eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 سلام در سال ۹۶ که محسن حججی شهید شد،زندگی من حسابی تغییر کرد. همون اوایل شهادتشون که اخبار هم اعلام کرد ،همش کانال های تلوزیونی را بالا و پایین میکردم تا فیلمی عکسی چیزی از ایشون ببینم. همون اوایل که هنوز ایران نیومده بودن وقت هایی که از چیزی خندم میگرفت ،فوری شهید میومد توی ذهنم و خندم قطع میشد، یک روز یک سررسید برداشتم و شروع کردم به نوشتن. از حسم به شهید،حال و هوایی که داشتم.از اون به بعد همه ی حرف هام رو توی اون سررسید می نوشتم. شهید محسن شده بود محرم اسرارم. همه ی درد و دل هام رو با ایشون میکردم و هنوز هم میکنم. روز های تشییعشون یه حال و هوای وصف نکردنی داشتم .خیلی به حال اونهایی که توی تشیعشون بودن غبطه خوردم . بعد از اون با اینکه با حجاب بودم ولی بیشتر به حجابم اهمیت میدادم. هر وقت کسی به شهدا توهین میکرد به شدت ناراحت میشدم و میومدم با بهترین دوستم،شهید محسن ، حرف میزدم.هر جا ازش کمک میخواستم کمکم میکرد. همه جا دنبال عکس ها و کتاباش بودم. یه روز که رفته بودم نماز جمعه، کامل ترین کتابش یعنی《 سربلند》رو خریدم. قبل از اون خیلی دنبال کتاباش بودم. اون لحظه اگه کل دنیا رو بهم میدادن اونقدر خوشحال نمیشدم. دوست داشتم کتابهاش رو بخونم و با زندگیش آشنا بشم و خودمو شبیه اون کنم. بعد از اون چند تا کتاب های دیگرش رو هم به من هدیه داد. یکی از کتاب هاش هم هدیه خودش بود هم هدیه امام زمان عج ؛چون از جمکران خریدم. وقتی کتاب هاش رو میخریدم و میخوندم حس میکردم شهید بهم میگه《اینا رو بخون و به من نزدیک شو. من دستت رو میگیرم.تلاش کن》. گذشت و دوستی ما خیلی صمیمی شده بود. تا اینکه تابستان ۹۸ به مشهد رفته بودیم. من دفتر چه ای برده بودم تا آنجا هم با شهید حرف بزنم. بعد از نماز صبح ، من در دارالحجه نشسته بودم و داشتم باشهید حرف میزدم و در دفترچه مینوشتم. در حین صحبت هام گفتم《...شهید عزیزم! من خیلی وقته که دلم میخواد کتاب "تو شهید نمیشوی" درباره ی شهید محمودرضا بیضایی هست رو بخونم. خواهش میکنم این کتابو به دست من برسون... بعد از اینکه از دارالحجه بیرون آمدم در مسیر رفتن به هتل بودم که فروشگاه کتاب حرم را دیدم. به پدرم گفتم که اگه میشه به فروشگاه برویم ، او هم قبول کرد. در فروشگاه همین طور که کتاب ها را نگاه میکردم، ناگهان چشمم به کتاب《تو شهید نمیشوی》افتاد. باورم نمیشد که شهیدم انقدر زود جوابم را داد. در همان سفر، در مسیر برگشت به شهرمان بودم. من در ماشین داشتم با شهید حرف میزدم و می نوشتم. در همین زمان تا سرم را از روی دفترچه بلند کردم، ماشینی را دیدم که عکس شهید محسن را پشت شیشه اش چسبانده.😍 با اینکه میدانستم دوست شهیدم همه جا هوایم را دارد ، اما بعد از این مطمئن شدم که هیچ وقت تنهایم نمیگذارد. 🌹ممنونم ازت شهیدم🌹 🥀 از خادم المهدی ... 💞 @aah3noghte💞 منتظر شنیدن عنایات دوست شهیدتون به شما هستیم🙃😊
💔 💌 ابرارٌ أتقياء شویم.. 💌 وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ برّ یعنی خوبی هایی که دین و خدا و تقوا هم اگر نباشه همه میدونن کار خوبیه! مثل با هم دشمنی نکردن، خدمت کردن به دیگران، نیکوکاری و..😊 تقوا یعنی مراقب رابطه ات با خدا باش! مبادا این رابطه خراب بشه😨 تقوا رو منفی معنی نکنیم! و نگیم تقوا یعنی ترس از خدا..😒 بله.. تقوا توش ترس هست ولی ترس از چیزهایی که به این رابطه آسیب بزنه.. تقوا یعنی حراست، مواظبت کردن.. ما بیشتر باید داشته هامون رو حفظ کنیم تا اینکه چیزی اضافه کنیم.. تقوا مواظبت کردن از یک دارایی بسیییار مهمه..☺ حالا چرا اول امر به برّ شده بعد تقوا؟🤔 اثم مقابل تقواست و برّ مقابل عدوان وقتی میخواد نهی کنه اول از گناه نهی میکنه بعد از دشمنی.. ولی وقت امر اول برّ رو میگه.. برای ما گناه کردن و بی تقوایی کردن راحت تر از دشمنی با مردمه.. حالا گناه میکنیم.. خدا که فعلا نیست!☹ ولی تو دشمنی کردن ها میترسیم از واکنش ها.. ما در اثم بی مهاباتر عمل میکنیم در حالی که همین اثم آدم رو نهایتا به عدوان میرسونه.. حالا چرا اول برّ بعد تقوا؟🙃 ۱_کار خوب کردن در ارتباط با مردم خیلی راحت تر از تقواست ۲_اونی که اهل تقواست ولی اهل برّ نیست این بدترین و مضرّترین موجود رو زمینه! مردم با دیدنش حالشون از دین بهم میخوره.. محل کنکور و امتحان تقوا خدمت کردن به دیگرانه.. ٣_دین و معنویت توأم با انزوا و عافیت طلبی و مردم گریزی نداریم! پس فضای تکلیفی ما بیشتر برّه..😊 ... 💕 @aah3noghte 💕
💔 ⚘روزه را کوچک نشماریم⚘ روزه را هم نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. بعضی مثلا تا صبح نمی خوابند و چای میخورند و سیگار می کشند. اول طلوع صبح که شد می خوابند و بعد بیدار می شوند و نماز ظهر و عصر را با عجله میخواند و می نشیند سر سفره افطار. این روزه نیست.. این عین فحش دادن به روزه است! یعنی ای روزه! من آنقدر از تو تنفر دارم که نمی خواهم حتی رویت را ببینم!! ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 یهو میومد میگفت "چرا شماها بیکارید"؟! میگفتیم "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!" میگفت "نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر .. همینطور که نشستی، هرکاری که میکنی ذکر هم بگو".. وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود .. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نماز اول وقت کادر پرواز در فرودگاه شیراز هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 آمار باور نکردنی ۲۰ کشور نخست جهان در درمان کرونا😳 ایران که در روزهای آغازین هفته با ۷۶درصد دومین کشور جهان در درمان کرونا بود، اکنون به درصد۷۸ دست‌یافته و البته همچنان در جایگاه دومین کشور موفق جهان در درمان کرونا قرار دارد💪 👈اینو بفرسین برای غرب پرستانی که میگن ایران در زمینه علم و پیشرفت به گرد پای کشورهای اروپایی و امریکائی نمیرسه😏 به لطف خدا ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خب دیگه... ‏افتادیم تو سراشیبی😃 دیگه چیزی نمونده دوتا ده روز با یه ۴ روز دیگه طاقت بیاریم ماه رمضان تموم میشه 🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 سلام.. خیلی کوتاه.. من هفت تا رفیق دارم..🙃 اوایل سال ۹۶ درگیر یک مسئله بودم.. که به خدا گفتم خدایا من از این میگذرم 💕تو هم شیرینی عشقت رو نصیبم کن💕.. خیلی مذهبی نبودیم و من خیلی با شهدا آشنا نبودم یا بهتر بگم با خدا آشنا نبودم.. تا اینکه یک رفیق خدایی بهم کتاب از انتشارات شهید هادی رو داد.. بین همه اون شهدا منو مجذوب کرد مثل خیلیا.. 🥀 و بالاخره یه ذره شرینی عشق خدا زیر زبونم رفت.‌. خیلی حال و هوای خوبی داشتم اون روزها.. تقریبا دیگه با شهدا زندگی میکردم.. ماه رمضون بین خبرا، خبر شهادت رو دیدم با همون عکس ک الان روی مزارش زدن.. چهرش خیلی آروم بود.. هر موقع به عکسش نگاه میکنم آرامش میگیرم.. ولی شنیدم که هنوز پیکرش نیومده.. و من بودم و حسرت.. حسرت خوردن خوب نیست ولی حسرت شهادت رو خوردن خیلی شیرینه.. با دیدن مستند داداش مجید و خوندن کتاب یا زهرا و پسرک فلافل فروش همون سال با و و آشنا شدم.. دیگه همه زندگیم شده بود شهدا.. حسابی عوض شدم.. مرداد ماه بود که چشم های خالی از ترس خیره به دوربین رو دیدم.. وقتی شهید شد.. فقط گریه میکردم.. شهدا خوب رفیقایی بودن.. سال ۹۶ جهت زندگیم کلا عوض شد.. 👈فقط با یک دعای ساده.. فاطمیه ۹۷ رسید.. اولین سالی ک اصفهان بودم.. ناگهان خبر شهادت پاسدارای با غیرت باعث گریه هام شد.. شهدا خیلی با حال آدمو انتخاب میکنن.. عکس رو که دیدم که با پیراهن هیئتی که روش عکس محسن بود ایستاده بود، زیر پست نوشتم.. آقا امید.. شما مال خودمی☝️.. رفاقت با شهدا باعث شد من تو خونمم تنها باشم و مورد تمسخر قرار بگیرم.. اما نمیدونین تنها بودن با خدا چه حالی میده!! حالا هفت تا رفیق دارم.. یعنی فقط هفت رفیق دارم.. هر روز هفته رو هدیه به یکیشون میکنم.. اونام هوامو دارن.. راستش من تو زندگیم دنبال کرامت از شهدا نبودم که بهونه ی رفاقت باشه.. من خودمو لایق کرامت ظاهری شهدا نمیدونم.. ولی شهدا دلمو دل کردن.. این بالا ترین کرامته😇... لذت عشق خدا با شهدا نصیبم شد هر چند به اندازه ظرفیتم کم بود.. اما همین عشق زندگیم رو عوض کرد.. خدایا شیرینی عشقت رو نصیب همه کن..! خادم الشهدا ... 💞 @aah3noghte💞 ... منتظر نوشته هاتون هستم 👇👇👇 @salar31
💔 فاطمه هاشمی همچنین با ذکر خاطره ای از خواهر شهید خود عنوان کرد: طاهره چند روز قبل از شهادت به تهران آمده بود و بر سر مزار شهیدان بهشتی و 72 تن شهدای حزب جمهوری نیز رفته بود، او در انشائی که بعد از برگشتن از مزار این شهدا نوشته بود، نام گروه خود را پیش‌مرگان روح الله گذاشته بود. معصومه هاشمی خواهر دیگر این شهید در جمع خبرنگاران و اهالی رسانه با اشاره به اینکه طاهره با سن کم خود توانسته بود در ابعاد مختلف شخصیتی به تکامل برسد، عنوان کرد: در آن دوره فرمان امام(ره) که متشکل از چند بند اعم از: 👈 نماز اول وقت، 👈 روزه های مستحب، 👈 پرهیز از غیبت، 👈پرهیز از دروغگویی، 👈حفظ حجاب و... بود، بسیار معروف بود که طاهره این عناوین را به طور جدول برای خود طراحی کرده بود و با انجام هر کدام علامتی به نشان تایید در کنار آن می زد. طاهره در زمینه نقاشی، طراحی و خطاطی استعدادهای ذاتی بسیاری داشت به طوریکه هنوز در بنیاد شهید و ارگان های مختلف استان مازندران و شهر آمل نمونه هایی از این آثار هنری وجود دارد. منبع:"خبرگزاری مهر" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سه سال پیش همین موقعا بود رفقای هیئت بهم گفتن برید کوه سفید با بچه های جلستون شروع کنید تزئین، واسه مهدی مراسم داریم جلسمون به اسمش بود، شهید مهدی اسحاقیان لباسامو پوشیدم داشتم بند پوتینامو میبستم زنگ زدم پسر برادر مهدی، می خواست بیاد کمکم بریم واسه تزئینات، بش گفتم وایسا دم در مسجد تا بیام باهم بریم دنبال کارای عموت🙂 ولی یه احساس خاصی داشتم اون روز نمیدونم چرا😣 بعد چند دیقه رسیدم دم مسجد، ولی دیدم بیش از اندازه شلوغه!😕 یه نگاه انداختم دیدم بعضیا متعجب دارن صفحه گوشیشونو نگاه میکنن😳 بعضیا با جیغ و داد پشت گوشی حرف میزنن، ما که نفهمیدیم چیشد🤔 یهو یه نفر دوید بیرون گفت "علی میدونی چیشده"؟، گفتم چی گفت "داداشم محمد حسین میگه: «جواد شهید شده» ـ چییی؟! کودوم جواد؟ توی دلم تمنا میکردم فامیلش محمدی نباشه اخه تازه داریم با غم مهدی میسازیم یهو گفت: "باباااا جواد محمدی رو میگم" زدم زیر خنده، هنوز نمیدونم خندم واسه چی بود اون موقع، ولی فقط خندیدم، گفتم "دروغه بابا... بیاین بریم کار داریم" نفهمیدم از مسجد تا کوه سفید چه جوری گذشت، شاید تمام خاطراتم با جواد از جلو چشمام رد شد، با یه صدای بلند گفتم درووووغهههه، زدم رو پای پسر برادر مهدی و گفتم مگه نه؟ اونم گفت آره... رسیدیم کوه سفید سر مزار شهدای گمنام، ولی کاش نمیرسیدم، دیدم یکی یکی رفقای جواد با چشای قرمز پر اشک دارن میان اونجا و چهرشون عجیب غمناک بود اونجا بود که باور کردم، تلخ اما حقیقت جواد پر کشیده بود ولی من هنوزم باور نمیکنم ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💞 إِلَهِی! هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْکَ شَوْقُهُ. معبودم! به من قلبی ببخش که با بال اشتیاق به سوی تو پ‍ــــــَــــر بکشد. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 نمی دانم از کی و در کجا با آشنا شده بود اما می دانم که آقا سید در همان غروب دلگیر یازدهم ماه مبارک و هنگام افطار همزمان با آقاجواد و یک نفر دیگر (شهید علی سیفی) به دیدار معبود می روند... آتش داغی که در ۱۶ خردادماه سال ۹۶ در حماء سوریه به‌دست تکفیری‌های جنایتکار برپا شد و بر جان ما افتاد هنوز بعد از ۳سال، رو به خنکی نرفته است... و دعا کنیم برای به پایان آمدنِ چشم به راهیِ دو دختر آقاسید که هنوز منتظر برگشتن بابای جاویدالاثرشان هستند... ثواب عبادات امروزمان، تقدیم به روح مطهر فرزند زهرا... ... باشد که در برهوت بی کسیِ برزخ و قیامت، دستگیرمان شود ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مولا به همین خوشم، صدایم بکنی یک وتر شبت... مرا دعایم بکنی از عطر نفس‌های شبانگاهی خود در این رمضان، تو با خدایم بکنی ... 💞 @aah3noghte💞
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد.... دعای فرج با صدای علی فانی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... او در ۱۱ بهمن ۱۳۶۰ توسط منافقین، به شهادت رسید.. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✍زینب سلیمانی: روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم. گفتند: اینها همه دنیوی است! دعا کن یک روز مدال اخروی ام را از خدا بگیرم. گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید. ... 💕 @aah3noghte 💕
mahdirasuli-@yaa_hossein.mp3
20.16M
💔 🎵باز هم پشت درت بار گناه آورده ام 🎤 حاج مهدی رسولی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 اگر شما از ‌گناهان ‌خود‌ خسته‌ شوید! خداوند ‌از بخشید‌ن‌ شما‌ خسته‌ نمیشود🌱 ... 💕 @aah3noghte 💕