شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت38 من س
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت39 چشمانم را هم میبندم و از لای پلکهایم نگاهشان میکنم؛ اما کاش چشمانم را نمیبستم. هرچه آن شب دیده بودم، آمد جلوی چشمم. * گذاشته بودندش روی برانکارد؛ مثل خانم صابری. سرش به یک طرف افتاده بود؛ به سمت من؛ اما چشمانش بسته بود و نگاهم نمیکرد. اولش باور نکردم. گفتم شاید یک نفر دیگر باشد. دقت کردم، لبهایش کبود و صورتش رنگپریده بود. مقنعهاش دور سرش کج شده بود و سرش همزمان با تکانهای برانکارد روی دستاندازهای زمین لق میخورد. دلم در هم پیچید. میخواستم بروم سر امدادگر داد بزنم بگویم گردنش شکست، آرام حرکتش بده. گلویم خشک بود. نمیفهمیدم چه شده. جانم درآمد تا از یکی از همکارهایش بپرسم: - چی شده؟ همکارش با اخم نگاهم کرد. معلوم بود اعصاب ندارد. صدایش را کمی بالا برد: - شما کی هستین آقا؟ * چشمانم را باز میکنم که ادامهاش یادم نیاید. دو سرنشین پراید هنوز نشستهاند روی صندلیها. خانم صابری را میبرند آی.سی.یو. مرصاد میرسد داخل بیمارستان و مرا هم میبیند؛ اما نمیآید به سمت من. مینشیند یک سمت دیگر. دوتا سرنشین پراید، نمیتوانند وارد قسمت آی.سی.یو بشوند؛ ما هم همینطور. به مرصاد پیام میدهم: - دوتا مرد توی صندلیهای ردیف من نشستند، یکیشون قدبلند، با تیشرت طوسی و شلوار جین، کیف کمری مشکی. اون یکی هم قد متوسط، تیشرت و شلوار مشکی. پیام را میفرستم. مرصاد سرش توی گوشی ست؛ شبیه جوانهایی که دارند با نامزدشان چت میکنند.😐 سرش را هم بلند نمیکند. بعد از چند ثانیه پیام میدهد: - دیدمشون. مینویسم: حواست به اینا باشه. از در خونه تا اینجا دنبال آمبولانس بودن. و دوباره مینویسم: یه ساعت همینجا بخواب، من بیدارم. بعدش نوبت توئه. مرصاد لبخند میزند و سرش را تکیه میدهد به دیوار. بنده خدا الان بهجای این که با خانمش پیامکبازی کند و از دوران عقد لذت ببرد، باید با یک آدم نچسب مثل من در ماموریت باشد و پیامکبازی کند و روی صندلیهای راهروی بیمارستان بخوابد؛ آن هم در بخش اورژانس بیمارستانی که بوی تند الکل همه جای آن پیچیده و دائم مریض تصادفی و آش و لاش میآورند و میبرند. تا صبح شیفتی مواظب خانم صابری و دوتا مرد مشکوک هستیم. هیچ کاری نمیکنند. همانطور که حدس میزدیم، منتظر ابوالفضل هستند. به حاج رسول که گزارش میدهم، میگوید: عباس، اینجا بیمارستانه، نمیخوام درگیری و کثیفکاری اتفاق بیفته. بیسر و صدا جمعش کن. متوجهی که؟ یک نفس عمیق میکشم و میگویم: باشه. میدانم شاید این احمقانهترین حرفی بود که تا حالا زدهام؛ اما باید بشود. باید همه چیز بدون درگیری تمام شود، طوری که آب از آب تکان نخورد. چطورش را نمیدانم. فقط میدانم که #امنیت، هوایی ست که مردم این کشور سالهاست در آن نفس میکشند و ناامنی ندیدهاند؛ نباید هم ببینند. مرصاد زیرچشمی نگاهم میکند و چند لحظه بعد پیامش میآید: حالا چه خاکی به سرمون بریزیم؟🙄 این سوال من هم هست! برای مرصاد مینویسم: توکل به خدا. صدای حاج رسول را دوباره میشنوم: ابوالفضل اومد. حواستون باشه! مرد قدبلند از لحظه ورود ابوالفضل، با دقت نگاهش میکند. ابوالفضل بیچاره انقدر بهم ریخته و پریشان است که اطرافش را نمیبیند. دوست دارم بروم بغلش کنم. من الان حالش را بهتر از هر کسی میفهمم. تازه ابوالفضل دنبال برانکاردی که عزیزش روی آن خوابیده باشد ندویده است. امیدوارانه به تلاش دکترها و پرستارها نگاه نکرده است. زیر لب همه زندگیاش را برای ماندن عزیزش نذر نکرده است. با چشم خودش، کشیدن ملافه سپید روی سر عشقش را ندیده است.... #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#قرار_دلتنگی 😔
فرض کنیم خبری از شبکههایِ اجتماعی
و کانالها نبود؛
بعضیهامون دقیقا چه کارِ دیگهای بلدیم واسه انقلاب و امام زمان انجام بدیم؟!
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
یا امام رضا
واحد گمشدگان حرمت بیکار است
گم شدن در حرم تو خود پیدا شدن است
دعاگوی اعضای محترم کانال آه ...(۳نقطه)
در حرم امام الرئوف هستیم
#ارسالی
#نائب_الزیاره
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
پست #شهیدجواد رو صبح گذاشتیم🥀
💔
از یه جایی به بعد...
روحِ وسیع شدهی آسمونی
تویِ بدنِ خاکی جا نمیشه
همونجا امضا میخوره ✓
برگه شهادتو میگم
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... ای آقام... #اربابمحسین #شب_جمعه #شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم #آھ_اے_شھادت... #نسئل_ال
💔
#آھ...
بچه ها!
#شهدا راه رو نشون دادن☝️🏻
نوبت ماست که تو #راه بیاییم
این همه #بیراهه رفتیم، به #کجا رسیدیم؟
چی #عایدمون شد؟
وقتش نشده دست رفاقتی که با رفیق شهیدمون دادیم رو محکمتر فشار بدیم؟🤝
تصویر #شهید_عماد_مغنیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ﷽ گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند عرشیان و فرشیان نام محمد میبرند صلّوا على رسولِ
💔
الحق که ایشان،
همان دردانهایست که خداوند در کتاب خود
به جانش سوگند میخورد...
|حجر-۷۲|
صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شنبه_های_نبوی
#من_محمد_را_دوست_دارم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
#یک_حبه_نور✨
مهربانی كنيد تا مهربانی ببينيد!
مولای ما رسول الله(ص) فرمود.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#خدایا_شکرت 🤲🏻
که صدامو میشنوی و همیشه
بهترین مسیرها رو جلو پام قرار میدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
قطعه مدافعان حرم گلستان شهدای اصفهان
و آلیاژ صدای آوینی🥀
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
حال و هوای شهدایی کانال #آھ... رو از دست ندین👌
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۷۹) ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۸۱) وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ
و (به ياد آور) هنگامى كه خداوند از پيامبرانِ (پيشين) پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتى دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مىكرد، بايد به او ايمان آوريد واو را يارى كنيد. (سپس خداوند) فرمود: آيا به اين پيمان اقرار داريد و بار سنگين پيمان مرا (بر دوش) مىگيريد؟ (انبيا در جواب) گفتند: (بلى) اقرار داريم، (خداوند) فرمود: خودتان شاهد باشيد ومن هم با شما از جمله گواهانم.
(۸۲) فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ
پس كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم،) روى برگردانند، آنان همان فاسقانند.
✅ نکته ها
تفاوت مكتب انبيا، مانند تفاوت برنامهى دو استاد يا دو استاندار است كه در اصول مسائل علمى و سياسى، داراى جهت واحدى هستند، ولى در مسائل جزئى، به جهت تفاوتهاى فردى دانش آموزان يا شرايط منطقهاى، برنامههاى گوناگون ارائه مىدهند.
حضرت على عليه السلام فرمود: «خداوند از انبياى پيشين پيمان گرفت كه مردم را به بعثت پيامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصديق آن حضرت را بدهند».
امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ» پيامبر اسلام است».
آنچه مهم است داشتن روحيه اطاعت و تسليم فرمان خدا بودن است، گرچه ميدانى براى عمل نباشد.
🔊 پیام ها
- در مديريّت الهى، لازمهى سپردن مسئوليّتها، تعهد و پيمان گرفتن است. «أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ»
- هر جا كار سخت است، پيمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئين و سنّت موجود، و ايمان و حمايت از شخص نوظهور، ساده نيست. لذا خداوند تعهد شديد مىگيرد. «أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ ...»
- آمدن پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله قطعى است، لذا از همهى انبيا پيمان گرفته شده، نه بعضى از آنها. «مِيثاقَ النَّبِيِّينَ ... جاءَكُمْ رَسُولٌ»
- جريان نبوّت، مايهى وحدت است، نه اسباب تفرقه و انشعاب. «رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ»
- انبيا داراى هدفى مشترك هستند. لذا پيامبران قبلى، آمدن انبياى بعدى را بشارت مىدادند ونسبت به آنان پيمانِ ايمان ونصرت دارند، وپيامبران بعدى، انبياى قبل را تصديق مىكردند. «مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ»
- قديمىها، جديدىها را تحويل بگيرند، آنها را به مردم معرّفى كنند و زمينهى رشد بعدىها را فراهم آورند. «لَتُؤْمِنُنَّ ... لَتَنْصُرُنَّهُ»
- ايمان به تنهايى كفايت نمىكند، بلكه يارى و حمايت نيز لازم است. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
- در ميان انبيا، سلسله مراتب است و خاتمالنّبيّين اشرف آنهاست، زيرا همهى انبيا بايد مؤمن به او و حامى او باشند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
- وقتى انبياى پيشين موظّف به ايمان وحمايت از پيامبر اسلام هستند، پس پيروان آنها نيز بايد به او ايمان آورده و از او اطاعت كنند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
- حمايتى ارزشمند است كه از ايمان سرچشمه گرفته باشد. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
- مهم، داشتن روح تسليم و پذيرفتن حقّ است، چه بسا شرايط لازم براى عمل به وجود نيايد. انبياى قبل، زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را درك نكردند، ولى اين روحيه را داشتند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
- پيمانشكن فاسق است. «فَمَنْ تَوَلَّى ... هُمُ الْفاسِقُونَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
#دم_اذانی
هر چه میخواهی بگیر اۍ عشق؛
آهم را نگیر ..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 📽 روایتی از #نخبه_فاطمیون، شهید مهندس مصطفی کریمی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞
💔
مرد اگر واقعا اهل عمل باشد، میدان برایش فرقی ندارد! چه دانشگاه باشد چه وسط ترکش و خمپاره در #سوریه، تنها به فکر #جهاد است و عاقبت بخیری...
تنها به دنبال فرصت بهتری است برای ادای دِین به #اسلام، برای دفاع، سربلندی و برای ازادی.
اینجاست که این شوق، مصطفیِ ۲۵ ساله را از زندگی آرام و مرّفه اش میکشاند به میدان مین و تانک هایی که هدف اصلیشان شیعه و اعتقاداتش است.
اینجاست که دستش را میگیرد و مستقیم به سمت #مدافع_حریم آل الله شدن هدایتش میکند، حتی دفاع از پایان نامه اش هم مانع رسیدن به حرم نشد.
او در دانشگاه #ایمان ثبت کرد و پایان نامه اش را به دست عمه ی سادات سپرد، به خوبی از آن دفاع کرد و در آخر مُهر رضایت #حضرت_زینب(س) آن را مزین کرد.
#مصطفی الگو شد برای همه؛ برای برادرش مرتضی که او نیز اسلحه بدست گرفت و راهی سرزمین مقاومت شد...اما آنچه مصطفی را مردِ میدان کرد، آنچه از او شیری ساخته بود در اطراف حرم، #مادری است سرزنده و محکم همچون کوه!
استوار و کسی که با مهلک ترین طوفان ها حتی ترس داغ فرزند هم نلرزید و جانانه ایستاد.
همچنان برای همه سوال است که مصطفیِ نخبه ی فاطمیون در پیاده روی #اربعین به ارباب چه گفت؟! چه عهدی بست و چگونه بر به پایان رساندن آن عهد ایستادگی کرد که ۴۰ روز بعد راهی سوریه شد و #شهد_شهادت کامش را شیرین کرد
#شهید_مصطفی_کریمی
✍اسما همت
سالروزولادت
شهادت: ۲۵ مهر ۱۳۹۵
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
۸ آبان سالروز شهادت شهید #فهمیده و #روز_نوجوان گرامی باد.
اوج مرتبه و عالى ترين درجه تواضع و فروتنى امام روح الله نسبت به رزمندگان، جمله معروفى است كه در وصف دلاورى نوجوان شهيد، حسين فهميده بيان فرمودند:
«رهـبـر مـا آن طفل دوازده ساله اى است كه با قلب كوچك خود؛ كه ارزشش از صدها زبان و قلم مابـزرگـتـر است ، با نارنجک خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.»
يكی از برادران تفحص در منطقه فكه می گويد:
«با توجه به شناسايی های بعدي كه روی مشخصات و پلاک و مدارک موجود مي باشد، ديده ايم كه اكثر شهدای فكه متولدين ۴۴ تا ۴۶ هستند.
يعنی تا سال ۶۱-۶۲ كه حساب كنيم از ۱۵ سال تا ۱۹ سال يعنی زير ۲۰ سال بوده اند كه البته اين مسأله در پيكرهای شان هم پيداست. جسدها و جمجمه های كوچک نشان می دهد كه چه قدر نوجوان بوده اند ...»
#شهید_محمدحسین_فهمیده
سالروزشهادت🥀
📚 #سیری_در_زمان
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#روز_نوجوان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
روح مناجاتی...عمهی ساداتی..
اذن دخول من ...قبلهی حاجاتی...
دورتان بگردم بانو!
برای ما دلتنگ های قبر خاکی #مادر سادات
زیارت شما چه شیرین است...
#سالروزورودخانمحضرتمعصومهسلاماللهعلیهابهقم
#حضرت_معصومه
#استوری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_دلتنگی 😔
ࡆمـن این کد را به شـما میدهم
که هرکس بخواهـد به آقا نزدیک
شـود اولین راهـش کنترلِ چشم اسـت..
چشـمِ گناه بین ،
امام زمـان بین نمیشـود!|
+آیتاللهقرهی🌱!
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 روح مناجاتی...عمهی ساداتی.. اذن دخول من ...قبلهی حاجاتی... دورتان بگردم بانو! برای ما دلتنگ ه
💔
توی شلوغپلوغیها، بعدِ تمام شدنِ جشنوارهای، بزرگداشتی، چیزی، توی لابی یا حیاطِ تالار نشسته باشی که یکهو بیایند سراغت و بگویند: شما فلانی هستی؟ تعجب کنی و بگویی: بله، در خدمتم.
بگویند که لطفا با ما تشریف بیاورید جایگاه مهمانانِ ویژه، آن پشت، میخواهیم به آن نویسندهٔ معروف یا آن شخصیتِ بزرگ که همه آمدهاند مراسم بزرگداشتش، شما را معرفی کنیم.
بال دربیاوری و بروی آنجا. ازت پذیرایی ویژه کنند و بعدِ چند دقیقه، آن بزرگ بیاید.
بعد، میزبانِ مراسم، به تو اشاره کند و بگوید ایشان فلانی هستند از دوستداران شما، امشب آمده بودند مراسم بزرگداشت. آن بزرگ هم لبخند بزند و بگوید: بله، اتفاقا برایم آشنایید، واقعا از آشنایی با شما خوشوقتم!
السَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ
اینجای زیارتنامه میگوید: ان شاءالله، خدا، توی شلوغیِ بهشت، من را جدا کند، بیاورد پیشِ شما و بگوید فلانی از دوستداران شماست. ماهی چندبار زیارتتان کرده. بالاسر، نماز خوانده.
شبهای قدر تنظیم کرده پیش شما
باشد. نیمهٔ شعبانها، عیدِ نوروزها.
اینجای زیارتنامه میگوید:
کاش که شما هم بگویید: بله، اتفاقا چهرهٔ ایشان برایم آشناست.
#حضرت_فاطمه_معصومه_س
#امیرحسین_معتمد
💔
#قرار_عاشقی
اما عجیب دلم گرفته برایتان!:)💛
#امام_رضای_دلم
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #قرار_عاشقی اما عجیب دلم گرفته برایتان!:)💛 #امام_رضای_دلم #اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الر
آقای امام رضا
دلم تنگه باباجونم :)
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت39 چشما
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت40 با چشم خودش، کشیدن ملافه سپید روی سر عشقش را ندیده است.... الان ابوالفضل میرود قسمت آی.سی.یو و خانمش را در محاصره یک خروار سیم و لوله و دستگاه میبیند و هنوز امید دارد به بازگشتنش. بغض گلویم را چنگ میزند. دلم برای مطهره تنگ میشود. لبم را میبرم زیر فشار دندانهایم تا حواسم جمع ماموریت شود. ابوالفضل با آسانسور بالا میرود و مرد قد بلند هم، تا وقتی در آسانسور بسته شود، با نگاه دنبالش میکند. * همانطور که حدس میزدم، سمیر را دویست متر بعد از کلانتری سوار ماشین کردند. میدانستم حتما میبرند که چِکش کنند و اگر سفید نبود، حذف میشود. برای همین سپرده بودم پاک پاک آزادش کنند. تعقیب سمیر، ما را رساند به یک خانه نسبتاً اشرافی بالای شهر. بردندش داخل خانه. چون از قبل و از طریق نرمافزار، گوشیاش را آلوده کرده بودیم، میتوانستیم شنودش کنیم. داخل خانه، هیچ صدایی نمیآمد جز غر زدن سمیر؛ همانطور که حدس میزدیم، داشتند او را میگشتند. این سمیر چقدر احمق بود که علت این رفتار را نمیفهمید. دیگر مطمئن بودم یک آدم کلهگندهتر پشتش ایستاده. خوشبختانه، چیزی گیرشان نیامد و خیالشان از بابت سفید بودن سمیر راحت شد. ظاهراً دونفر در خانه بودند که یک نفرشان، به کسی تلفن کرد و گفت سمیر سفید است. بعد هم او را رساندند به خانهاش. کمی پکر بودم. چیزی گیرمان نیامده بود. خانه سمیر را هم تا قبل از این که مطمئن شوند سفید است، تحت نظر داشتند و نمیشد خانه را تجهیز کنیم. کیان را گذاشتم که حواسش به خانه سمیر باشد و خودم پیاده راه افتادم که برگردم اداره. گاهی نیاز دارم به قدم زدن. اینطوری گرههای ذهنیام باز میشود. آن روز هم باید یکی دو ساعت آرام راه میرفتم تا ببینم قدم بعدی چیست؟ سمیر تا آن روز، فقط داشت ذهن مخاطبش را برای پذیرش #عضویت_در_داعش آماده میکرد. اگر فضای بحثهای گروهش را ما جهت میدادیم، شاید میشد سریعتر سمیر را تحریک کرد برای عضوگیری. باید خودمان بحثهای حاکم بر گروه را مهندسی میکردیم. ذهنم رفت به سمت #نامیرا. کسی که توانسته بود فضای گروه را دست بگیرد و سمیر را به چالش بکشد. باید نامیرا میشد مهره خودمان. آن وقت با هنر خاص خودش، فضای گروه را میبرد به سمتی که ما میخواستیم.👌 فقط مسئله این بود که چطور قضیه را با نامیرا یا همان خانم بهار رحیمی مطرح کنیم که نترسد و عقب نکشد. قطعاً نمیتوانستیم برویم در خانهاش و خودمان و سازمان را معرفی کنیم و انتظار همکاری داشته باشیم. نامیرا که کارمند ما نبود! #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
شهید شو 🌷
💔 از یه جایی به بعد... روحِ وسیع شدهی آسمونی تویِ بدنِ خاکی جا نمیشه همونجا امضا میخوره ✓ برگه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#امام_خامنه_ای:
"عزیزان من! از یاد شهدا غفلت نکنید!"
سید مقاومت فرمودند ما اگه احساس کنیم
کاری، امام خامنه ای رو خوشحال می کند آن کار را انجام می دیم،
حتی اگه امر و فرمان به انجامش نداده باشند...
چقدر خوبه این حجم از #ولایتمداری...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞