بسم رب الشهداء و الصدیقین
وصیتنامه حقیر سعید شاهدی
به نام او که عرشش به قطرههای اشک یتیمان به لرزه در آید
و به یاد آنکه عشقش به تپشهای قلب عاشقان بیفزاید
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ( آیات ۵۷ و ۵۸ سوره حج)
« و آنان که کافر شدند و تکذیب آیات خداوند را کردند آنها را عذاب و خواری و ذلت است و آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت و در این راه کشته شدند و یا مرگشان فرا رسیده، البته رزق و روزی نیکویی در بهشت ابد نصیبشان میگرداند که همانا خدا بهترین روزی دهنده است.»
الله عزیز جل و جلاله میفرماید؛ هرگاه هرچه از شما بگیریم اول یا مثل آن و یا بهتر از آن را به شما میدهیم و همچنین این دادنها و گرفتنها برای امتحان شماست.
مرگ، انسان را تحت تاثیر میگذارد که باید زیاد به فکرِ رفتن بود، به فکر این باشیم که چگونه میخواهیم برویم؟! با چه توشه ای و یا ثوابی؟! چگونه با این همه گناه و معصیت به سوی او برویم؟! با چه رویی؟! چه چیزی داریم که برایش ببریم؟!
وای بر حال من گناهکار، وای بر حال من، بار خدایا از عالم و عالمیان می گریزم و به تو پناه میبرم. و تو نیز مرا در جوار رحمت خویش سکنی ده.
ای خالق جهان! یا پروردگار! این بدن مِلک توست، انشاءالله که عبد توست. با آن سر هم میخواهی معامله کن، اگر میخواهی بدن این حقیر را بیسر کنی، بیسر کن. اگر میخواهی تکه تکه کنی، چنین کن. اگر میخواهی این پیکر را مانند مولایم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) لگد مالِ ستوران کنی، چنین کن. اگر میخواهی مانند عباس، عموی تشنگان، بدنم را بی دست کنی و بی پا کنی، چنین کن.
ولی تو را به عصمت زهرای مرضیه، تو را به جان خانم فاطمه، با این بدن عاصی قهر مکن. بدنی که قدرت و عظمت از تو میگیرد.
اگر بدانم با سوختن بدنم لذت میبری بسم الله، اگر بدانم با بدن بی سرم خرسند میشوی، بسم الله.
کور باد آن چشمهایی که غیر تو را ببیند کور باد آن گوشی که غیر کلام تو بشنود
بریده باد آن دستی که برای غیر تو حرکت کند بریده باد آن پایی که غیر راه تو راهی را برود، مُهر باد آن قلبی که غیر از منزلگه تو باشد، قلبی که تو عنایت کردی و آن را حرم الله خواندی قلبی که حرم توست.
بار خدایا تو را شکر که دستم را...
( ادامه دارد )
#وصیتنامه_سعید
1⃣
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
(دستم را) گرفتی و نجاتم دادی از گمراهی و به پایم خلخال زدی و به سوی خود رهنمون نمودی.
بار خدایا! تو را سپاس که اعضا و جوارح بدنم را به سوی خود هدایت کردی. خدایا به حقیقت میگویم که هیچ چیز را خودم به تنهایی نتوانستم بشناسم، اگر سبیل تو نبود، هرگز هیچ چیز را نمیشناختم، از خودِ تو گرفته تا پیامبرانِ صادق تو گرفته تا ائمه طاهرینت، ای اول اولین و یا آخر الآخرین.
خدایا من نمیدانم اینجا جبهه است یا دانشگاه الهیات. برادران! به خدا با هر کدام از این عزیزان رزمنده صحبت میکنم، از آن اولِ صحبت، دم از خدا و پیغمبر میزند، وقتی که میپرسم چه چیزی باعث شد به جبهه بیایید با گریه میگویند عشق آقا اباعبدالله.
خدایا این حسین کیست که این همه عالم از آن بچه ۹، ۱۰ ساله گرفته تا آن آخری دیوانهاش هستند؟!
به خدا شبها که از کنار این سنگرها عبور میکنم، صدای ناله به گوشم میرسد. صدای آوا و مناجات به گوشم میرسد. چقدر اینها عاشقِ معشوق خودشان هستند که در سرمای سوزناک و در آن گرمای سوزان، نیمههای شب بلند میشوند و نماز شب میخوانند.
الله اکبر! کجا همچنین عاشقانی دیدهاید؟! اینها همه پدر و برادران شهدا هستند که جبههها را پرکردهاند. اینها جهادگر واقعی هستند.
ای امت شهید پرور حزب الله! انشاءالله که خداوند به شما اجر عظیمی بدهد.
ای کسانی که سر کوچهها و خیابانها میایستید و به زن و بچه مردم بد و بیراه میگویید، تا عمری از شماها نگذشته بیایید درست شوید، تو را به خدا بیایید و اسلام بیاورید.
بیایید و ایمان بیاورید، این راه، راه اصلی است، راه آخرت همین است. چرا صدای اذان به گوشتان میرسد از مسجد و به مسجد نمیروید؟ مگر این همه شهید کم است؟!
حالا شهدا جای خود، یعنی شما از خدا خجالت نمیکشید؟! فردای آن دنیا شهدا گردن تک تک شماها را میگیرند و باید جواب بدهید، اما متاسفانه همین که میخواهید جواب بدهید، فرشتگان، مُهر بر دهانتان میزنند.
اغفال چیزهای دنیوی نشوید. به خدا حب به دنیا است که سر از جهنم در میآورید. ای وای از این حب به دنیا.
به بسیج مساجد بروید. مساجد را پر کنید. مسلمانی که به ۱۰ روز محرم نیست و ... اگر خدا قبول کند.
پشتیبان روحانیت باشید که این روحانیت است که این مملکت را میچرخاند. چرا اغفال دیگران میشوید؟!
بنا نشد که یک نفر اشتباه کرد همه را با آنها مقایسه کنید.
2⃣
(ادامه دارد)
#وصیتنامه_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
وصیت من به شما جوانهای عزیز این است که سر کوچه خیابانها نایستید و تا میتوانید توشهای برای آن دنیای خود درست کنید. با لباس لی پوشیدن و کفش شیک پوشیدن آن دنیای شما آباد نمیشود.
پدر و مادر عزیزم! و برادران و خواهران کوچکم! شما را وصیت میکنم به آن چیزی که مولی الموحدین علی بن ابیطالب به هنگام شهادت به اهل بیت خود چنین وصیت کرد؛ اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم
تقوا را پیشه کنید تا خیلی از حجابها از پیش چشم برداشته شود.
پدرم و مادرم! بارها خدا را شکر کردم که چنین والدینی به من عطا فرمود که مرا در راه حسین (علیه السلام) تربیت کنند. خدایا شکر که چنین پدر و مادر با ایمان و با تقوا به من دادی که فرزندشان را در راه تو تربیت کنند.
پدر و مادر عزیزم! اگر نتوانستم حق بزرگی که به گردن من داشتید ادا کنم، ببخشید، میدانم من شما را پیر و کمر شکسته کردم، اما به خدا این خود من نبودم که از شما جدا شدم، این عشق حسین بود که ما را از هم جدا کرد، این را بگویم که خیلی دوست داشتم عین دیگر بچه ها، پیش شما بودم. اما چه کنم که عاشقی جلوی راه را بسته است.
مادر و پدرم! اگر سعادت داشتیم و امام حسین دست ما را هم گرفت ... مبادا برایم حجله بگذارید، شب شهادت من گل بریزید، نقل و نبات بریزید. شب شهادت من شب عروسی من است. آخه شب عروسی فرزند گریه نمیکنند، شب عروسی فرزند که لباس عزا نمیپوشند.
خوشحال باشید، افتخار کنید که همچنین فرزندی را در راه خدا دادید و این راهی بود که خدا نشان شماها داد و شماها هم من را در این راه تربیت کردید و من هم این راه را انتخاب کردم و خودم تصمیم گرفتم و انتخاب کردم. کسی زور نکرد و اجبار نکرد.
به حرفهای منافقین گوش ندهید که چه میگویند اینها کسانی هستند که خود، جهاد نمیکنند و دیگران را هم از جهاد میاندازند و اینها کمثل الحمار هستند.
والدین عزیز! برادران و خواهرانم را نیز مانند من تربیت کنید و بعد از من سلاحم را به آنها بدهید و تا میتوانید سر نمازها امام عزیز را که قلب من است، فراموش نکنید.
و تقاضایی دارم از کسانی که خطشان و مسیرشان با من فرق میکند در تشییع جنازه ام شرکت نکنند. دیگر عرضی ندارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فرزند کوچک شما سعید شاهدی
۶۵/۱۲/۶ التماس دعا
#وصیتنامه_سعید
3⃣
_____
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
بسمه تعالی
دنباله وصیتنامه؛
قال امام رضا علیه السلام؛ کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها
کلمه لااله الا الله قلعه خداست و هر که داخل این قلعه شود از عذاب او در امان است و این دارای شرایطی است که من یکی از آن شرایط هستم.
الهی هر دلی خود دل نباشد
دلِ بی نور تو جز گل نباشد
با سلام و درود خدمت بقیة الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نائب بر حقش حضرت مدظله العالی امام خمینی.
وصیتی با پدر و مادر؛ سلام علیکم؛
پدر عزیز و کمر شکسته ام که سالهای عمرت را برای رفاه این حقیر گذاشتی و شب و روز به خاطر درآمد زندگی، کار کردی و مویت را سفید کردی، ممنونتم. نمیدانم چگونه تقدیر کنم هر چه بگویم کم است و میدانم چگونه دوست داشتی تقدیر کنم.
همانطور که در نامههای پر از مهر و صفای عاشقانه مینوشتی من برادر ندارم، تو دستم را بگیر و من هم که عشق به معبودم و عشق به مولایم آقا اباعبدالله نمیگذاشت که در کنار شما باشم ولی همیشه برای شما دعا می کردم و می گفتم خدایا شکرت که چنین پدر خالصانه ای به من عطا فرمودی.
مادر عزیزم که شبها بی خوابی کشیدی و خواب به چشمت نیامد، چه دوران کودکی و چه دوران بلوغ که به جبهههای نبرد اعزام شدم و می دانم هر لحظه منتظرم بودی که وارد شوم و صورت و قد و بالایم را ببینی.
اما مادرم و پدر عزیز و زحمتکشم! بعد از شهادت این حقیر یا خود، سلاحم را بر دوش بگیرید و یا برادرم مجید و بعد آقا مجتبی نگذارند سلاحم بر زمین باشد که راضی نیستم.
به فامیل و درب همسایه نگاه نکنید که ۸ یا ۳ یا الی فرزند جنگجو دارند و به روحانیت و رئیس رؤسا نگاه نکنید که جبهه نمی آیند.
در این برهه از زمان، یک سری به لباس روحانیت و سپاه و کمیته رخنه کردند و میخواهند نام اسلام و نام امام را بد کنند.
و شما هر چه امام امت که بخدا قلب من است گفت، عمل کنید، برایم قرآن بخوانید، روز تشییع جنازهام مبادا زاری کنید، به عمههایم، دایی و مادربزرگم بگویید که بنا به گفته خودشان نقل و نبات بریزند، عطر و گلاب بریزند. لباس سیاه و غم نپوشید، چون خودشان گفتند عروسیات میخواهیم این کارها را کنیم.
و اگر خواستند گوشهای زاری کنند، برای لب تشنه امام حسین (علیه السلام) که در صحرای کربلا، العطش گفت، گریه کنند. برای آن نازدانه بی بی زهرا گریه کنند. سرمزارم آینه شمعدان بگذارید.
خودم روز تشییع هستم بین شما و همه شما را تماشا میکنم و اگر گریه کنید میگویم خدا راضی نیستم.
عکسهای شادم را در سر مزارم بگذارید و از کلیه درب و همسایگان برایم طلب مغفرت کنید.
تا میتوانید به جبهه کمک کنید. فکر میکردم وقت هست که یک بار دیگر به تهران بیایم که با شما خداحافظی و دیداری تازه کنم، اما مرگ دست خداست، هر وقت اراده کند به جبرئیل (عزرائیل) میگوید جانش را بگیر.
اگر جنازهام مفقود شد به خاطر این است که خواسته خود بوده، چون میخواستم مدیون حضرت فاطمه زهرا (س) نشوم. چون قبر عزیز زهرا زائر ندارد و مهدی (عج) به روی قبر او سر میگذارد.
به عمه سکینه بگویید آن نوار قبرستان بقیع را روز تشییع یا چهلم بگذارد.
خدایا! مرگِ تمام امتِ امام را شهادت قرار بده، خدایا از این پدر و مادر این هدیه را قبول کن.
والسلام علیکم
سعید شاهدی
۶۷/۴/۶ ، صبح روز سه شنبه ساعت ۸/۲۰
امضاء؛ و من الله توفیق ، مرگ بر آمریکا و شوروی
#وصیتنامه_سعید
________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
✍ فهرست هشتک ها جهت دسترسی آسان به مطالب:
#خاطرات_سعید
#خاطرات_رضا
#دستنوشته_سعید
#فیلم_سعید
#وصیتنامه_سعید
پیام های #ارسالی_اعضا
#صدای_سعید
#شلمچه_کجا_بودی ( توضیحی در رابطه با اسم کانال)
#نماهنگ های مربوط به سعید
#نامه_ها ( #نامه_سعید / #نامه_پدر_سعید )
#یادداشت ها
#زندگی_با_شهید
#عکس_سعید
#فهرست_راویان
#سالگرد
@shalamchekojaboodi