eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ها برنامه‌ها ۸ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، ثُم الصَّلاةُ و السلام عَلَی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی القاسم مُحَمَّدٍ و علی آله الامناء المعبود روز هشتم ماه مبارک محرم، به نام نامی حضرت علی اکبر فرزند بزرگوار حضرت سیدالشهدا علیه الصلاة و السلام است. پیرامون دو نکته با عزیزانم عرایضی تقدیم می‌دارم، ان‌شاالله مصیبت می‌خوانیم. نکته‌ی اول این است که؛ اگر می‌خواهید جمعی باشید که هم‌دل هم‌سخن، در تمام شئون با هم باشید باید یک‌پارچه گوش باشید، آنچه به شما گفته می‌شود اجرا کنید. خودتان تصمیم گیرنده‌ی هیچ امری نباشید. بگذارید که یک‌پارچه حرف حکومت کند. عقل حکومت بفرماید تا هم‌دل بشوید، وگرنه آن‌قدر جمع‌ها با هم بودند از هم پراکنده شدند، این‌قدر درس‌خوان‌ها با هم بودند از هم جدا شدند، این‌قدر مؤمنین با هم بودند از هم جدا شدند، این‌قدر نماز شب‌خوان‌ها با هم بودند از هم جدا شدند، چون درست عقل کار نکرد. محوریت واحد نداشتند. می‌روی کربلا! می‌بینی کربلا یک گوینده است هرچه می‌گوید، چشم! سر را خم کن هرچه به تو می‌گویم بگو چشم! تا به جایی برسی. وگرنه نتیجه‌ی کار گوسفندان می‌شود که گوش به حرف چوپان ندهند طعمه‌ی گرگ می‌شوند. نامه ها برنامه ها ۸ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها و برنامه ها ۸ هر کجا بر روی کره‌ی زمین چه دشمنان در کفرشان و چه مؤمنین در دین‌شان، هر کجا محور بود و حرف شنیدن بود و هرچه "چشم گفتن" بود، پیروز شدند. هرکدام‌شان محور نداشتند و خود‌جوش بار آمدند و طبق نظرات خودشان کار کردند، شکست خوردند. نگاه بفرمایید تاریخ زندگی اهل بیت علیهم السلام را! می‌بینید امام امیرالمؤمنین چه خون دلی می‌خورد در نهج البلاغه! از آن‌جاهایی که دق در دل علی رفته این است که در نهج می‌فرماید: چه می شود که کفار در کفرشان با هم‌دیگر یکی هستند، با هم‌دیگر هستند، هرچه آن مرکز کفرشان می‌گوید، همه می‌گویند: چشم! و چه‌طور با هم اتحاد دارند! اما منِ علی که در بین شما محور هستم، گوش به حرف من نمی‌دهید! بعد فرمود: به سرنوشت‌هایی دچار می‌شوید که پشیمان می‌شوید. درس بگیرید از کربلا! درس بگیرید از تاریخ! همیشه، همیشه؛ اگر گروهی توانسته‌اند حول محوری، روی حساب، روی برنامه. امروز در فکر می‌افتادم راجع به حضرت مالک علیه الصلوة والسلام؛ حضرت آقا امیرالمؤمنین مالک اشتر را دارد منصوب می‌کند برای سرپرستی مصر. (مصرِ امروز جایگاه بسیار بلندی در سطح جامعه‌ی اسلامی آن روزِ عصر ایام اهل‌بیت، پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین داشت.) کسی را که می‌خواهد آقا امیرالمؤمنین او را ‌برای مصر منصوب بفرماید مثل مالک اشتر را؛ بعد هم آن نامه‌ی دستورالعمل حکومتی را آقا به جناب مالک اشتر نوشتند: این نامه دستت باشد! بدان! مردم اجتماع گروه‌های مختلف‌اند؛ بعضی‌ها دسته‌ی فقرا هستند بعضی‌ها دسته‌ی ثروتمندان‌اند بعضی‌ها دسته‌ی تحصیل کرده‌ی اجتماع‌اند بعضی‌ها غیر تحصیل کرده بعضی‌ها عنود هستند، باید با تک‌تک این‌گونه از طوائف چه‌طور برخورد کنی؟ و لذا آدم خیال می‌کند که مالک فقط یک شمشیر زن بود، یک شمشیر زن فرمانده‌ی میدان جنگ که؛ این عقل اجازه نمی‌دهد که‌ آقا امیرالمؤمنین فقط او را بیاورد برای مصر و حاکم مصر قرار بدهد! حاکم یک شهر است. در شهر؛ تحصیل کرده هست، بی‌سواد هست، کم‌سواد هست، ضعیف دارد، فقیر دارد، افراد گوناگون دارد، مردم با افکار مختلف هستند، تقاضاهای فراوان دارند. نامه ها برنامه ها ۸ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها برنامه ها ۸ آقا امیرالمؤمنین اگر فقط مالک، یک شجاع جنگی بود، بسیار خوب! جنگ داریم مثل جنگ صفین، مالک را فرمانده کن. دست‌اش شمشیر بده و به فرماندهی منصوب بفرما، بگو آن هم مقصد شما، آن دشمن مقابل است، بکوب هر چه می‌توانی برو جلو! همین طوری نیست. مالک، کسی است که وقتی به میدان جنگ آمده، یک شجاع است یک بطل است از ابطال عرب است. آن‌چنان غرش می‌کند که مثل شیر، روبهان پراکنده می‌شوند از دست او، اما وقتی می‌آید به سوی این‌که می‌خواهد، حاکم اجتماع بشود، جناب امیرالمؤمنین او را برای مصر منصوب می‌فرماید. مصر آن روز مثل این‌که (شما الآن بخواهید) امیرالمؤمنین برای یک ایران، امروز بخواهد یک کسی را تعیین بفرماید، رئیس جمهوری را رهبری را که ایران اداره کند. (همیشه این‌طور است.) باید افراد در شئون مختلف؛ وقتی به تحصیل رسیدید اهل تحصیل باشید. وقتی به جنگ رسیدید اهل جنگ باشید. وقتی نصف شب شده خلوت کرده دارد نماز شب می‌خواند دیگر از او سوزناک‌تر نباشد. وقتی فردا میدان جنگ که می‌شود، می‌خواهد بغرّد، گردن فراز سینه کشیده بازو آراسته در میدان جنگ حاضر بشود‌. اسلام مؤمن ذی‌شئون می‌خواهد. اسلام مؤمن ذی‌شئون می‌خواهد و گرنه دین می‌رود. بی عُرضه‌ها دین را از دست می‌دهند. یا کسانی که فقط بلدند نظامی (همین) بجنگند، هیچ از دین خبر ندارند. این‌ها هم دین را از دست می‌دهند. آن‌هایی که فقط (یک کار) تحصیل بلد هستند، این‌ها هم اگر بخواهند اهل فهم، شعور، آگاهی نظامی در میدان رزم در تقابل با دشمن، نشئه‌ی طبیعت است. اقتضائات عالم طبیعت را نمی‌توانی برداری، نه من (من و تو تازه اول آمدیم نه اول کاریم نه آخر کاریم) قبل از ما این‌قدر آمدند و رفتند، هرگز هم این نظام هستی از بین نمی‌رود همین‌طور می‌آیند و می‌روند. نمی‌توانید تزاحم در نشئه‌ی طبیعت را بردارید .اصلا تزاحم برداشتنی نیست. بخواهید تزاحم را از عالم ماده بردارید، لازمه‌اش این است که اصلا تکامل از بین برود. اگر می‌خواهی از نشئه‌ی طبیعت عروج بفرمایی به ماورای طبیعت، باید شیطان در مقابل‌ات بایستد، باید مزاحم داشته باشی باید برایت کتل‌ها پیش بیاید. نامه ها برنامه ها ۸ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۸ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۸ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی آقا امیرالمؤمنین اگر فقط ما
ذی شئون بشوید! من با آدمی که عرضه نداشته باشد سرحال نیستم. خدا را هم گواه می‌گیرم خودم از اول جنگ تا آخر جنگ از مُقْنی تا یک سال درس خارج‌ام را در جنگ خواندم. اهل تحصیل باشید، اما به وقتش بغرید! آقا! یک دفعه یک صبح تا ظهر بساط همه‌تان را جمع می‌کنند، تمام درس‌های‌تان می‌رود، تمام مباحثات می‌رود، تمام علوم‌تان می‌رود، تمام کتابخانه‌ها را به آتش می‌کشند، که کشیده‌اند! مگر در دوران چنگیز وارد نشدند؟! در نجف اشرف دو میلیون جلد کتاب را آتش زدند! شهر بغداد شش ماه تمام! تمام حمام‌های شهر را به جای اینکه با هیزم آب گرم کنند مردم حمام بروند، تمام حمام‌های شهر را از کتابخانه‌های من و شما کتاب بردند آتش زدند، حمام گرم کردند! بخواهید قبراق نباشید، بخواهید شجاع نباشید، یک روزه بساط جمع می‌کنند! یک روزه! یک روزه! تمام آن‌چه آدم خوانده همه از دست می‌رود! خون دل خوردند تا این اسلام آمده دست ما، خون دل خوردند. همان‌هایی که به ظاهر می‌گوییم که عارفانی هستند که در یک گوشه‌ای نشسته‌اند؛ ما که خدا شاهد است، نمی‌دانیم آقا در ایام جنگ چه می‌کرد؟! هنوز هم نمی‌دانیم! حالا یک روزی پرده کنار می‌رود، ما می‌فهمیم که؛ این‌ها، این بزرگوار، حضرت آقای کشمیری عزیز، جناب آقای بهاءالدینی بزرگوار، و آقایان دیگر، در ایام جنگ چه‌قدر در این نظام هستی، داشته‌اند می‌رزمیده‌اند تا کارها پیش برود؟! تا کارها پیش برود! الان این‌ها از جنبه‌ی ظاهری مأموریت به اموری دارند که باید بروند آن امور را بررسی کنند، دنبال بفرمایند، وگرنه اگر بیاییم الان کشور را بدهیم به دست مثل آقای کشمیری؛ حالا ببینید چه سیاست مداری هستند! نامه ها برنامه ها ۸ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۸ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی ذی شئون بشوید! من با آدمی که عرضه نداشته باشد سر
نامه‌ها برنامه‌ها ۸ تا موقعی که دیگران دست‌اندرکارند و دارند زحمت می‌کشند و این کشور پیش می‌رود ضرورت ندارد، ما یک گوشه‌ای می‌نشینیم، درس و بحث داریم. اما به محض این‌که بخواهیم در میدان رزم بغریم باید انسان شجاع باشد. (اصلا آقا) ببینید آقا جان! جناب شیخ الرئیس در نمط نهم اشارات، وقتی مقامات العارفین را بر‌می‌شمارد، می‌رسد به مقام عارف، می‌فرماید: عارف یکی از آن مقامات عالیه‌اش "شجاعُ " کسی است که شجاعت دارد، شجاعت دارد. حالا بیایید کربلا، زن‌ها را ببینید! حضرت سکینه آن‌چنان در علم قوی است، آن‌چنان در شعر و شاعری به زبان عرب قوی است که تمام زنان عرب شعرای عرب شعر می‌گفتند، می‌آوردند پیش حضرت سکینه شعرشان را تحویل می‌دادند که تصحیح بشود. هم‌چون نیست که امام حسین چهار تا زن خمودی را جمع کرده باشد برده باشد کربلا و هي یک دوتا یاری رفته و...! این‌طور نیست! بعضی از این زندگی‌نامه‌ی شهدای کربلا را بخوانید؛ جزو علمای اصل‌شان بودند! جزو دانشمندان بودند! منتها مثل ابی‌حنیفه و امثال این‌ها آمدند در مقابل حقیقت ولایت امام صادق برای خودشان دکان باز کردند، گفتند: ما هم مثلا عالم هستیم دانشمند هستیم، خودشان را معروف کردند. اما نخیر ! یاران ابی عبدالله هر کدام دانشمندانی هستند، به جهت این‌که در مقابل آفتاب وجودی عصمت هستند، به‌طور کلی مخفی‌اند! اصلا معلوم نیست این‌ها چه‌کاره‌اند؟! حرف معجزه نیست! وقتی که (الان می‌خوانیم عبارت را) جناب علی اکبر به میدان آمده دوازده بار (بعضی از تاریخ نقل فرمودند:) حمله کرد؛ دوازده مرتبه! در این دوازده مرتبه صد و بیست نفر را کشت! (میدان رزم) آن هم علی‌بن الحسین! فرزند امام! وقتی که می‌آیند به میدان این‌اند! راجع به جابر بن عبدالله انصاری: آن عطیه‌ای که دست جابر را گرفته آورده برای زیارت اربعین اباعبدالله الحسین (نوشته‌اند:) عطیه جزو علما و دانشمندان و فقهای کوفه بود! این‌ها می‌آیند در مقابل (مثل) زهیر، حبیب‌بن مظاهر (و این‌ها)! و لذا وقتی می‌بینید حبیب می‌ایستد دارد با دشمن احتجاج می‌کند، حرف زدن‌اش را حرف او را جمله‌های او را کلمات او را! هم‌چو آدم‌های بی‌سواد نبودند. آدم‌های تحصیل کرده فهمیده عالم! خدا رحم کند امتحان پیش بیاید و آدم بخواهد از زیر امتحان در برود! امتحان پیش بیاید و انسان بخواهد از زیر امتحان در برود! ( این یک نکته ) یک‌پارچه آقا! باید گوش باشید! باید هوش باشید! در تمام شئون! ببینید زندگی را! جناب ابن ابی‌ الحدید معتزلی؛ سنی است شیعه هم نیست، شرح نهج‌البلاغه نوشته. اول شرح نهج‌البلاغه‌اش نگاه‌ بفرمایید: شروع می‌کند که راجع به امیرالمؤمنین تعریف می‌فرماید؛ تعریف. می‌بینید آقا را درتمام شئون می‌ستاید. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_671561043452887321.mp3
5.15M
نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها برنامه‌ها ۹ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، و صلی الله عَلَی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی القاسم مُحَمَّدٍ و علی آله الطيبين الطاهرین اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطيعُ للهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِميرِالْمُؤْمِنينَ، السلام علیک یا ابالفضل العباس و سلام الله علی الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابناء الحسین علیهم السلام. عصر روز تاسوعای اباعبدالله الحسین که در محفل عزیزان، سروران‌مان به بحث‌های روزهای قبل‌مان عنایتی بکنیم، حرف‌های الهی را، حِکمی را، حقیقی را بزنیم. ان‌شااللّه در پیشگاه نظام هستی درست ساخته بشویم که در پیشگاه عالم شرمنده نباشیم. فرمودند به اینکه حالا که آمدی، گویم‌ات: فاستقم کما اُمِرت، استقامت در مسیر تحصیل معارف و انسان‌سازی داشته باش که تمام برکات و باز شدن درهای ملکوت عالَم زیر سر استقامت در مسیر انسانیت است، در تحصیل حقایق است. کوه‌نورد را می‌بینی که از دور به قلّه‌ی (مثلاً) دماوند نگاه می‌کند، با چشم ظاهری از دور دامنه‌های او را می‌نگرد، آن‌گاه حرکت می‌کند برای صعود به قلّه‌ی آن، در ابتدای راه با نگاه کردن چشم چه بسا بگوید می‌رویم بالای آن دامنه، از آن‌جا یک صعود می‌کنیم، می‌رسیم به نوک قلّه. هنوز راه نیفتاده، هنوز سختی‌های راه بر او مستولی نشده، هنوز ابتدای حرف است، تازه دارد از دور نگاه می‌کند و خسته نیست، خیال می‌کند به راحتی به نوک قلّه صعود می‌کند. حالا که تصمیم می‌گیرد به راه بیفتد می‌بیند بست به بست سختی‌ها پیش آمده، رگ‌های پا کشیده، خستگی‌ها مستولی شده، نفس دارد بند می‌آید، به گردنه‌هایی خورده که با دید ظاهری از دور نتوانست آن‌ها را درست خوب ببیند. در مسیر راه، آن جزئیات آن لطایف و آن پیچیدگی‌ها خودش را نشان می‌دهد و لذا بسته به این‌که همّت‌اش چه باشد، راه را می‌رود. تا به چند کتل برخورده چه بسا پشیمان بشود، گروه گروه برمی‌گردند. افراد در مسیر راه کم می‌شوند، تا چه شیرمردانی تا چه بلند همتانی بتوانند به آن قلّه‌ی اوج معرفت انسانی صعود پیدا کنند و بگویند: مرا تا جان بود در تن بکوشم (استقامت است) مگر از جام او یک جرعه نوشم نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها برنامه‌ها ۹ خوشا به حال آنان که اهل حضور اند، اهل حسین‌اند، اهل زینب‌اند، زندگی‌شان حسینی است، نان و آب در آوردن‌شان حسینی است، کسب حلال‌شان حسینی است، نطفه‌های‌شان را درست انعقاد می‌دهند، در طول سال آدم‌اند، نه فقط روز تاسوعا، نه فقط عاشورا، همیشه آدم‌اند برای‌شان هر لحظه انسانیت است، کمال است، استقامت در راه دارند، اینان به جایی می‌رسند، این‌ها راه به جایی پیدا می‌فرمایند، این‌ها در پیشگاه ملکوت عالم سربلند اند، خوشا آنان که دائم در صلات‌اند به حمد و قل هو الله کارشان بید خدا رحمت کند باباطاهر عریان رحمت الله علیه را این‌طور باشید! خب! چه خواهی که نداری و برای تو نیست؟ به مقام محمود هستی؟ و مِنَ اللَّیلِ فَتَهجد بِه نَافِلَةً لَکَ عسی اَن یبعثک رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداََ ؟ چون صریحاً در آیه‌ی شریفه برای اثر وجودی تهجد در دل شب، مقام محمود مترتب شده. که حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه به خواهر گرامی‌شان زینب بزرگوار فرموده بودند که ما را در نمازهای شب‌ات به یادمان بیاور، ما را به یاد داشته باش! که مقام محمود می‌آورد. تاریکی شب، دل شب، کسی خبر ندارد نه ریا دارد، نه خودنمایی دارد، هیچ در او جز خدا نیست خودش هست و در خلوت‌خانه‌ی انس‌اش با ماورای طبیعت، به‌خصوص برادرم، سرورم، حالا که جوان هستی، ان‌شاءالله تصمیم گرفتی، ثابت قدم باش! از همین الان به لطف الهی خودتان را دریابید از دست این مردم خودتان را نجات بدهید از دست این خلق خودتان را آزاد کنید از هفت خان رستم آزاد باشید آزاد مردی را پیشه‌ی خود کنید، که تصمیم بگیرید اهل گناه نباشید تصمیم بگیرید که با خدا باشید خداوند شما را کمک می‌فرماید. جوان هستید، هنوز آلودگی به دنیا الحمدالله پیدا نشده هنوز زندگی، دورتان را نگرفته از همین الان تصمیم بگیرید بعد دیر می‌شود، بعد سر را شیر مالیدن است در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار حالا که توان ندارد گناه کند! .. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه‌ها ۹ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۹ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی خوشا به حال آنان که اهل حضور
نامه ها بر نامه‌ها ۹ این‌قدر این رحم عالم طبیعت مهم است که برادر! همت کن تا هرچه می‌خواهی به‌دست بیاوری، ان‌شاءالله همین‌جا به‌دست بیاوری. و اگر هم بتوانی، هرچه به‌دست بیاوری، در جوانی به‌دست بیاوری. در حوانی! این برای‌تان می‌ماند، این به شما حیات می‌دهد، این شما را زنده می‌کند. با این‌که به ظاهر عالم ماده و طبیعت را سرزنش می‌کنیم، اما برادر! همین‌جا معراج ماست، همین‌جا! این نشئه‌ی طبیعت معراج من و شماست. این‌جا محل عروج است، این‌جا محل بالا رفتن است، این‌جا محل پرواز کردن است، این‌جا محل رفتن به سوی حقایق ملکوتیه است. از همین دامن طبیعت از همین رحم ان‌شاءالله عروج می‌کنیم به ماوراء طبیعت، و چه خوش عروجی ‌می‌شود! استقامت می‌خواهد، خسته می‌شوید آدم جگرخون می‌شود دل به خون ‌می‌شود، از جهل‌ها از بیچارگی‌ها از نفهمی‌ها از گوش ندادن‌ها! اصلاً دل به خون شدند اولیاءالله! این همه انبیا دل به خون شدند! این همه ائمه همین‌طور! هر کسی گفت الهی آمدم، با دل به‌خونی رفت بالاخره! همین هم هست، راهی غیر از این نداریم باید در همین متن جهنم اجتماع، خودتان را بسازید (تا این‌طور هست). اصلاً نظام هستی تنظیم دارد، منتها ان‌شاءالله با تمام وجودمان بگوییم آمدیم، ان‌شاءالله دست‌تان را می‌گیرند، چرا نمی‌گیرند؟! البته کمک‌تان می‌کنند. به مقام محمود می‌خواهی برسی، مقام محمود؛ محمود بر وزن اسم مفعول است، محمود یعنی حمد شده، حمد شده. می‌خواهی مقامی پیدا کنی که مورد حمد و ستایش و آفرین تمام عالم قرار بگیری، فرشته‌ها، همه حمدش می‌کنند! ای به به به به! ما خوب هستیم، اما خوبی منِ فرشته، به رفیق بد داشتن نبود، به (نمی‌دانم) کسب حرام نبود، به اجتماع نبود! من این‌جا در عالم تجرد در عالم عقل، همه‌ی موجودات یک‌پارچه پاک، اصلاً اهل گناه اهل معصیت اهل خلاف نبودند، اگر من آدم خوبی بودم که هنری نکردم! اگر من، فرشته موجود مجردِ خوبی بودم هنر نکردم! هنر مال این آقا جوان است که از نطفه از خانواده از محیط از کسب و کار از بی‌غیرتی‌ها از گناهان، از این همه گرفتاری‌ها خودش را درآورده، آمده بالا و الان پاک آمده، این را می‌گویند هنر! اگر واقعاً باید حمدی بشود، باید ایشان را حمد کنیم، ایشان را ستایش کنیم. این می‌شود مقام محمود. خداوند هم حمدش می‌کند. خداوند حمد می‌کند این آقا را. نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها برنامه‌ها ۹ و کسی که به مقام محمود برسد هر کسی که می‌گوید: الحمدلله رب العالمین، که حمد، ستایش مطلقا برای الله رب عالمين است، خدای تبارک و تعالی می‌گوید: هر چه که من را ستایش می‌فرمایید، تمام این ستایش‌ها را به این بندگان خوب خودم برمی‌گردانم، چون این‌ها دلگرمی من هستند. (روایات را نگاه بفرمایید) وقتی که شب، انسان الهی برای تهجد برمی‌خیزد می‌بینید خداوند به فرشتگان‌اش می‌فرماید: بروید به دنبال این بنده‌ی من صف بکشید همین شماها نبودید که می‌گفتید: خدایا انسان را چرا می‌خواهی خلق کنی؟ او خون‌ریز است، او مفسد فی الارض است! ببین! نگفتم؛ اني اعلم ما لا تعلمون؟ نگفتم بین‌شان خبرها می‌شود؟ حالا بفرما! در دل شب این جواب با این‌که برای او گناه آماده بود، شراب‌خواری هم آماده بود، دزدی مال مردم آماده بود، هزار گرفتاری‌ها را می‌توانست خودش را به آن‌ها بزند، اما نزده! الان بلند شده دارد تهجد می‌کند، سرش خم است دارد گریه می‌کند! بفرمایید، بروید تمجید‌اش کنید، او را ستایش‌اش بکنید! الحمدلله رب العالمين تمام نظام هستی برمی‌گردد به این آقا، برمی‌گردد به این آقا، بنده و شما هم الان داریم نماز می‌خوانیم می‌گوییم: الحمدلله رب العالمين همین ستایشی که داریم به پيشگاه الهی عرضه می‌داریم، خدواند عين این ستایش را برمی‌گرداند به این عبد متهجد در دل شب‌اش، می‌گوید: (آقا!) این حمد را به ایشان بدهید چون لیاقت‌اش را دارد. ببینید چه‌قدر المحمود می‌شود! محمود همه حمد‌ش می‌کنند، خدا حمدش می‌کند ملائکه حمدش می‌کنند تمام عالم، عالم تکوین حمدش می‌کند، تمام حمد کنندگان حمدش می‌کنند! نتیجه چه می‌شود؟ شما نماز شب‌ می‌خوانید، همه‌ی (فرض) این جمعیت دارند خدا را حمد می‌کنند، تو را حمد می‌کنند، تو و همه‌ی جمعیت دارید این آقا را حمد می‌کنید. شما دو تا و همه‌ی جمعیت دارید آن آقا را حمد می‌کنید، اصلا همه همدیگر را حمد می‌کنند.، یک تألیفی می‌شود، یک عالم وحدتی می‌شود. یک‌ کثراتی به وحدت برمی‌گردد، و لذا چون محوریت به توحید الصمد قرآنی است، آن هم الله رب العالمين، فرمود: حالا که این است؛ الحمدلله رب العالمين. یکی از فرمایشاتی که آقا در تعلیقات‌شان بر (گویا) جلد سوم شرح منظومه‌ای _که الان چاپ شده_ دارد، آن‌جا یک تعلیقه‌ای‌ای دارد آقا که؛ (اصلا) یکی از اسمای حسنای صادر اول حمد است. صادر اول اسم، فراوان دارد. اولین حقیقتی که از حق متعال صادر شده‌ است؛ به نام صادر اول است. این صادر اول یکی از اسمای‌اش حمد است، الحمد است، آن هم حمد با الف و لام؛ الحمد. وقتی من و تو نماز می‌خوانیم، می‌گوییم بسم‌الله الرحمن الرحیم، این مال حق متعال است. از حق که تنزل می‌کنیم، به اولین حقیقتی که از حق تعالی صادر شده است تمسک می‌جوییم، می‌گوییم: الحمد. الحمد، کیست؟ یعنی صادر اول نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها برنامه‌ها ۹ #قسمت_چهارم #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۹ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی و کسی که به مقام
ره یعنی آن اولین موجودی که از ذات اقدس الهی صادر می‌شود، که خلق درش نیست، حد در او نیست، محدود به حدی نیست، اسم او را می‌گویند حق. وقتی الله را با اسم شریف؛ الله، الرحمن، الرحیم ستوده‌ایم، بعد از او بلافاصله قرآن را؛ اصلا قرآن حالت امواج دریا را دارد. این امواج دریا را ببینید، وقتی برمی‌خیزد اوج می‌گیرد می‌رود بالا، آهسته آهسته می‌آید پایین. قرآن این‌طور است، اصلا اوج دارد! وقتی که از بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرد، از آن اوج تنزل می‌کند، می‌آید پایین. بسم الله الرحمن الرحیم، می‌کشد پایین! الحمد لله رب العالمین، می‌رود بالا! دوباره؛ الرحمن الرحیم، همین‌طور موج وار؛ می‌آید بالا، کش و قوس دارد عالم! کش و قوس دارد! اوج می‌دهد حضیض می‌دهد، اوج می‌دهد حضیض می‌دهد! هو الاول، بالا هو الآخر، حضیض هو الظاهر، بالا! هو الباطن، حضیض! همین‌طور کش و قوس دارد. وقتی نماز می‌خواند، بسم الله‌اش از اوج حقیقت نظام هستی به نام الله سرچشمه می‌گیرد، وقتی شروع می‌کند که اولین اسمی به زبان بیاورد، این اسم را از الله می‌گیرد. از الله که گرفت، حالا می‌آید پایین؛ الرحمن می‌کند، الرحیم می‌کند، می‌آید تا می‌رسد به صادر اول، وقتی به صادر اول رسیده، این صادر اول را دوباره می‌کشاند می‌برد بالا. الحمد (که صادر اول است) لله رب العالمین، باز می‌گرداند به حق. این صادر اول در حقیقت، تمام ماهاست! فرمود: اگر می‌خواهی به مقام محمود برسی که الحمد را، صادر اول را، نثار تو کنم، در جان تو بریزم، او را به تمامه به تو بدهم؛ و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا این الحمد را این صادر اول را که مال خدا هست، لله است (این لام لام ملکیت است) این الحمد، صادر اول، نفَس رحمانی، حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) را اینی را که مال خداوند هست، این را به شما می‌دهیم! از همین اول قرآن، من و شما که داریم حمد می‌کنیم معنایش این است؛ انسان در سیر عروجی‌اش می‌تواند به مقام شریف الحمد برسد، الحمد! ستایش محض است، ستایش محض است! برادر، ببین آقا جان! الان تمام عالم، پیغمبر را ستایش می‌کنند، تمام فرشته‌ها او را ستایش می‌کنند، تمام نشئه‌ی طبیعت؛ جمادات، حیوانات، نباتات همه از دم، او را ستایش می‌کنند، خدای رب العالمین، او را ستایش می‌کند، از بس که ستایش شده، ستایش شده، ستایش شده؛ آقا! سه تا اسم رسمی دارد؛ احمدش ستایش است، محمدش (صلی الله علیه و آله و سلم) ستایش است محمودش ستایش است. نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها بر نامه‌ها ۹ ببینید دفتر دل آقا را! فرمودند::وقتی که به آسمان‌ها می‌روید او را به اسم احمد صدا می‌زنند، وقتی به نشئه‌ی زمین می‌آیی، این‌جا که از مادر متولد می‌شود، نطفه منعقد می‌شود، از مادر به دنیا آمده، تا شصت و سه سالگی از این نشئه رخت بربندد، این شصت و سه سال، اسمش را محمد گذاشته‌اند (صلی الله علیه و آله و سلم). از این نشئه که رفت، من و شما هم ان‌شاءالله که از این‌جا رفتیم به ماوراء طبیعت در سیر صعودی، دیگر از آن به بعد اسمش محمود است. آسمانی‌ها می‌خواهند صلوات بفرستند می‌گویند: اللهم صل علی احمد و آل احمد. تمام ماورای عالم طبیعت در قوس نزول، همه دارند پیغمبر را ستایش می‌کنند اما با اسم احمد ستایش می‌کنند. من و شما که در نشئه‌ی طبیعت‌ایم اینجاییم، در روی کره‌ی زمین‌ایم، در این آسمان ظاهری (فرض) باشیم، در کرات باشیم، تمام این‌ها می‌شود عالم خاکی. من و شما، تمام انسان‌های این‌جا، همه‌ی نباتات، همه‌ی جمادات، همه‌ی حیوانات، خاتم انبیا را به اسم شریف محمد حمدش می‌کنیم؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد. وقتی ان‌شاءالله از این نشئه که رخت بر‌بستیم و به عالم عروجی در سیر صعودی، حالا بالا رفتیم، از آن به بعد تون صلوات ما عوض می‌شود؛ اللهم صل علی محمودٍ و آل محمود. این است که فرمود اگر مقام محمود می‌خواهید، و من الیل فتهجد به نافلة لک به سوی تهجد برو، مقام محمودت را می‌یابی. نامه ها برنامه ها ۹ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_671561043452887322.mp3
6.43M
نامه ها برنامه ها ۱۰ نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۰ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، ثم الصلاه و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی‌القاسم مُحَمَّدٍ(ص) و علی آله الطيبين الطاهرین اَلسَّلامُ علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمه الله و برکاته ان‌شاءالله عزاداری‌های همه‌ی عزیزان، همه‌ی عزاداران اباعبدالله در این ایام به‌خصوص از دیروز و دیشب و امروز، مورد رضایت حضرت سیدالشهدا و فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیهما و انبیا و ائمه قرار بگیرد، ان‌شاءالله. از جنبه‌ی برنامه‌ی جلسه‌ی حالت درس و بحثی که محضر عزیزان داشتیم، دیگر جلسه‌ی امروز ما آخرین برنامه است، تا ان‌شاءالله زودتر به اتمام برسانیم، هم آقایان بزرگوار طایفه‌ی ایرایی باید آماده شوند برای شام غریبان و هم ما به اردوگاه برگردیم که برنامه‌ی شام غریبان داریم. ما تشکر می‌کنیم از همه‌ی آقایان، مهمانان گرامی، عزیزانی که از شهرهای مختلف دور و نزدیکِ کشور، بیش از ۱۸ استان، عزیزانی مشتاقان، برای تحصیل معارف، حقایق دینی که در کتاب‌های شریف حضرت آقا مشغول درس و بحث هستند، مشغول تعلیم و تحقیق‌اند، از راه‌های دور تشریف فرما شدید، که از امروز صبح تا الان هم، یک تعداد زیادی از عزیزان برای شهرهای‌شان عازم شدند، تشریف بردند، از همه تشکر می‌کنیم. خداوند را به دوری راه شما عزیزان که دل داده‌اید به یک ولی خدا، به یک انسان کامل، به یک انسان دل‌داده‌ی به‌حق الهی، که خداوند به شما این توفیق را عطا فرمود که او را بشناسید و در مسیر تکاملی او ان‌شاءالله به حرکت در بیایید، ما به این دل شما و به این زحمات‌تان، به این راه دور شما، در پیشگاه الهی توسل می‌جوییم و ان‌شاءالله به پشت شما ما هم از محضر مبارک آقا بهره‌مند می‌شویم. و ان‌شاءالله همگان، ما و شما در خدمت این انسان الهی عرشی در محضر سیدالشهدا، حضرت بقیة الله، ائمه‌ی اطهار ان‌شاءالله بهره‌مند باشیم و خداوند ما را به توسط این عزیز و این نور چشم، با حضرت بقیة الله محشور بفرماید. از آقایان شریف طایفه‌ی ایرایی هم که زحمت کشیدید، عزیزان! به خصوص آقایان هیأت امنا پارسال خیلی محبت فرمودند عزیزان، که حتما ما جلسه‌ای در خدمت عزیزان حسینیه‌ی ایرایی داشته باشیم، منتها شب‌ها برنامه‌ی ساری بود و عصرها آموزش و پرورش آمل، و صبح‌ها منزل یکی از آقایان بزرگوار، دیگر توفیق تشرف حسینیه را نمی‌توانستم داشته باشم. امسال با این‌که از دو سه ماه برنامه‌ریزی شد که تهران تشرف داشته باشیم ناگهانی دست تقدیر رقم زد و ورق برگشت و باز به سوی آمل آمدیم و چه کار خوبی هم کردیم، و عزیزان و سروران و مهمانان گران‌قدر همه به شهر آقا آمدند و توفیق پیدا کردیم که در حسینیه‌ی منسوب به حضرت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم تشرف داشته باشیم. که الحمدللّه جلسات خوش و یادگاری را این‌جا گذراندیم. من یک مطلبی را به محضر آقایان طایفه‌ی ایرایی عرض کنم؛ به شما عرض می‌کنم که خداوند این وجود مبارکی را که در بین طایفه‌ی شما برانگیخته و آن هم به‌خصوص؛ روستای ایرا، باید بر خودش ببالد و خنده‌اش از هفت آسمانِ هفت اقلیم و هشت اقلیمِ عالم بگذرد که آقا را خداوند در آن‌جا به دنیا آورده است. نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۰ چون اصلا مسقط الراس هنگام تولد وجود مبارک آقا در روستای ایرای لاریجان بود، حالا آقایان ایرایی‌ها این افتخار را خداوند نصیب آن‌ها کرد، اسم ایرای‌تان می‌ماند نام این روستا در تاریخ، آوازه‌ی شهرها و کشورها می‌شود، همان‌طوری که آقا در دیوان‌شان فرموده‌اند که: خرامان بگذرد از خطه‌ی ایران غزل‌هایم چه‌طور الان حافظ معروف است در غزلیات، سعدی معروف است، باباطاهر عریان در سوخت و سوز معروف است، آقا هم در این بیت فرموده‌اند لطف بفرمایید غزل "آهسته آهسته" را اگر دارید بگیرید صفحه‌ی ۱۳۹ دیوان: خرامان بگذرد از خطه‌ی ایران غزل‌هایم خرامان، از روی ناز و از روی وقار راه رفتن است. چه‌طور علما را می‌بینید وقتی راه می‌روند آهسته آهسته، سلانه سلانه هم‌چین راه رفتن‌شان با وقار است، تن‌شان آرام دارد، هم‌چین تند و تند نیستند تند راه رفتن را نمی‌گویند خرامان هم‌چین باوقار، وقتی راه می‌رود، گام به گام. این را لغت می‌گوید؛ خرامان، راه رفتن از روی ناز از روی وقار. خرامان بگذرد از خطه‌ی ایران غزل‌هایم غزل‌های من از خط‌های ایران، از مرز ایران می‌گذرد اما خیلی با ناز باوقار! به هند و سند کشد محمل ولی آهسته آهسته این غزل را آقا کی فرمودند؟ سال ۱۳۴۳ (سال) ۵۳ ده سال، ۶۳ بیست سال، ۷۳ سی سال، الان حدود ۳۷ سال (می‌گذرد)، کی فرمودند؟ غزل‌های من از مرزهای ایران می‌گذرد اما خرامان، هم‌چین با‌وقار هم‌چین آدمی نیستیم که عجله داشته باشیم تند و تند حرف‌های ما برود پخش بشود! عیبی ندارد، بعضی از کتاب‌های آقا بعد از ۴۰ سال چاپ می‌شود، مثلاً این کتاب ۴۰ سال دست‌شان است! حالا چه عجله‌ای است، امروز چاپ کنیم یا فردا؟ سال بعد، ۱۰ سال بعد، ۲۰ سال بعد. الان این کتاب "گشتی در حرکت" بعد از ۴۰ سال چاپ شده و کتاب‌های دیگر آقا. که می‌گذرد، حالا تا کجاها می‌رود؟ به هند و سند کشد محمل ولی آهسته آهسته الان تا این روزش که ما در خدمت شما هستیم، الان ۲۱ دی سال ۱۳۴۳ از حدود ۳۷ سال از دی تا حالا چند ماه می‌گذرد؟ الان عید هستیم دیگر، حدود ۳ ماه، ۳۷ سال و ۳ ماه تا این‌جا الان گذشته حالا تا ببینی چه غوغا شده! این یک فرمایش. در یک غزل دیگری هم دارند که در دیوان چاپ نشده: جلوه کند نگار من تازه به تازه نو به نو تا می‌رسد به آخر غزل؛ محضر اوستاد من (علامه‌ی شعرانی) رشته به رشته فن به فن علوم من شعار من (هم‌چو تعبیر که علوم من شعار من ) تازه به تازه نو به نو دشمن بی‌خرد بَرَد گونه به گونه پی به پی سنگ‌دلی به کار من تازه به تازه نو به نو (آن دشمن هم دست بردار نیست این غزل آدم را بیچاره می‌کند) دشمن بی‌خرد بَرَد گونه به گونه پی به پی (به انحاء گوناگون دشمنی می‌کند، به انحاء مختلف پی به پی همین‌طور پشت سر هم سنگ‌دلی به کار می‌برد، اما چه بخواهد این دشمن چه نخواهد) حُسن حَسن فروزد از سینه به سینه دل به دل همین‌طور جان به جان می‌رود شهر به شهر می‌رود، استان به استان می‌رود وگرنه چه وجهی دارد؟ من بچه طلبه مثل من هزاران نفر عزیزان هستند بالاتر از بنده هستند ما کی هستیم من سگ در خانه آقا هم نمی‌شوم که مثلاً حالا این عزیزان برای بنده به راه بیفتند بیایند، کی هستیم ما؟ حسن حسن فروزد از سینه به سینه دل به دل این نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۰ #قسمت۲ چون اصلا مسقط الراس هنگام تولد وجود مبارک آقا در روستای ایرای لاریجان
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۰ این هم اگر خیال بکنیم ما داریم پُزش را می‌دهیم مال ما باشد، نه. این‌اش هم؛ ز نور هشت و چهار من تازه با تازه نو به نو هشت و چهار می‌شود چه‌قدر؟ دوازده تا، این هم از نور این دوازده تن امام است به من رسیده، که خودشان در دیوان هم دارند: الهی! ما خواستیم که پنهان باشیم، بالاخره رسوای‌مان کردی! حالا بر این رسوایی‌ات شکرت می‌کنیم (به این مضمون). باشد! ارباب وقتی می‌خواهد آدم رسوا بشود، خب رسوا بشود! ما که دل‌مان نمی‌خواست بیایم معروف بشویم. شاید الان از طایفه بپرسید که مثلا آقاجان باشما خیلی خوش‌رفتاری‌های ظاهری (خیلی) کرده‌اند یا نه؟ شاید یک کسی می‌خواهداین‌قدر نازهایی بکشد، بخواهد طایفه را با خودش داشته باشد، شهر را با خودش داشته باشد، استان‌اش را ، کشورش را جهان را، که مثلا ما هی خوش‌رویی کنیم، بی‌خود به یک نفر هی سلام کنیم: چاکریم مخلص‌ایم، که دنبال ما باشند طرف‌دار، اتفاقا آقا یک حالی دارند؛ وقتی تند بشوند جلال او جلوه بکند عرش خدا می‌لرزد. همیشه هم الآن بنده گه‌گاهی از طایفه‌ام می‌شنوم که دائما آقا با این ها جلال دارد. چرا؟ (یکی از آقایان از طایفه) نه این‌که آقا از شما می‌خواهد ناراحتی کند، آقا می‌خواهد به خداوند بگوید: آقا! ما نمی‌خواهیم خیلی هی سلام سلام (بکنند) که حتما دور من جمع بشوند، من فقط می‌خواهم از من دور شوند، که یک کسی نگوید: آقا! آقای حسن زاده خوب دارد جمع می‌کند! نه خیر! اتفاقا آقا اصلا رودربایستی هم ندارند! نوعا جلالی هستند! اما جلال‌شان آمیخته به جمال است! نوعا به عزیزان به سروران از راه تشر‌ها تندی‌ها از این راه فیض می‌دهند! ای خوشا آن کسانی که بفهمند چرا آقا تندی می‌کند! بنده که چندین باری تشر خوردم و الآن مورد ناز هستم، اوقات‌ام الآن تلخ است. می‌گویم: آدم یک کاری بکند از آقاجان یک تشر بخورد! تشرهای آقا خیلی کار می‌رسد! یکی از چیزهایی که الحمدلله طایفه‌ی آقا بهره دارند، این است که دائما از تشر آقا بهرمندند! این دلیل بر این است که پدر همیشه می‌خواهد بچه‌هایش را تشر بزند، ناز که می‌کند بکند، ناز هم می‌کند، اما نوعا پدر است دیگر! می‌ببینید یک مهمان آمده آدم بچه را تشر می‌زند: پسر خوب بنشین! حواست را جمع کن! این‌طور چرا می‌کنی؟! الآن فعلا برو بیرون مهمان آمده! خوشا به حال آن فرزندانی که از پدرشان تشر می‌شنوند! الحمدلله طایفه‌ی ایرایی از این نعمت آقا بهره‌مند بودند؛ که آقا فقط نازشان نمی‌کند بلکه مثل پدر دل‌سوز گاهی یک دادشان هم می‌زند، و این دادِ آقا برای شما در ملکوت عالم چه کاری می‌رسد؟ شما خبر ندارید! به شما عرض می‌کنم: خبر ندارید نمی‌دانید، که آقا برای شما چه کاری می‌رسد؟! من این را نباید بگویم، ولی می‌دانم که (با آن اصل) فرمودند که؛ (حدیث شریف داریم: آن قضیه‌ی فرزند و کودک در یکی از جنگ‌ها؛ گویا جنگ احد بود مثل این‌که چون مکه در تابستان جنگ شده، مکه این‌جا از بس که هوا گرم می‌شود سنگ‌ها داغ می‌شود. نمی‌شود تابستان، هوا گرم است، در هوای گرم نمی‌شود آن‌جا این کفش‌هایی که من و تو می‌پوشیم، آن‌جا نمی‌‌شود پوشید، پا را می‌پزد! باید مثلا گیوه باشد، از این کتانی‌ها باشد، پارچه‌ای باشد. جناب رسول الله با اصحاب داشتند می‌رفتند جنگ، بعضی از خانم‌ها گفتند: آقاجان! ما‌ می‌آییم آن عقبه‌ی جبهه‌ی شما می‌نشینیم برای شما غذا می‌پزیم (تدارکات شما). بچه را با خودش آورده، بچه را با خودش آورده، ظهر بود، وسط ظهر، بعد از ظهر، کی؟ هوا داغ! مادر بی‌چاره حالا صبح تا ظهر چه‌قدر غذا می‌پخت، دیگ، چه، چه‌کار کنیم رزمنده‌ها غذا بخورند! چه‌قدر سرش گرم بود، خسته شده چه؟! ناخود آگاه از بچه غافل شده، بچه از چادر در رفته، روی سنگ‌ها پایش سوخت و جیغ کشید! تا جیغ کشید جناب رسول الله، اصحاب هم، در چادر مخصوص آقایان بودند، دیدند بچه از دور جیغ می‌کشد، مادر دوید آمد بیرون و روی سنگ‌ها خودش دارد می‌سوزد، بچه را گذاشته روی سینه‌اش دارد ناز می‌کند! جناب رسول الله رو کرد به اصحاب فرمود: ببینید، عاطفه مادر را ببینید! خودش دارد می‌سوزد روی سنگ حواس‌اش نیست اما نمی‌گذارد بچه‌اش بسوزد! بعد فرمود: ببینید این عاطفه‌ را این محبت را این دل‌سوزی را! خداوند رحمت او صد درجه دارد؛ یک درجه‌اش را در دنیا در این کره‌ی طبیعت پهن کرده که از آن یک‌صدم؛ اِی یک چیزکی به این مادر رسیده، این‌قدر دلسوز است! نود و نه تایش را دارد برای قیامت‌اش! نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها بر نامه‌ها ۱۰ من به شما آقایان ایرایی‌ها بگویم: اگر شما بدانید که آقا چه‌طور دل‌سوز شما هست و چگونه شما را قیامت نجات می‌دهد شاید شما اصلا بگویید این آقایی که ما داریم دست به هر گناهی بخواهیم بزنیم، بزنیم؛ ایشان ما را نجات می‌دهد! اما حواس‌تان جمع باشد که هرچه رحمت بیشتر است، شما هم در پیش‌گاه رحمت الهی شرمندگی داشته باشید! و لذا امام سجاد ببینید ما را در کدام مکتب می‌پرورانند؟! آن‌جا پیغمبر می‌گوید که خدا رحمت‌اش صد جزء دارد؛ یک جزءاش این است، نود ونه تای آن مال قیامت نیست؟! برای این‌که مبادا خدای ناکرده ما بگوییم که حالا که این‌طور شده هرچه دل‌تان می‌خواهد گناه بکنید! (آقا) این خدای دل‌سوز کار را درست می‌کند! امام سجاد می‌گوید: نه! یک روی صفحه را می‌خوانید روی دیگر صفحه را هم بخوانید! حالا دعا می‌کند؛ خدایا! اگر من به ازای یک گناهم جزا و عقاب و عذاب تمام گناهان را بکشم، کم است! من در پیشگاه توی خدای به این عظمت چه حقی داشتم گناه بکنم؟! و لذا به نظر من الان روی کره زمین، باری که روی دوش طایفه‌ی ایرایی هست، روی دوش هیچ طایفه‌ای نیست! برای این‌که آقایی که شما دارید هیچ‌کس روی کره زمین ندارد! مسئولیت‌تان زیاد است! تابستان دارد نزدیک می‌شود! الان اصحاب ابی عبدالله را ببینید دیشب شب عاشورا اصحاب نشسته‌اند در خیمه جلسه گرفته‌اند؛ گفتند: آقا! فرمود: بله برای ما بد است که فردا بنی هاشم، اهل بیت پیغمبر، اولاد علی، اولاد عقیل، اولاد مسلم این‌ها فردا بروند شهید بشوند، بعد ما بایستیم آخرسر برویم شهید بشویم! این برای ما ننگ است! فردای تاریخ نمی‌گویند: این‌ها چه اصحابی بودند؟! شما چه طور می‌گویید پیغمبردوست هستید؟ حال این‌که ایستادید حسین و اصحاب‌اش را اولادش را کشته دیدید، بعد خودتان رفتید شهید شدید! این از وجدان ما دور است، ما باید خودمان را فدای بنی‌هاشم کنیم. البته از آن طرف عباس بن علی؛ این قهرمان هم بنی هاشم را جمع کرد گفت: آقایان! علی اکبر! قاسم! عزیزان! سروران! عثمان! (این‌ها فرزندان امیرالمومنین بودند) جناب فضل! و دیگران و دیگران! شما فردا طرح‌تان چیست؟ چه‌کار می‌خواهید بکنید؟ (ظاهراً) الان یک امشب را قول گرفته‌ایم فردا صبح دشمن حمله را شروع می‌کند، شما چه‌کار می‌خواهید بکنید؟ برگشتند گفتند: آقا حسین بن علی آقای ماست، این برای ما بد است که ما فردا زنده باشیم و بچه‌های مردم را ببریم پیش آقای خودمان قربانی کنیم، مردم کشته شوند آقای ما را حفظ کنند؟ این برای ما بد است! عباس تا فرمود که این برای من بد است و من فردا تا خون در بدن دارم نمی‌گذارم غیر بنی هاشم به میدان برود، این برای من بد است که برادر من را دیگران بیایند کشته بشوند که او را حفظ کنند و من این‌جا سالم باشم و ببینم آخر سر اگر وقت شد من شهید بشوم؟! این زشت است! من این کار را نمی‌کنم. تمام (اصحاب همه) بنی هاشم شمشیر بلند کردند؛ اباالفضل! ما همه با تو هم‌دست‌ایم! منتها بالاخره غیر بنی هاشم امروز پیروز شدند؛ صبح که شد حبیب و زهیر و بریر، دیشب آمدند درِ خیمه‌ی آقا: فردا به هیچ وجه نمی‌گذاریم؛ برای ما ننگ است! باید این‌طور بشویم. تابستان در پیش است؛ عزیزانِ آقایانِ ایرایی! یا آقا باید از ایرا برود برود. ما یک راه داریم؛ آقاجان! ما آقای خودمان را می‌خواهیم. آقایان ایرایی‌ها! بنده به عنوان یک سگ، آقای خودم را می‌خواهم. و این‌هایی که از این همه راه‌ها الان آمده‌اند و خیلی‌ها می‌آیند، این‌ها در کشور آقا! آقا! همه دل درد داریم، دنبال طبیب می‌گردیم، برادر! در این نامه‌ها بر نامه‌ها، هی آقا می‌گوید: طبیب، هی می‌فرماید: طبیب، طبیب. آقا! ما تو را طبیب گیر آورده‌ایم. نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_671561043452887334.mp3
6.29M
نامه ها برنامه ها ۱۱ نامه ها برنامه ها ۱۱ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ اَعوذ باللّه مِن الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، ثُم الصلاه و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی‌القاسم مُحَمَّدٍ(ص) و علی اهل بیته الطيبين الطاهرین المعصومین به امر مبارک حضرت جناب آقای دین‌پرور حفظه‌الله که در این محفل نورانی شما عزیزان روزه‌دار، بیشتر نکات اخلاقی مطرح بشود، به ذهن‌مان آمد که عزیزان را با یکی از کتاب‌های انسان‌ساز، که از قلم و زبان و جان انسان عرشی _ قرآنی (کسی که خودش را در مسیر پیغمبر و آل پیغمبر و قرآن کریم، درست ساخته است) تنزیه فرمود به نام کتاب نامه‌ها بر نامه‌ها از حضرت استادمان، علامه حسن‌زاده‌ی آملی روحی فداه، که در حقیقت بیان و تفسیر و شرح آیات و روایاتِ قرآن و اهل بیت علیهم السلام است. از قدما یکی از سیره‌های به جاماندنی که به ارث رسیده است، این است که بزرگوارانی مثل علامه‌ی حلّی‌ها، خواجه‌ی طوسی‌ها، شیخ مفید، همین‌جور تا در اعصار بعدی، بزرگانی باز این سیره را ادامه داده‌اند که از محضر مبارک‌شان، کسانی که طالب معارف و حقایق بودند نامه می‌نوشتند و از نامه، از محضرشان برنامه‌هایی را استدعا می‌کردند. سرّ نامه‌نویسی، یا جهت اطلاع از احوال متعارف جسمی شخص است به دیگران، یا سرّ نامه برمی‌گردد به این‌که انسان خودش را از جنبه‌ی روحی به دیگری عرضه کند و از محضر بزرگوار، استاد، معلم، مربی برنامه‌ای را تقاضا کند که بر اساس آن برنامه خودش را بسازد. در بین عموم مردم، نامه دادن‌ها به همان اطلاع از سلامت جسمی و ظاهری مطرح است. ولی برای کسانی که در مسیر سیر انسانی قرار می‌گیرند، نامه دادن‌شان مربوط به این است که برنامه بخواهند و از برنامه‌ها خودشان را در مسیر انسانیت درست بسازند. شاگردهای مرحوم ملا حسینقلی همدانی رحمت‌الله علیه به محضر او نامه می‌نوشتند و از محضر او استدعای برنامه‌ها می‌فرمودند، شاگردان اساتید دیگر، مثل علامه طباطبایی و استاد بزرگوارشان مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی، این‌ها جزو سیره‌های سَلَف صالح بودند که الحمدللّه در زمان ما هم این سیره کم و زیاد، هم‌چنان باقی است. یکی از کتاب‌هایی که حضرت استادمان نوشته‌اند، به نام کتاب نامه‌ها بر نامه‌هاست. عنوان این کتاب نامه‌هایی است که ایشان نوشته‌اند بر نامه‌هایی که به ایشان داده شد. یکی از معانی عنوان این کتاب این است که ما هم بر نامه‌هایی که برای ما فرستادند، نامه‌هایی را برای این آقایان فرستادیم و لذا این کتاب‌، آن نامه‌هایی است که برای ما فرستاده‌اند. معنای دیگر عنوان این کتاب این است که این کتاب، مجموعه‌ی یک سری نامه‌هایی هست که برای این آقایان نوشتیم که این نامه‌ها همه‌اش برنامه هست، همه‌اش دستور العمل است. و لذا دو جور می‌شود عنوان این کتاب را تفسیر کرد. اما آن‌چه که مهم‌ترین تفسیرش است همین است که وقتی این کتاب را باز می‌کنید می‌فرماید این نامه‌ای است به دوست عزیزی، نامه‌ای است به رفیق ارجمندی، که در این نامه، برنامه‌هایی برای آن شخص داده شد؛ به وفق استعداد آن کسانی که این نامه‌ها را دریافت می‌فرمودند، برنامه‌هایی را برای ایشان ترسیم فرمودند که این برنامه‌ها همه از متن آیات و روایات استخراج شد. نامه ها برنامه ها ۱۱ نامه ها برنامه ها ۱۱ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ ما چون مقداری در مورد اوایل این کتاب حرف هایی برای عزیزان زده‌ایم، من همین‌جور گزیده‌هایی را از گوشه‌های این کتاب انتخاب می‌کنم، به عرض مبارک‌تان عرایضی تقدیم می‌داریم که رنگ و بوی مسائل اخلاقی هم پیدا کند. مثلاً یکی از جمله‌های‌شان که به صورت یک برنامه است، اگر کسی بخواهد در مسیر انسان سازی قرار بگیرد باید یک کاری بکند که بالاخره در متن اجتماع هست، دارای خانواده و زندگی است، این‌ها [این امور] هم باید بگردد. سیره.ی اهل بیت علیهم السلام را می‌بینیم که همیشه در متن اجتماع بوده‌اند، با مردم بوده‌اند در تمام شئون مردم. البته آن‌ها این مسئولیت را بر عهده داشتند برای این‌که امام مردم بودند، امام باید همیشه در متن مردم باشد، مثل این‌که امام جماعت نمی‌تواند خصوصی در منزل خودش موقع اذان ظهر که شد نماز را همان جا بخواند، بعد به مأمومین‌اش در مسجد اعلام کند که من که دارم در منزل نماز می‌خوانم شما هم در مسجد صف را ببندید از همان جا من را نگاه کنید نماز بخوانید! این راه ندارد. امام آن کسی است که جلوی مأموم باید طوری قرار بگیرد که نه در بین مأموم در عرض آنها باشد؛ برای اینکه اگر سعه‌ی علمی او، سعه‌ی وجودی و معنوی او به اندازه‌ی خود مردم باشد که دیگر او امام مردم نیست! او می‌شود جزء مردم. نباید از مردم هم این‌قدر دور باشد که مردم او را نبینند، و لذا برای همین صف نماز جماعت را از جنبه‌ی ظاهری هم که ترسیم می‌کنیم، امام را در جلوی همه‌ی صف‌ها قرار می‌دهیم بعد مجموعه‌ی صف‌ها به دنبال امام باید بلند شوند برخيزند تکبیر بگویند ذکر بگویند؛ نه حق دارند جلو بیفتند نه خیلی هم حق دارند از امام جماعت عقب بیفتند. حق ندارد جلو بیفتد؛ برای این‌که او امام است این مأموم است مأموم حق ندارد که جلوتر از امام ذکر بگوید، زودتر از او رکوع برود، زودتر از او برخیزد. حق هم ندارد خیلی عقب بیفتد؛ امام دارد رکوع را می‌گوید نزدیک است سر بردارد آقا هنوز ایستاده، تازه می‌خواهد رکوع کند! این‌جور هم حق ندارد. یکی از لوازم نماز جماعت این است که مأموم تابع امام باشد، تابع به اندازه‌ای که هر ذکری را که امام به محض این‌که ذکر را شروع کرده او پشت سر آقا است، به محض این‌که امام جماعت رکوع رفت ایشان هم بلافاصله بعد از آقا برود، دیگر برای خودش یک دکان جدا باز نکند؛ آقا ایستاده ایشان هنوز در رکوع است، آقا دارد سجده می‌رود ایشان تازه می‌خواهد از رکوع سر بردارد! این تابع امام جماعت بودن نیست. تابع امام جماعت این است که در مطلق شئون به دنبال او باش، جلو نیفت عرض او هم شروع نکن به محض این‌که او گفت: سبحان ربی العظیم دیگر شما درجا شروع کن [بگو] سبحان ربی العظیم! دیگر وقف نداری. به دنبال او باش، مطلقا تابع محض امام باش! به این می‌گویند امام. آن‌ها حالا چون مقام امامت را داشتند خدای متعال این مقام امامت مطلقه را که یک مقام تک مقامی است در هر عصری، ولو در زمان پیغمبر اکرم هم جناب رسول الله بود هم امیرالمومنین بود هم امام حسن بود هم امام حسین؛ اما تا موقعی که جناب رسول الله هست علی دیگر امام نیست، علی مأموم این امام است. دو فرزند او هم بعدها ولو امام می‌شوند، اما فعلاً امام نیستند تابع رسول الله‌ هستند. در زمان جناب امیرالمؤمنین اگر سه چهار امام جمع شدند، باز هم امامت مطلق مربوط به امیرالمؤمنین است؛ آن‌ها همه مأموم‌اند. چون در امامت بودند ما هم بنای‌مان این است که در مسیر امامت قدم برداریم. یکی از نکاتی که در مورد اهل بیت علیهم السلام است این است که ما را دعوت به مقام‌شان فرمودند، این هم به تبعیت از قرآن کریم؛ که قرآن فرمود که؛ کسانی که متقین هستند و کسانی که اهل همت‌اند از پیشگاه الهی استدعا می‌کنند: و اجَعَلنَا لِلمُتَّقینَ اِمَامَا نه تنها اهل بیت امام‌اند، امامت‌شان اگرچه امامت اطلاقی است در هر عصری که یکی بیش نیست، امامت اطلاقی در هر عصری یکی بیشتر نداریم. درست است ما در زمان خودمان حضرت مام را هم می‌گفتیم امام، اما امامت مطلقه نیست. آن امام علی الاطلاق، خاتم الاولیای علی الاطلاق حضرت مهدی فاطمه است (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این امامت در هیچ عصری، دو برنمی‌دارد. حالا آن‌که تازه امام حسین بود، امام حسن بود در زمان پدرشان امام امیرالمؤمنین امام نبودند، امام علی الاطلاق نبودند. نامه ها برنامه ها ۱۱ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۲ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی ما چون مقداری در م
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ امامت در هر عصری یکی بیشتر نیست، یک فرد بیشتر مصداق نمی‌تواند داشته باشد. لحظه‌ی ارتحال امام قبلی می‌بینید که امامت امام بعدی شروع می‌شود. (حالا این بحث دارد طول می‌کشد و بی‌مناسبت هم با بحث کتاب نیست) در زمان امام زین‌العابدین (علیه‌ الصلوة و السلام) جناب محمد حنفیه زنده بودند بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه). محمد حنفیه هم یک جایگاه عجیبی در بین مردم عرب آن روز داشت، مضاف به این‌که شجاعت‌های ایشان در جنگ جمل، نهروان، صفین زبان‌زد خاص و عالم شد. درست است که در این جنگ‌ها مالک اشتر هم می‌رزمید، اما نوعا پرچم اصلی جنگ را امام امیرالمؤمنین به دست جناب محمد حنفیه فرزند خودشان می‌دادند. شجاعت‌هایی که محمد حنفیه در این جنگ‌ها به ظهور رساند، باعث شد که در بین عرب و عجم معروف شد. علاوه از این‌که جناب رسول الله راجع به تولد محمد حنفیه هم از قبل اطلاع فرمود. که اتفاقا راجع به محمد حنفیه هست که حضرت فرمود که ای علی فرزندی از تو دنیا می‌آید که، اسم او را اسم من بگذار بنام محمد (صلی الله علیه و اله و سلم )حتی کنیه‌اش را هم به کنیه من بگذار (ابوالقاسم) که دیگر بعد از من هیچ‌کس به این اسم و کنیه نیست جز دوازدهمین فرزند من نام بقیه‌الله؛ آن یکی چرا! او هم اسم‌اش به اسم پیغمبر است، منتها تا زمانی که ظهور نفرمود، روایات ما فرمودند؛ لازم است اسم او را اگر بخواهید ببرید اسم اصلی او را، ترکیبی نبرید به صورت تجزیه ببرید؛ م ح م د ابن العسکری. منتها حالا چون که ما اسم ترکیبی‌اش را بنا نیست ببریم (چون اسم ترکیبی جناب رسول الله محمد است صلی الله علیه وآله) اسم جناب امام زمان هم همین اسم مبارک شریف است، منتها به صورت تجزیه باید نام ببریم؛ م ح م د ابن العسکری، به صورت تجزیه است. چه عجیب که حضرت در آن روایت نقل شده (محدث قمی هم نقل کرد که) به امام امیرالمؤمنین فرمود: فقط این فرزند تو به نام محمد حنفیه (ایشان حالا بعدها به خاطر ناحیه مادری‌اش لقب حنفیه را هم گرفت) اسم‌اش محمد است لقب‌اش ابوالقاسم است (این را دارد). بعد از امام حسین علیه الصلوة و السلام که شهید شد، محمد حنفیه؛ که البته بعضی‌ها این را توجیه هم کرده‌اند، گفته‌اند: شأن محمد حنفیه اجلّ از این است که: از پیغمبر تصریح امامت امام زین‌العابدین را شنیده، از امام امیر‌المؤمنین پدرش به صراحت شنید که بعد از امام حسین ، امام زین‌العابدین امام است، از امام حسین هم شنیده از امام حسن هم شنیده، اما با این‌حال باز بیاید لو بدهد! اما گفته‌اند که، آمد محضر امام زین‌العابدین عرض کرد که ما عموی شماییم، پسر علی‌ بن‌ ابی‌طالب هستیم، اگر اجازه بفرمایید امامت را ما بر عهده بگیریم. که این را توجیه کرده‌اند گفته‌اند: مراد محمد بن حنفیه این بود که می‌خواست برای دیگران کاری کند که واقعیت روشن بشود وگرنه برای خودش واقعیت روشن بود. که امام زین العابدین به ایشان فرمودند که عموجان! شما دیگر برای امامت هوس نورزید! این یک مقامی است که شما شایستگی این مقام را ندارید. حالا درست است که پیغمبر راجع به تو تعریف‌هایی کرده، درست است که شجاعت‌های تو در آن جنگ‌های صدر زمان پدر من زبانزد خاص و عام است، اما امامت، چیز دیگری‌ است. بعد به ایشان فرمود: عموجان حالا که این است با هم‌دیگر (این کار در مکه رخ داد) گفت: با هم‌دیگر می‌رویم پیش حجرالاسود، شما اول او را خطاب کن که راجع به امام بعد از حسین‌ بن علی به حرف در بیاید، من هم خطاب می‌کنم. که هر دو بزرگوار به حجر‌الاسود رفتند. اول، جناب محمد حنفیه اعلام کرد، از حجرالاسود خواست که امام بعد از حسین بن علی را معرفی کند، دید حجرالاسود به صدا در نمی‌آید! این است که حضرت به او فرمود: عموجان! این که گفتم لیاقت امامت چیز دیگری است، دیدید که حجر‌ حرف نزد؟ حالا من او را سوال می‌کنم ببین چطور حرف می‌زند! از حجر سوال کرد به حق آن خدایی که چه چه چه، بگو که آیا بعد از حسین بن علی چه کسی امام است؟ حجرالاسود به حرف درآمد. این سخن در بین همه‌ی مردم پخش شد و امامت امام زین العابدین( سلام الله علیه) تثبیت شد. گرچه یک عده‌ای با دیدن این همه معجرات و کرامات باز هم متأسفانه بعد از حسین‌ بن علی، محمد حنفیه را امام می‌دانند؛ که این‌ها الآن گروهی هستند که هنوز هم متاسفانه از این گروه نسل‌شان در گوشه و کنار جهان باقی مانده، این‌ها کسانی هستند که امامت را تا محمدبن حنفیه می‌دانند. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۳ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی امامت در هر عصری
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ یعنی امام اول علی، امام دوم امام حسن، امام سوم حسین بن علی، امام چهارم محمد حنفیه. بعد می‌گویند که؛ محمد حنفیه هم رفت در کوه رَضوا غایب شد و الان ما منتظر امام زمان هستیم به نام محمد حنفیه، هنوز این‌ها این را قائل‌اند. این است‌که امامت یک هم‌چین جایگاهی است، اگرچه این‌ها چون امام بودند جایگاه امامت این است که باید دائماً امام در بین مردم باشد (همیشه) و مردم باید امام را ببینند. برای همین است که یکی از لطایفی که وقتی مأمون دعوت می‌کند از امام رضا سلام الله علیه، امام رضا از مدینه راه افتاد به خراسان، چون در حقیقت امام حقیقی، اوست. مأمون کاذبانه خودش را به عنوان خلافت در بین مردم معرفی کرد. امام رضا سلام الله علیه باید به عنوان امام حقیقی مردم در بین مردم خراسان هم حاضر بشود. او را مدینه‌ای‌ها دیده‌اند اما اهل خراسان که امام‌شان را هنوز ندیده‌اند باید بیاید در بین مردم حاضر بشود. حالا علی الظاهر ولی‌عهدی مأمون هست که آن هم یک امر (به اصطلاح) از باب تقیه هست یا امور دیگر. اما بالاخره باید بیاید مردم آقا را ببینند، ببینند آقاشان چه‌جور آقایی است؟ این آقا چه جوری می‌خورد، چه جوری راه می‌رود، چه جوری حرف می‌زند، چه جوری اخلاق دارد؟ مردم باید آقاشان را ببینند تا به دنبال او باشند. این است که خدا لعنت کند معاویه و عمروعاص و امثال این‌ها را که نگذاشتند همه‌ی مردم آن روز امام امیرالمؤمنین را ببینند، فقط آقا را درگیر کردند به مسائل جمل، به مسائل نهروان، به مسائل صفین، که دیگر بعد از آن هم اختلافات داخلی بین صحابه‌ی امام امیرالمؤمنین رخ داد. اصحاب او را از هم متفرق کردند، سربازان او را متفرق ساختند، دشمن یک‌دیگر ساختند. و در نتیجه شمشیر کشیدند همین یاران جنگی علی بن ابی‌طالب بر روی علی و در حقیقت آمدند باز حضرت را در محراب مسجد کوفه از پای درآوردند، نگذاشتند مردم آقا را ببینند. درست است که امامت یک حالات خاصی است، اما چه جالب این است که ائمه‌ی اطهار علیهم السلام ما را به تمام مقام‌شان دعوت کرده‌اند، یعنی از هیچ مقامی برای ما، در مقام دعوت، چیزی را خصوصی قرار نداده‌اند که بگویند این یکی را نه. پیغمبر امیرالمؤمنین را به مقام‌اش دعوت کرد، اما به نبوت تشریعی نه. رسماً می‌گفت: "انه لا نبی بعدی". یعنی "لا نبی تشریعاََ بعدی". این‌جا دیگر جای شوخی نیست. این‌که به علی بن ابی‌طالب می‌گویند: تو در تمام امور با من باش، بعد به مردم هم می‌گویند بعد از من علی خلیفه‌ی من است، اما آن چیزی را که علی بن ابی‌طالب نباید در آن امر داخل شود رسماً اعلام می‌کند؛ می‌گوید که او بعد از من خلیفه‌ی من است "الّا انه لا نبی بعدی" اما بعد از من نبی تشریعی نیست، ولی نبوت انبائیه هست. اما اهل بیت علیهم السلام، ما را به تمام شئون‌شان دعوت کرده‌اند؛ یکی از شئونی که امروز حضرت بقیة الله ما را با خودش دعوت می‌کند، این است که می‌گوید بیایید غایب بشوید! چون یکی از مقاماتی که حضرت پیدا کرد، این است که به اسم اعظم غیبت رسید. چون غایبین در طول تاریخ فراوان داریم (شاید سال قبل هم به عرض محضر رساندیم تکراراً برای این‌که برای‌تان ملکه بشود باز هم عرض می‌کنم) غایب‌ها زیاد داریم؛ الان حضرت خضر هم غایب است، دیگران هم غایب‌اند، خیلی از اولیاء الله غایب‌اند. حضرت عیسای مسیح هم غیبت دارد او هم غایب است، اگر مسیحیت می‌گوید ما منتظر ظهور حضرت عیسای مسیح هستیم، اگر هم قائل باشند یک عده‌شان، که اکثرشان قائل‌اند که آن بزرگوار را کشته‌اند و به صلیب کشیده‌اند، ولی ما قائل به غیبت حضرت عیسای مسیح هستیم. اما آن‌که اسم اعظم غیبت است این است که این آفتاب که ظهور کرد تمام ستاره‌های غایبین همه افول می‌کنند. این‌ است‌ که اگر ابن عربی در فتوحات در یک جایی می‌گوید: حضرت عیسای مسیح هم غایب است ظهور می‌کند حرف، حرف درستی است. اما این معنایش این نیست که ابن عربی شیعه نیست، منتظر ظهور عیسای مسیح است پس معلوم است او شیعه نیست چون قائل به حضرت بقیة الله نیست! نه، معنایش این نیست، او در جای دیگر آن ظهور اسم اعظم غیبت بقیة الله را هم می‌گوید. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی یعنی امام اول علی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ ما غايبين خیلی زیاد داریم مثل حضرت عیسای مسیح، دیگران و دیگران، اما آن‌که اسم اعظم غیبت شد و آفتاب غیبت او تمام غایبان همه را افول داد، اسم اعظم غیبت م ح م د ابن العسکری سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف است، این آقا است! این آقا آن‌قدر در غیبت قوی شد! و لذا نه تنها ما را به مقامات انسانی خودش دعوت می‌کند که به من اقتدا کنید، حتی ما را به غیبت خودش هم دعوت می‌کند. ما آقا را دعوت به حضور می‌کنیم و ظهور ، آقا ما را دعوت به غیبت می‌کند، شما غایب بشوید! ما از آقا می‌خواهیم که تو ظاهر شو، آقا به عنوان امامی که الان درحال غیبت اسم اعظم است به ما می‌گوید: شما بیایید غایب شوید! ببینید در غیبت چه خبرهاست! خدایا که ندارم خبری کیست کو مرا خصر رهی تا که نماید سفری ما از آقا می‌خواهیم تو تنزل کن، آقا از ما می‌خواهد تو بالا بیا! چون غیبت بالا رفتن است. هر کسی یک مقام سنگینی دارد، می‌بينيد مقام سنگین او در بین جهال اجتماع غایب است. مردم چه می‌دانند که این آقا کیست؟! به ظاهر او را می‌بینند شاید پشت سرش نماز جماعت هم مي‌خوانند می‌دانند عالم هم هست، اما آن‌چه که این آقا دارد، مردم از این چه خبر دارند؟ همین الان حاضرانِ غایب فراوان‌اند! گفت: هرگز میان حاضر و غایب شنیده‌ای؟ چون معمولا اگربه کسی بگوییم ضد حاضر چیست؟ می‌گوید: غایب. اگر بگوییم ضد غایب چیست؟ می‌گوید: حاضر. اما شاهد می‌گوید: هرگز میان حاضر و غایب شنید‌ه‌ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است همه خیال می‌کنند ما حاضر ایم‌، خبر ندارند که از آن‌ها غایب‌ایم! این ظهوری را که اکثرا تقاضا می‌کنند، ظهوری است که ولو این‌که آن غایب، حاضر هم بشود و ظاهر بشود باز هم غايب است. مردمی که توان فهم چهار تا معادلات ریاضی را ندارند، ما که قدرت فهم چهار تا مسئله‌ی علمی سنگین را و غیبی را نداریم، ما که این‌جا نشسته‌ایم، نمی‌دانیم از پشت دیوار چه خبراست، از درون دوست‌مان چه خبر است، بیست سال با او دوستی می‌کنیم بعدها می‌فهمیم که چه جر‌ثومه‌ی، خبیثی بود! ما که با افرادی دوست‌ایم که به ظاهر فکر می‌کنیم واقعا شناختیم، بعدها می‌فهمیم چه شخصیتی بود، از او بی‌اطلاع هستیم، ما می‌خواهیم فردا امام زمان ظاهر شد، واقعا ۷۲ حرف اسم اعظم امام زمان را بشناسیم؟! یا ظاهری است که باز هم غایب است؟! الان غایبی است که در غیبت هم غایب است که درغیبت‌اش هم ظاهر است، بعد هم که ظاهر بشود، درظاهرش هم‌ غایب است! مثل آفتابی که این‌جور ظاهر است اما برای چشم، غایب است که بخواهد ببیند، قدرت دیدن آفتاب را چشم بی‌چاره‌ی ضعیف کجا دارد؟ آن‌ها امامت دارند، اما در امامت‌شان هم ما را به تمام شئون وجودی‌شان دعوت می‌کنند. پیغمبر اکرم بعد از خودش ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام ) را و ما را به تمام شئون وجودی خودش دعوت کرد؛ جز به اسماء مستأثر‌ه‌اش، که آن اسماء مستأثره‌ی او را أميرالمؤمنين و اهل بیت (علیهم السلام) هم ندارند. او خاتم انبيا بود، علی نه نبی تشریعی است نه خاتم انبيا، در نبوت تشریعی. حضرت بقیةالله هم همین‌طور ، حضرت بقیةالله هر مقامی که دارد از ما دعوت می‌کند که بفرما بفرما! تمام این مقام برای تو باز است، امامت هم برای تو باز است. منتها آن امامت علی‌الاطلاق می‌دانیم که نمی‌رسیم، ما تکویناََ خوانده‌ایم که نمی‌رسیم، نمی‌شود. نمی‌شود؛ نه این‌که حرام است که بشود ، نه. هرچه بخواهید کوشش کنید! اما، اما به او رسیدن برای‌تان دشوار است. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۵ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی ما غايبين خیلی زی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ حالا عبارت را عنایت بفرمایید، می‌گوید: "دائما طاهر باش و به حال خویشتن ناظر باش." یکی از اسمای حسنای الهی اسم شریف طاهر است. خب تو هم طاهر باش، خدا طاهر است، اهل بیت (علیهم السلام) طاهراند، بقیة الله طاهر است پاک است تو هم طاهر باش! این یک اسم، یکی از اسماء الله ناظر است، تو هم ناظر باش، منتها وقتی می‌خواهی ناظر باشی به حال خویشتن ناظر باش خودت را نگاه کن نگاه بکن! دائما نظر کن، اما در خودت نظر کن، و عیوب دیگران را ساتر باش، حالا که ناظر هستی و در خود نظر می‌کنی؛ چون کسی که طهارت پیدا کند (یک) دائما به حال خویشتن نظر داشته باشد (دو) چشم برزخی‌اش باز می‌شود دیگران را هم می‌بیند. یعنی تلویزیون جان‌اش روشن می‌شود، فیلم‌های دیگران را هم نشان می‌دهد. حالا وقتی طهارت پیدا کردی، این طهارت باعث می‌شود که کم کم در خودت قوی می‌شوی، وقتی دائما در خودت ناظر باشی و نظر کنی ،چشم برزخی‌ات باز می‌شود دیگران را هم می‌بینی، این‌جا مواظب باش که اسم شریف ساتر حق را بگیر! چون یکی از اسما الله اسم شریف ساتر است، ساتر یعنی پوشاننده. اگر خیلی خیلی پوشاننده بپوشاند عیب دیگران را دیگر عرب به او می گوید ستّار. ستار صیغه‌ی مبالغه‌ی ساتر است، ستّار. پس طاهر باش، وقتی طهارت پیدا کردی همیشه در خودت نظر کن، دائما مواظب خودت باش، کشیک نفس بکش به خویشتن ناظر باش. هم اسم شریف طاهر حق را می گیری هم اسم شریف ناظر حق را پیدا می کنی وقتی این دو اسم را یافتی، ناگهان جانت آینه‌ای می‌شود که در این آینه هم خودت را می‌بینی و هم دیگران را. وقتی دیگران را دیدی ناگهان می‌بینی؛ اوه چه خبرها است چه غوغا است! به ظاهر روی دو تا پا راه می‌روند دو تا گوش دارند دو تا دست دارند مستوی القامه‌اند، اما باطن‌شان نه! و الصورةٌ صورة انسانِ و الْقلبُ قلب حیوان، می‌بیند نه! گرگ‌هایی هستند پلنگ‌هایی هم داریم، می‌بینی عیب دیگران برایت ظاهر می‌شود، این غیر از این است که در یک مرتبه‌ی دم‌دستی انسان عیب دیگران را می‌بیند، البته باید بپوشاند، سعی کند عیب دیگران ظاهر نشود. این‌ها مربوط به عیوب دم دستی است، حالا یک کسی یک گناهی کرده، یک اشتباهی کرده، یک خطایی کرده، یک بیراهه‌ای رفته، از او بی‌خبر شد دیگری، نسبت به آن‌چه را که او خطا کرده ساتر باشیم، این‌ها مال گناهان دم‌دستی است‌. اما نه، یک مرتبه این است که وقتی شخص طاهر شد، به حال خویشتن ناظر شد، نظر مربوط به چشم است و باطن. می‌تواند چشم باطنی او باز بشود، وقتی چشم باطنی او باز شد دیگران وقتی راجع به شخصی می‌گویند عجیب آدم خوبی است! اما او وقتی می‌بیند، می‌بیند نه، در درون چیز دیگری است! حالا بیا مرد حساب باش، نسبت به عیوب دیگران ساتر باش! ساتر؛ که اسم شریف ساتر حق متعال هم در تو پیاده بشود. درست است دو اسم طاهر و ناظر پیاده شد، اما انسان آن نیست که مظهر بعضی از اسمای حسنای الهی بشود، چه بهتر که مظهر اسمای دیگر هم بشود. حالا چه‌کار کند؟ و عیوب دیگران را ساتر باش! ببینید دستورها چیست؟! عبارت به ظاهر خیلی روان است، اما وقتی عبارت را دنبال کنی می‌بینی خیلی تودار هست. این‌ها از آیات و روایات گرفته شده، "با همه مهربان باش و از همه گریزان باش" ببینید صاد جمع بین متضادین است، با همه مهربان باش، از همه هم گریزان باش، آخر یعنی چی؟ یک مقدار می‌شود معنا بفرمایید؟ می‌فرماید: یعنی با همه باش و بی‌همه باش، با همه باش، اما بی‌همه باش، این‌ها را آدم بخواهد برسد خیلی سنگین می‌شود. چون خیلی حوصله می‌خواهد، که آدم با مردم مهربان باشد، حالا تازه با مردم نگفت فقط با مردم باش، گفت با همه باش، اما مهربان هم باش! حتی با حیوانات هم مهربان باش با حیوانات، . 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۶ حالا عبارت را عنایت بفرمایید، می‌گوید: "دائما طاهر باش و به حال خویشت
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ اما مهربان هم باش؛ حتی با حیوانات هم مهربان باش! که بارها حضرت استادمان در بیانات‌شان این‌ها را می‌گویند. می‌گویند حتی شرع مقدس را ببینید! به ما می‌گوید که با حیوانات مهربانی کنید؛ مبادا اگر اسبی دارد، استری دارد، چهارپایی دارد یک وقت یک اسب است دم‌دار است بالاخره، دم‌دارها همیشه زحمت‌ زایند، که حتی ضرب المثل‌های متعارف فارسی و غیر فارسی هم می‌گوید: به دم‌دار رحم نکن و گرنه اسیرت می‌کند! چون دم دارد دیگر، حالی‌اش نیست، اسب است دم‌دار است. بار می گذارد روی دوش‌اش (آن‌هایی که چهارپاداری کرده‌اند می‌دانند) بار می‌گذارد، بعد می‌بیند با یک کمی حرکت کردن بار را می ریزد، باز بی‌چاره باید چند ده کیلو بار را بلند کند باز بگذارد روی دوش‌اش، جان‌اش دارد به لب می‌آید، ناگهان اوقات‌اش تلخ می‌شود، یک کشیده یک لطمه به صورت اسب می‌زند؛ شرع مقدس می‌گوید: مبادا بی‌رحمی کنی! لطمه نزن، حق نداری! با همه مهربان باش، با همه! می‌خواهد روی دوش اسب بنشیند برود، شرع مقدس اجازه نداد که یک‌طرفه بنشیند. دو پای خودش را بگذارد یک‌طرف بنشیند؛ در ایام چهارپاداری ما این‌ها را زیاد دیدیم که خیلی‌ها روی اسب می‌نشستند یک طرفه می‌نشستند. یا برعکس می نشیند! که خیلی به اسب زجر می‌دهد. یک‌طرفه اسب بی‌چاره به یک طرف حائل می‌شود، پالان‌اش دارد کم‌کم یک‌طرفه می‌شود دارد می افتد؛ شرع مقدس می‌گوید: این کار را نکن آن بی‌چاره زیر پا، آن چهارپای زیر پای تو در زجر است‌، دارد راه می‌رود با گرفتاری می‌خواهد تعادل خودش را حفظ کند! اگر می خواهی او را بار بکنی، او را متعادل بار کن؛ یک طرف سبک یک طرف سنگین نباشد. چون آن یک طرفی که سنگین است اسب بی‌چاره را، چهارپای بی‌چاره را زحمت می‌دهد. چرا این‌جور می کنی؟! و همینجور و همینجور. آب اگر در بیابان کم داری برای وضو گرفتن یک ظرف آب داری حیوان‌ات تشنه است، محض رضای خدا تو تیمم کن این آب را برای وضو به‌کار نگیر! برای غسل‌ات به‌کار نگیر! بده به آن حیوان بی‌چاره‌ی تشنه بخورد. با همه باش بی همه باش. حالا نمی‌گوییم خانه‌ی شما را موریانه و سوسک و همه چیز بخواهند محاصره کنند! برای این‌که تمام این‌ها دست و پاهای‌شان سمی است. شب خوابیده بچه‌ی طفلی می‌بینی روی بدنش سوسک می‌رود، تمام آن محل رفتن سوسک همه ورم می‌کند. چون معمولا تمام حشرات بال‌شان یک نوع سم مخصوص به خودشان دارند. پاهای‌شان، دست و پای‌شان یک سری مواد مخصوص به خودشان دارند که حیوان دیگر را این مواد می‌تواند ضربه بزند؛ برای دفاع است. درست؟ حالا کسی نمی‌گوید خانه پر از سوسک بشود، دست به آن نزنید! با دارو می‌شود این سوسک‌ها را بکشد؛ اما وقتی می‌خواهید بکشید مبادا سوسک را درون آتش بیندازید بی‌چاره بسوزد! این کار را نکنید؛ یک‌ دفعه جانش خلاص شود. او دیگر در آتش تا برود در آتش و او را بسوزاند و جزغاله شود و باید این‌قدر آه‌ آه بکشد خوب نیست. با همه باش اما بی همه باش. هم به همه نزدیک باش، هم از همه دور باش. این است که حالا جمع متضادین است. خود خدای متعال هم جمع بین متضادها می‌کرد. هم قابض است هم باسط است. هم مضل است هم هادی است. هم هدایت‌گر است هم گمراه کننده است. حالا گمراه کننده اش معنایش چیست باز این‌ها بحث دارد؛ الان می‌شنوید منتها این‌ها بحث دارد. این است که اسماء الله را اسماء فعلیه‌ی حق متعال را می‌بینید از بس که ذات اقدس حق متعال سعه‌ی وجودی غیرمتناهی دارد، تمام متضادها در او جمع‌اند؛ هم آتش خلق کرد هم آب؛ خالق یکی است، اما مخلوق ضد یک‌دیگر! آب ضد خاک است خاک ضد هواست هوا ضد آتش است. این‌ها ضدّ هم‌اند، اما آفریننده‌ی این اضداد یک حقیقتی است که همه را ظهور می‌دهد. تو هم مثل او باش. با همه باش بی همه باش. با همه. دل‌سوز همه، مهربان، با همه مهربان باش و از همه گریزان باش!  قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق از چه فرار می‌کنی، از چه پناه می‌بری به حق متعال؟! مِن‌ شَرِّ ما خَلَق‌ از هرچه که خلق‌اند، پناه ببر! از همه گریزان باش حالا می‌بینید متن آیه است، 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢