اين حرفها را شنيده بودم. هادی هم بارها در حوزه ی علميه ی امام القائم (عج) به ديدن سيد علی می رفت.
از وقتی سيد علی از دنيا رفت، هادی انسان ديگری شد. علاقه به حوزه ی علميه از همان زمان در هادی ديده شد.
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت سی و سوم
حرفی نداشتم بزنم. گفتم: هادی، ميدونی درس های حوزه به مراتب از دانشگاه سخت تره❓
ميدونی بعدها گرفتاری مالی برات ايجاد ميشه😟؟ اگه به فكر پول هستی، از فكر حوزه بيا بيرون.
هادی لبخندی زد و گفت: من همه شغلی رو امتحان كردم. اهل كار هستم و از كار لذت می برم. 😊
اگر مشكل مالی پيدا كردم، ميرم كار می كنم. ميرم يه فلافل فروشی وا ميكنم❗😄
خلاصه اون شب احساس كردم كه هادي تحقيقاتش رو انجام داده و عزمش رو برای ورود به جمع شاگردان امام صادق جزم كرده.
فردا صبح با هم به سراغ مسئول حوزه ی علميه ی حاج ابوالفتح رفتيم.
مسئول پذيرش حوزه سؤالاتی را پرسيد. هادی هم گفت:
23 سال دارم. پايان خدمت دارم و ديپلم هم به زودی می گيرم.
بعد از انجام مصاحبه به هادی گفتند: از فردا در كلاسها شركت كنيد تا ببينيم شرايط شما چطور است.
هادی با ناراحتی گفت: من فردا عازم كربلا هستم. خواهش ميكنم اجازه بدهيد كه...
مسئول حوزه گفت: قرار نيست از روز اول غيبت كنيد.
بعد از خواهش و تمنای هادی، با سفر كربلای او موافقت شد.🤩
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
5.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️خواب بسیار جالب مادر شهید
وگشت و گذار با فرزند شهیدش در عالم بهشت .😍🌱
حتما ببینید
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#امام_رضا
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆