شهید شو 🌷
💔 قسمت پنجم #بےتوهرگز❤️ 🚫این داستان واقعےاست🚫 #میخواهم_درس_بخوانم اون شب تا سر حد مرگ#کتک خوردم🤕
💔
قسمت ششم
#بےتوهرگز ❤️
🚫این داستان واقعےاست🚫
#داماد_طلبه
با شنیدن این جمله برق از چشماش پرید😏
می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود
اون شب وقتی به حال اومدم
تمام شب خوابم نبرد
هم #درد ، هم فکرهای مختلف، روی همه چیز فکر کردم
یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ...
برای اولین بار کم آورده بودم
#اشک، قطره قطره از #چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم😭😭 ...
بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم
به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جمله اش درست بود
"من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم های احساسی نمی گرفتم"
حداقل #تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود😏
و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود
با خودم گفتم، زندگی با یه #طلبه هر چقدر هم سخت و #وحشتناک باشه از این #زندگی بهتره ...
اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟🤔 ..
چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ...
یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوست ها، #همسایه ها و اقوام زنگ زدم و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت ...
_وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟😅
ما اون شب #شیرینی خوردیم
بله، #داماد#طلبه است ...
خیلی #پسر خوبیه😌
کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ...
وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم
"اما خیلی زود #خطبه عقد من و علی خونده شد"✌️
البته در اولین زمانی که #کبودی های صورت و بدنم خوب شد
فکر کنم نزدیک دو ماه بعد🤕 ...
#ادامه_دارد...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 قسمت هفتم #بےتوهرگز ❤️ 🚫این داستان واقعےاست🚫 #احمقی_به_نام_هانیه پدرم که از#داماد_طلبه اش متن
💔
قسمت هشتم
#بےتوهرگز ❤️
🚫این داستان واقعی است🚫
#خریدعروسی
با نگرانی تمام گفت:
سلام علی آقا می خواستیم برای #خرید جهیزیه بریم بیرون امکان داره تشریف بیارید؟
_شرمنده #مادرجان ، کاش زودتر اطلاع می دادید من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام
هر چند، ماشاء الله خود #هانیه خانم خوش سلیقه است فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید
بالاخره #خونه حیطه ایشونه اگر کمک هم خواستید بگید ، هر کاری که #مردونه بود، به روی #چشم فقط لطفا #طلبگی باشه
اشرافیش نکنید!!😅
مادرم با چشم های گرد و #متعجب بهم نگاه می کرد،😳 اشاره کردم چی میگه ؟
از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت میگه با #سلیقه خودت بخر،😉 هر چی می خوای دوباره خودش رو کنترل کرد
این بار با #شجاعت بیشتری گفت:
علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم
البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن تا #عروسی هم وقت کمه و ... بعد کلی تشکر، گوشی رو قطع کرد
هنگ کرده بود چند بار تکانش دادم #مامان چی شد؟
چی گفت؟
بالاخره به خودش اومد، گفت خودتون برید
دو تا خانم #عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز #ساده ای اجازه بگیرن
برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد
تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم
فقط خریدهای بزرگ همراه مون بود
برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد
حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت
شما باید راحت باشی
باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه!
یه مراسم ساده یه #جهیزیه ساده
یه شام ساده
حدود 60 نفر مهمون
پدرم بعد از خونده شدن #خطبه #عقد و دادن امضاش رفت
برای عروسی نموند
ولی من برای اولین بار خوشحال بودم
علی جوان آرام، #شوخ طبع و #مهربانی بود...😍
#ادامه_دارد ......
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_سی_و_پنجم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے یڪـے از نامــہ هــا متعلــق بہ لقمــا
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_سی_و_ششم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
"همہ در حـــال آمـــاده شدن براے حملــہ بہ شـــام هستند.
جوانـــان و حتــے پیـــرمـــردان زیـادے از قریــش و سایـــر قــبایـــل عـــــرب مسلــح شــده اند.
شنیــده ام از ایــران و مصـــر نیــز افــرادے بــہ علــے پیوستـــہ اند.
گمــــان ڪنــم سپاهیـــان علــــے بـــہ بیــش از #صـــدهـــزار تـــن برسنــد.
علــے و یارانــش با #خطبــہ هایــے آتشیـــن، حڪومـــت شـــام را آمـــاج حمــلات خـود قــرار داده معاویــہ را مـــردے فاســـد مےخواننــد.
علــے در یڪــے از خطبــہ هایـش درباره جنــگ با شامیـــان گفــت:
”مـــن بــارهــا جنــگ با معاویــہ را بررســے ڪــرده ام و پشــت و روے آن را #سنجیــده ام.
دیـــدم راهـــے جــز #پیڪــــار نیست و اگر تصور مےڪنید در جنــگ با شامیــان #تردیــد دارم، بہ خـــدا سوگنــد هر روزے ڪہ جنــگ را بہ تأخیـــر مےانــدازم، براے آن اســت ڪہ آرزو دارم عــده اے از آن ها بـہ مـا ملحــق شونــد و #هدایـت گردند
و در لابـــہ لاے تاریڪـــے ها نــــور مـــرا نگریستـــہ و بہ ســـوے مــن بشتابنــد ڪہ این براے مــن از ڪشتــار آنــان در راه گمراهــے بہــتر است...
ای مــــــــــردم!
از فتنــــہ هاے دنیــا دورے گزینیــد.
همانـا آغــاز پدیــد آمـدن فتنــہ ها هواپرستـــے و بدعـــت گذارے در احـڪام آسمـــان است.
اگر باطــــــل با حــــــق #مخلــــوط نمےشد، حـــق بر طالبـــان حــق پوشیــده نمےمانـــد و اگر حـــق از باطـــل جـــدا و خالـــص مےگشت، زبــان دشمنــان قطــع مےگردید.
آن ها قسمتــــے از حـــق و قسمتـــے از باطــل را مےگیرند و بــہ هم مےآمیزند...
ای مـــــــــــردم!
بــہ #ریسمــــــــان_الہـــــــے چنـگ بزنیــد و با اتڪاي او در راه او #جہـــاد ڪنیـــد و با دشمنـــان حـــق و حقیقــت #پیڪــار ڪنید.
هرڪس از خــدا خیرخواهـــے طلبـــد توفيــــق يابـــد و آن ڪس ڪہ سخنــان خــدا را راهنمــاے خود قــرار دهـــد، بہ راست تریـــن راه هدایــت شـود.
پس همانـــا همسایــہ ے خــــدا در امـــان و دشمــن خــــدا #ترســـــــــان اســـت.
آن ڪس ڪہ عظمــــــت خـــــــدا را مےشناســــد ســـزاوار نیســت خـــود را بـــزرگ جلــوه دهــد پـــس #بلنـــدے ارزش ڪسانــے ڪہ بزرگـــے پروردگـــــار را می دانند، در این است ڪہ در برابـــر او فروتنــــے ڪننــد و سلامـــت آنـــان ڪہ قــــدرت خـــــدا چہ اندازه مےباشـــد در ایـــن است ڪہ در برابــر فرمانـــــش #تسلیـــــــم باشنــد.
هرگـــــز بہ پیمــــان قــــرآن وفـــــادار نخواهیـــــد بــود، مگــر آن ڪہ پیمــــان شڪـــنان را بشناسیــــد. و #هرگـــــز به قــــرآن چنـــگ نمےزنید.“
آخریــــن نامـــہ متعلـــق بہ ابراهيـــم شامـــي اســـت؛ او نوشتــــہ اسـت:
"افرادے از یــاران علــے و مــردم ڪوفــہ، معاویــــہ را دشنــــام مےدهند و لعــن مےڪنند.
روزے ڪـــہ عده اے در محضـــر علــے بودند، یڪـــے از یـــاران او معاویـــہ را دشنـــام داد.
علــــے #برافروختـــہ گردیــــد و گفت:
#بـــــس_ڪنیــــــــد!
گفتنــد:
یا امیـــرالمؤمنیــــــن!
آیـــا مــــا بر #حـــق نیستیـــم؟
علــــے گفت:
چــــرا شمـــا بر حقیــــد.
پرسیدند:
آیا آنــــان #باطــــــل نیستند؟
علــے پاسخ داد:
چرا آنــــان باطلنـــــد.
گفتند:
پس چـــرا ما را از #دشنــــام دادن به آنـــان منــع مےڪنید در حالــــــے ڪـــہ آنان #پیوستـــــہ مـــا و شمـــا را لعــــــن مےڪنند و دشنــــام مےدهند؟
لینک قسمت اول #رمـــــــــــــــان
https://eitaa.com/aah3noghte/19645
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi