فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مرگ بر خودم؛ این ویدیو دقیقا حال و روز آدمایی رو نشون میده که کف فضای مجازی ژست مبارز میگیرن و در دنیای حقیقی یک درصد هم ربطی به اون شخصیت مجازی ندارن!
🔹حواسمون باشه پشت کیا می ایستیم...
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#تقویت_حافظه
#مطالعه
#یا_امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
💝انتشارش با شما✋
یکی از بهترین خواص های پیش مطالعه😍
✅ دانش آموزی که قبل از کلاس، درس رو مطالعه کرده باشه با اعتماد به نفس بیشتر در کلاس حاضر میشه و مشتاقانه در سوال و جواب ها مشارکت میکنه و برای پیدا کردن جواب سوالهاش، با دقت بیشتری به درس توجه میکنه. بنابراین پیش مطالعه باعث افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان هم میشه🤩.
#تمرکز
ـــــــــــــــــــــــ
ـــــــــ
ـــ
ـــــــــ ⏰📚🧠 ــــــــــ
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#تقویت_حافظه
#مطالعه
#یا_امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
💝انتشارش با شما✋
😋خواص دانه کدوتنبل برای مغز 😋
ـ🔸ـ تخمه کدو دارای چندین نوع چربیه که برای سلامت مغز مهمه، مثل ELA و ALA. همچنین این دونه دارای روی هستش. ما زمانی که دچار استرس میشیم رویِ بیشتری مصرف می کنیم. با خوردن تخمه کدو شما یک جایگزین سریع دارین و میتونین استرس رو از خودتون دور کنین😍
ــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــ
ــــ
#تمرکز
ـــــــــ ⏰📚🧠 ــــــــــ
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب
#کتاب_ترگل
قسمت اول
🔺پرسش:
چرا خانمها حجاب داشته باشن؟ خب آقایون نگاه نکنن.
•┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
کاانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کتاب_ترگل
#حجاب
قسمت دوم
🔺در صفحه ۳۱ کتاب ترگل چند آمار وحشتناک از بحران جنسی غرب گفته شده
•┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
「شاخ ݩݕاٺツ」
#ادامه_مطلب #پرسش_پاسخ #نوجوان_موفق 3⃣ هدفهای مشخصی دارید. 👈سومین نشانه از موفق بودن شما، داشتن
#ادامه_مطلب
#پرسش_پاسخ
#نوجوان_موفق
4⃣ شما برنده مقایسه امروز هستید.
✅ از این عنوان تعجب نکنید.
منظور ما این است که اگر خودتان را با خودتان در زمانهای پیش از این مقایسه کردید و احساس کردید که الان تسلط بیشتری روی خودتان دارید، روزهای پرباری را میگذرانید و توانستهاید موفقیتهای تازهای را به خودتان اضافه کنید، پس موفق هستید.
🔻این تنها مقایسه مُجازی است که ما میتوانیم داشته باشیم.
🔺نتیجه این مقایسه مانند کارنامهای است که تفاوت دو ترم را به ما گزارش میدهد.
🍀ادامه دارد....
┏━━━🍃🍂━━━┓
😇😂🤪
واقعا تو هوای سرد❄️ فقط خوابه 🛏که میچسبه نه درس خوندن 📚🤪
#خنده_کلاس 😆
🛏📒📖📚🤣
اما جدی ...‼️
هر وقت می خوام درس بخونم نمیدونم چرا خوابم میگیره😣🤔
می دونم
یارِ #امام_زمان باید سرحال باشه 😊
👇👇👇
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
📘📕📙📗📙📙📕📗📘📗
📗📙📘📕📘📙📘📙📘📙
وسط درس خوابت میگیره؟ 🥱🛏
#پیشنهاد_دانلود👆🏻👆🏻👆🏻
📘📕📙📗📙📙📕📗📘📗
📗📙📘📕📘📗📙📙📕📗
#لبیک_یا_خامنه_ای
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
💠#انگیزشی
👈 شرایط " ایجاد انگیزه " در درس خواندن
🍁 برنامه ریزی کنید.
🍁 از درسهایی که دوست دارید شروع کنید.
🍁 هدف گذاری کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید.
🍁 فکرای مثبت و اعتماد به نفس داشته باشید.
🍁 روحیه شکست ناپذیری داشته باشید
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
یارِ #امام_زمان باید برای تمام مراحل زندگیش برنامه داشته باشه😍
کاانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌨️☃️برف بازی اونم تو حرم امن امام رضا(ع)😇 دلمان بدجور خواست🥲
مشهدیای گل جای مارو خالی کنید لطفا🌹🙏
شبتون امام رضایی
#شب_بخیر
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
「شاخ ݩݕاٺツ」
داستان #مثل_اینکه_اومدن☺️🍁 #قسمت_نهم- بخش ششم و فقط ما سه ماشینی که از تهران اومده بودیم رفتیم بطرف
داستان #مثل_اینکه_اومدن☺️🍁
#قسمت_نهم- بخش نهم
وقتی اسم بولوت رو آوردن واقعا فکر کردم اون اسب مال منه ..چنان هیجانی داشتم که اون زمان تجربه نکرده بودم ....
کورس شروع شد منو ندا دست همدیگر گرفته بودیم دعا می کردیم ...
بلند گو مدام اعلان می کرد کدوم اسب جلو افتاده ولی اسمی از بولوت نمیاورد..
زمان تند می گذشت ..و در لحظات آخر اسم بولوت رو شنیدم ..
ولی کورس تموم شده بود و نمی دونستیم کی اول شده ..
وقتی بولوت رو به عنوان اسب اول ترکمن اعلام کردن همه از خوشحالی فریاد می زدیم و بالا و پایین می پریدیم ....
اون روز بعداز اهدای جوایز .. من فهیمدم از همین دو مسابقه قلیچ خان سی و دو میلیون تومن برنده شده ...
دیگه ما نتونستیم قلیچ خان رو ببینیم ..
برگشتیم خونه ..و اون تا عصر نیومد ولی برو بیای زیادی تو خونه بود و بیشتر کسانی که رفته بودن گنبد دوباره برگشته بودن ..
دخترا ی چشم بادومی با اون لباس های گلدار و رنگارنگ این بار به جای ندا به من نگاه می کردن ...و برای اینکه از نگاه کنجکاو بقیه و اخم آتا و آی جیک دور باشم از اتاق بیرون نرفتم تا غروب ...
بابا با قاطعیت به ما گفت فردا صبح اول وقت راه میفتیم اگر کسی یک کلمه حرف بزنه تنهایی میرم و اوقات همه رو تلخ می کنم ....
در حالیکه خودشم اصلا به نظر خوب نمی رسید ...
صدای پای اسب قلیچ خان رو از دور شنیدم که به خونه نزدیک می شد ....
در حالیکه دلم براش پر می کشید از اتاق بیرون نرفتم .
داستان #مثل_اینکه_اومدن☺️🍁
#قسمت_دهم- بخش اول
مامان و بابا هم درست مثل اینکه تو منگنه قرار گرفته بودن تو اتاق بست نشسته بودن ...
هیچ کدوم حرفی نمی زدن و اینطوری من بیشتر معذب میشدم ....
از اینکه می فهمیدم هر دوشون دل به این وصلت ندارن؛؛ ...
بابا که از وقتی فهمیده بود نطقش کور شده بود صورتش در هم بود و غم از سر تا پاش می ریخت ...و من که خیلی به اونا وابسته بودم دلم نمی خواست بر خلاف میلشون کاری بکنم ..
ولی گذشتن از قلیچ خان هم برای من کاری محال بود .....
مدتی بعد ندا اومد وگفت : آتا رضایت داده ، نیلوفر ؛ می خوان با مراسم از تو خواستگاری کنن باورت میشه ؟
آتا رضایت داده به خدا ..آنه لباس مخصوص پوشیده ..
مامان آرتا داره سینی درست می کنه ...
بیا ببین چه خبره ؟ دارن تدارک می ببین قلیچ خان دستور داده اگر تو جواب بدی شب دوتا گوسفند قربونی کنن و تو روستا پخش کنن ...
آی گوزل میگه تا حالا قلیچ خان رو اینطوری ندیده ...
بابا با عصبانیت گفت : قلیچ خان غلط کرده با هفت جد و آبادش که فکر کرده من قبول می کنم دخترم زن اون بشه ..
آتا کیه که رضایت بده این منم که اجازه نمیدم ..
عفت جمع کن همین شبی میریم من زیر بار نمیرم ...
گفتم بابا تو رو خدا چرا سر سختی می کنی .. بزار حرفشون رو بزنن بعد شما مخالفت کن ..
من دوست دارم اینجا زندگی کنم ...خواهش می کنم ..الان چیزی نگو بابا تو رو خدا التماس می کنم آروم باش ...
مامان گفت : راست میگه اونا می خوان خواستگاری کنن تو قبول نکن ..چیزی نمیشه که ....
گفت : نمی خوام رو در رو بشم ..بهتون میگم جمع کنین بریم ...
زود باشین اگر نیان خودم تنها میرم ...دیگه موندمون اینجا و سر سفره ی اونا نشستن برای ما جایزنیست ..
همین که گفتم شنیدین ؟ با همه ی شما هستم خدا رو شاهد می گیرم رو حرفم حرف بزنین بد می بینین ....
اما ندا گفت : بابا نمیشه که فقط به فکر نیلوفر باشی حساب آبروی منم بکن ...
مثل اینکه یادتون رفته من عروس این خانواده ام ..حالا نیلوفرم مثل من چه فرقی می کنه ؟
داستان #مثل_اینکه_اومدن☺️🍁
#قسمت_دهم- بخش دوم
حال بابا طوری بود که منم ترسیدم تا اون موقع
هیچوقت اونقدر ناراحت ندیده بودمش ...که یکی زد به در؛؛
ندا که نزدیک بود درو باز کرد ..
مادر آرتا بود و پشت سرشم بایرام خان ...
اومدن تو ....و به دادمون رسیدن ...
مامان گفت : بفرمایید ..ما داشتیم وسایلمون رو جمع می کردیم تا زحمت رو کم کنیم ؛مثل اینکه رفیق نیمه راه شدیم ....
بایرام خان گفت : احمد آقا اجازه بده امشب یک دور همی داشته باشیم ..حتما تا حالا متوجه شدین که قلیچ خان می خواد از نیلوفر خانم خواستگاری کنه ..البته که نظر شما مهمه ؛؛ پدرش هستین و اختیار دار ..
فکر کنین اینجا خونه ی شماست بزارین طبق سنت ما این خواستگاری انجام بشه ...
بعد شما حق دارین نظرتون رو بگین ....بابا که همیشه زود قانع می شد نتونست رو حرف بایرام خان نه بگه ...
گفت : چشم تو مراسم شما حاضر میشم ولی امشب باید بریم ..
اگر شما هم میاین که بسم الله وگرنه ما میریم ....
در حالیکه از شدت استرس بدنم یخ کرده بود و رنگ به صورت نداشتم ..همراه بایرام خان و مادر آرتا که اونم عروس این خانواده می شد راه افتادیم ..
از در که اومدم بیرون قلیچ خان رو دیدم ...اومد جلو و به بابا و مامان سلام و احوال پرسی کرد ...
مامان برای اینکه حرفی زده باشه گفت : تبریک میگم اسب تون امروز برنده شد ..به ما ه
「شاخ ݩݕاٺツ」
داستان #مثل_اینکه_اومدن☺️🍁 #قسمت_نهم- بخش ششم و فقط ما سه ماشینی که از تهران اومده بودیم رفتیم بطرف
م خیلی خوش گذشت ... مبارک باشه ..
قلیچ خان که حالا برای دیدنش دلم پر می زد ..و به چیزی جز اون فکر نمی کردم نگاه یواشکی به من کرد و من یک لبخند بهش زدم ..و اون فورا صورتش رو با دو دست گرفت و تا نوک دماغش کشید ..وقتی از کنارش رد می شدم صدای نفس های اونو می شنیدم ...
#دو_خط_شعر
دمی با دوست به سر بردن
دو صد دنیا بها دارد
خوشا انكس كه در دنیا
رفیق با وفا دارد
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🌸از مشرقِ نگاهِ تو
☀️خورشیـد میدمد
🌸صبحی که با تو میشود آغاز،
☀️دیدنیست
#فاضل_نظری
ســلام😊✋
صبحتون به زیبایی گلها🌸
دلتـون پر امیـد به امروز و فرداها
🍃🌸 🍂🍁
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
بعضی آدما، دنیارو زیبا میکنند!
اونایی که:
هر وقت ازشون میپرسی
که حالِت چطوره؟
میگن با تو احوالاتِ من "عالیه"
آدمایی که با صد تا غصه بازم
صبورانه با تو یه دنیای
ناب و جدید میسازند
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 👌
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」