eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻 نه پیشوند و نه پسوند (پرونده سایت شهرستان ادب را با شعری خواندنی از استاد در بزرگداشت جناب (علیه السلام) تازه می‌کنیم: ▪️ حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هر آنچه می‌دیدی تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد به دست و پای تو بار چه قفل‌ها که نبود حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد نصیب هرکس و ناکس نمی‌شود این بخت قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند، حر حری تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻الرحیل... الرحیل ( روایت عاشورایی شهید از کتاب ) ▪️«... راوی: صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده‌باشی که در شب هشتم ذی‌الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده‌اند و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی؟ آنان را می‌گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است. هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است. پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه‌جا بر می‌خیزد. واگر نه، این راحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته‌اند؟ الرحیل! الرحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می‌دانند که ماندن نیز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می‌خواند... » ادامه‌ی این روایت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9503 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری دومین جلسه دوره آموزشی #زیبایی_شناسی_در_فرهنگ_ایرانی با تدریس دکتر #شروین_وکیلی 🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/9491 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری کارگاه #یکشنبه_های_داستان ▪️تقدیر شهرستان ادب از استاد #مجید_قیصری : 🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/9504 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری نشست نقد و بررسی آثار #افسانه_غیاثوند در بیستمین جلسه نقد کتاب #یک_ماه_یک_کتاب 🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/9509 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهواره پیغامی (برگ دیگری از پرونده را با شعری برای حضرت ، کوچک‌ترین شهید کربلا، ورق می‌زنیم. این اثر تازه‌ترین شعر ، شاعر آیینی اهل قم، است.) ▪️ نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تورا از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا... برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمی‌داشت به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم‌انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون‌آلوده پیغامی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻مشروح و گزارش تصویری شانزدهمین میزگرد منتشر شد. (گفتگو پیرامون اثر ) ▪️«... در فاصله ی میانه قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم می زیسته است. سالهایی که معروف هستند به "چینکوئه چنتو" یا همان عصر استادان مسلم (میکل آنژ، رافائل، لئوناردو). خلق تراژدی توسط شکسپیر نشان از آن دارد که او هنوز پس از قریب دویست سال در پارادایم فکری رنسانس و احیای رویکردهای باستانی زیست می کرده و این درحالی است که علاوه بر آن از نظر تاریخی میراث دار رویکردهای اومانیستی مدرن پسا رنسانسی بوده است. تراژدی شکسپیر با تراژدی یونان تفاوت دارد؛ در تراژدی یونانی رو در رو شدن ابرانسان ها با خدایان و اشتباهات و طمع ورزی های آن ها مطرح است، درحالی که شکسپیر به انسان های معمولی و اشتباهات آن ها در بزنگاه های حساس در روابط انسانی می پردازد. در تراژدی یونانی فضا اساطیری بوده و اصلاً رئالیستی نیست ولی در تراژدی شکسپیر رئال است، شخصیت‌ها واقعی هستند و تقابل اصلی، بین انسان و خدا نیست، بلکه بین انسان و انسان یا انسان و وجدان است. درگیری انسان با خودش و قرارگرفتن بر سر دوراهی انتخاب مسیر کمال یا قهقهرا از تم‌های اصلی تراژدی های شکسپیر است. از نظر شکسپیر اراده، اختیار و انتخاب، حلقه‌ی واسط انسان و فضیلت‌ مندی هستند. در تراژدی یونان هامارتیا (Hamartia)(نقاط ضعف ابرقهرمان) است که باعث می‌شود او ناخواسته و در ورطه ای خاص، خطایی (Anagnosis) مرتکب شود. وقتی خطا رخ می‌دهد تراژدی محقق شده و قهرمان در سراشیبی سقوط می‌افتد. همه‌ی این‌ها در تراژدی شکسپیر دیده می‌شود اما مسئله‌اش انسان است. در این جلسه می‌خواهیم تعریف شکسپیر از انسان و به تبع آن فضیلتی که انسان در پی آن خواهد بود را بررسی کنیم...» برای خواندن متن کامل سخنانِ ، ، و در شانزدهمین بوطیقا پیرامون «هملت» اثر شکسپیر این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9510 همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید: 🔗 shahrestanadab.com/بوطیقا ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پیمبری دیگر! (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از جناب آقای عضو دوره‌ی ششم به مناسبت شب هشتم محرم ماه،‌ در رثای علیه‌السلام تازه می‌کنیم) ▪️ به پا شده ست در این دشت محشری دیگر چگونه زنده شده باز حیدری دیگر وگفت لشگر کفار یک صدا که مگر بنا نبود نیاید پیمبری دیگر! رجز که خواند بهم زد صفوف لشگر را که امده ست به پیکار صفدری دیگر ابهتش همه را یاد مرتضی انداخت به کربلا چه کند؟ فتح خیبری دیگر امان از ان لحظاتی که بال وپر میزد شکست پیش نگاه حرم پری دیگر به پهلوی گل لیلا که نیزه زار دمید گرفت کرببلا عطر کوثری دیگر فدای ان همه سرهای پر زده تا نی میان آن همه سر بود، او سری دیگری ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻زیبایی‌شناسی شعر هیأتی عدالت‌خواه (در گفتگو با ) ▪️«...اصل ورود که به‌نظرم ناگزیر است و باید قاعدتاً شعر عاشورایی، شعر شیعی و شعر عدالت‌خواه اینطور باشد که درباره زمانه‌اش سخن بگوید. چرا که نمی‌شود امامی را که زنده است با امت غایب و مرده روایت کرد. باید روایت امامی که حاضر و زنده است، با روایت امت حاضر توأم باشد. معنای امام این است که پیشاپیش امتی قرار گرفته است و آن را به سمت توحید و عدالت هدایت می‌کند. در زمان‌هایی امکان این امر وجود نداشته است اما بعد از انقلاب اسلامی الحمدلله شعر با نگاه به امت حاضر از امام حرف می‌زند. همانطور که در زیارت‌نامه‌ها هم می‌خوانیم از اعتقادات مسلم ماست که ائمه حاضر و ناظرند و سلام ما را پاسخ می‌گویند. از این نظر، اگر آنچه بر امتِ امام می‌رود گفته نشود نقصی در کار هست. البته اگر یک شعری صرفاً به مرثیه پرداخت یا فقط ذکر مصیبت کرد، نمی‌توان به آن ایراد گرفت که چرا روایت امت حاضر در آن غایب است و این کمی سخت‌گیرانه و وسواس‌گونه است، اما مجموعه نگاه یک شاعر و مؤلف و مداح به عاشورا باید قاعدتاً امت حاضر را در همراه با امام روایت کند...» ادامه‌ی این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9495 پرونده ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻«چرا شعر برای ایرانیان مهم است؟» | یادداشتی از (به مناسبت ۲۷شهریور روز شعر وادب فارسی) ▪️«...این سوال شاید عجیب به نظر برسد اما گریزی نیست: چرا شعر؟ همه از جایگاه شعر در فرهنگ ایرانی و حوزه‌‌هایی که شعر در آنها حضور مقتدرانه‌ای دارد سخن میگویند. عبارت مشهوری ست اینکه شعر شناسنامه ملی و تاریخی و فرهنگی ماست. منتها کمتر کسی می‌پرسد چرا؟ آری شعر را دوست داریم آنقدر که با وجود اینهمه شاعر روزآمد کوچک و بزرگ که برای همه چیز شعر میگویند باز ظهور شاعر دیگری را به فال نیک میگیریم و خرسندیم. علاقه افراطی ما به شعر بقیه هنرها را از اولیت خارج کرده و تنها در سایه شعرست که احیانا گوشه چشمی هم به آنها داریم. مثلا (عموما در جامعه سنتی تر) تصور قطعه‌ای سیاه مشق خوشنویسی که شعر نباشد و یا اجرای موسیقی بدون شعر عجیب و غیر قابل گذشت ست. در گذشته این حضور به مراتب قدرتمندتر بوده مثلا تصویر سازی و نقاشی همه و همه به واسطه شعر صورت میگرفته. نمونه عجیبتر اینکه؛ میل به حکمت و دریافتهای تحلیلی و عقلی هم ذیل شعر معنا پیدا می کرده ست. مگر شعر در دستگاه فرهنگی ما چه میکند که تا این حد وابسته به آنیم؟...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9514 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حضرت ِعباسی! (با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن شب تاسوعای حسینی و گرامی‌داشت مقام علیه‌السلام شما را به خواندن قصیده‌ای زیبا و خاص از سرکارخانم دعوت می‌کنیم. گفتنی‌ست خانم هاشمی از چهره‌های درخشان شعر زنان امروز و مترجم کتاب محبوب است) ▪️حضرت ِ عباسي آمد شعر، دستانش طلاست چشم شيطان کور! حالم امشب از آن حال هاست! با عطش وارد شويد! اينجا زمين علقمه است مجلس لب تشنگان حضرت سقا به پاست جمع بي‌پايان ما را نشمريد آمارها! جمع ِ ما هر جور بشماريد هفتاد و دو تاست جاي دنجي خواستي تا با خدا خلوت کني اين حسينيه که گفته کمتر از غار حراست؟ اشک را بگذار تا جاري شود شور افکند هرچه پيش آيد خوش آيد، اشک مهمان خداست شانه خالي کرده‌ايم از کلّ يومٍ اشک و آه گريه‌ي حرّي است اين شب گريه‌ها، اشکِ قضاست اذن ميدان مي‌دهند اينجا به هرکس عاشق است با رجزهاي ابالفضلي اگر آمد سزاست هروله در هروله اين حلقه را چرخيده‌ايم هاي! اي هاجر! بيا در اين حرم، اينجا صفاست شورِ ما را مي‌زند هر تشنه کامي گوش کن! حلقِ اسماعيل هم با العطش‌ها همصداست ايها العشاق! آب آورده‌ام غسلي کنيد شامِ عاشوراست امشب، مقصد بعدي مناست خنده‌ي قربانيان پر کرده گوش خيمه را من نفهميدم شب شادي است امشب يا عزاست؟! گريه هاتان را بياميزيد با اين خنده‌ها سفره‌ي اين شب‌نشينان تلخ و شيرينش شفاست آب باشد مال دشمن، ما تيمم مي‌کنيم آب‌هاي علقمه پابوسِ خاک کربلاست ما اذان‌هامان اذانِ حضرتِ سجادي است همهمه هر قدر هم باشد صداي ما رساست أشهدُ أنَّ محمّد جدّ والاي من است أشهد أنَّ علي إلّاي بعد از لافتاست يک نفر از حلقه بيرون مي‌زند وقت نماز سينه‌ي خود را سپر کرده مهياي بلاست اي مکبّر! وقت کوتاه است، قد قامت بگو صف کشيدند آسمان‌ها، پس علي اکبر کجاست؟ گفت قد... قامت... جوان‌ها گريه‌شان بالا گرفت راستي! سجاده‌هاي ما همه از بورياست! از علي اکبر مگو! مي‌پاشد از هم جمعمان يک نفر اين سو پريشان، يک نفر آن سو رهاست چاره‌ي اين جمع بي‌سامان فقط دستِ يکي است نوحه‌خوان مي‌داند آن منجي خودِ صاحب لواست گفت «عباس!»، آن طرف طفلي صدا زد «العطش!» ناگهان برخاست مردي، گام‌هايش آشناست مشک را بر دوش خود انداخت بسم الله گفت زير لب يکريز مي‌گفت از من آقا آب خواست حضرتِ عباسي از من ديگر اينجا را نپرس آسمان‌ را از کمر انداختن آيا رواست؟ ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پرونده پرتره در سایت شهرستان ادب منتشر شد (به بهانه سالروز درگذشت این بزرگ غزلسرای روزگارمانر و روز ملی شعر و ادب پارسی) ▪️همزمان با ۲۷شهریورماه، سالروز درگذشت استاد محمدحسین شهریار و روز ملی شعر و ادب پارسی، جدیدترین پرونده پرتره سایت شهرستان ادب در بخش شعر به بهترین غزلسرای روزگار ما اختصاص می یابد. پیش تر در سایت شهرستان ادب، مطالب مرتبطی با شهریار، اشعار و دنیای شعری او منتشر شده بود که از آن جمله می توان به : 🔸مثلث عشقی شعر شهریار 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/5830 🔸ترک پارسی گوی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3911 🔸روز شعر و شهریار 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3905 🔸همین که بگویی «شهریار» 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6554 🔸ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است... 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6553 🔸«شب و علی» مثنوی شهریار برای امام علی (ع) 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3701 🔸گله مفتون امینی از چاپ نشدن «شهریارنامه» 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3020 🔸 : خواب دید مرا می برند جهنم 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/2781 🔸شهریار به روایت اخوان 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/2612 همزمان با گشایش این پرونده، مطالب تازه‌تری در سایت شهرستان ادب با موضوع زنده‌یاد استاد شهریار منتشر خواهد شد. برای مطالعه مطالب این پرونده به صفحۀ ویژۀ استاد، در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید: 🔹پرونده پرتره استاد شهریار 🔗shahrestanadab.com/محمدحسین-شهریار گفتنی‌ست، سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، فرزند حاج میرآقا خشگنابی (از وکلای درجه اول تبریز، دانشمند و اهل ادب) در سال ۱۲۸۳ش. (در نقل دیگری از لطف الله زاهدی و جمشید علیزاده، سال تولد شهریار ۱۲۸۵ ذکر شده است) در تبریز متولد شد. خانواده وی اصالتا از روستای خشگناب بودند. دوران کودکی‌اش مصادف با انقلاب‌های تبریز بود. او این دوران را در روستاهای «شنگول‌آباد»، «قیش‌قرشاق»، و «خشگناب» گذراند. تحصیلات وی با قرائت گلستان در مکتب روستا و نزد پدرش آغاز شد و در همان اوان با دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد. پس از آن سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات به پایان رساند و در سال ۱۲۹۹ش. به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در دار الفنون (۱۳۰۳) به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد. در سال ۱۳۱۰ دیوان شهریار با مقدمه، ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری چاپ شد و در همان سال در اداره ثبت اسناد و املاک کشور مشغول بکار شد. شهریار بعدها، بعد از چاپ مثنوی و منظومه و سرودن منظومه بینظیر «حیدربابا»، در سال ۱۳۳۳ جلد اول دیوان او، با مقدمه «علی زهری» به چاپ رسید. تا سال ۱۳۳۶ اتفاقات بزرگی در زندگی شهریار رخ دادند که از جمله می توان به آغاز کتابت قرآن، دیدار با «ابولحسن صبا» و «عبدالله دوامی» و چاپ جلدهای دوم، سوم و چهارم دیوان او اشاره کرد. محمد حسین شهریار، در سال ۱۳۴۳ به زادگاه پدری خود خشکناب باز گشت و جلد دوم منظومه را سرود. وی در اوایل شاعری، «بهجت» تخلص می‌کرد، و بعد از تافل به حضرت حافظ، «شهریار» را به عنوان نام شعری خود برگزید. او در انواع قالب های شعر فارسی درخشان ترین اشعار را سروده است و بی اغراق، می شود گفت تنها شاعری ست که هم در زبان مادری اش ترکی و هم در زبان فارسی شاهکار آفریده است. پر بیراه نیست که ملک الشعرای بهار می گوید: «شهریار نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار شرق است». بسیاری از آثار شهریار، به ویژه منظومه به چندین زبان زندۀ ترجمه شده است. ملی گرایی ایرانی، توجه ویژه به طبیعت، عاطفۀ سرشار، استفاده از اصطلاحات عامیانه، مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به ویژه ارادت خاص او به حضرت امیرمومنان علی بن ابی طالب(ع) از جمله ویژگی های برجستۀ این شاعر ترک پارسی گوی است. ۱۹ آذر ۱۳۶۶، آغاز روزهای بیماری این عاشق شوریده سر بود که در بیمارستان امام خمینی (ره) تبریز بستری شد. بعد از شدت یافتن بیماری به بیمارستان مهر تهران در ساعت ۶:۴۵ دقیقه بامداد در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد و در شعرها و نام بلندش جاودانه شد. پیکر او به تبریز منتقل شده و پس از تشییعی باشکوه، در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. محمد حسین شهریار، آخرین شاعری ست که در مقبره الشعرا دفن شده است. روز درگذشت استاد محمد حسین شهریار، با پیشنهاد دکتر «علی اصغر شعردوست» و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به نام «روز ملی شعر و ادب فارسی» نامگذاری شده است. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻البلاءُ لِلولا (تازه ترین مطلب پرونده و پرونده پرتره شهریار اختصاص به غزلی عاشورایی از استاد سید دارد. ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه‌السلام شما را به خواندن شعری عاشورایی در رثای این امام عزیز دعوت می‌کنیم) ▪️دلم سر به هامون رها می پسندد سرم بالش از صخره ها می پسندد نهان خواهدم در دل خاک و خونین که چون گوهرم پُر بها می پسندد چرا جفت دیوانگانش نباشم که از عاقلانم جدا می پسندد روا نیست کام دل دوستانش گر او کام دشمن روا می پسندد نیارد مرا دید با کس، از آن رو رفیقان من بی وفا می پسندد بلی مبتلای بلا چون نباشم که او «البلاء للولا» می پسندد حکومت به بن سعدش از ری روا بود که سلطان ما نینوا می پسندد نوای نی از نینوا خیزد آری در این نینوا، نی نوا می پسندد یکی لعنت از خود به جا می گذارد یکی رحمت و مرحبا می پسندد یکی بوریای ریا دوست دارد یکی بوریا، بی ریا می پسندد به درمان درد محبت میندیش نه هر دردمندی دوا می پسندد چه دستی برآری چه پایی فشانی تورا دوست بی دست و پا می پسندد ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻صدای متمایز شعر عاشورایی در عصر انقلاب اسلامی ▪️این تیزر با خوانش سطرهایی از اشعار آیینی ، ، و همراه است. گویندگان به ترتيب خوانش: موسيقى: با پرونده سایت و همراه باشید : ShahrestanAdab.com @poemstoryradio
🔻دهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه #ماه_شعر #آفتابگردان_ها شنبه ۳۱ شهریورماه در شهرستان ادب برگزار می‌شود 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9518 ☑️ @ShahrestanAdab