eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 یه چیزایی دیدنی نیست حس کردنیه .. مث این که خدا تورو دوست داره :)♥️
💔 این قطار خروج ذلیلانه آمریکا از افغانستان، همان دست خدایی‌ست که انتقامِ دست خونین حاج قاسم را می‌گیرد و این تازه آغاز ماجراست... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 شاخصه های یک دولت اسلامی برنامۀ دولت اسلامی آن است که همۀ بشر به سعادت برسند؛ و همه در کنار هم به‏‎ ‎‏طور سلامت و رفاه زندگی کنند. اسلام با همۀ کشورهایی که در جهان هستند می خواهد‏‎ ‎‏که دوست باشد؛ دولت اسلامی با همۀ ملتها و با همۀ دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط‏‎ ‎‏صحیح داشته باشد؛ در صورتی که آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند.‏ صحیفه امام جلد ۹ ص 72 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه‌ هایی از زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) و شهادتش را روایت می‌کند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی‌مرّه مادر گرامی حضرت علی‌اکبر (ع) است. سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد. ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از شهید شو 🌷
AUD-20201019-WA0078.mp3
7.8M
💔 دعای هفتم صحیفه سجادیه به ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه بپیوندید‼️ لطفا همراه با گوش دادن به صوت، زمزمه کنید...به نیت: 👈تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 👈سلامتی رهبر و همه مسلمانان و شیعیان 👈رفع و دفع کامل ویروس کرونا ⌛️ زمان: جمعه ۱۴۰۰/۵/۲۹ ✅به مدت ۴۰ روز 🏴ان‌شالله اربعین، کربلا🤲 🔴لطفاً این پویش رو تکثیر کنید. 📣توجه: هر زمانی که این پویش به دستتون رسید، دعا رو شروع کنید👈 حداقل به مدت ۴۰ روز ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 فرمانده تیپ دانشجویی دانشگاه امام حسین(ع) بود. یکی از بهترین ایران بود👌 شخصی بود که همیشه میخندید و خوش اخلاق بود. هیچکسی ازش ناراحت نبود. 😊فقط دنبال حل مشکلات و مسائل همکارها و هرکسی که ایشون رو میشناخت بود. هم تهران و هم شهرستان. مراسم تشییع جنازه شون هم میگفتن که حتی از سوریه هم بصورت تلفنی دنبال حل مسائل دوستان بود.☝️ بخاطر خصوصیات اخلاقی که داشت ، همرزم هاشون میگفتن که تو سوریه هرکسی که ایشون رو دید جذب اخلاق و رفتار ایشون شد. ... 💞 @aah3noghte💞
14000219-24-hale-khoob-Low.mp3
6.77M
💔 💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب ۲۴ 🌹 استاد پناهیان ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 دل اگر یار نبیند ، جگرش می‌سوزد جگرم سوخت ز بس خوابِ حرم را دیدم . . . ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سهم ما در وسط معرکه‌ی عشق چه بود؟ غم و دلتنگی و حسرت همه یکجا ب
💔 فرقی ندارد قرن چندم زندگی میکنی قرن اول یا قرن چهاردهم پای ایستادن ، زمان و مکان نمی شناسد شاید مرد قرن چهاردهم بیشتر از نامردان معاصر ائمه اطهار دل در گرو داشته باشد... ... 💞 @aah3noghte💞
f4476ede0ae36c3af51cda70c8b28b133176934-288p_320kbps.mp3
1.84M
💔 مڪالمه شهید محسن حاج حسنی ڪارگر با مادرش... مادر بزرگوار این شهید امروز به رحمت خدا رفتند...🖤 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ پس هیچ کس نمی‌داند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّت‌های بی‌نهایت که روشنی‌بخش دل و دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است. سوره سجده، آیه ۱۷ ... 💞 @aah3noghte💞
4_5863790988052401319.mp3
9.2M
💔 ڪربلایۍ‌رضا‌شیخۍ‌ 🔊شور_آقا‌حَرفامُو‌از‌چشمام‌بخُون‌مَنُو‌ ببَر‌کَربَلا‌آقا‌..؛😭💔•~ ↓ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سلام بر کسی که زنده از نفس‌هایِ اوییم... سلام بر او که هر بار به نام نامیِ خواندیمش بی برو برگرد جوابمان داد السلام علیک یااباصالح المهدی امام زمان جانم ... 💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از شهید شو 🌷
AUD-20201019-WA0078.mp3
7.8M
💔 دعای هفتم صحیفه سجادیه به ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه بپیوندید‼️ لطفا همراه با گوش دادن به صوت، زمزمه کنید...به نیت: 👈تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 👈سلامتی رهبر و همه مسلمانان و شیعیان 👈رفع و دفع کامل ویروس کرونا ⌛️ زمان: جمعه ۱۴۰۰/۵/۲۹ ✅به مدت ۴۰ روز 🏴ان‌شالله اربعین، کربلا🤲 🔴لطفاً این پویش رو تکثیر کنید. 📣توجه: هر زمانی که این پویش به دستتون رسید، دعا رو شروع کنید👈 حداقل به مدت ۴۰ روز ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۱۴) زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْ
✨﷽✨ (۱۵) قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ بگو: آيا شمارا به بهتر از اينها (كه محبوب شماست) خبر دهم؟ براى كسانى كه تقوا داشته باشند، نزد پروردگارشان باغهايى (بهشتى) است كه از زير (درختان) آن نهرها جارى است. براى هميشه در آنجا (بهره‌مند) هستند و همسرانى پاك (خواهند داشت) و رضا و خشنودى خداوند (شامل حالشان مى‌شود) و خداوند به حال بندگان بيناست. ✅ نکته ها در آخرين جمله از آيه‌ى قبل خوانديم كه عاقبتِ نيك نزد خداوند است؛ «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» اين آيه، سيمايى از بهشت نيكوكاران را ترسيم مى‌كند. 🔊 پیام ها - در دعوت مردم به حق، آنان را به مقايسه‌ى دنيا و آخرت دعوت كنيم. «قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ ...» - دوام و ثباتِ بهشت و رضايت خداوند كجا و لذائذ موقّت و ناپايدار دنيا كجا؟ «ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا ... قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ» - افراد با تقوا، شيفته‌ى زرق و برق دنيا نمى‌شوند. «لِلَّذِينَ اتَّقَوْا» در اين آيه، در مقابل‌ «لِلنَّاسِ» در آيه‌ى قبل بكار رفته است. - ملاك رسيدن به نعمت‌هاى آخرت، تقواست. «لِلَّذِينَ اتَّقَوْا» - تشويق بايد هماهنگ با خواسته‌هاى طبيعى وفطرى باشد. «أنهار، أزواج، خالدين» - پاكدامنى و پاكيزگى، برترين ارزش است. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» - لذّت‌هاى متّقين تنها محدود به لذايذ مادّى نيست، رضايت الهى بالاترين لذّت معنوى است. «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ» - تقوا تنها در ادعا نباشد، خداوند بصير و داناست. «وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 اَللَّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسير..! خدایا هر اسیری را آزاد فرما ..‌ + مثل ما که سخت اسیره نفسیم.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 نوید من، عاشق امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود، بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود. روی پیراهن سیاهش خیلی حساس بود. می‌گفت این لباس خیلی حرمت دارد نویدم حرمت نگه‌دار بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است. به من فقط همیشه می‌گفت: «برایم دعا کن مادر‌..‌.» شهید مدافع حرم ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_نود_و_یک محفظه های شیشه ای آخر
💔


✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

لبخند همیشگی-ستاد معراج
(محمدرضا مهدی زاده)


یک ماهی می شد که محمدحسین را ندیده بودم. آن روز وقتی خبر شهادتش را شنیدم حالم دگرگون شد و نمی دانم که از خانه تا ستاد معراج شهدا را چگونه رفتم.

می خواستم هر طور شده برای آخرین بار او را ببینم، اما سربازی که جلوی در ستاد بود نگذاشت داخل شوم. بی اختیار همان جا نشستم و زار زار گریه کردم. حالم دست خودم نبود. 

پاهایم قدرت ایستادن و راه رفتن نداشت. یکی یکی خاطرات محمدمحسین پیش چشمم مجسم می شد. لبخند های همیشگی اش ذهنم را مشغول کرده بود.


 بارها با خودم گفتم، یعنی دیگر نیست؟ خودم را کنار دیواری کشیدم و بر آن تکیه کردم تا حالم جا بیاید. سرباز که دید خیلی بی تابی می کنم. دلش به رحم آمد و مرا به داخل راه داد. درِ یک کانتینر را باز کرد، چند تابوت روی هم چیده شده بود و اسم آن ها رویشان نوشته شده بود. با کمک هم تابوت محمدحسین را پایین گذاشتیم.

 در تابوت بسته بود. سعی کردم با دست بازش کنم، سرباز با نگرانی گفت :«نه این کار را نکن! برای من مسئولیت دارد.» با گریه و التماس به او گفتم :
«خواهش می کنم اجازه بده من صورت محمدحسین را ببینم. قول می دهم گریه نکنم، فقط یک لحظه، بعد می روم بیرون.» 


هر چه سعی کردم تا در تابوت را باز کنم، نشد. از کانتینر بیرون آمدم و دوباره شروع کردم به گریه کردن. نیم ساعتی آنجا نشسته بودم که دیدم دوباره سرباز آمد و در حالی که وسیله ای دستش بود اشاره کرد بیا.

چراغ را هم روشن کرد تا من بهتر ببینم چشمم که به صورت محمدحسین افتاد، آرامش عجیبی تمام وجودم را در بر گرفت. 
فقط اشک می ریختم. او در تابوت را بست، اما من دیگر نمی توانستم از جایم بلند شوم. سرباز زیر بغلم را گرفت و از کانتینر بیرون آمدم.


حدود ساعت دو و نیم شب بود که به خانه رسیدم. نمی دانم کِی خوابم برد، اما در خواب دیدم که محمدحسین از در خانه وارد شد و با همان لبخند همیشگی اش کنارم ایستاد و گفت :
«محمدرضا! خیلی ناآرامی. مگر چی شده که این قدر بی تابی می کنی؟ مگر خودتان دنبال این چیزها نبودید؟ حالا که ما رفتیم حسادت می کنید؟»

خواستم سئوالی بپرسم که از خواب پریدم. خوب به اطرافم نگاه کردم، خودم بودم و تاریکی شب.


... 
...



💞 @aah3noghte💞