eitaa logo
شمس (ساقی)
495 دنبال‌کننده
188 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
«بند یازدهم» از کربلا هر آنچه نویسد قلم کم است پشت جهان ز بار چنین ماتمی خم است بر بوم کربلا بنگر تا عیان شود آزادگی و عزت و ایثار توأم است بحری عظیم هست و کناره پذیر نیست کشتی عقل ، غرق درین بحر ماتم است این راز سر به مُهرِ شهادت، به راه دوست بر آنکه نیست مَحرم اسرار ، مبهم است گر بحرها مُرکّب و راقم شود بشر از بحر عشق اگر بنویسند شبنم است از اولین بشر که خدا آفریده است در نزد او حسین همیشه مقدم است عهدی که بست روز ازل با خدای خویش اثبات کرد رشته‌‌ی این عهد، محکم است این رشته را به خون جگر پروریده است عهدی چنین ، خدا ز خلایق ندیده است . سيد محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
«بند دوازدهم» راه خدا اگر طلبی؟... راه کج مپو حق را به غیر صدق عمل در جهان مجو شیطان دهد به باد فنا ، هستی تو را ابلیس را برون کن ازین سینه‌ی نکو بیهوده عِرض خود مبری در جهان دون! از کف مده! ز حق‌‌شکنی، قدر و آبرو دیدی اگر که حق کسی می‌شود تباه حق را بدون پرده و بی واهمه بگو پیراهن صداقت اگر پاره شد به تن با تار و پود زهد ریا کِی شود رفو؟ چون کربلا، مبارزه‌ی حقّ و باطل است گر شیعه‌ای ، به جز ره سالار دین مپو (ساقی) اگر چه دم زنی از جام باده‌ات مستی ز جام عشق طلب کن نه از سبو راه حسین ، راه خداوند داور است راه علی و آل شریف پیمبر است . سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi یکشنبه 11 آبان 1393 خورشیدی برابر با شب تاسوعای 1435 قمری
(اَلسَّلامُ علَیكِ یٰا فاطِمَةَ الزّهراء) (کـــوثـــر) امشب فلک ز مولد زهرا (س) منوّر است کآیینه دار ماه ِ رخش، شمس خاور است آن زهره‌ی مُنیر سماوات معرفت... در ظلمتی عظیم، فروزنده اختر است از عطر جان‌فزای گل یاس احمدی (ص) خوشبو جهان چو رایحه‌ای روح پرور است گل در بهار اگرچه فراوان به عالم است این گل یکی بوَد که به عالم برابر است بر دامن خدیجه عطا گشت دختری کآرام قلب و نور دوچشم پیمبر است آن دختری که نادره‌ی کبریا بوَد از مرتبت، معلّم لعیا و هاجر است آن دختری که فخر زنان است تا به حشر اسطوره‌ی عفاف زنان است و سرور است وقتی که دشمن از سر بخل و جهالتش گفتا رسول فاقد نسل است و ابتر است ـ فرمود حق به رغم بخیلان به مصطفی کز منزلت، عطا به تو امروز، کوثر است آن کوثری که آل ولایت ز صُلب اوست شایسته‌همسری‌ست که هم‌کفو حیدر است آن کوثری که خلق جهانی طفیل اوست صدیقه‌ی بتول که زهرای اطهر است شالوده و بهانه‌ی خلقت چو او بوَد شیرازه‌ی کتاب خداوند اکبر است «لولاك» در مقام مَنیع و رفیع اوست مقصودِ آفرینش و محبوب داور است دارد مقام « اُمّ اَبیها » یی از پدر مادر بوَد برای پدر، گرچه دختر است نام علی و فاطمه، در لوحه‌ی وجود همراه احمد است که ثبت و مُصَدّر است عنقای آسمان نبوّت چو احمد است بالَش علی و، فاطمه‌اش نیز شهپر است همتا نداشت فاطمه در عالمِ وجود هم‌کفو او علی‌ست که شایسته شوهر است آنکو که مفتخر بوَد از نسل فاطمه است در این شب خجسته، نشاطش مکرّر است هر بانویی که هست مُرید و، مرادش اوست بی شک به روز حشر، مبرّا ز کیفر است دارد بس افتخار که «میلاد فاطمه» روز «مقام زن» بوَد و «روز مادر» است بنشین به زیر سایه‌ی او در تمام عمر بی‌بارگاه اگرچه بوَد سایه‌گستر است طبع کلیل من، نتوان وصف او کند زین منزلت که مادح او حیّ داور است او مادر من است و منم مفتخر به او او شافی و شفیعه‌ی ما روز محشر است (ساقی)! سخن ز ساغر و مستی قبیح نیست وقتی که جام، در کف ساقی کوثر است. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1393 eitaa.com/shamssaghi
(یا ثامنُ الحجج) وقتی کـه دل بـه بنـــد رضــا مبـــتلا شود از بنـــد هرچـه هست به دنیـــا رهـــا شود یا ثـامـنُ الحجــج! نظـــری کن به چاکرت کافتــاده است بلکـه به لطـف تو پــا شود آقـا گِــره فتــاده به کارم اگر ؛ چــه غـــم؟ وقتی که صــد گـــره به نگــاه تـو وا شود گر قـرعــه‌ی زیــارت‌تــان بــر مــن اوفتـد فــارغ ز غصـــه‌هـــا دلِ ایــن بیــنوا شود بـوســم اگر ضــریــح تو را ای امـامِ مِهــر ایــن قلـب نـاامیــــد، قــریــن رجـــا شود یک لحظـــه افتخــار اگـــر شـاملــم شـود چشــمانـم آشــنا بـه حـــریــم شمـــا شود بـر دیـدگـانِ مــاتِ نشـسـته به خــون مـن گــَرد حـــریــم اقــدس‌تـان تـــوتیـــا شود چون دارویی که هست شٍفابخش قلب‌ها دردِ دلِ شـکـســتـه بــه یـک دم ، دوا شود طبع خموش من‌که به‌مِحنت نشسته‌است بـــار دگـــر ، ز نـــاز نگـــاهــت رســا شود کن یک نظـــر به (ساقی) افتــاده؛ از کرم شــایـد که بـا نگـــاه رئــوف تـو پـــا شود سید محمدرضا شمس (ساقی) 1400 eitaa.com/shamssaghi
 (شهادت امام جواد تسلیت باد.) جــــواد الائمّــــه (ع) امــام رئــوف که خورشیدِ رویش شده در کسوف شهیـــد جفـــا شـد ، به دسـتِ زنــی که شرحش نگنجد یقین در حـروف. فسـوسـا بـه دسـت زنــی ددسرشـت نهــــم حجّـت دیــن ، امــــامِ جـــواد شده کشته در حجـــره با زهـــر کیـن کــه تــا نشــنـود کـس پیــــام جـــواد تــو ای همـسر بیـــوفـــا ، بـــاز گـــوی چه زهـــری چشاندی به کـام جـــواد؟ ز همسر چه‌سان می‌توان دل شکست چگـــونه شکسـتی تو جـــامِ جـــواد؟ چو مـأمـون که شد قـاتـل شاهِ توس شدی قــاتِــلِ خـوش خـــرامِ جـــواد اگر چــه چــو اَجــــدادِ بیـــداد خــود شـــــدی در پــــیِ انهـــــــدام جـــواد بـــه دنیــــا و عقبــــا درخشــــد همی چو خورشـید تــابنـــده نـــام جـــواد ولیـکـــــن ســتـم‌ پیـشــگــان پلیــــد شـود روزشــان همچو شـــام جـــواد اَلا (ســاقیــا) روز محشـــر بــه مـــــا بِـــده جــــامِ شــربِ مُـــــدام جـــواد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1380 eitaa.com/shamssaghi
⚫️ یٰا جواد الائِمّه ادرکنی ⚫️ ای که از جود، تو را جامِ محبّت دادم دادی اکنون به کدامین گنهم بر بادم؟ جرعه‌ای آب طلب کردم و با زهرِ جفا پاسخم دادی و بر روی زمین افتادم جگرم سوختی ای همسر بی‌مِهر و وفا کز لهیب‌اش برود تا به فلک ، فریادم کی روا بود که چون ماهی افتاده به دام صید ، من باشم و باشی تو مرا صیّادم پدرم را پدرت کشت به زهر تزویر تو هم امروز شدی چون پدرت جلادم گرچه بودم همه‌ی عمر به‌دام تو اسیر ولی اکنون که شدی قاتل من ، آزادم گَر ز طوفان تو شد خانه‌ی عمرم ویران من ز ویرانی تو تا به ابد ، آبادم ای جوادی که به حق مظهر جودی و کرم شود آیا به نگاهی بکنی امدادم ؟! (ساقی) غمزده‌ام کز غم تو نوحه‌گرم آنچنان که نرود داغ غمت ، از یادم . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 eitaa.com/shamssaghi
(ضرب المثل) مُعلّـــق ، گر زنی در نــزد غــــازی کنی با آبــــروی خویش ، بــــازی چو مشتت می‌شود در نزد او باز نــدارد بر تو هــرگــز ، سرفــرازی سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) ( کوه صبر) سیـنه مالامالِ درد و غـــم، بـرای زینب است مرغ جانم نــوحــه‌پــرداز عــزای زینب است کیست زینب؟ قـافلـه سـالار مِحنـت‌دیـدگـان این‌که گویم شمّه‌ای از مـاجــرای زینب است کـوه صــبر و استقامت بود و هرگز خـم نشد کـوه اگرچه از حقـارت، زیـر پـای زینب است ناظــر رأس جــــدای شـــاهِ دیـــن در نیــــنوا دیـده‌ی مِحنـت کـشِ دَردآشــنای زینب است بوسه زد در کــربــلا، بر بـوسه‌گـاه تیــغِ کیـن عقل، ماتِ وسعتِ صـبر و رضایِ زینب است بــود همگـــام عـــزیـــزان حســین تشـنه لب سوی شامِ غـم که این از اعتـلای زینب است گر نـوای کـربـلا، بـر گــوش عــالـم آشــناست حاصل آن خطبــه و بـانگ رسـای زینب است هر که گویی دیـده مــاتــم در زمانه بی‌درنـگ در حقیقت هر که باشد در قفــای زینب است از وفـــاداری و صـــبر و بـــردبـــاری ‌هــای او عـالمی شرمنده‌ی مِهـــر و وفـــای زینب است حـاتـم طـایی که باشد شهـره‌ی جـود و سخـا چون گدایی در برِ جـود و سخای زینب است بس‌که غـم دید و صبوری کرد و هرگز دم نزد سـوگـوار مــرگ او حتی خــــدای زینب است (ساقی) غمـدیـده گوید: تسلیت بر شـیعیــان گرچه خود گریان ز داغ جانگزای زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1385 eitaa.com/shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب) ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا (راوی نینوا) کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است مظهــر شور و شهــامـت زینب است آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام کـرد یــاران را زعــامـت زینب است در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم اُسـوه‌ی مِهــر و کـرامـت زینب است از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان روسپید و راست قـامت زینب است آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان‌ شکن کرد دشمــن را مــلامـت زینب است بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا با همه رنـج و وخــامـت زینب است بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار در پـرســتاری عــلامـت زینب است آن کـه دشمــن می‌شـود از حِلـــم او غــرق دریـــای نــدامــت زینب است آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)! داده عــزت بـر کــلامـت زینب است آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم خـامـه را کرده غــلامـت زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) (اگر زینب نبود) کـربـلا در خود رها می‌شد اگر زینب نبود ظهــر عاشورا فنــا می‌شد اگر زینب نبود پــرچــم اســلام می‌افتـــاد بر روی زمیـن پــرچــم ظــالم بپـا می‌شد اگر زینب نبود محــو می‌شد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا عشق بی قدر و بهـا می‌شد اگر زینب نبود قصــه‌ی جـان‌ســوز ســـالار شهیــد نیــنوا عـاری از شور و نوا می‌شد اگر زینب نبود بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود اندک اندک بی‌ صـدا می‌شد اگر زینب نبود از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها بی‌خبــر، خلق خــدا می‌شد اگر زینب نبود صحنـه‌ی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا بی گمان، بی اعتـــنا می‌شد اگر زینب نبود جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی از زمین کی جـابجـا می‌شد اگر زینب نبود تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله در فراموشی رهـــــا می‌شد اگر زینب نبود پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین بیشتر از هـم جـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظلم شمر و ابن سعدِ نحس و عمّال یـزیـد محو از روی و ریــا می‌شد اگر زینب نبود در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل تا ابـد حق مطلب کـِـی ادا می‌شد اگر زینب نبود کشتی اسـلام می‌شد غــرق از بعد حسین تا ابـد بی نــاخـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظــالـم ملعـون، یــزیـد دون میان مسلمین لایـق حمـــد و ثنـــا می‌شد اگر زینب نبود گــوش عـالم بی‌خبــر می‌ماند از بیــداد او قصـه از این مـاجـرا می‌شد اگر زینب نبود (ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان سید محمدرضا شمس (ساقی) 1391 eitaa.com/shamssaghi