💔
هرڪسے داد سلآمے بھ تُ و اشڪش ریخت ؛
او نظر ڪردھ ے حضرت زهراست اباعبدللھ...!
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#امام_سجاد (علیه السلام):
🌿مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمان ها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است.🌼
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
دلبر همه چیز تمام من😍
اگر میخواستی با عدالتت با من رفتار کنی
بابت هر کدام از بی ادبی ها و گناهانم باید بارها مرا در آتش جهنمت میسوزاندی...
اما...
تو بارها و بارها خطاهای مرا نادیده گرفتی...
بارها و بارها مرا بخشیدی...
بارها و بارها به من فرصت جبران دادی...
فدای خدا مهربانم❤️
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
خیلی عجیب، حضرت زهرایی بود
هر سال دهه فاطمیه شروع میکرد با دوستانش به ساختن خانه حضرت زهرا(س) البته به صورت مفصل و چند شب نمایشگاه میگذاشتند
یه تابلو حضرت زهرا(س)به عنوان هدیه به محمد دادند
در محضر که مراسم عقد دائم محمد بود تابلو که روش اسم حضرت زهرا(س)بود رو آورد و روی میز جلوی خودشون گذاشت
میخواست زیرنظر حضرت زهرا زندگیش رو شروع کنه
#طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمد_مسرور
فارس/کازرون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#سلام_سردار
ممنونیم بابت #وحدت
خیلی دلتنگتونیم ...
کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ
تا چهل قرن اگر گریه کنم
باز کم است
✍از قدیم گفتند خاک، سردی میاره
خاک قبرستان، شاید
اما خاکی که شهیدی را در برگرفته هرگز سرد نخواهد شد....
نمی دانم چه سرّی هست که یاد شهدا نه تنها در دل ها سرد نمی شود که اشک گرم شده و می جوشد...
به فدای تو #اباعبدلله
#شهید_سردار_قاسم_سلیمانی
#دلشڪستھ_ادمین 💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
💔
🔴به این میگن مذاکره کننده!
طولانیه ولی خیلی قشنگه،بخونید:
✅براى امير المومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد.
حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد :
" از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على!
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش!
حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت :
از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم.
به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم "
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟
كسى جواب نداد.
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم .
حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح !
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش...
طرماح گفت : سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد
معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند.
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد .
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت!
سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد!
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن!
اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد!
عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند.
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان!
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم!
طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم.
معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم.
معاويه گفت : نامه را به يزيد بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش!
بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند.
بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد :
على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت.
سپس خواست برود كه
معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو "
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت.
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند!
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!!
🔴مذاکره کننده یعنی این...
ای کسانیکه کاندید شده اید اگراسلام وقرآن واهلبیت وانقلاب اینجوری دفاع می کنید کاندید شوید وگرنه کاندید نشوید که باید درهر دوجهان جوابگو باشید.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب پا برهنه زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته
💔
#معرفی_کتاب📚
وقتی هور العظیم بودیم ،خواب دیده بودم محمد حسین شهید می شود. از آن زمان به بعد هر وقت می دیدمش بی اختیار اشکم جاری می شد.
خودم را برای عملیات والفجر هشت رساندم منطقه. با مهدی پرنده غیبی باهم بودیم که محمد حسین با موتور از راه رسید. باز اشکم جاری شد.
محمد حسین دل از دنیا کنده بود.
خطاب به مهدی گفت: «شما کاری ندارید. من هم دارم می روم😊». شهادتش را می گفت.
مهدی شروع کرد به گریه کردن و گفت: «محمد حسین! تو اهل این حرف ها نبودی. تو که رفیق با معرفتی بودی».
محمد حسین گفت: «به خدا قسم! دو سال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام. بعد از شهادت شهید اکبر شجره این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم. دیگر بیش از این ظلم است. انصاف بدهید. آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند».❤️
همان طور که می خندید سوار موتورش شد و رفت و ما فقط گریه کردیم و نگاه کردیم.
راوی: حمید شفیعی؛ هم رزم شهید
📚 کتاب #حسین_پسر_غلام_حسین ؛
زندگی نامه و خاطرات از شهید محمد حسین یوسف الهی، نویسنده: مهری پور منعمی، ناشر: مبشر
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس_نوشته
#خاطره
#کتاب_بخوانیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب📚 وقتی هور العظیم بودیم ،خواب دیده بودم محمد حسین شهید می شود. از آن زمان به بعد هر
💔
#رفيق بودند
از #برادر هم نزديكتر
قرار #مدارشان را گذاشته بودند
يكي اما #زودتر رفت...
#رفيق جامانده يك شبِ
به قاعده ي #ده سال پير شد
كسي چه داند كه بر #حال زار ما چه بگذرد
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
4_5936146399417599769.mp3
7.29M
💔
#تلنگری 💌
یه گروه از آدما ، مشمول مژدهی هرروزهی خدا میشن .
و هر روز فوجی از ملائکه ، در حال نزول سکینه (شادی و آرامش) به قلب این آدما هستن.
💢 چرا، مگه این آدما چکار کردن؟
مژده ی خدا براشون چی میتونه باشه ؟
#استاد_شجاعی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
کنیز حضرت آقا
بچههای شهدا رو برده بود دیدار آقا؛ دختر خودش هم بینشون بود.
موقع معرفی گفته بود:
دخترم زینب؛ کنیز شماست.
آقا گفته بودند: نه؛ ایشان دختر
#شهید_زنده_حاج_قاسم_سلیمانی است...
#شهید_قاسم_سلیمانی
#زینب_سلیمانی
#شهید_زنده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
شهید مدافع حرم #حمیدرضا_باب_الخانی
صبح امروز با حمله موشکی به حلب سوریه، به خیل شهدای مدافع حرم آل الله پیوست.
همسرش هم سوریه بوده و
قرار بوده چند ماه دیگه بابا بشه...😔
#شهادتت_مبارک
#شهید_حمیدرضا_باب_الخانی
#سی_و_سومین_شهید_مدافع_حرم_اصفهان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_عاشقی
#زنده_از_حرم
نغمه نقاره یک سو
یه طرف هوهوی باد
من دلم را دادهام در این هیاهوها به تو
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
وقتی که غزل نیست شفای دل خسته
دیگر چه نشینم به پشت در بسته؟
رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز
آن سینهزنان حرمش دسته به دسته
میگویم و میدانم از این کوچه تاریک
راهیست به سرمنزل دلهای شکسته
در روز جزا جرئت برخاستنش نیست
پایی که به آن زخم عبوری ننشسته
قسمت نشود روی مزارم بگذارند
سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 2⃣2⃣ خداحافظ توماس چراغ رو هم روشن نکردم ... فضاي خونه از
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 3⃣2⃣
کارتن کارتن سخاوت
صداي زنگ موبايلم بيدارش کرده بود ... اون خيابون خواب هم اومده بود من رو بيدار کنه ... شايد زودتر از شر صداي زنگ خلاص بشه ...
هنوز سرم گيج بود که صدا قطع شد ... يکي از چشم هام بيشتر باز نمي شد ... دوباره زد روي شونه ام ...
- هي مرد ... پاشو برو ... شلوارت رو که خراب کردي ... حداقل قبل از اينکه کنار خونه زندگي من بالا بياري برو ...
به زحمت تکاني به خودم دادم ... سرم از درد تير مي کشيد...
چند تا از کارتن هاش رو ديشب انداخته بود روی من ... با همون چشم هاي خمار بهش نگاه کردم ... چقدر سخاوتمندتر از همه اونهايي بود که مي شناختم ... نداشته هاش رو با يه غريبه تقسيم کرده بود ...
از جا بلند شدم و دستم رو بردم سمت کيف پولم ... توي جيب کتم نبود ... چشمم باز نمي شد دنبالش بگردم ...
- دنبالش نگرد ...
خم شد از روي زمين برش داشت داد دستم ...
- ديشب چند تا جوون واست خاليش کردن ...
کيف رو داد دستم ...
- فقط زودتر از اينجا برو ... قبل اينکه زندگي من رو کامل به گند بکشي ...
ازشون دور شدم ... نمي تونستم پيداش کنم ... اصلا يادم نمي اومد کجا پارکش کردم ... همین طور فقط دور خودم می چرخیدم ... و از هر طرف، نور به شدت چشم هام رو آزار می داد ... همون جا کنار خیابون نشستم ... حی می کردم یکی داره توی گوش هام جیغ می کشه ...
چند خيابون پايين تر، سر و کله لويد پيدا شد ...
- تلفنت رو که برنداشتي ... حدس زدم باز يه گندي زدي ...
- چطوري پيدام کردي؟ ...
رفت سمت سطل هاي بزرگ آشغال و يه تيکه پلاستيک برداشت ...
- کاري نداشت ... زنگ زدم و گفتم بدون اينکه سروان بفهمه تلفنت رو رديابي کنن ... شانس آوردي خاموش نشده بود ...
پلاستيک رو انداخت روي صندلي ... سوار ماشين اوبران که شدم ... دوباره خوابم برد ...
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده :شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 3⃣2⃣ کارتن کارتن سخاوت صداي زنگ موبايلم بيدارش کرده بو
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 4⃣2⃣
ضامن دار نظامی
دوش آب سرد ... لباس هام رو عوض کردم ...
از اتاق که خارج شدم ... تلفنش رو قطع کرد ...
- پزشکي قانوني بود ... خيلي وقته منتظره ...
نگاهي به اطراف کرد ...
- بد نيست به يه شرکت خدماتي زنگ بزني ... خونه ات عين آشغال دوني شده ... تهوع آوره ... عجيب نيست نمي توني شب ها اينجا بخوابي ...
پزشکی قانونی ...
از در که وارد شديم ... به جاي هر چيز ديگه اي ... اول از همه چشمم به جسدي افتاد که کارتر روش کار مي کرد ... نصف سرش له شده بود ...
- دوباره توي اتاق تشريح من بالا نياري ...
سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... با عصبانیت بهم زل زده بود ... از اون دفعه که حالم وسط اتاق تشریح بهم خورد خيلي مي گذشت اما گذر زمان در کم کردن خشمش تاثیری نداشت ...
رفت سمت ميز کناري و پارچه رو کنار زد ...
- هيچ اثري از مواد و الکل يا ماده ديگه اي توي بدنش نبود ... يه بچه 16 ساله کاملا سالم ...
- اطلاعات قاتل چي؟ ...
- روي لباس و وسائلش اثر انگشتي که قابل شناسايي باشه باقي نمونده ...
قاتل حدودا 6 فوت قد داشته ...
مرد بوده با جثه اي کمي بزرگ تر از مقتول ...
راست دست ...
و کاملا در استفاده از چاقو حرفه اي عمل کرده ...
آلت قتاله احتمالا بايد يه چاقوي ضامن دار نظامي باشه ... دقيق نمي تونم نوعش رو مشخص کنم چون خيلي با دقت چاقو رو قبل از در آوردن دايره وار چرخونده ...
مي خواسته توي هر ضربه مطمئن بشه بيشترين ميزان آسيب رو به قرباني وارد مي کنه ... و خوب مي دونسته بايد چه کار کنه که اثري از خودش باقي نزاره ...
از نوع ضربه و طریق عمل کردنش، بدون هيچ شکي ... اين کار رو در آرامش تمام انجام داده و کاملا روي موقعيت تسلط داشته ... قاتل صد در صد يه آدم حرفه ايه ... و مطمئنم اولين باري هم نبوده که يه نفر رو کشته ... يه آدم غير حرفه اي محاله بتونه با اين آرامش و سرعت يه نفر رو اينطوري از پا در بياره ... این بچه هیچ شانسی برای زنده موندن نداشته ...
قاتل حرفه اي؟ ... اونم براي يه بچه 16 ساله؟ ...
نمي تونستم چشم از چهره کريس بردارم ... چه اتفاقی باعث شد که با چنين آدمي طرف بشه؟ ...
پارچه رو کشيد روي صورت مقتول ...
- توي صحنه جنايت به نظر مي رسيد شخص ديگه اي هم غير از قاتل و مقتول اونجا بوده باشه ... موقع بررسي جسد چيزي در اين مورد متوجه شدي؟ ... فقط قاتل باهاش درگير شده يا شخص سوم هم کمک کرده؟ ...
با حالت خاصي زل زد توي چشم هام ...
- به نظرت من شبيه سايکک هام يا روي پشيونيم نوشته مديومم؟ * ... اين جنازه فقط در همين حد، حرف براي گفتن داشت ... پيدا کردن بقيه داستان کار خودته ... ولي شک ندارم قاتل هيچ نيازي به کمک نفر سوم نداشته ... اونم براي يه نفر توي سن و سال اين بچه ...
جنازه رو بردن سمت سردخونه ...
قاتل حرفه اي ... چاقوي نظامي ... راست دست ... تنها مدرک هاي صحنه جرم ... چيزهايي که براي اثبات محکوميت يه نفر ... به هيچ درد نمي خورد ...
تازه اگر مي شد توي اطرافيان کريس کسي رو با اين سه نشانه پيدا کرد ...
* افرادی که ادعا می کنند می توانند با روح مردگان ارتباط برقرار کرده، آنها را ببینند و مستقیم با آنها صحبت کنند.
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده : شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
خودت میدونی . . .
إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ
من میدونم بدم ،
میدونم خراب کردم ...
ولی خودت میدونی چقدر #دوست_دارم !
+حتی اگر بفرستیم جهنم،اونجا هم
به همه میگم عاشقتم !
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#اربابم_حسین_جان
با #نور تو مےتوان بہ تأیید رسید
بے واسطہ در محضر #خورشید رسید
اے ڪشتہ ے اشڪ یا #اباعبدلله
با نام تو مےتوان بہ #توحید رسید
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
صدای ماندگار حاج قاسم پشت بیسیم
"من برای نوکری و خدمتگذاری شما آمدهام"...
#masaf
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
❌ رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی:
کسانی که این سابقه را دارند که در مقابل دشمن منفعلند، در مقابل دشمن قدرت ایستادگی ندارند، اعتماد به نفس ندارند، اینها انصافاً برای نمایندگی این ملّت مناسب نیستند. این ملّت اعتماد به نفْس ملّی دارد.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃
اهمیت این انتخابات در صحبت های #حاج_حسین_یکتا
.
آقا می فرمایند: #شما_بدریون_بدر_کبرائید
.
.
باید در این انتخابات، انقلاب #تیک_آف کند
#انقلاب_محرومین
#انقلاب_مستضعفین
#انقلاب_مقدمه_ظهور
#انقلاب_مقابله_با_مستکبرین
#انقلاب_تضاد_دو_جبهه_حق_و_باطل
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_حسین_یکتا
#شهید_جواد_محمدی
#انتخابات
#مجلس_انقلابی
#رای_می_دهم
#رای
#نشر_حداکثری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
مونس من😍
اگر با همه ی الرحم الراحمینیت
و با وجود داشتن مادری مثل حضرت زهرا
و با وجود اعتراف من و پشیمانی من از گناه و وعده ای که به توبه کنندگان دادی
که؛اگر بنده ی گنهکار من میدانست که منه خدا چقدر منتظر بازگشت او هستم از شوق جان میداد...
باز هم مرا مستحق عذاب و قهر قیامتت دانستی...
حرفی نیست😔
فقط یک قول به من بده🙏
و آن اینکه:در جهنمت گوشه ی دنجی در اختیارم بگذار تا نماز بخوانم و تو را تسبیح و تقدیس کنم.😍
زیرا که تو را حتی در میان آتش دوزخ هم نمیتوان عاشق نبود❤️
دلبر همه چیز تمام من
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕