سلام صبح قشنگ برفیتون بخیر
امروز میخوام سنتشکنی کنم و چندتا از بدیهای این داداشمون رو براتون بگم... ادامه ⬇️⬇️
#ارسالی_اعضا
@shalamchekojaboodi
سلام صبح قشنگ برفیتون بخیر
امروز میخوام سنتشکنی کنم و چندتا از بدیهای این داداشمون رو براتون بگم.
این چندماهه فقط از خوبیهاش گفتیم. انگار که ایشون کلا فرشته بوده!!
یکی از بدیهاش این بود که با خیلیها رفیق میشد. بابا یکم کمتر رفیق پیدا میکردی با همون چند نفر عمیق رفیق میشدی
همه ما رو تشنه محبت خودت کردی و آخرشم حظ و بهره کامل نبرده، گذاشتی و رفتی.
این رسمش نبود.
الانم که این همه سال گذشته هنوز عطش محبتش تو دلامون مونده
یکی دیگه اینکه همیشه باعجله و پرسرعت بود. حتی برای رفتنش هم عجله کرد. نذاشت به مرور زمان ازش دل بکنیم و به رفتنش عادت کنیم. حضرت زهرا(س) هم که اونقدر دوسش داشتی و الگوی تو شدهبود، یه دو سه ماهی تو بستر بیماری موند تا کم کم مثل شمع آب شد و به شهادت رسید.😭
یکی دیگه از بدیهاش که به ما بچههای راپل مربوط میشه اینه که روش پایین اومدن از کوه و صخره رو یادمون داد اما بالارفتنها رو نه؛
سرسره مرگ یادمون داد اما سرخوردن بسمت شهادت رو نه؛
نمیدونم شایدم لابلای آموزشها بهمون گفته بود ولی ما شاگرد تنبلا یادنگرفتیم.🤔
خودش یه دفعه پیچید به بازارو رفت. آخه اصلا اهل تکخوری هم نبود!
یکی دیگه اینکه؛ تو که اینهمه عشق خونواده شهدا رو داشتی و حتی سرپرستی خونواده برادر شهیدت رو قبول کردی، دیگه اونور چه عشق کِشنده و کُشندهای دیدی که همه رو رها کردی و یبارکی رفتی
آخرشم اینکه تو هر کجا ما را میبردی، آخرکار حتی توی شلوغیهای جمعیت، ما رو فراموش نمیکردی و جامون نمیذاشتی، هرطور شده پیدامون میکردی و باهم برمیگشتیم، ولی این بار ما رو بردی تو وادی عشق خودت و همونجا ما رو رهاکردی و رفتی
و هنوزم که هنوزه سرگردونیم.😢
باشه بیمعرفت
ما که تا ابد دوسداریم.❤
خواستیم بدیهاتم بگیم نشد بازم خوب دراومد.😍
#ارسالی_اعضا
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
تازه اول دبیرستان را تمام کرده بودم که گفت تو چرا جبهه نمی آیی؟! گفتم آخه من تعهد تحصیلی دادهام و حتما باید موافقت بگیرم. شرایط خانوادگی من هم مهیّا نیست، چون پدرم جبهه بود و برادرانم نیز یکی سرباز و درحال خدمت و یکی تماماً در مأموریت در شهرهای غربی و جنوبی بود.
تهران نیز زیر موشکباران بود و اگر من هم میرفتم کلا مادرم تنها میماند، با همه اینها برایم از لشگر اعلام نیاز گرفت و با این برگه به مرکز اعزام رفتیم. آنجا به من گفتند به هیچ عنوان اعزام نمی دهند و دست از پا درازتر مرا برگرداندند.
توی راه برگشت داداش (سعید) گفت: «هرجور شده خودت را به جبهه برسان، چون این سفره الهی جمع میشود، و هر کس به جبهه نیاید پشیمان میشود.» طبق معمول درست میگفت.
راوی؛ آقای محمد #خطیبی
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
سلام صبح قشنگ برفیتون بخیر امروز میخوام سنتشکنی کنم و چندتا از بدیهای این داداشمون رو براتون ب
پی نوشت:
این روزها؛ همین روزها که کانال شلمچه کجا بودی راه افتاده، سعید برگشته تا راه و رسم بالا رفتن را هم یاد بدهد، بله درست است او هیچ وقت تک خور نبوده و نیست.
الان هم آمده تا از عشق به شهادت بگوید و دلها را هوایی شهادت کند. آمده تا با صدای آوینی در گوشمان زمزمه کند؛
«یاران شتاب کنید که زمین نه جای ماندن است که گذرگاه است ...»
سعید در پس شوخی ها و شلوغ کاریهایش که در کانال راه انداخته، آمده تا راه و رسم شهادت را بیاموزد و به قول آن عالم؛ شهدا عاشق این هستند که برگردند و دست رفقاشون رو بگیرند و شهیدشان کنند ...
دست آنهایی که رسم رفاقت را فراموش نکردند و چه بسا شهید را ندیده، با او عهد رفاقت می بندند و بر سر پیمان خود ایستاده اند؛
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳ احزاب ﴾
#یادداشت
@shalamchekojaboodi
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟
شبی ترک محبت گفته بودم
میان درهی شب خفته بودم
دلم در سینه، قفلی بود محکم
کلیدش بود در دریاچه غم
امیدم گرد امیدی نمی گشت
شبم دنبال خورشیدی نمی گشت
حبیبم قاصدی از پِی فرستاد
پیامی با بلوری مِی فرستاد
که می دانم تو را شرم حضور است
مشو نومید اینجا قصر نور است
.
.
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
#ارسالی_اعضا 👇👇
آقای رائیجی همسر دوست من است و کنار پدر شوهرم در قطعه علما در قم به خاک سپرده شدند.
من اون شب که اعلامیه ایشون رو در کانال دیدم به خانم رائیجی پیام دادم که ببخشید من نمیدونستم شما امروز مراسم چهلم دارید وگرنه حتما شرکت می کردم. مراسمتون رو از طریق کانال شهید شاهدی متوجه شدم، بعدم مطلب کانال رو راجع به همسرشون براشون فرستادم.
همسر آقای رائیجی در جواب پیام من این پیام را دادند
👇👇
ممنون 😭 همیشه حاج آقا از سعید شاهدی با اشک و آه یاد میکردن..
از دوستان صمیمی و همرزمانشون بودن در تهران که در تفحص شهدا روی مین رفته و به شهادت رسیده بود
میگفتن شهید شاهدی فردی بسیار شجاع و دلیر بود و مخلص و مرید اهل بیت علیهم السلام...
باهم شبهای جمعه با موتور میرفتیم مسجد ارک تهران دعای کمیل حاج منصور ارضی و شهید شاهدی به شدت اونجا منقلب میشد و گریه میکرد..
وقتی هم که برمیگشتیم در حال راندن موتور روی رکاب می ایستاد و سینه میزد و به حرمله ی ملعون لعنت میفرستاد...
و ما کلی می ترسیدیم و التماسش میکردیم که سعید! توروخدا بشین الآن میخوریم زمین یا تصادف میکنیم.....
شهید شاهدی با همسر دوست شهیدش ازدواج کرده بود و پس از دو سه سال خودش هم به شهادت رسید!
موقع تشییع، همسرش ایستاد بالای سر پیکر و ندا زد: آقا سعید تو هم رفتی؟ خدا نگهدار...😭✋
و حالا همسر عزیز من هم به دوست شهیدش در همون روز شهادتش پیوست!
حاج آقای مهربان سلام مارو به شهیدان و امام شهیدان برسون 😭 دست منو هم بگیر و شفاعت کن...
❤️ استودعک الله و استرعیک ،و أقرأ علیک السلام 🌹✋
#خاطرات_سعید
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
#ارسالی_اعضا 👇👇 آقای رائیجی همسر دوست من است و کنار پدر شوهرم در قطعه علما در قم به خاک سپرده شد
🍃 هدیه به روح حجةالاسلام رائیجی فاتحه ای قرائت نمایید و تسلای دل خانوادهی این عزیز دعا بفرمایید 🤲