🟢رهبر معظم انقلاب :
علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتابهاي شهيد مطهري را خوانده باشند.
شیوهای پیدا کنید که این کتابها خوانده شود.
🟢اسلام شناسی بر اساس آثار شهید مطهری در دو کانال «اندیشه مطهر عمومی و تخصصی»
🔸لینک اندیشه مطهر(عمومی) در«ایتا»
https://eitaa.com/shakhes1340
🔸لینک «اندیشه مطهر» (تخصصی) در «ایتا»
https://eitaa.com/motahari1340
🔸مجموع پست های(متنی) ارسال شده در هر دو کانال از طریق وبلاگ 👇 قابل دریافت می باشد:
http://shakhes1340.blogfa.com
May 11
اندیشه مطهر (عمومی)
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتابهاي شهيد مطهري ر
🟢اسلام شناسی بر اساس آثار شهید مطهری(۱)
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۱)
🔽 قرآن - در آیه ۱۲۲سوره توبه معروف به آیه «نفر» - مسئله اى را طرح كرده است به نام تفقّه در دين.
اين كلمه معنايى بالاتر از معناى علم دين مى فهماند.
يك علم دين داريم، يك تفقّه در دين.
🔽 علم ، يك مفهوم وسيعى است، هر دانستنى را علم مى گويند.
ولى تفقّه بطور كلى در هر موردى استعمال نمى شود.
تفقّه در جايى گفته مى شود كه انسان يك دانش عميقى پيدا كند،
يعنى علم سطحى علم هست ولى تفقّه نيست.
🔽معناى تفقّه در دين اين است كه انسان دين را سطحى نشناسد؛
يعنى در دين، روحى هست و تنى،
در شناختن دين تنها به شناختن تن اكتفا نكند.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، ص: 160-159- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ دينداريی که ضد دینداری است!
🔸استاد شهید مطهری :
🔻مى توان گفت كه برخى دينداريها در عين ديندارى بودن بر ضد ديندارى است.
🔻روح دين تهذيب نفس و طرد اخلاق رذيله و مبارزه با هواى نفس است.
البته روح اصلى دين خداخواهى و خداپرستى و توحيد به معنى واقعى كلمه است كه مستلزم امور نامبرده است.
🔻ولى برخى دينداريها ناشى از هواى نفس و مطامع زياد و دنياپرستى است؛
يعنى شنيده اند كه مثلًا اگر از فلان راه مذهبى برويم پول و سرمايه ما اضافه مىشود،
سلامت مصون مىماند، عمر زياد مىشود،
فلان ذكر يا ورد فلان اثر دنيوى را دارد.
براى اينكه به وسيله دين به دنيا يعنى به ماديات برسند، دنبال مظاهر به اصطلاح دينى مى روند.
🔻شك نيست كه ديندارى صحيح زندگى سالم به دنبال خود مى آورد
ولى فرق است ميان اينكه انسان دين را به عنوان راه سالم زندگى انتخاب كند
و اينكه مظاهرى دينى را وسيله براى ماديات قرار دهد و هدفش انباشتن و تأمين ماديات باشد.
🔻از نظر اين طبقه، دين چيزى است مرموز و سحرآميز و تأثيراتى مرموز در كائنات دارد آنچنان كه جادو و سحر و طلسمات دارد،
و همچنان كه دنبال جادو و سحر رفتن هدفى جز يك مطمع ندارد ديندارى هم چنين است.
🔻از اين رو اين گونه دينداريها در جهت نذر و نياز و ختم و روضه هفتگى و خلاصه چيزهايى كه گفته مىشود تأثير جادويى در باز شدن گره ها و حل مشكلات دارد، سير مى كند.
▪️يادداشتهاى استاد مطهرى ؛ ج4 ؛ ص141- 140
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
اندیشه مطهر (عمومی)
⭕️ عدالت نبايد فداى مصلحت بشود ♦️سیره حکومتی امام علی علیه السلام (3)
♦️سیره حکومتی امام علی علیه السلام (۴)
⭕️ ابطال اصل «قانون، عطف به ما سبق نمى كند»
🔻... عثمان بن عفّان قسمتى از اموال عمومى مسلمين را در دوره خلافتش تيول خويشاوندان و نزديكانش قرار داد. بعد از عثمان، على عليه السلام زمام امور را به دست گرفت.
🔻از آن حضرت خواستند كه «عطف به ما سبق» نكند و كارى به گذشته نداشته باشد، كوشش خود را محدود كند به حوادثى كه از اين به بعد در زمان خلافت خودش پيش مى آيد،
اما او جواب مى داد كه:
الْحَقُّ الْقَديمُ لا يُبْطِلُهُ شَىْء
( نهجالبلاغه خطبه ۱۵ ) :
حق كهن به هيچ وجه باطل نمى شود.
🔻نمى گفت بر گذشته ها صلوات،
مى گفت به گذشته ها هم كار دارم،
گذشته است كه سازنده حال و استقبال است،
بر روى پايه خراب و منحرف و فرسوده بنايى عالى و محكم نمى توان ساخت.
🔻فرمود :
به خدا قسم اگر با آن اموال براى خود زن گرفته باشند و يا كنيزكان خريده باشند، باز هم آن را به بيت المال بر مى گردانم.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در نهج البلاغه)، ج16، ص: 438-437 و ج25( بيست گفتار )، ص: 231و235-با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ نحوه به شهادت رسیدن حضرت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام از زبان شهید مطهری
▪️السلام علی المعذب فی قعر السجون!
⚫️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا بَابَ الحَوائِجِ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
◾️سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) مسلمانان جهان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام
تسلیت می گوئیم
◼️ درسی از مکتب امام کاظم «علیه السلام»
♦️اکثریت ، معیار حقیقت نیست!
🔻 امام عليه السلام در حدیثی - خطاب به هشام - مى فرمايد:
قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مى فرمايد:
«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116)
اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مى كنند؛
چون اكثر مردم تابع عقل نيستند،
تابع گمان و تخمينند،
همين كه چيزى در خيالشان پيدا مى شود دنبالش مى روند.
چون اكثر اينگونه هستند، پس به اكثر اعتماد نكن.
🔻اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج22، ص: 867- 866- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نمونه ای از سیره امام کاظم (ع) در نهی از منکر
🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى گذشت، مى توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟
بساط عشرت و مىگسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى شد.
🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد.
در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره اش نمايان بود و پيشانى اش از سجده هاى طولانى حكايت مى كرد از آنجا مى گذشت، از آن كنيزك پرسيد:
«صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟»
- آزاد
🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى داشت و اين بساط را پهن نمى كرد.
🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند.
هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟»
🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.»
🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد.
مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى بود از صاحب اختيار خود پروا مى كرد) مثل تير بر قلبش نشست.
🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت.
دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند.
🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد.
او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت.
تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج18، ص: 286-285-
https://eitaa.com/shakhes1340