eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سلام همسنگری ها پایه هستید ختم برداریم؟ زیارت عاشورا بخونیم از امشب تا ۴۰شب که میرسه به و ارباب بخونیم به نیت راستی...تو حاجتت چیه؟ قبولی در کنکور؟ دانشگاه خوب؟ رشته خوب؟ همسر خوب؟ بیایید همه بعد از نیت ظهور، بخونیم به نیت های زندگی رفقای مجازیمون🥀 شفیع قرار میدیم را تا این کار کوچیکمون، مورد قبول حضرت حق قرار بگیره🌸 التماس دعا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رفیق... دنیا‌جای‌ماندن‌نیست به‌چگونه‌رفتنت‌فکر‌کن #مردن‌ یا‌ #شهادت...!🥀 #شهیدجوادمحمدی #شه
💔 ‌ و اما... رمز دیدار ، پاکی و دوري از گناه است ... این را از راه و رسم دانستیم اگـر به خاطر مهدیِ زهرا علیهماالسلام گناه را ترک کردی لایق میشوی... خوانده‌اید حکایت خواندنی فرار از موقعیت گناه را؟؟؟ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🕊وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ و پرندگان بال‌گشوده هر یک نماز و تسبیح خود را می‌داند. سوره نور، آیه۴۱ . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 لینک ختم صلوات به نیابت از شهید صدرزاده وارد لینک زیر بشید👇🏽 https://EitaaBot.ir/counter/g6t
همراهمون بیایید بریم زیارت🥀
💔 به شرط لیاقت دعاگوی اعضای کانال ... هستیم حرم مطهر امام رئوف ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگری ها پایه هستید ختم برداریم؟ زیارت عاشورا بخونیم از امشب تا ۴۰شب که میرسه به #تاسوعا
💔 سلام همسنگری ها زیارت عاشورا امشب رو بخونیم به نیت راستی...تو حاجتت چیه؟ قبولی در کنکور؟ دانشگاه خوب؟ رشته خوب؟ همسر خوب؟ بیایید همه بعد از نیت ظهور، بخونیم به نیت های زندگی رفقای مجازیمون🥀 شفیع قرار میدیم را تا این کار کوچیکمون، مورد قبول حضرت حق قرار بگیره🌸 و این شهید بزرگوار، در شب زیارتی ارباب، تو کربلا به یادمون باشن🥀 التماس دعا ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت273 داشت می‌پرس
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم: 



حسن هاج و واج نگاهت می‌کرد. کلا مغز و بدنش از کار افتاده بود با دیدن تو.😔

من خودم از جوی آب، درت آوردم و خواباندمت کف زمین تا آمبولانس برسد.
خودم دست کشیدم روی پیشانی بلندت و چشمانت را بستم. 
طوفانی که در چشمانت بود، آرام شده بود. رسیده بودی به ساحل آرامشت و ما را گرفتار طوفان کردی.

حسن چند روز است که دائم کتت را در آغوش می‌گیرد و لب‌هایش را روی هم فشار می‌دهد، بعد کت را می‌گذارد روی صورتش و صدای گریه‌اش را پشت آستین‌های کتت خفه می‌کند. 
آخر هم حاضر نشد کت را بدهد همراه جنازه‌ات ببرند اصفهان. نگهش داشت برای خودش؛ به عنوان آخرین یادگاری.
 برای من هم یادگاری گذاشته‌ای؛ خونت را، روی پیراهنم.🥀 الان دیگر خشکیده و سرخی‌اش کم‌تر شده؛ اما نشستمش دیگر. مثل یک گنج پنهان، نگهش داشته‌ام در خانه‌مان. 
به کسی هم نشانش ندادم. کنار وصیتنامه‌ام پنهانش کردم؛ وصیت کرده‌ام موقع دفن، پیراهن تو را هم همراهم دفن کنند؛ شاید به حرمت خون ، ملائکه بهتر با من تا کنند.
 اصلا شاید خودت آمدی و به داد تنهایی‌ام در قبر رسیدی...



" "
من دلم از این می‌سوزد که در تهران، غریب بود. انقدر غریب که وقتی فهمیده بود نمی‌تواند به تیمش اعتماد کند، کس دیگری را هم سراغ نداشت برای همکاری.

 انقدر غریب که مجبور شده بود دقیقا آن وقتی که من خسته و کوفته برگشته بودم خانه و می‌خواستم دو دقیقه بخوابم، زنگ بزند و خواب‌مرگم کند و کلی از من فحش بخورد.

 من همان وقت نگرانش شدم؛ همان وقت که پرسیدم «مگر تهران نیروی سایبری ندارد؟» و او جواب سربالا داد.😔

بار آخری که زنگ زد، شنگول بودم از تولد دخترم. هرچه سربه‌سرش گذاشتم نخندید؛ برعکس بقیه وقت‌ها که با شوخی‌های من یک لبخند کم‌رنگ روی لبانش ظاهر می‌شد. ذهنش خیلی درگیر بود.
 تنهایی داشت بار یک تیم را به دوش می‌کشید؛ باز هم تکرار می‌کنم: تنها و غریب.🥀

با وجود همه این‌ها، فهمیدم خیلی هم غریب نبوده. یک غریبِ دیگر هم بوده که دلشان به هم خوش باشد.
حاج رسول یک نقاشی نشانم داد که عباس زده بود به دیوار اتاقش. خودش و یک دختربچه. عباس را بدون گوش و دماغ کشیده بود؛ مردی با لباس نظامی و تفنگ.

فکر کنم بهترین تصویر ثبت شده از عباس همان باشد که آن دختر سوری کشید: یک مرد تنها، بالابلند و... مهربان.



" "
(روایت خواهر، به پیشنهاد و با قلم خانم محدثه صدرزاده نوشته شده است)

دستانم را دور پاهایم حلقه می‌کنم و سرم را روی پایم می‌گذارم. خیره چهره مردانه‌اش می‌شوم.
-خیلی نامردی. دلم می‌خواد مثل دوران بچگیمون باهات قهر کنم. حیف نمی‌شه.

چشمانم پر از اشک می‌شود و دیدم را تار می‌کند. پلک نمی‌زنم که اشکم بر زمین نچکد.
-خوب یه چیزی بگو!

لبخند می‌زند. من هم لبخندی می‌زنم و قطره اشک لجوجی از چشمانم به پایین سر می‌خورد.
-یادته؟ روز عقدتم به همین قشنگی می‌خندیدی...😔

قطره اشک بعدی هم می‌افتد. انگار نمی‌فهمند نباید پایین بچکند.
چشمانم را بازتر می‌کنم تا بهتر ببینمش. چشمانش برق می‌زنند.
-و اون کت و شلوار مشکی که برا اولین بار پوشیده بودی کلی تغییر کرده بودی.

... 
...



💕 @aah3noghte💕
 @istadegi
قسمت اول
شهید شو 🌷
💔 ‌ و اما... رمز دیدار #شما، #امام_زمانم پاکی و دوري از گناه است ... این را از راه و رسم #شهدا دانس
💔 میگن برات دست امام رضا علیه السلامه میگن باید به امضای برسه میگن ائمه خیلی مادری هستند میگن اگه ائمه رو به مادرشون قسم بدیم حتما جواب میدن میگم بحق شهادتمونو امضا کنین🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَ السَّمَاءِ وَ الطَّارِقِ» (طارق/۱) نوری به وسعتِ آسمان، تنها تویی مادر، و ستاره رهگشای آسمان ولایت، تنها تویی پدر... وصالتان بر «ما» مبارک🌸 . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 در چنین ایامی زن نیازمندی، پیراهن عروسی بانوی مکرمه ی دو عالم را به تن کرد.
💔 ‏ندیدم‌ات این غصه کم نیست آقا... عزیز علیّ ان اری الخلق و لا تری ‎
💔 تصور میکردند مجلس رو به خاک و خون بکشند، ایران رو زمینگیر کردند غافل از اینکه، مومن را از باکی نیست تصویری از اولین جلسه علنی مجلس بعد از حادثه هفتم تیر سال ۶۰ ... 💞 @aah3noghte💞
⸤🍂💔✨ ‏آدم ها‌ دو‌ دسته‌اند : غیرتے و‌ قیمتے! غیرتےها‌ با‌ خدا‌ معامله کردند، قیمتےها‌ با بنده خدا!(: ❲🖇❳ ... 💞@aah3noghte💞
💔 🧡🥰 لیلی و مجنون همه افسانه اند ... عشق تفسیری زهرا و علی است(:♡♡ ... 💞@aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌: 💔 گاهـی علی فاطـمه را اینگونه خطاب میکـرد ای همه آرزوهاے من زهـرا...🎊 پیوند "یاس‌و‌حضرت‌یاسین" مبارڪ ⁦❤️⁩ ... 💞@aah3noghte💞
💔 اڪثَریتمان‌آرزوۍ‌شَہادت‌داریم، اما‌بازهَم‌خیلۍهـٰایمان‌نِمیدانیم‌واین‌رادرڪ‌نکرده‌ایم! ڪِہ‌شَھادت‌رابِہ‌ڪَسۍڪِہ‌اهل‌دل‌ نیست؛نِمیدَهند✋🏻!' بِہ‌ڪَسۍڪِہ‌نَمازهایش‌راسَبڪ‌ میشمـٰارد؛نمیدَهند بِہ‌ڪسۍ‌ڪِہ‌ِبہ‌دنبال‌رِضایت‌ خُداست‌میدَهند:))♥️!' ... 💞@aah3noghte💞