eitaa logo
شاهنار
9 دنبال‌کننده
25 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سیاه مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
_دلم برات تنگ شده بیا برویم خانه. _نمی آیم من با تو هیچ کجا نمی آیم.برو با هر کسی که دلت خوش است با او باش. _چرا مگر من چه کرده ام؟ اشکش فرو ریخت و گفت : دلم نمیخواد ببینمت. چه خبر شده است کل سرسرا صدای شماست! سلام بر هر دوی شما. با ترس قدمی جلو گذاشت و گفت: سلیمان نبی (ع) به سلامت باشد. این زن من است و با من سر ناسازگاری دارد من به عشق او معترفم و در دلم جز عشق و محبت او نیست ولی مرا می راند. گنجشک ماده با ناراحتی قدمی جلو گذاشت و گفت: سلام بر نبی خدا (ع) شما زبان ما را می دانید و از دلمان آگاه هستید، این مرد شوهر من است ، او می گوید فقط عشق من در دلش است حال آنکه من او را هر زمان با گنجشک ماده دیگری میبینم و به دورغ می گوید فقط در دلش من هستم!! سلیمان (ع)لختی درنگ کرد گفت: وای بر احوال ما در پیشگاه خدا که به معترفیم که در قلبمان جز او نیست حال انکه هزار معشوقه در آن جای دارد.
از زبان یکی از تخم مرغ ها یک داستان بنویسید. _من لباس پرپری می خوام ، من عروسی می خوام. _عزیزم یه یک ماه صبر کنی لباس پرپری برات میگیرم، عشقم کروناست عروسی که نمیشه!!! _من عروسی می خوام تامام. _مامان و باباهامون میگن زوده یه ماهی صبر کن من خودم رو جمع و جور می کنم بریم سر خونه و زندگی مون. 15 روز بعد جوجه ها از تخم در آمدند یک ماه بعد هم رفتند سر خونه زندگیشون!!!!! پ.ن.پ انتظار داشتین توی کرونا عروسی بگیرند. مثل ما ادم ها که نیستند خاکی اند و تجملات ندارند که یک ماهه میرن سر خونه و زندگی شون!!!!!
_آقا حکم پسرم چیه؟ _خانم چند نفر را با قمه زده!!! _خب آقا قمه مقصره پسره من چی کار کرده ! اصلا قمه فروش محله شریک جرمه!!! _حالا پسرم چی می شه؟ _راستش مادر...... _تیلیفیزیون دادگاهش رو نشون میده مادر به قربونش بره؟ _نه مادر _توی نورزومه چی عکسش رو می زنند؟ مادر به فداش محشور میشه!!!! _نه مادر فکر نکنم.... _میشه ببرین زندان اوین اخه باکلاس ها اونجان !!! _مادر اصلا موضوع یه چیزه دیگه است؟ _آهان خب خدا شکر اعدامه فقط بگید یارانه و معیشتش رو قطع نکنند!!! رفیق بی کلک مادر !!!!!!
_دلم برات تنگ شده بیا برویم خانه. _نمی آیم من با تو هیچ کجا نمی آیم.برو با هر کسی که دلت خوش است با او باش. _چرا مگر من چه کرده ام؟ اشکش فرو ریخت و گفت : دلم نمیخواد ببینمت. نفسش را به سختی بیرون داد نمی دانست دیگر چه بگوید. سلام بر هر دوی شما ...چه خبر شده است کل سرسرا صدای شماست! با ترس قدمی جلو گذاشت و گفت: سلیمان نبی (ع) به سلامت باشد. این زن من است و با من سر ناسازگاری دارد من به عشق او معترفم و در دلم جز عشق و محبت او نیست ولی مرا می راند. گنجشک ماده با ناراحتی قدمی جلو گذاشت و گفت: سلام بر نبی خدا (ع) شما زبان ما را می دانید و از دلمان آگاه هستید، این مرد شوهر من است ، او می گوید فقط عشق من در دلش است حال آنکه من او را هر زمان با گنجشک ماده دیگری میبینم و به دورغ می گوید فقط در دلش من هستم!! و قطره اشکش فرو ریخت. سلیمان (ع)لختی درنگ کرد گفت: وای بر احوال ما در پیشگاه خدا که به معترفیم که در قلبمان جز او نیست حال انکه هزار معشوقه در آن جای دارد. پی نوشت: تخم گذاران ذاتاً تک همسر هستند.
خدایا میشه منو ببری بهشت حضرت آسیه س یکم پشت سر فرعون غیبت کنیم!!!!
خدایا میشه یه شب ستاره ها را خاموش کنی حضرت عزائیل مهربان را ببنیم.
خدایا چرا توی شب ستاره ها را میچنی ستاره های خاصت ساعت یک نصف شب جمعه؟!!!
خدایا وقتی کرم خاکی ازت درباره خلقت ما سوال می کرد خندیدی یا اخم کردی؟
خدایا موقع خلقت ما خنده ات گرفته بود یا گریه؟
خدایا از آیات دلداری های خودمونیت با پیامبر ص لذت می برم مثل بابا ها می مونه
خدایا میشه امشب ادرس حضرت مهدی عج را بدی قول میدم به آدم بد ها نگم
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحبّ قلم نداشت. در این کتاب سعی شده است مطالبی که می تواند در کار خوب نوشتن و درست نوشتن به خوانندگان یاری رساند سخن به میان آمده است و نمونه های ساده و رسا و در خور و پیام دار و آموزنده برای هر یک آورده شود. نگارش، اسم مصدر است از" نگاشتن" به معنی نوشتن ، یعنی بیان کتبی خواسته ها و دانسته ها و عاطفه،و نگارنده ، به معنی کسی است که بدان کار می پردازد؛ یعنی می نویسد. نویسنده امروزه در دو معنی به کار می رود: 1_معنی عام : یعنی هر آن که چیزی می نویسد؛ مانندنامه دوستانه و یا یک گزارش ساده. 2_معنی خاص: یعنی کسی که به هنر "نوشتن" آراسته است و قدرت پرودن مطالب گوناگون و معانی باریک و دقیق را با بیان زیبا و شیوا و رسا دارد؛ نویسنده، در این معنی در ردیف دیگر هنرمندان است؛چون نقّاش،شاعر،پیکرتراش، نوازنده و آهنگ ساز؛ هدایت ها، جمال زاده ها، آل احمد ها، حجازی ها، نفیسی ها و خانلری ها و... از این گروه ممتازند. برای بیان مفهوم عام "نوشتن" ، واژهء "نگارش " به کار می رود و برای معنی خاصّ آن، از واژه نویسندگی استفاده می شود. @ANARSTORY
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحبّ قلم نداشت. نقش نویسنده در جامعه نویسنده تنها برای خود نمی نویسد؛ به ویژه نویسندهء مقاله و داستان و نمایشنامه که در خواننده تاثیر بسیار می گذارد به همین جهت مسئولیت وی هم سنگین است.یک نویسنده ء توانا و چیره دست و هنرمند، با روح انسان ها ، به ویژه نسل جوان ، سر و کار دارد و می تواند با قلم سحار و شور آفرین خود ، احساسات و عواطف ملتی را به سود و یا زیان جریان حاکمیتی برانگیزد و به افراد خمود و خموش ، توان و تکان دهد و روابط حاکم بر اجتماع را دگرگون سازد حتّی از بیخ و بن براندازد. @ANARSTORY
خدایا آخر شب یادت می افتیم چون توی روز می رویم شیطان بازار سر بساطش.
خدایا از اون صحبت هایی که در گوشی با پیامبر (ص) داشتی میشه با منم داشته باشی.
خدایا حضرت عیسی ع الان با مامان زندگی می کنه یا خونه جدا گرفته؟
خدایا حضرت زکریا ع توی درخت داشت شهید می شد چی بهت گفت؟
خدایا میشه سلطنت شیطان از روی من برداری؟
خدایا توی یک روز 70 تا پیامبرت را کشتند چی بهشون گفتی؟
هدایت شده از حرکت در مه
درباره بازخورد گرفتن برای نوشته‌ها (همان نقد کردن) روزانه پیام‌های متعددی دریافت می‌کنم تا دربارۀ انواع مختلفی از مطالب بازخورد بدهم، از شعر و داستان کوتاه تا یادداشت و مقاله؛ و طبعاً فرصت پاسخگویی به همۀ این پیام‌ها را پیدا نمی‌کنم. نکته‌ای که در این یادداشت می‌خواهم بگویم، از جایگاه یک شیفتۀ یادگیریِ نوشتن است، نه کسی که مطالب زیادی را برای اظهارنظر دریافت می‌کند. من تلاش برای بازخورد گرفتن را سم مهلکی می‌دانم که در ابتدای مسیر نویسندگی احتمالاً مضر و گمراه‌کننده خواهد بود. این را بگویم که منظور ابتدای مسیر نویسندگی، یکی دو سال قلم‌زدن تفننی نیست، گاهی ده سال اول فعالیت یک نویسنده را می‌تواند ابتدای مسیر طولانی زیست نویسندگی او در نظر گرفت. وقتی یک نویسندۀ تازه‌کار به‌اندازۀ کافی ظرفیت‌های زبانی و نگارشی خودش را گسترش نداده؛ چرا باید انتظار داشته باشد نویسندۀ حرفه‌ای‌تری زمانش را برای تذکر بدیهیات به او تلف کند؟ اصولاً توقع داریم پس از نشان دادن متن‌های نیم‌بند خودمان چه بازخوردی بگیرم؟ به‌عنوان نابغه‌ای نوظهور مورد تحسین واقع شویم؟ یا دنبال شنیدن وردی جادویی هستیم که یک‌شبه نوشته‌های ما را دگرگون کند؟ اصولاً فقط و فقط خود ما هستیم که از روند رشد خودمان آگاهی داریم، هیچ‌کس دیگری از جایگاهی که در آن قرار داریم آگاه نیست. در چنین شرایطی شنیدن تجویزی که هنوز توان اجرای آن را نداریم می‌تواند ناامیدکننده و بی‌اثر باشد. نویسندۀ تازه‌کاری که هنوز دامنۀ واژگانش به‌قدر کافی غنی نشده، چه نیازی دارد که نکات پیشرفته‌ای را دربارۀ ساختار روایت بشنود؟ گاهی حس می‌کنم وسوسۀ بازخورد گرفتن نوعی بهانه برای فرار از نوشتن است. کسی که عاشق نوشتن است، بیش از هر چیز باید درگیر نوشتن باشد، باید در خلوت خودش بنویسد و دور بریزد و فقط و فقط از یک طریق بازخورد بگیرد: خواندن. به‌عنوان داستان‌نویس، قبل از اینکه دنبال بازخورد گرفتن برای چرک‌نوشته‌های خودمان باشیم، آیا سروانتس و فلوبر و چخوف را دوره کرده‌ایم؟ به‌عنوان شاعر جوان، قبل از اینکه دنبال بازخورد باشیم، آیا خواندن درست یا حتی کم غلط سعدی و حافظ و نیما را آموخته‌ایم؟ نوشتن با خواندن عجین شده. بزرگ‌ترین نویسندۀ دنیا هم بعد از خواندن نوشته‌های ما صادقانه‌ترین جوابی که می‌تواند بدهد همین است: بیشتر بخوان. اصرار برای بازخورد گرفتن مثل این است که میوه‌های کال را به‌زور بکنیم توی حلق دیگران. تو درختت را آبیاری کن، به وقتش بار می‌دهد و حتی اگر آن‌ها را نچینی، دیگران سراغش را می‌گیرند، یا از فرط رسیدگی روی زمین می‌افتد. غالباً نوقلم‌هایی که مشکل عزت‌نفس دارند دنبال بازخورد (بخوانید: تأیید) می‌گردند، اصلاً طی چند سال اول نویسندگی نوشته‌های ما چندان جدی نیستند که ارزش گرفتن وقت دیگران داشته باشند. این روزها برای خواندن سرسری شاهکارها هم وقت پیدا نمی‌شود، چطور توقع داریم دیگران حوصلۀ خواندن نوشته‌های کم‌مایۀ ما را داشته باشند؟ مسیر یادگیری نویسندگی روشن است، بازخورد گرفتن اصولاً کار بی‌اثر آماتورهاست. اگر دنبال شنیدن مبادی کار هستید که مطالعه کتاب‌های آموزشی یا شرکت در دوره‌ها و کلاس‌ها کافی است. چه نیازی هست که اصول اولیه را بعد از خوانده شدن چرک‌نوشته‌هایتان بشنوید. اگر هم نیاز به تشویق دارید، یاد بگیرید خودتان، خودتان را تشویق کنید، یا کتاب انگیزشی بخوانید، وگرنه آدم معتاد به تشویق ممکن است با شنیدن یک بازخورد منفی نوشتن را برای همیشه ببوسد و بگذارد کنار. اصلاً آدم می‌نویسد که با نوشتن خودش را تشویق کند دیگر، پس این یکی را هم از خود نوشتن طلب کنید نه دیگران. بگذارید مخاطب به‌صورت ارگانیک سراغ شما بیاید. من همیشه در جواب کامنت‌هایی که دنبال یک نشانی برای فرستادن متن هستند می‌گویم یک وبلاگ راه‌اندازی کنید و مطالبتان را روی آن بگذارید؛ قطعاً من هم از خواننده‌های شما خواهم بود. به دو دلیل این روش مؤثر است: اولاً بسیاری از افراد متوجه می‌شوند که نوشته‌هایشان هنوز در این حد نیست که خودشان مجوز انتشار عمومی آن را بدهند. پس چه نیازی به بازخورد هست؟ ثانیاً متوجه می‌شوند، بازخورد گرفتن عرق ریختن می‌خواهد، ماه‌ها و بله سال‌های اول پشه هم در وبلاگ آدم کامنت نمی‌زند! باید آن‌قدر بنویسی و بنویسی و بنویسی تا برای بازخورد دادن به سراغت بیایند. مسیر نویسندگی میانبر ندارد. شاهین کلانتری/ مدرسه نویسندگی (کارشان بسیار عالی است.)
هدایت شده از حرکت در مه
نوشتن داستان قسمت ۱ داستان برای شکل گرفتن و کامل شدن نیاز به زمان دارد و داستان نویس در نوشتن آن نباید عجله کند. زیرا سوژه ای که به ذهن شما می آید باید مدتی در ذهنتان باقی بماند تا هم در زمینه های مختلف مطالعه کنید و هم در مورد عناصر تشکیل دهنده ی آن فکر کنید. هر داستانی بعد از مدتی، خودش مانند میوه ای رسیده، از شاخه ی ذهنتان جدا می شود و روی صفحه ی سفید دفترتان می افتد. برای این کار داستان باید مراحل زیر را بگذراند : 1 - موضوع یابی  2 - پیام داستان  3 - طراحی داستان  4 - رشد و پرداخت داستان @dastannevis
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحبّ قلم نداشت. مشخصات یک نویسنده خوب یک نویسنده مسئول و با ایمان، دردی و انگیزه ای برای نوشتن دارد و هدفی عالی و والا را در نوشتهء خود دنبال می کند و هرگز از جادّه حقّ و حقیقت دور نمی شود و قلم خود را به چیز های بی ارزشی، مانند پول و جاه و مقام نمی فروشد و به اغراض و کینه و حسد نمی آلاید و مطامع شخصی را بر مصالح و منافع عمومی و میهنی بر نمی گزیند. @ANARSTORY
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحبّ قلم نداشت. مشخصات یک نویسنده متعّهد و راستین الف. از جهت توانایی ذهنی: روشنی و وسعت اندیشه، قدرت تخیّل ،لطافت، ذوق، نوآوری ،دقت و باریک بینی، تنوع و تناسب طبیعی زبان ، نظام فکری ، قدرت استدلال ، رعایت نظم مطالب ، گرایی بیان. ب: از حیث توجه به اصول زیبا شناختی پرهیز اطناب ملال آور و ایجازی که در گفتار خلل ایجاد کند، توجه به هماهنگی و برابری لفظ و معنی، رعایت همواری و خوش آهنگی واژه ها، به کار گرفتن آرایش های کلام در حدّ معقول. ج:از حیث تعّهد به اصول و حقایق: صراحت لهجه، شهامت ادبی، توجّه به نتایج اخلاقی و اجتماعی، مقدم داشتن مناف ملّی و مصالح میهنی بر اغراض و منافع شخصی، واقع بینی و حقیقت گرایی. @ANARSTORY
خدایا حضرت آدم(ع) خیلی غصه خورد داداش و آبجی نداشت؟
خدایا حضرت حوا(س) خیلی خوش به حالش بود تنها زن روی زمین بود؟