eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 🔴کاااااش ذره ای از این تفکر امروز حاکم بود ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشاگری استاد حسن عباسی از 👈 برآورد آمریکایی ها این بوده که حاج قاسم کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ است. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 آیت‌الله بهجت قدس‌سره: در زمان خیلی نزدیک به ظهور که ظلم فراگیر می‌شود ـ «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْراً» ـ مظنون است، بلکه بالاتر از ظن که به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان ثابت‌قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می‌شود، تا از دین خارج نشوند. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 : جشن های انقلاب اسلامی باید همچون مراسم اعیاد مذهبی گرامی داشته شود. زنده نگه داشتن یاد شهدای انقلاب باعث و انقلاب اسلامی است. ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خدایا عاشق آنقدر به معشوق عشق می ورزد تا بمیرد من آنقدرعاشق تو هستم که میخواهم در راه تو تکه تکه شوم ...؛ ... 💕 @aah3noghte💕
bde851ddbf-5e36c6497a1ed8fbbb8b5ac0.mp3
2.37M
💔 📽 💢 هنگام عبور حضرت زهرا (سلام الله علیها) از صحرای محشر چه رخ می‌دهد؟ ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 ✨بسم الله النور قسمت 1⃣ اولین شعاع نور همیشه همین طوره ... از یه جایی به بعد می بری ... و من ... خیلی وقت بود بریده بودم ... صداش توی گوشم می پیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چی واضح تر می شد بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت ... - هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز کن دیگه ... عصبی شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روی مغزم راه می رفت ... اونم با کفش های میخ دار ... اما قدرت تکان دادن دستم یا باز کردن دهنم رو هم نداشتم ... به زحمت تکانی به خودم دادم شاید دست از سرم برداره اما فایده نداشت ... حالا دیگه داشت با لگد می زد به تخت ... به زحمت لای چشمم رو باز کردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ... لعنتی هیچ جور بی خیال من نمی شد ... به زور دوباره لاشون رو باز کردم ... تصویر مات چهره اوبران در برابرم نقش بست ... بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ریختن ... به اطراف نگاه کردم ... - من اینجا چه غلطی می کنم؟ ... هنوز مغزم کار نمی کرد ... با تمسخر بهم نیشخند زد ... - تو اینجا چه غلطی می کنی؟ ... همون غلطی رو که نباید بکنی ... تا کی می خوای اینطوری زندگی کنی؟ ... می دونی دیروز ... صداش مثل چنگک روی شیارهای مغزم کشیده می شد ... معده ام بدجور داشت بهم می پیچید ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... - لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند کشیدی ... من احمق رو باش که واست قهوه آورده بودم ... - برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ... چند قدم رفت عقب ... نگاش نمی کردم اما سنگینی نگاهش رو حس می کردم ... اومدم بلند بشم که روی استفراغ خودم سر خوردم و محکم وسط سلول پخش زمین شدم ... دستم رو گرفتم به صندلی و خودم رو کشیدم بالا ... - نمی دونم چرا توی آشغال رو اخراج نمی کنن؟ ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... انزجار خاصی توی چشم هاش موج می زد ... - یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمییز کن قبل از اینکه سروان توی این کثافت ببیندت ... قهوه رو گذاشت کنارم و رفت بیرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توی سلول چه غلطی می کردم؟ ... ⏪ ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞 نوشته ی: شهید مدافع حرم طه ایمانی ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
💔 ✨بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 1⃣ اولین شعاع نور همیشه همین طوره ... از یه جایی به بع
💔 ✨ بسم الله النور قسمت 2⃣ برداشت اول قهوه رو برداشتم و رفتم بیرون ... افسرپشت میز، زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتا بیست و چند ساله ... سرم تیر می کشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ... - به چی زل زدی تازه کار؟ ... -هیچی قربان ... و سریع سرش رو انداخت پایین ... قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختکن ... شلوارم رو عوض کردم و بدون اینکه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی ... - هی کجا میری؟ ... با بی حوصلگی چرخیدم سمتش ... - می بینی دارم میرم بیرون ... - کور نیستم دارم می بینم ... منظورم اینه کدوم گوری میری؟ ... همین چند دقیقه پیش بهت گفتم یه پرونده جدید داریم ... منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجی ... - توی ماشین منتظرت می مونم ... در ماشین رو باز کرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانیت، پرونده های دستش رو پرت کرد روی صندلی عقب ... - با معده خالی؟ ... همین چند دقیقه پیش هر چی توی شکمت بود رو بالا آوردی... هنوز هیکلت بوی گند میده ... اون وقت دوباره ... - هر احمقی می دونه قهوه ... هر چقدرم قوی، خماری رو از بین نمی بره ... شیشه های ماشین رو کشید پایین ... و با عصبانیت زل زد توی صورتم ... - می دونی چیه توم؟ ... من یه احمقم که نگران سلامتی توئم ... و اینکه معلق یا اخراجت نکنن ... اما همه اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نیست ... هر غلطی می خوای بکنی بکن ... دیگه نمی تونم پشت سرت راه بیوفتم و کثافت کاری هات رو جمع کنم ... با بی حوصلگی چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهی بهش انداختم ... - من ازت خواسته بودم کثافت کاری هام رو جمع کنی؟ ... تکیه دادم به صندلی و چشم هام رو بستم ... - وقتی رسیدیم صدام کن ... صحنه جرم ... مقتول: کریس تادئو ... 16 ساله ... سفیدپوست ... دانش آموز دبیرستانی ... ساعت تقریبی قتل: 9 صبح ... برداشت اول از علت مرگ ... خونریزی شدید بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو ... دو ضربه به شکم ... سه ضربه به پهلو ... ⏪ ادامه دارد..... ... 💞 @aah3noghte💞 نویسنده: شهید مدافع حرم سید طه ایمانی ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
💔 ✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 2⃣ برداشت اول قهوه رو برداشتم و رفتم بیرون ... افسر
شاید فکر کنین داستانش، جذاب نیست اما مطمئن هستم شما هم قسمتی از داستان را آنچنان محو می شوید که اصلا متوجه گریه های بی اختیارتان نمی شوید ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥امام خامنه‌ای: چرا نمی‌فهمند یک عده‌ای از مدعیان سیاست و فهم... ارتباط و با آمریکا، هم خیانت است و هم حماقت است. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✍مُد شده اینروزها برعندازا یه چالشی راه انداختند که "من همونم که..." و دنباله ش می نویسن فلان انقلابی و بسیجی یا حافظ قرآن بودند و الان به این نتیجه رسیدند این چیزها همش کشکه و بهترین راه، آتئیست بودن یا هر چیزی باشی غیر از یک کاری ندارم به اینکه اگه ردّشونو بزنیم باز میرسیم به بزرگترین خانه سالمندان (بخونین کمپ ) ولی حرف آخر رو مثل همیشه مون گفتند: "راه انقلاب، راهى است كه احتياج دارد به ، به ، به . بعضى اين ثبات قدم را دارند، بعضى در بين راه برميگردند؛ البته اينها به ضرر خودشان عمل ميكنند. آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. 🔸این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است." ۸۷/۳/۱۴ امام خامنه ای ، انقلاب را به یک روز روزه گرفتن در هوای گرم تابستان تشبیه کردند که ولی اگر بیاریم و روزه را نشکنیم قطعا به ظهور متصل خواهیم شد و اگر از راه برگشتیم، انقلاب راه خودش را طی می کند و این ما هستیم که از این قافله عقب می مانیم. سختی راه رو به اتمام است و الحمدالله در آستانه قرار داریم، فقط باید کمی کنیم و مراقب باشیم که آلوده به نشویم و در این ها، نخوریم... ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 👤 توییت استاد در خصوص منتشر شدن فایل مکالمه خلبان هواپیمای اوکراینی و برج مراقبت ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یک کلاغ آمده اینجا که کبوتر بشود عمرِ ما کاش فقط پیشِ رضا سر بشود بگذارید همین دفعه طوافش بکنم طاقتم نیست که هنگامهٔ محشر بشود ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یک ماه از عزیزمان گذشته ولی هنوز باور کردن شهادتش برایمان سخت و ناشدنےست چه جمعه تلخی بود از صبح تمام زمین و زمان ویران شده بود روی قلبمان و هنوز حیرانیم شاید اگر رفتنت، جای خالی ات باورمان شده بود از غصه مرده بودیم... یعنی حال من با دیدن عکس های تو 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 از لحاظ روحی شدیداً احتیاج دارم به بیایی بمانی تا آرام گیرد این دلِ خسته شڪسته 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💞 خدایا! چیزی که جان مرا آلوده کند از من بستان تا پاک شوم، و آن چه را موجب صلاح من است برای من بگذار؛ زیرا جان من در هلاکت افتد مگر تو نگاهش داری. بخشی از دعای مکارم الاخلاق ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نفس باد صبا ازحرمت مےآید اول صبح من و حسرت بین_الحرمین خم شوم تا بہ کمر رو بہ سوے ڪرببلا السلام اے پسر فاطمہ اَرباب حُسیْن 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🔸یادداشت سردار سلیمانی روی لوح یادبود ۶۵۰۰ شهید کرمان: 🔹"خداوندا مرا از وصول به آنان محروم نفرما"/اسفند ۹۷ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 گفت: چه دوست داری بنویسند در وصف تو؟ گفتم: یک کلام ... شهید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 جای عکس تو اول کتاب های درسی است با دیدن عکست من هم شدم ... 💞 @aah3noghte💞