eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبت بهترین هدیه است آن رو بی دریغ نثار یکدیگر کنیم🌷 کلمه آدم میکشه..مراقب باش چی حرفی میزنی.. ❤️🕊❤️ اجازه دهید کلماتِ تان باعثِ قوت قلب دیگران شود... اعمالتان زنجیرهای گره خورده‌ دیگران را باز کند و محبت شما نمایشی از محبت خالق مهربان باشد... ࿐ᭂ⸙♥️⸙ᭂ࿐ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺خوراکی های لاغر کننده در کنار سفره افطار ✅هویج ✅کرفس ✅گل کلم ✅ دو راه برای ضد عفونی دندان ها 1⃣ مصرف سیب 2⃣ مصرف کلم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۴رمضان‌خوش‌آمدین 🌹 تقدیم به روزه داران عزیز الهی دستتون تُو دست خدا لحظه هاتون پراز استجابت دعا و آدینه تون مزین به ظهور مولا باشه 🌹طاعات وعبادات شما قبول حق @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°•○●°•🌸🍃🌸🍃🌸•°●○•° @shamimrezvan ღگشا👆👆 👌 ☀️هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿7﴾ رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿8﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿9﴾☀️سورة ال عمران ❄️هرکس این آیات را بر کاسه ی سبز نویسد به گلاب وزعفران ودر ساعت ششم از روز جمعه (شش ساعت پس از اذان صبح) بخورد و در آن روز حیوانی و چیزی شبه ناپاک نخورد وهفت جمعه متابعت به این دستور عمل کند ذهن وزیرکی او زیاد شود وحفظ او به مرتبه ای رسد که هر چه بشنود یاد گیرد @shamimrezvan ღگشا👆👆  °•○●°•🌸🍃🌸🍃🌸•°●○•° ‌ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام على (عليه السلام): 🌙خواب روزه دار عبادت، 🌹سكوت او تسبيح... 🌹دعايش پذيرفته 🌙و عملش دو چندان است 🌹دعاى روزه دار به هنگام 🌙افطار از درگاه خدا رد نمی شود. 🌹در این لحظات ناب افطار 🌙و در این شبهای زیبای مناجات 🌹التماس دعا ای خوبان خـــدا
حرفشوتاییدکردم و رفتیم داخل خونہ باورم نمیشد یہ خونہ ۸۰‌مترے و کوچیک باساده تریـݧ وسایل خانم ها داخل اتاق بودݧ ،رفتم سمت اتاق خانم مصطفے بہ پام بلند شد . بهش میخورد ۲۳سالش باشہ صورت سبزه و جذابے داشت آدموجذب خودش میکرد کنارش نشستم وخودمو معرفے کردم دستمو گرفت،لبخندکمرنگے زد و گفت :خوشبختم تعریفتونو زیاد شنیده بودم اما قسمت نشده بود ببینمتوݧ چهره ے آرومے داشت اما غم و تو نگاهش احساس میکردم ازمصطفے برام میگفت از ایـݧ کہ از بچگے دوسش داشتہ ومنتظر مونده کہ اوݧ بیاد خواستگاریش از ایـݧ کہ چقدخوش اخلاق ومهربوݧ بوده ،از ۶ماهے کہ باهم بودݧ و خاطراتشوݧ بغضم گرفت و یہ قطره اشک ازچشمام جارے شد سریع پاکش کردم و لبخند زدم حرفاش بهم آرامش میداد اما دوست نداشتم خودمو بزارم جاے ا وݧ. موقع برگشت توماشیـݧ سکوت کرده بودم چیزے نمیگفتم علے روز بہ روز حال روحیش بهتر میشد اما هنوز مثل قبل نشده بود زیاد نمیدیدمش یا سرکار بود یا مشغول درس خوندݧ واسہ امتحاناش بود اخہ دیگہ ترم آخر بود .تا اربعیـݧ یہ هفتہ مونده بودو دنبال کارهاموݧ بودیم... دل تو دلم نبود خوشحال بودم کہ اولیـݧ زیارتمو دارم با علے میرم اونم چہ زیارتے ... یہ هفتہ اے بود ارلاݧ زنگ نزده بود زهرا خونہ ے ما بود،رو مبل نشستہ بود وکلافہ کانال تلوزیوݧ و عوض میکرد ماماݧ هم کلافہ ونگراݧ ،تسبیح بدست درحال ذکر گفتـݧ بود باباهم داشت روزنامہ میخوند اردلاݧ بہ ماسپرده بود کہ بہ هیچ عنواݧ نزاریم ماماݧ و زهرا اخبار نگاه کـنـݧ زهراهمینطور کہ داشت کانال وعوض میکردید رسید بہ شبکہ شیش گوینده اخبار در حال خوندݧ خبر بود کہ بہ کلمہ ے" تکفیرے هادر مرز سوریہ "رسید یکدفعہ همہ ے حواس ها رفت سمت تلوزیوݧ سریع رفتم پیش زهرا و با هیجاݧ گفتم:إ زهرا ساعت ۷الاݧ اوݧ سریال شروع میشہ کنترل و از دستش گرفتم و کانال و عوض کردم بنده خدا زهرا هاج و واج نگام میکرد اما ماماݧ صداش در اومد: اسماء بزݧ اخبار ببینم چے میگفت -بیخیال ماماݧ بزار فیلمو ببینیم -دوباره باصداے بلند کہ حرصو و عصبانیت هم قاطیش بود داد زد :میگم بزݧ اونجا بعد هم اومد سمتم ،کنترل و ازدستم کشیدو زد شبکہ شیش بدشانسے هنوز اوݧ خبر تموم نشده بود تلویزیوݧ عکسهاے شهداے سوریہ و منطقہ اے کہ توسط تکفیرے ها اشغال شده بود و نشوݧ میداد ماماݧ چشماشو ریز کرد وسرشو یکم بردجلو تر یکدفعہ ازجاش بلند شد وبا دودست محکم زد توصورتش: یا ابلفضل اردلاݧ.. بابا روزنامہ روپرت کرد واومد سمت ماماݧ . کو اردلاݧ؟؟ اردلاݧ چے?? منو زهراماماݧ وگرفتہ بودیم کہ خودشو نزنہ ماماݧ ازشدت گریہ نمیتونست جواب بابارو بده و بادست بہ تلوزیوݧ اشاره میکرد سرمونوچرخوندیم سمت تلویزیوݧ اخبار تموم شده بود . باباکلافہ کانال هارو اینورو اونور میکرد براے ماماݧ یکم آب قند آوردم و دادم بهش حالش کہ بهترشد بابادوباره ازش پرسید خانم اردلاݧ وکجا دیدے؟؟؟ دوباره شروع کرد بہ گریہ کردݧ وگفت :اونجا تو اخباردیدم داشتـݧ جنازه هارو نشوݧ میدادݧ بچم اونجا بود رنگ و روے زهرا پریداماهیچے نمیگفت بابا عصبانے شدوگفت :آخہ تو ازکجا فهمیدے اردلاݧ بود؟مگہ واضح دیدے؟چراباخودت اینطورے میکنے؟؟ بعدهم بہ زهرا اشاره کردوگفت :نگاه کـݧ رنگ و روے بچرو ماماݧ آرومتر شد وگفت:خودم دیدم هیکلش و موهاش مث اردلاݧ مـݧ بود .ببیـݧ یہ هفتہ ام هست کہ زنگ نزده واے بچم خدا نگراݧ شدم گوشے وبرداشتم وازطریق اینترنت رفتم تولیست شهداے مدافع دستام میلرزید وقلبم تندتند میزد اززهرا اسم تیپشوݧ وپرسیدم وارد کردم وتولیست دنبال اسم اردلاݧ میگشتم خداخدا میکردم اسمش نباشہ یکدفعہ چشمم خورد بہ اسم اردلاݧ احساس کردم سرم داره گیچ میره وجلو چشماش داره سیاه میشہ باهرزحمتے بودگوشیوتو یہ دستم نگہ داشتم ویہ دست دیگموگذاشتم رو سرم بہ خودم میگفتم اشتباه دیدم،دست وپام شل شده بودوحضرت زینب و قسم میدادم چشمامومحکم بازو بستہ کردم ودوباره خوندم اردلاݧ سعادتے دستم وگذاشتم روقلبم ونفس راحتے کشیدم وزیرلب گفتم خدایا شکرت زهرا داشت نگاهم میکرد ،دستم وگرفت وبا نگرانے پرسید چیشداسماء سرم هنوز داشت گیج میرفت دستشوفشار دادم وگفتم نگراݧ نباش اسمش نبود . پس چراتو اینطورے شدے؟؟ هیچے میشہ یہ لیواݧ آب بیارے برام؟؟ اسماء راستش وبگو مـݧ طاقتشو دارم إزهرابخدا اسمش نبود ،فقط یہ اسم اردلاݧ بود ولے فامیلیش سعادتے بود زهراپووووفے کرد ورفت سمت آشپز خونہ. گوشے وبردم پیش ماماݧ وبابا، نشونشوݧ دادم تاخیالشوݧ راحت بشہ باباعصبانے شدوزیرلب بہ ماماݧ غرمیزدورفت سمت اتاق زنگ خونہ رو زدݧ آیفوݧ وبرداشتم:کیہ؟ کسے جواب نداد. دوباره پرسیدم کیہ؟ ایندفہ جواب داد مأمور گازمیشہ تشریف بیارید پاییـݧ آیفوݧ وگذاشتم زهراپرسید کے بود؟ شونہ هامو انداختم بالاوگفتم مأمور گاز چہ صدایے داشت. ادامه دارد..
چادرمو سر کردم پلہ هارو تند تند رفتم پاییـݧ چادرمو مرتب کردم ودر و باز کردم چیزے و کہ میدیم باور نمیکردم ـ اردلاݧ بود ریشاش بلند شده بود .یکمے صورتش سوختہ بود و یہ کولہ پشتے نظامے بزرگ هم پشتش بود اومدم مث بچگیاموݧ بپرم بغلش ک رفت عقب کجا؟؟؟زشتہ تو کوچہ خندیمو همونطور نگاهش میکردم چیہ خواهر ؟؟نمیخواے برے کنار بیام تو؟؟؟ اصلا نمیتونستم حرف بزنم رفتم کنار تا بیاد تو درو بستم و از پلہ ها رفتیم بالا چشمم خورو بہ دستش کہ باند پیچے شده بود و یکمے خوݧ ازش بیروݧ زده بود دستم و گذاشتم رو دهنمو گفتم :خدا مرگم بده چیشده داداش خندید و گفت :زبوݧ باز کردے جاے سلامتہ؟؟چیزے نیست بیا بریم تو داداش الاݧ برے تو همہ شوکہ میشـݧ وایسا مـݧ آمادشوݧ کنم رفتم داخل و گفتم :یااللہ مأموره گازه حجاباتونو رعایت کنید ماماݧ با بے حوصلگے گفت:مامور گاز تو خونہ چیکار داره نمیدونم ماماݧ مثل اینکہ یہ مشکلے پیش اومده زهرا سریع چادرشو سر کرد و برای ماماݧ هم چادر برد ـ خیلہ خوب باباتم صدا کـݧ باشہ چشم .بابا ؟؟؟ بیا مامور گازه بابا از اتاق اومد بیرونو گفت :مامور گاز ؟؟؟خوب تو خونہ چیکار داره؟؟ نمیدونم بابا بیاید خودتوݧ ببینید بابا در خونہ و باز کرد و با تعجب همینطور بہ اردلاݧ نگاه میکرد اردلاݧ بابا رو محکم بغل کرد و دستش و بوسید بابا بعد از چند ثانیہ بہ خودش اومد و خدا رو شکر میکرد از سرو صداے اونها ماماݧ و زهرا هم اومدݧ جلوے ماماݧ تا اردلاݧ دید دستاشو آورد بالا و گفت یا حسیـݧ ،خدایا شکرت خدایا هزار مرتبہ شکرت بعد هم اردلاݧ و بغل کرد و دستشو گرفت زهرا هم با دیدݧ اردلاݧ دستشو گذاشت جلوے دهنشو لیواݧ از دستش افتاد . اردلاݧ لبخندے بهش زد ،لبشو گاز گرفت و دستشو بہ نشونہ ے شرمنده ام گذاشت رو چشماش ماماݧ دست اردلاݧ و ول نمیکرد ،کشوندش سمت خونہ همہ جاشو نگاه میکرد وازش میپرسید ،چیزیت نشده؟؟ اردلاݧ هم دستشو زیر آستینش قایم کرده بود و میگفت :ݧ سالم سالمم مادر مـݧ ماماݧ از خوشحالے نمیدونست باید چیکار کنہ اسماء مادر براے داداشت چاے بیار ،ݧ میوه بیار ،شیرینے بیار،اصـݧ همشو بیار باشہ چشم زهرا اومد آشپز خونہ دستاش از هیجاݧ میلرزید و لبخندے پر،رنگ رو صورتش بود چهرش هم دیگہ زرد و بے حال نبود محکم بغلش کردم و بهش تبریک گفتم خدا رو شکر اونشب همہ خوشحال بودݧ . رفتم داخل اتاقم ،رو تختم نشستم و یہ نفس راحت کشیدم گوشیمو برداشتم و شماره ے علے و گرفتم الو؟؟؟ جوابشو ندادم دوست داشتم صداشو بشنوم دوباره گفت :الو؟؟؟همسر جاݧ؟؟؟ قند تو دلم آب شد اما بازم جواب ندادم گوشے و قطع کرد و خودش زنگ زد الو؟؟اسماء جاݧ؟؟؟ الو سلام علے پووووفے کردو و گفت :چرا جواب نمیدے خانوم نگراݧ شدم آخہ میخواستم صداے آقامونو گوش بدم خندیدو گفت :دیوووونہ جاݧ دلم کار داشتے خانوم جاݧ؟؟؟ اووهوممم علے اردلاݧ اومده اردلاݧ؟شوخے میکنے.چہ بے خبر؟ آره والا دیوونست دیگہ چشمتوݧ روشـݧ مرسے همسرم .شب بیا خونہ ما واسہ شام دیگہ؟ آره بہ شرطے کہ خودت درست کنے چشم چشمت بی بلا پس زود بیا .فعلا فعلا . نیم ساعت گذشت .علے با یہ شیرینے اومد خونموݧ. بعد از شام از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد ... ادامــہ دارد....
(ع): درسالی سرد و پر از زلزله که شرق وغرب زمین دراختلاف باشند منتظرفرج باشید! 📚(یوم‌الخلاص‌،ص‌543، 📚بیان‌ الائمه‌(ع‌)ج‌2،ص‌431) 〰➖〰➖〰➖〰➖ ⁉️عجایب آخرالزمان ⭕️ازدواج با حیوانات ✨ امام صادق (ع): آنگاه دیدی با حیوانات آمیزش و ازدواج می کنند منتظر آمدن قائم ما باشید... 🖌اکمال الدین ،ج 2،ص 650  💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّڪ الْفَرَجـ 💚 🔻 بصیرت افزایی ڪنیم 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💨💦💧 ❓سوالی که خیلی از والدین می پرسن🤔 دخترمون🙋🏻‍♀️ تازه به سن بلوغ رسیده و روزه براش خیلی سخته تکلیفش درماه رمضان چیه؟ 🎬 کمتر از2️⃣دقیقه بیاموزید بفرستید واسه دخترخانوم دارها
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ ✨لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۵۵﴾ ✨پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد ✨كه او از حد گذرندگان را دوست نمى دارد (۵۵) 📚 سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۵۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا کن و بعد همه چیز رو رها کن و فقط به خدا اعتماد کن تا درهای مناسب رو تو بهترین زمان برات باز کنه... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی باور فراوانی و لیاقت زیاد کار کنید. شما لایق داشتن بهترین زندگی هستید . ❤️🕊❤️ گذشت زمان چه قدرتی داره! خیلی ها رو از عرش به فرش پایین میاره و خیلی ها رو از فرش به عرش میرسونه باور کنید لایق بهترین هایید صبر کنید و جایگاهتون رو بدست بیارید..
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰ 💞 شنیدن عبارت : 🌸برای یک مرد… او را برای مصاف با سخت ترین ها ی زندگی زره پوش می کند ...و آماده می شود …. توان می گیرد… برای آنکه بیشتر بکوشد …مرد احساس می کند حتی قدش بلند تر شده است …. چون به مرد بودنش افتخار می کند ❤ شنیدن عبارت : 🌸 برای زن آنچنان انرژی و توان مضاعفی برایش ایجاد می کند که آمادگی این را می یابد که لحظه ای پس از شنیدن این جمله یک خانه تکانی مفصل به راه بیاندازد … و همه جای زندگی را با … از نو بیاراید .. ❤ شنیدن عبارت : 🌸 برای فرزندت خصوصا وقتی روی دو زانو می نشینی و خودت را هم قد فرزندت می کنی و چشم در چشمش می گویی یعنی من هستم ..خیالت راحت … و یادت باشد آن شب فرزندت دیرتر ولی آرامتر و آسوده تر می خوابد پس از شنیدن این جمله از والدینش … 🌸فرقی نمی کند معشوق باشی یا …پدر یا مادر … فرزند یا همسر ، عبارت را جدی بگیریم ، این عبارت غوغایی به پا می کند. ☝نگذارید و در دنیای درونتان حبس شود . ‎♡• •♡
┄┅═⁦⁦🇮🇷⁩═┅┄ 👌 بزودی در قدس نماز جماعت خواهید خواند،انشاالله ببینید و ببینیم. 🌷مقام معظم رهبری. 🌹 خون بهای سردار عزیزمان فتح قدس خواهد بود ان شالله به زودی . 🌺 روز جهانی قدس گرامی باد ┄┅═⁦⁦🇮🇷⁩═┅┄
✨﷽✨ ✅ داستان واقعی کریم پینه دوز 👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی 💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز 🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌸
(روزهای چشم براهی) عاقبت روزی گره خواهد گشود از بند ما عاقبت روزی شود از عمقِ دل لبخند ما جمعه های بی تو اما پر شده از چون و چند خسته شد تقویم از اما و چون و چند ما... " اللّهم عَجِّل لِوَلیک الفَرج "
🌼 توسّل به حضرت بقيّة اللَّه عجّل اللَّه تعالي فرجه در مشکلات ( يا ) " ✍ روايت شده است : اگر مؤمني که امري از امور دنيوي يا اخروي بر او سخت شده، به صحرا رود و اين دعا را هفتاد مرتبه بخواند، امداد و کمکي از جانب حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه به او ميرسد. 🌸 يا فارِسَ الْحِجازِ أَدْرِکْني، يا أَبا صالِحِ الْمَهْدِيَّ أَدْرِکْني، يا أَبَا الْقاسِمِ أَدْرِکْني أَدْرِکْني وَلاتَدَعْني، فَإِنّي عاجِزٌ ذَليلٌ. 📚منتخب الختوم : 196. 📚 صحیفه مهدیه (سلام الله علیه) 🌹 اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ والُ مٌحُمٌدِ و عجل فرجهم
اگرسحرها باکسالت بیدار می‌شوید عدسی بخورید سرشار از آهن، فسفر و فولات که عملکرد مغز را بهبود بخشیده و به رفع خستگی کمک میکند
✨﷽✨ ✨ آنقدردریادل باش که ازچیزی نگران نشوی آنقدربزرگوارباش که خشمگین نگردی آنقدرنیرومندباش که ازچیزی نترسی وآنقدرراضی باش که به هیچ مشکلی اجازه خودنمایی ندهی
ツ 🍃🍂 پیشگیرے از درد دندان و گوش 🍃🍂 🖋 امام علے ؏ ؛ هرڪس در هنگام عطسه این دعا را بگوید دیگر از دندان درد و گوش درد [ایجاد شده توسط عطسه] ننالد ✨
🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 😔!!! 😔 📚ابتدا دو ركعت نمازبه نيت پيدا كردن مال گم شده يا دزديده شده به درگاه خداوند متعال بخواندو بعد از سلام با توجه قلبي و ب خلوص نيت به درگاه ايزد منان ابتدا به طرف راست ، بعد به پشت سر ، بعد به طرف چپ و در اخر به روبروي خود هر بار هفتاد مرتبه بگويد : (( )) و پس از آن بگويد : رُدَ عَلَيَََّ ضالَّتي بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمين (روی دو تشديد اول فتحه( -َ )قرار دارد.) به خواست خداوند متعال آن گمشده (يا دزديده شده) پيدا ميشود. دوستان اين عمل بسيار تجربه شده و يكي از بزرگترين و موثر ترين دستورات در زمينه مال گمشده و دزديده شده ميباشد اگر كسي با شرايط گفته شده آنرا انجام دهد محال است كه به كمگشده يا دزديده شده خويش نرسد. 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان 🔹️ سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده‌اند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: 🔹 اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو: 🌹 اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما 🌹️ خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزه‌داری ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده. ️👈 هر كه اين دعا را در اين روز بخواند به يكى از این دو خصلت نيكو ظفر مى‌يابد: 🔹 ️رسيدن به ماه رمضان آينده 🔹 ️آمرزش خدا و رحمت بى‌انتها. 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌸✨براے ڪسب سعادت دنـیا و آخـرت و توسعہ رزق و پایان یافتن بدهے پس از هر نمـاز ۷ بار بخـوان✨ 📚 دو هزار دستورالعمل مجرب، ص ۲۴۰
🔹🕊✨📿💎📿✨🕊🔹 🌙 🌹 نماز شب بیست و پنجم ماه رمضان 🍃 8 رکعت نماز 🍃 در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند ثواب عبادت کنندگان را برای او می نویسد. 📕بحارالأنوار، ج97، ص384 به نقل از اربعین شهید
👆 🖊 هر ڪس با ایمان به بستر رود و این آیات را بخواند خداوند متعال خواب او را کم خواهد کرد 📚خواص آیات قرآن کریم ص۶۲