46.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نماهنگ ترنم سجاده
☑️ فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
🎤#حاج_حنیف_طاهری
تو خودت گفتهای بیا پیشم
دل تنگت هرآنچه خواست بگو
قولتو حق و وعدهات صدق است
پس در خانهات کجاست بگو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ خدایا!
کمکم کن
در روزمرگی هایم
بودنت را حس کنم
خدایا!
من در پی خویشم
تا به تو برسم...
به سعادت و سربلندی...
امروزم گذشت
در تمرین بهتر شدن
یاریم کن تا فردایم
بهتر از گذشته هایم باشد
آمین یا رب...
⭐️ شبتون به نور خدا روشن💫
#التماس_دعابرای_شفای_بیماران🤲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨خدایا
بہ حرمت ماه رمضان
✨نیکو ترین سر نوشتها
حلالترین روزیها
✨ودلمان را جویبار رحمتت
برای ما مقدر کن
🌾 بسم الله الرحمن الرحیم
🌾 الهی به امیدتو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 حضرت محمد (ص) می فرمایند:
اى مردم ! هر كس در ماه رمضان
بر من زياد #صلوات بفرستد، خداوند،
ترازوى اعمال او را سنگين خواهد فرمود
در روزى كه ترازوها سبك باشد.🌸
🌸و من اکثر فیه من الصلوه على ثقل الله میزانه
🌸یوم تخفف فیه الموازین
📕وسائل الشيعة ج : 10 ص : 314
🍃🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
🍃🌸وآلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#سلامامامزمانم
هر کسی که دل به او بستم دلم را زد شکست
با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت
یک زمانی هم اگرحرفی ز آبادی شود
درخراب آباد دل بانی ندارم جز خودت
🌼تعجیل در فرج آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلوات🌼
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
روزتون مهدوی
🌴بوی ظهور می آید قدمی بر داریم🌴
🌿الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌿
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#روزنهم
نهمین روز ، عمو رفت شریعه پے آب
دل عالم به فدای دل پر خون رباب
نهمین روز، عطش، ڪرب وبلا، آب فرات
به فدای لب عطشان قتیل العبرات
روزه دارم من و بر روز نهم حساسم
از سحر یاد #لب_خشڪ عمو عباسم
#نهمین روز رسید و دل ما پر احساس
پر زد و رفت و گره خورد به ضریح عباس
🔻قصه یِ روز نهم را
دو سه خط روضه کُنم
🔺عطش و مشک و لب خشک
و دو دستانِ قلم...😭
#یادنهمماهمحرمبنویسید...
#ایاهلحرممیروعلمدارنیامد
#سحر روز نهم شد ولی یار نیامد....
#ازغصه دلم خون شدودلدارنیامد...
🌻یــــآصــآحــِبــَ اَڶزَمـــآݩ أدرِڪݩے🌻
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
5ca7a228547c7d6ae54539c1_7372425005535992370.mp3
4.22M
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
👆 #صوتی_قرآن_تحدیر (تندخوانی)
استادمعتزآقایی جزء9
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_5879459295036178815.mp3
12.34M
ترتیل جز نهم قرآن
با صدای استاد عبدالباسط
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_532576241056778381.mp3
14.93M
👆🔶 #ترجمه_فارسی_جز_نهم_قرآن_کریم 🔶
🔷 استاد فولادوند🔷
🌙 #ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#حدیث_روز☝️#مشتاقبهشتبانیکی۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 2 اردیبهشت ماه 1400
🌞اذان صبح: 04:52
☀️طلوع آفتاب: 06:23
🌝اذان ظهر: 13:03
🌑غروب آفتاب: 19:43
🌖اذان مغرب: 20:02
🌓نیمه شب شرعی: 00:17
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#استعدادلذتبردن☝️
#ذکرروزپنجشنبه💙
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #نهمین_روز اسٺ ودل درآسمان مشهد اسٺ
🌿میهمان یڪ روسیاه و میزبان ، درد آشنا
🌼خوشبحال عاشقے ڪه ماه مهمانے حق
🌿نیٺ دَه روزه ڪرد آمد بہپابوس #رضا_ع
🌼 #السلامعلیڪیاشمسالشموس
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت دعای روزنهم👆
9⃣
💠 #دعاى_روزنهم_ماه_مبارك_رمضان 💠
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ
واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِكَ السّاطِعَةِ
وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِكَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهاى از رحمت فراوانـت
و راهنمائیم كن در آن به برهان و راههاى درخشانت
و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبهات
بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1_9739704.mp3
1.6M
👆☘شرح دعای روزنهم ماه مبارک رمضان همراه بابیان احکام روزه،توسط آیت الله مجتهدی(ره)(واحدفرهنگی مبشر)(13:29)
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین پنجشنبه اردیبهشت ماه است و ياد درگذشتگان 😔
✨بسم اللهالرحمنالرحیم✨
#زیارت_اهل_قبور
🌺به یاد پدران ومادران آسمانی
وهمه درگذشتگان، زیارت اهل قبور
و به یاد همه شهدا و اموات باشید.🌺ِ
🌹السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّد رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ اللهِ:🌹
🌹هر كس اين زيارتنامه را بخواند، خداوند ثواب پنجاه سال عبادت به او ميدهد و گناهان پنجاه سال را از او و پدر و مادرش بيامرزد.🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای #جوشن_کبیر
{ فراز ۲۱ تا ۲۴ }
اسم منتخب این بخش؛ #یا_وفیّ ☀️
✍ آزمون وفاداری،
سخت ترین آزمونِ عاشقی است...
تو تا آنجا بالا میروی و نزدیک میشوی؛
که با تمام مصائب،
با تمام از دست دادن ها
با تمام گذشتن ها
باز پای دلبرت وفادار میمانی!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
┈┈•✾🌿🌹🌿✾•┈┈
#پیام_سلامتے
مواد غذایی که نباید ناشتا مصرف شوند⁉️
1⃣قهوه:سوزش معده
2⃣چای:آسیب دیواره معده
3⃣گوجه فرنگی :ضعف عضلانی
4⃣موز : برهم زدن تعادل منیزیم و کلسیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
به نهم رمضان خوش
آمدین
ازخدامیخواهم خوشی
وشادےرانصیبتان کند
عافیت وتندرستےرا
به شمابپوشاند
وخوشبختےوصداقت
رادرزندگیتان جارےکند
امروزتان پرازنگاه خدا❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هدیه_حضرت_ولی_عصر_عج
#حاجت_روایی
🥀جناب اقای رضوی می گوید: بعضی از علما گفته اند:
🌼شب پنجشنبه و جمعه دو رکعت نماز بخوان.
در زیر آسمان در حالیکه سر و پاهایش برهنه باشد بعد از نماز دست ها را رو به آسمان کرده و
«۵۵۹» مرتبه بگوید: "یا حجة القائم"
🍀سپس سجده رفته و در سجده ۷۰ مرتبه بگوید: "یاصاحب الزمان أغِثني" سپس حاجت خویش را طلب کند. این نماز و ذکر مجرب است.
🌹و چنانچه دوشب به حاجت خویش نرسید در هفته دوم یا سوم تکرار کند محال است از هفته سوم تجاوز کرده و به اجابت نرسد.
🌸از بعضی از علما نقل است که این نماز را خواندم و حضرت ولی عصر عج را در خواب دیدم و عرض حاجت کردم.
📚تحف الرضویه صفحه ۱۸۸
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذکر_درمانی
#حفاظت_از_ترس
🌸✨ هرکس ۷ هفته هر روز
از پنجشنبه ۷۰ بار بگوید
حَسبيَ اللهُ الحَسيب
خدا مطالب در نظرش را کفایت
کند و او را از آنچه میترسد
حفظ نماید✨
📚 معراج الذاکرین ۹۶
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از بنرها
طب سنتی اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
هدایت شده از بنرها
اینجا دنیای عجایب است
صحنه هایی که تا حالا ندیده اید
اژدهای عجیب
با ما باشید با عجیب غریب های جهان
#دوقلوهایی که روحشون در بدن بعدی اومد
#ماریکهخودشرامیخورد
http://eitaa.com/joinchat/3579904022Ca7da734213
#عجایب_چهارگوشه_جهان🌍👆به مابپیوندید
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
📚 #داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع ❤️
قسمت #دهم
_همیشہ ترس از دست دادنشو داشتم....
براے همیـݧ میترسیدم کہ اگہ بہ خوانوادم بگم مخالفت کنـݧ
ولے رامیـݧ درک نمیکرد.....
بهم میگفت دیگہ طاقت نداره....
دوس داره هرچہ زودتر منو بدست بیاره تا همیشہ و همہ جا باهم باشیم.
_بهم میگفت کہ هر جور شده باید خوانوادمو راضے کنم چوݧ بدوݧ مـݧ نمیتونہ زندگے کنہ.
چند وقت گذشت اصرار هاے رامیـݧ و حرفایے کہ میزد باعث شد جرأت گفتـݧ قضیہ رامیـݧ و پیدا کنم.
یہ روز کہ تو خونہ با ماماݧ تنها بودیم تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم.
_رفتم آشپزخونہ دوتا چایے ریختم گذاشتم تو سینے از اوݧ پولکے هاے زعفرانے هم ک ماماݧ دوست داشت گذاشتم و رفتم رومبل کناریش نشستم.
_با تعجب گفت:
بہ بہ اسماء خانم چہ عجب از اوݧ اتاقت دل کندے.
_چایے هم ک آوردے چیزے شده ؟چیزے میخواے ؟
کنترل و برداشتم و تلوزیوݧ و روشـݧ کردم
با بیخیالے لم دادم ب مبل و گفتم وااااا ایـݧ چہ حرفیہ ماماݧ چے قراره بشہ؟
ناراحتے برم تو اتاقم.
ݧ
_مادر کجا ؟ چرا ناراحت میشے تو ک همش اتاقتے اردلانم ک همش یا بیرونہ یا دانشگاه حالا باز داداشتو میبینیم ولے تو چے یا دائم تو اتاقتے یا بیروݧ چیزے هم میگیم بهت مث الاݧ ناراحت میشے.
پوفے کردم و گفتم ماماݧ دوباره شروع نکـݧ.
_ماماݧ هم دیگہ چیرے نگفت
چند دیقہ بیـنموݧ با سکوت گذشت.
ماماݧ مشغول دیدݧ تلویزیوݧ بود
گفتم:
_ماما
-بلہ
_میخوام یہ چیزے بهت بگم
_خب بگو
_آخہ....
_آخه چے
_هیچے بیخیال
_ینے چے بگو ببینم چیشده جوݧ بہ لبم کردے.
_راستش.راستش دوستم مینا بود یہ داداش داره
_ماماݧ اخم کردو با جدیت گفت خب
_ازم خواستگارے کرده ماماݧ وایسا حرفامو گوش کـݧ بعد هرچے خواستے بگو گفتـݧ ایـݧ حرفا برام سختہ اما باید بگم اسمش رامیـنہ ۲۴سالشه و عکاسے میخونہ از نظر مالے هم وضعش خوبه منم هم
_تو چے اسماء
سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم
_دوسش دارم
_ینے چے کہ دوسش دارے ؟
تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے حتما باهم بیروݧ هم رفتیـݧ میدونے اگہ بابات و اردلاݧ بفهمن چے میشہ ؟
_اسماء تو معلوم هست دارے چیکار میکنے
از جام بلند شدم و با عصبانیت گفتم چیہ چرا شلوغش میکنے ینے حق ندارم واسہ آیندم خودم تصمیم بگیرم؟
_اخہ دخترم اوݧ خوانواده بہ ما نمیخورن اصلا ایـݧ جور ازدواج ها آخر و عاقبت نداره تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے ناسلامتے کنور دارے
_ماماݧ بهانہ نیار چوݧ رامیـݧ و خانوادش مذهبے نیستن،چون مسفرتاشون مشهد و قم نیست چوݧ مثل شما انقد مذهبے نیستـݧ قبول نمیکنے یا چوݧ مثل اردلاݧ از صب تا شب تو بسیج نیست ؟
_ایـنا چیہ میگے دختر ؟ خوانواده ها باید بہ هم بخور.....
حرفشو قطع کردم با عصبانیت گفتم ماماݧ تو نمیتونے منو منصرف کنـے ینے هیچ کسے نمیتونہ مـݧ خودم براے خودم تصمیم میگیرم ب هیچ کسے مربوط نیست..
_سیلے ماماݧ باعث شد سکوت کنم
دختره ے بے حیا خوب گوش کـݧ اسماء دیگہ ایـݧ حرفا رو ازت نمیشنوم فهمیدے
بدوݧ ایـݧ کہ جوابشو بدم رفتم اتاق و در و محکم کوبیدم
_بغضم گرفت رفتم جلوے آینہ دماغم داشت خوݧ میومد بغضم ترکید نمیدونم براے سیلے کہ خوردم داشتم گریہ میکردم یا بخاطر مخالفت ماماݧ
انقد گریہ کردم کہ خوابم برد فردا که بیدارشدم دیدم ساعت ۱۲ ظهره و مـݧ خواب موندم.
ماماݧ حتے براے شام هم بیدارم نکرده بود
گوشیمو نگاه کردم 10 تا میسکال و پیام از رامیـݧ داشتم
_بهش زنگ زدم تا صداشو شنیدم زدم زیر گریہ
ازم پرسید چیشده ؟
نمیتونستم جوابشو بدم گفت آماده شو تا نیم ساعت دیگہ میام سر خیابونتوݧ
از اتاق رفتم بیروݧ هیچ کسے نبود ماماݧ برام یادداشت هم نذاشتہ بود
رفتم دست و صورتم و شستم و آماده شدم انقد گریہ کرده بودم چشام پف کرده بود قرمز شده بود
_رفتم سر خیابوݧ و منتظر رامیـݧ شدم
۵ دیقہ بعد رامیـݧ رسید....
داستان ادامه داره...
🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع❤
#قسمت_یازدهم
_۵دیقہ بعد رامین رسید..
سوارماشین شدم بدون اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد.
_نگاهش نمیکردم به صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے وحرفاے مامان توگوشم میپیچید
باورم نمیشد.
اون من بودم کہ بامامان اونطورے حرف زدم
واے کہ چقدربدشده بودم _باصداے بوق ماشین بہ خودم اومدم
رامیـن و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بودخستگے رو توصورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث این کہ دیشب نخوابیده بود
دستے بہ موهاش کشید وآهی ازتہ دل
دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدن رامیـن وتو اون وضعیت نداشتم
_ناخودآگاه قطره اشکی ازچشمام سرازیر شد
رامیـن نگام کرد چشماش پرازاشک بود ولے با جدیت گفت:
اسماء نبینم دیگہ اشک وتوچشمات
اشکمو پاک کردم وگفتم:پس چرا خودت....
حرفمو قطع کرد وگفت بخاطر بیخوابے دیشبہ
بیخوابے❓چرا❓_آره نگرانت بودم خوابم نبرد
جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت
رفتیم داخل ونشستیم
سرشوگذاشت رو میز وهیچے نگفت
چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد توچشام و گفت:_اسماء نمیخواے حرف بزنے
چرامیخوام
خوب منتظرم
رامیـن مامان مخالفت کرددیشب باهم بحثمون شد خیلے باهاش بدحرف زدم اونقدرے که...
اونقدرے که چی اسماء❓
اونقدرے که فقط باسیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم که خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے_پوفے کرد وگفت مُردم ازنگرانے
اماحال خرابش بخاطر چیزدیگہ بود
ترجیح دادم چیزے نگم وازش نپرسم
اون روز تاقبل ازتاریکے هواباهم بودیم همش بهم میگفت که همه چے درست میشہ وغصہ نخورم
چندبار دیگہ هم بامامان حرف زدم اما هرباربدتر ازدفہ ے قبل بحثمون میشد و مامان باقاطعیت مخالفت میکرد
_اون روز ها حالم بد بود دائم یاخواب بودم یا بیرون حال و حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم
میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغرشده بودم _روزهایے ک میگذشت تکرارے بود درحدے که میشد پیش بینیش کرد
رامیـن هم دست کمے ازمن نداشت ولے همچنان برتصمیمش اصرارمیکرد وحتے توشرایطے که داشتم باز ازم میخواست باخانوادم حرف بزنم اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بودیہ روز رامیـن بهم زنگ زد وگفت بایدهمو ببینیم ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا همون پارکے که همیشہ میریم
_تعجب کردم اولین دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگران شدم سریع آماده شدم و رفتم
رونمیکت نشستہ بود خیلے داغون بود...
_رفتم کنارش نشستم.
سرشو به دستش تکیہ داده بود
سلام کردم بدوݧ ایـݧ کہ سرشو برگردونہ یاحتے نگام کنہ خیلے سردو خشک جوابمودادحرف نمیزد_نمیفهمیدم دلیل رفتاراشو کلافہ شده بودم بلند شدم ک برم کیفموگرفت وگفت بشیـݧ بایدحرف بزنیم_با عصبانیت نشستم و گفتم:
جدے❓❓خوب حرف بزݧ ایـݧ رفتارا یعنے چے اصلا معلومہ چتہ❓❓
قبلنا غیرتت اجازه نمیداد تنهابیام بیروݧ چیشده ک الاݧ.. _حرفمو قطع کرد و گفت
اسماء بفهم دارے چے میگے وقتے از چیزے خبر ندارے حرف نزݧ
اولیـݧ بار بود ک اینطورے باهام حرف میزد مـݧ ک چیز بدے نگفتہ بودم.
ادامہ داد
ببیـݧ اسماء ۱ساله باهمیم
چند ماه بعدازدوستیموݧ بحث ازدواجو پیش کشیدم وبادلیل ومنطق دلیلشو بهت گفتم شرایطمم همینطور همـوݧ روز هم بہ خانوادم گفتم جریانو و اما بہ تو چیزے نگفتم.از همـوݧ موقع خانوادم منتظر بودݧ ک مـݧ بهشوݧ خبر بدم کے بریم براے خواستگارے اما مـݧ هردفعہ یہ بهونہ جور میکردم چند وقت پیش همون موقع اے ک تو بامامانت حرف زدے خانوادم منوصدا کردݧ وگفتـݧ ایـݧ دختر بہ درد تو نمیخوره وقتے خوانوادش اجازه نمیدݧ برے خواستگارے پس برات ارزش قائل نیستـݧ چقد میخواے صبر کنے....
ولے مـݧ باهاشوݧ دعوام شد
حال ایـݧ روزام بخاطر بحث هرشبم با خوانوادمہ دیشب بازبحثموݧ شد._بابام باهام اتمام حجت کرد و گفت حتے اگہ خوانواده ے تو هم راضے بشـݧ اوݧ دیگہ راضے نیست
ببین اسماء گفتـݧ ایـݧ حرفها برام ـسختہ
اما باید بگم.دیشب تاصب فکر کردم حق باخوانوادمہ خوانواده ے تومنو نمیخواݧ منم دیگہ کارے ازم برنمیاد مخصوصا حالا کہ...گوشیش زنگ زنگ خوردهل شد وسریع قطعش کرد
نزاشتم ادامہ بده ازجام بلند شدم شروع کردم بہ خندیدݧ و دست هامو بہ هم میزدم
آفریـݧ رامیـݧ نمایش جالبے بود
باعصبانیت بلند شد و روبروم ایستاد
اسماء نمایش چیہ جدے میگم باید همو فراموش کنیم اصن ما بہ درد هم نمیخوریم از اولم...
از اولم چے رامیـݧ اشتباه کردیم❓یادمہ میگفتے درست تریـݧ تصمیم زندگیتم،بدوݧ مـݧ نمیتونے زندگے کنے چیشده
حالا❓❓اسماء جاݧ تو لیاقتت بیشتر از اینهاس
آره معلومہ ک بیشترتولیاقت منوعشق پاکے بهت دارم وندارے فقط چطورے میخواے روزهایے ک باتو تباه کردم وبهم برگردونے❓
سکوت کرد.دوباره گوشیش زنگ خورد و قطع کرد _پوز خندے بهش زدم وگفتم هہ جواب بده تصمیم جدید زندگیت از دستت ناراحت میشہ
ازجاش بلند شداومد چیزے بگہ کہ اجازه ندادم حرف بزنہ بهش،گفتم برودیگہ نمیخوام چیزے بشنوم سرشوانداخت
ادامه دارد...
👇 #شمیمرضوان👇