eitaa logo
شمیم حضور
47 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
813 ویدیو
219 فایل
**به نام خدا با صلوات بر محمد و آل محمد و امام شهدا. السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(ع). خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که تغییر یافتنی نیست. «رب هب لی حکما و الحقنی با الصالحین» التماس دعای فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت بیضائ.jpg
42K
🌷🌷🌷 اینبار برای رفتن بی تاب بود. تازه برگشته بود، اما رفته بود رو انداخته بود که دوباره برود. مطیع بود. وقتی گفته بودند نه نمی‌شود، سرش را انداخته بود پایین و رفته بود. اما چند روز بعد دوباره اصرار کرده بود که برود. چهار روزی فرستاده بودندش دنبال کاری که از سوریه رفتن منصرف بشود. کار چهار روز را در سه روز تمام کرده بود و آمده بود گفته بود که حالا می‌خواهد برود. بالاخره حرفش را به کرسی نشانده بود… شب رفتنش، مثل دفعه‌های قبل زنگ زد گفت که دارد می‌رود. لحن آرامش هنوز توی گوشم هست. توی دلم خالی شد از اینکه گفت دارد می‌رود. این دو سه بار اخیری که رفت، لحنش موقع خداحافظی بوی رفتن میداد. بغضم گرفت. گفتم: کی بر می‌گردی؟ بر خلاف همیشه که می‌گفت کی می‌آید، گفت: معلوم نیست. مثل همیشه گفتم خدا حافظ است ان شاء الله. همیشه موقع رفتنش زنگ که میزد حداقل یک ربعی حرف می‌زدیم اما ایندفعه مکالمه‌مان خیلی کوتاه بود؛ یک دقیقه یا کمتر شاید. حتی نگذاشت مثل همیشه بگویم رفتی آنطرف، اس ام اس بده! تلفن را که قطع کرد، بلافاصله پیغام زدم: «اس ام اس بده گاهگاهی!» یک کلمه نوشت: «حتما.» ولی رفت که رفت… 📚ابرو باد شادی روح تمام شهدا و شهید فوق صلوات 🌷🌷🌷
🌺🌺🍃🍃 ولادت: 1324/12/20 دهچاه شهادت 1/12/1360 تنگه چزابه محل خاکسپاری: گلزار شهدای نی ریز شهید عشق جلیل ای خلیل ربانی سلام باد به تو از خدای رحمانی نزاد مادر گیتی به دهد مانندت ندید مثل تو تاریخ مرد میدانی که دید در مه اسفند گل دهد بر و بار گلش فدای ره حق کند به آسانی کجاست طینت پاکی به مثل پاکنیت که جان و تن به ره دوست دارد ارزانی در آن هوا که زمر دانش استخوان سوزد به باد صرصر مرد افکن زمستانی که دیده از خود دهچاه تا ته مشکان به روی برف رود کودک دبستانی به غیر پاکنیت کز برای کسب کمال بیفکند به تعب تن که پرورد جانی کم است مرد به ارتش کم است گل به سپاه که گاه رزم بکوشد به بیشتر دانی گهی گلیست به شیراز و گاه در سومار به رزم خصم خدا شیر مرد غرانی گهی به حمله میمک به لشگر حمزه گهی یلی است به اهواز و گه خراسانی گهی است در سر او عشق تانک و عشق تفنگ نه از هوی که بود عشق، عشق عرفانی گهی رئیس انجمن دینی یگان خود است به سعی رونق بازار فکر قرآنی دریغ و درد که آمد به تنگ چزابه زشصت خصم زبون تیری اش به پیشانی کشید پرزثری عازم ثریا شد عجب یلی، گلی سرخی، امیر دورانی اگر چه زاده دهچاه، قسمتش نی ریز که جمعه ها سر قبرش شود گل افشانی زهجر اوست که خون از سر قلم ریزد نه ذهن بخشی بیدل کند غزلخوانی اگر که داده خداوند دستی و قلمی به یمن اوست به این پیر دارد ارزانی امید انکه به روز جزا به یمن شهید ندا رسد که بیا ذاکر شهیدانی 6/4/1394 پانزدهم صفر المظفر 📚 دیوان خون گار(2) ص33-34. 🌺🌺🍃🍃 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه.jpg
22.8K
🌷🌷 100 مرتبه صلوات ختم صلوات امروز هدیه می شود برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در فرج، پنج تن آل عبا ، سلامتی رهبر، شادی روح امام(ره) ، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهید محمود رضا بیضائی، شهید سردار سلیمانی و همراهان، شکست و نابودی اسرائیل، نجات و پیروزی فلسطین، شادی روح اموات، سلامتی و عاقبت به خیری کادر درمانی، شفا و کنترل بیماران کرونا، پیروزی حق و حقیقت، نابودی کفر و باطل، سلامتی، شادی روح شهدای فاجعه منا، شهیدابراهیم هادی، عاقبت به خیری، برآورده شدن حوائج دنیوی و اخروی، سلامتی و سعادت تمام اساتیدی که از علم خویش بهره مندمان کردند و سعادت همگی 🌷🌷
🌹🌹🌹 (عج) السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ، ✨✨✨✨✨ سلام بر تو اي حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اي ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اي نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مي يابند، و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مي شود، سلام بر تو اي پاك نهاد و اي هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اي همراه خيرخواه، سلام بر تو اي كشتي نجات، سلام بر تو اي چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعده اي كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اي مولاي من، من دل بسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توأم، و به دوستي تو و خاندانت به سوي خدا تقرّب مي جويم، و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مي كشم، 🌺🌺🌺🌺 وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ، يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ، هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ، وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ، وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ، وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ، فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ. و از خدا درخواست مي كنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد، و مرا از منتظران و پيروان و ياوران تو در برابر دشمنانت، و از شهداي در آستانت در شمار شيفتگانت قرار دهد، اي سرور من، اي صاحب زمان، درودهاي خدا بر تو و برخاندانت، امروز روز جمعه و روز توست، روزي كه ظهورت و گشايش كار اهل ايمان به دستت در آن روز و كشتن كافران به سلاحت اميد مي رود، و من اي آقاي من در اين روز ميهمان و پناهنده به توأم، و تو اي مولاي من بزرگواري از فرزندان بزرگواران، و از سوي خدا به پذيرايي و پناه دهي مأموري، پس مرا پذيرا باش و پناه ده، درودهاي خدا بر تو و خاندان پاكيزه ات. سيّد بن طاووس فرموده: من پس از اين زيارت به اين شعر تمثل مي جويم و به آن حضرت اشاره نموده، مي گويم: نَزِيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ در هر كجا و بر سر هر خوان من ميهمان توام اى صاحب الزّمان 🌹🌹🌹 (عج)
🌷🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ تَأَزَّرَ بِهِ، سُبْحَانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَكَرَّمَ بِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ، سُبْحَانَ مَنْ أَحْصَى كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِعِلْمِهِ سُبْحَانَ ذِي الطَّوْلِ وَ الْفَضْلِ، سُبْحَانَ ذِي الْمَنِّ وَ النِّعَمِ سُبْحَانَ ذِي الْقُدْرَةِ وَ الْكَرَمِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ، وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ وَ ذِكْرِكَ الْأَعْلَى وَ بِكَلِمَاتِكَ التَّامَّةِ وَ تَمَّتْ كَلِمَاتُكَ (صِدْقاً وَ عَدْلًا)[ سوره انعام، آیه ۱۱۵٫) لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، أَسْأَلُكَ بِمَا لَا يَعْدِلُهُ شَيْ‏ءٌ مِنْ مَسَائِلِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ أَنْ تُوَسِّعَ عَلَيَّ رِزْقِي فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ، سُبْحَانَ الْحَيِّ الْحَلِيمِ سُبْحَانَ الْحَلِيمِ الْكَرِيمِ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ. 📚 کتاب قُرب نَوافل، تألیف زهرا پاشنگ، جلد۲، ص ۳۴۸-۳۴۷ : به نقل ازبلدالامین؛ جمال الاسبوغ. 🌷🌷 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
🌷🌷🌱🌱 (علیهم السلام) پیامبر اکرم (ص) : ـ لَمّا نَزلتْ آيةُ المُباهَلة: «تعالَوا نَدْعُ أبناءنا و أبناءكم ......... » و أخذَ بيدِ عليٍّ و فاطمةَ و الحسنِ و الحسينِ عليهم السلام ـ: هؤلاءِ أهْلي . 🌹🌹🌹 ـ وقتى آيه مباهله: «بياييد ما فرزندانمان و شما فرزندانتان ......... را حاضر آوريم» نازل شد و پس از آن كه دست على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را گرفت ـفرمود : اينان خانواده منند. 📚 بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۴۲ ح ۱۱ 🔻 مناسبتهای امروز : روز مباهله[ قمری ] 🌷🌷🌱🌱 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
مباهله 2.jpg
12.7K
🌷🌷 با سلام و احترام. ادینه تان معطر به عطر انتظار، فرا رسیدن روز مباهله و نزول ایه تطهیر و ولایت بر همگی شما بزرگواران تبریک و تهنیت التماس دعا🌷🌷
🌷🌷 رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام و اهل بیتش در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، سرانجام بحث شان به جایی کشید که محمد خواست تا با آن‌ها مباهله کند.[۱] هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که محمد با عزیزترین کسانش یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.[۲][۳] از ام سلمه نقل کرده‌اند که در همان روز رسول خدا همان چهارتن همراهان خود را در زیر عبای موئی و مشکین رنگ خود گردآورد و این آیه را تلاوت نمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[۴] این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین می‌باشند، استفاده می‌شود.[۲] بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد. 📚ویکی پدیا دانشنامه آزاد رسولی محلاتی، سید هاشم (۱۳۷۹). خلاصه تاریخ اسلام جلد دوم زندگانی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی علیهم السلام. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. صص. ۳۶. شابک ۹۶۴-۴۳۰-۲۰۳-۶. 🌷🌷
🌺🌺 مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.چگونگی مباهله به این‌گونه بوده‌است که افرادی که دربارهٔ مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا زاری کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند. 🌟 موقعیت جغرافیایی بخش نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته‌است. در آغاز پیدایش اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی‌نشین حجاز بود که مردم آن، از بت‌پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند. 🌟 ماجرای مسیحی شدن مردم نجران با توجه به اینکه نجران تنها منطقهٔ مسیحی نشین در حجاز بوده ابن هشام در سیره نبوی دلیل آن را دو داستان مشابه می‌داند. روایت اول عالمی به نام فیمیون بود که بسیار پارسا و با خدا بود. در شهرها و ده‌های مختلف می‌گشت و مخفیانه مریض‌ها را با اذن خدا شفا می‌داد. در هیچ شهر و روستایی به مدت طولانی نمی‌ماند و مانند مسیحیان روزهای یکشنبه به بیرون شهر می‌رفت و عبادت خدا را به جا آورد. یک روز مردی صالح نام او را تعقیب کرد و محل عبادت فیمیون را کشف کرد. وقتی ماری بزرگ هنگام عبادت به فیمیون حمله می‌کرد صالح فریاد برآورد و فیمیون را آگاه ساخت. اما فیمیون به عبادت ادامه داد و مار نزدیک سجادهٔ او شد و حلقه زد و جان داد. فیمیون که از نماز فارغ شد به صالح گفت ای مرد تو را چه افتاده که چنین آواز می‌دادی؟ صالح جریان را به او گفت. صالح که معجزات و اعمال نیک فیمیون را دیده بود با خواهش و اصرار خواست تا در کنار فیمیون باشد. فیمیون در پایان راضی شد و اورا به نزد خود گرفت. بزرگ آن شهر که پسری فلج و نا بینا داشت فیمیون را می‌خواست تا پسرش درمان کند اما می‌دانست اگر فیمیون در شهری شناخته شود از آنجا می‌رود. پس روزی به بهانهٔ کاری دیگر فیمیون را به خانه اش برد و پسر بینایی خود را بدست آورد و دیگر مفلوج نبود. فیمیون که دیگر فهمیده بود لو رفته از آن شهر همراه صالح خارج شد. در راه راهزنان او را دزدیدند و در نجران به بندگی فروختند. مردم آن زمان در نجران بیشتر بت‌پرست بودند و شرک می‌ورزیدند؛ و نخلی بزرگ در شهر بود که آن را مقدس داشته و برای آن هدایا و جامه‌ها می‌آوردند و ساعت‌ها کنار آن عبادت می‌کردند. فیمیون روزها کار می‌کرد و شب‌ها در اتاق کوچکش عبادت خدا را. صاحبش که اورا خریده بود شبی اورا دید که در اتاقش بی هیچ چراغی نور پیچیده و علت را از بنده اش جویا شد. فیمیون گفت این نور نور حق است و دین من دین عیسی است و جمله مردم شما در نجران دین گمراهی برگزیده اند. پس صاحبش گفت ثابت کن. روز بعد فیمیون نزد نخل رفت و دعا کرد تا از ریشه گنده شود، و شد. مردم نجران که این معجزه را دیدند جمله تابع او شدند و دین عیسی برگزیدند. روایت دوم نزدیکی نجران شهری بود و ساحری آنجا به مردم سحر می‌آموخت. فیمیون از غذا در نزدیکی آنجا چادر زده بود و خدای را عبادت می‌کرد. پسری عبدالله نام که از بقیه زرنگ تر بود قبل از درس سحر نزد چادر رفته و احوال فیمیون می‌دید؛ و دیر به نزد ساحر می‌رسید و هر بار عبدالله عذری می‌آورد. تا اینکه به اعمال فیمیون علاقه‌مند شده و نزد او رفته و آیین عیسی بیاموخت. فیمیون که بیماران را شفا می‌داد و کارهای عجیب می‌کرد رازش را به عبدالله گفت؛ و این راز نام بزرگ خدا بود. پس عبدالله گفت نام خدا را به من بگو. فیمیون نکرد و گفت اگر به تو بگویم خود و مردم را تباه کنی. اما به جای آن تمام نام‌های خدا را به او آموخت. عبدالله جمله نام‌های خدا را نوشته و به آتش انداخت همه بسوختند جز یکی و دریافت که آن نام اصلی خدا است. به گوشه و کنار شهر گذر می‌کرد و هر رنجور و بیمار را با نام خدا شفا می‌داد و در مقابل از آنها پیوستن به دین عیسی و ترک بت‌پرستی و شرک را خواستار می‌شد. پادشاه نجران دید مردم همه پیرو عبدالله بن ثامر و عیسی شده پس ترسید قدرت را از وی بگیرد اورا نزد خود خواند. از کوخ به زیر انداختندش، در آب انداختند. اما هرکار می‌کردند عبدالله با نام اصلی خدا زنده می‌ماند. حاکم که اورا مرده می‌خواست به شدت خشمگین شده بود اما کاری از دستش برنمی‌آمد. خود عبدالله گفت تنها راه کشتن من این است که به عیسی و آیین او ایمان بیاوری، پس شاه چنین کرد و با عصایی او را کشت. بعد از مرگ عبدالله از آیین عیسی بازگشت اما مردم عبدالله را با احترام دفن کردند و اطاعت شاه نبردند و چنین شد که مردم نجران همگی به عیسی ایمان آوردند 📚ویکی پدیا