༻﷽༺
💔
#سلام_مولای_غریبم
تا بیایے مطمئنم فصل باران مےشود
ڪوچہ ها پس ڪوچہ هامان هم چراغان مےشود
تا بیایے هر خیابانے ڪه خلوٺ مانده اسٺ
در مسیر دیدن تو راه بندان مےشود
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین
دلش در بندِ شهدا بود
آن قدر خادمی شهدا برایش مهم بود
که کمتر پیش مےآمد
سال نو
در شهر و دیار خودش باشد
با خانواده مےرفت راهیان نور، خادم الشهدایی
انرژی و معنویت لازم را مےگرفت
برای یک سال
سربازیِ امام خامنه ای...
#خادم_الشهدا
#شهیدجوادمحمدی
#راهیان_نور
#سربازسیدعلی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 استاد #رائفی_پور
❇️ #دسته_بندی_مردم در عصر غیبت
ما جزء کدوم دسته ایم؟
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین
عکسی که دلها را جذب کرد❤️
دهه شصت بود و هنـگامه پیکار با دشمن
#شهیدامیر_حاج_امینی هم مثل همه شهدا
به شدت مخلص بود
آنقدر که دوست نداشت
عکسی از او، جایی ثبت شود
وقتی شهید شد
عکسش شد #اتمام_حجت_با_همنسلی_های من و تو...
دهه نود و هنگامه دفاع از حرم عمه سادات
#شهیداحمدمشلب
او هم پسر زیباروی پولداری بود که شد
#اتمام_حجت برای☝️
👈آنانکه مےگفتند
"مدافعان حرم، بخاطر پول به سوریه مےروند"
👈و برای زیبارویانی که
زیبایی خدادادے خود را
صرف امور دنیا میکنند
#آھ_اے_شهادت ...
#سالروز_آسمانےشدن
#شهیداحمدمشلب
#شهیدامیر_حاج_امینی
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
خدایا!
دلِ شکسته و مهربانم را مرنجان.
تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم.💔
ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید،
اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم،
☝️بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛
البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است.
یا رب زِ کرم، بر من درویش نگر
هر چند نیَم لایق بخشایش تو
بر حال من خسته دل ریش نگر
#وصیتنامه یک جوان۲۵ساله
#شهیدامیر_حاج_امینی
#سالروز_آسمانی_شدن
#بصیرت_دینی
حسن ظن داشته باشیم به خدا...
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۶ عطیه خواهر مجید مےگوید: چند روز مانده به رفتن، لباس
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#پناه_حرم۷
مجید روزهای آخر در جواب تمام سؤالهای مادر، فقط مےگفت نمیرود؛😔
اما مادر مجید از ترس رفتن مجید از کنارش تکان نمیخورد.😰
حتی میترسید لباسهایش را بشوید:
«روزهای آخر از کنارش تکان نمیخوردم. میترسیدم ناغافل برود.😕
مجید هم وانمود میکرد که نمیرود.
لباسهایش را داده بود بشویم؛ اما من هر بار بهانه میآوردم و درمیرفتم.
چند روزی بود که در لگن آب خیس بود، فکر میکردم اگر بشویم میرود.😰
پنجشنبه و جمعه که گذشت وقتی دیدم دوستانش رفتند و مجید نرفته گفتم لابد نمیرود.😶☺️
من در این چند سال زندگی یکبار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینکه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم.
کاری که همیشه مجید انجام میداد و دوست داشت با من صبحانه بخورد.
وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباسهایش نیست. فهمیدم همهچیز را خیس پوشیده و رفته است.😔
همیشه به حضرت زینب میگویم. مجید خیلی به من وابسته بود. طوری که هیچوقت جدا نمیشد. شما با مجید چه کردید که آنقدر سادهدل کَند؟😍
یکی از دوستان مجید برایش عکسی میفرستد که در آنیک رزمنده کولهپشتی دارد و پیشانی مادرش را میبوسد.
میگفت مجید مدام غصه میخورد که من این کار را انجام ندادهام.»😔
مجید بیهوا رفت در خانه خواهرش و آنجا هم خداحافظی کرد.🙂👋
سرش را پایین گرفته بود و اشکهایش را از چشمهای خواهرش پنهان میکرد بیآنکه سرش را بچرخاند دست تکان میدهد و میرود.👋
مجید با پدرش هم بیهوا خداحافظی میکند و حالا جدی جدی راهی میشود.🏃☺️
#شهیدمجیدقربانخانی
#ادامه_دارد...
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💕 @aah3noghte💕
مطالب ناب شهدایی را اینجا بخوانید👆
#ڪپےبراےغیراعضاءکانال 📛
خداحافظ رفیق.mp3
3.21M
#خداحافظ_رفیق:)💔
من بدبختم
بیچارم
بی عرضم:)
آی شهدا...
نوکرتون که بودم...
دیگر توان ماندن نیست!💔
این روزها اشک امان نمےدهد!
دل، بی_قرار تر از همیشه مےتپد!
و نَفَس به سختی بالا مےآید...
هوای شهادت در جان مان افتاده...
آی شهدا...
به رسم نوکری...🙏
به جان بی توان...😔
به اشک بی امان...😭
به دل بی قرار...💔
به نفس های به شمارش افتاده.❣..
مرا دریابید...
دعایم کنید...
وقتی می گویم:
دعایم کن!
یعنی دیگر کاری از دست خودم برای خودم بر نمی آید...
من به شهادت محتاج ترم تا زندگی!
پس؛
برایم شهادت بخواهید...
فقط شهادت...
#آھ_اے_شهادت
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین
ذره ای ڪم نشود
حرمت بانویِ دمشـق
تا دفـاع ِحرمـش
دستِ علی اکبرهاست
او کسی بود که رسیدن به
۳۰سالگی و شهید نشدن را
ننگـــ مےدانست...
تو چند سال داری رفیق؟
آرمان تو چیست؟
اصلاً #شهادت را غایت آمال و آرزوهایت مےدانی؟
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدمهدی_صابری
#فرمانده_گروهان_حضرتعلیاکبر
#فاطمیون
👈ولادت: ۱۳۶۸/۰۱/۱۴
مشهد مقدس
👈شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
سوریه
#آھ_اے_شهادت
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 8 تا برگردم خونه دیر شد، وقتی رسیدم مامان و بابا سر میز شام بودن. غذامو خوردم، چندجمل
🔹 #او_را ... 9
حوصله توضیح نداشتم و بدون حرفی رفتم تو اتاق.
چنددقیقه بعد هردوشون در اتاقو زدن و اومدن تو.
میدونستم تا نگم چی شده بیخیال نمیشن پس همه چیو تعریف کردم...
بابا عصبانی شد و...
-دیدی میگفتم این پسره لیاقت نداره...
کدومتون به حرفم گوش داد...
گفتم این سرش به تنش نمیرزه😡
بابا میگفت و من گریه میکردم...
همه رویاهایی که با سعید ساخته بودم،
همه خاطره هامون از جلو چشام رد میشدن و حس میکردم قلبم الان از کار میفته💔😭
مامان سعی داشت آرومم کنه و به سعید بد و بیراه میگفت...
چند دقیقه بعد هردو رفتن و ازم خواستن بخوابم و از فردا زندگی جدیدی رو برای خودم شروع کنم
و نذارم فکر سعید مانع پیشرفتم بشه...🚫
اما من تا صبح گریه کردم و چت هامون رو خوندم و خاطراتو مرور کردم...
هیچی نمیتونست آرومم کنه.
هر فکری تو سرم میومد...
تا یادم افتاد مرجان یه بسته سیگار تو کیفم گذاشته...
تا بحال سمت این چیزا نرفته بودم اما چندباری دست سعید دیده بودم و میدونستم چجوری باید بکشم...
پک اول رو که زدم به سرفه افتادم 😣
رفتم تو تراس و کشیدم و کشیدم و اشک ریختم...
دیگه زندگی برام معنایی نداشت.
من بی سعید هیچی نبودم... 😭
تحمل نامردی سعید برام خیلی سنگین بود...
داغ بودم...
داغ داغ...
تب شکست و تنهایی،
به تب بیماریم اضافه شده بود و تنم رو میسوزوند...
رفتم حموم و آب سرد رو باز کردم...🚿
داغی اشکام با سردی آب مخلوط میشد و روی صورتم میریخت😭
از حموم درومدم،
سردم بود ولی داغ بودم...
دیگه زندگی برای من تموم شده بود...
چندروزی نه دانشگاه رفتم نه سر بقیه کلاسا...
بعد اونم مثل یه ربات،فقط میرفتم و میومدم...
دیگه خندیدن یادم رفته بود💔
من مرده بودم...❗️
ترنم مرده بود...❗️
حتی جواب مرجان رو کمتر میدادم...
مامان و بابا هم یا نبودن یا اینقدر کم بودن که یادشون میرفت چه بلایی سر تک دخترشون اومده...
مامان دکتر روانشناس بود اما اینقدر سرش گرم مطب و بیمارهاش و این سمینار و اون سمینار بود که به افسردگی دخترش نمیرسید‼️
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneArsmesh
#انتشارحتماباذکرلینک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃
دلمُ دست تو دادم...
یادت مایه آرامشہ...
#شهیدجوادمحمدی
#آھ...
#کلیپی زیبا با تصاویر #شهیدجوادمحمدی
از دست ندید👌
💕 @aah3noghte💕
💔
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ...(بقره/۱۸۶)
من از خداهای دور بدم می آید ...
من خدایی می خواهم که نزدیک باشد...
که اگر حرفی توی گلویم ماند و کسی نبود
که دستی به روی شانه ام بزند ، باشد ...
من خدایی می خواهم
که به پای همه ی تنهایی هایم بایستد ...
خدایی که با من رفاقت کند ...
#خدای_نزدیک_من
#یارفیق_من_لارفیق_له
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
از : فرماندهی کل قوا
به: تمامی نیروهای فرهنگی
میخواهند یاد شهدا احیا نشود، نگذارید☝️...
دشمنان میخواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه #جاده_شهادت کور بشود.💢
تجربه کردهاند که وقتی نام شهدا با عظمت برده میشود،
#جوان امروز که نه دوره جنگ را دیده و نه دوره امام را وقتی میفهمد که
یکجایی در آنطرف منطقه دارند با دشمنان میجنگند، پا میشود میرود حلب، بوکمال، زینبیه، بنا میکند جنگیدن و به شهادت هم میرسد.
۹۷/۱۲/۶
#یادشهدا
#آھ...
💕 @aah3noghte💕