#بیرق_عشق
عـاشقـان را چو خداوند، دل از آینــه ساخت
پــرتـــوی نیـز ز خود بر دل عشــاق انـداخت
زنـدگــی، بـی مـَــدد عشـق ، به هم میریــزد
که به سختی بتــوان بـار دگــر، آن را ساخت
همـتـی کـــن بـه ره عشـق و دلـت را دریــاب!
آنکه بیعشق کند سر، به جهان خواهد باخت
عشق وادی جنــون است و تــوان میخواهد
آتش عشـق چه دانـی که بسی سـینه گداخت
عشق دریـای عظیمیاست کـه با زورق عقــل
نتــوان هیـچ بـه ایـن بحـــر معمـــا پــرداخت
بیـــرق عشـق ، بیفتــد بـه کـف عـــاشـق اگـر
مـیتــوانــد بـه بـلنــــدای جهـــانش افراخت
تــا مبــادا کــه بمـانـی عقـب از تـوسن عشـق
بـا سمنــد دل و بــا رخش جنــون باید تاخت
عشق نـوریاست که بر سـینهی عـاشق تـابـد
تـــا دهـــد آینــــهی تیــــرهی دل را پـرداخت
غافل از چهرهی شیطان مشو در قامت عشق
کـن تـوکـل به خـــدا تـا بـدهـد بر تو شـناخت
هـرکه از دور شود خـَــم به بـرت ، آگـه بـاش!
که کمـان تا نشود خـَــم ، نتـوان تیـر انداخت
بـــاش هشــیار مبـــادا شـکنــی قـلـب کسـی!
خـُـرم آن دل که به اُلفـت دل خلقـی بنـواخت
مَشَـوی غــافــل و مــانـَد ز تو دِیـنی به جهان
که اجــل آیـد و هــــرگــــز نتـوانــی پرداخت
(ساقیا) عشـق ، کــدورت نپــذیــرد هـــرگـــز
عـاشقـان را چو خداوند، دل از آینــه ساخت
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1399
eitaa.com/shamssaghi
#بیرق_عشق
عاشقان را چو خداوند، دل از آینه ساخت
پرتوی نیز ز خود بر دل عشاق انداخت
زندگی بی مدد عشق ، به هم میریزد
که به سختی بتوان بار دگر، آن را ساخت
همتی کن به ره عشق و دلت را دریاب
آنکه بیعشق کند سر به جهان خواهد باخت
عشق وادی جنون است و توان میخواهد
آتش عشق چه دانی که بسی سینه گداخت
عشق دریای عظیمیاست که با زورق عقل
نتوان هیچ به این بحر معما پرداخت
بیرق عشق، بیفتد به کف عاشق اگر
میتواند به بلندای جهانش افراخت
تا مبادا که بمانی عقب از توسن عشق
با سمند دل و با رخش جنون باید تاخت
عشق نوریاست که بر سینهی عاشق تابد
تا دهد آینهی تیرهی دل را ، پرداخت
غافل از چهرهی شیطان مشو در قامت عشق
کن توکل به خدا ، تا بدهد بر تو شناخت
هرکه از دور شود خم به برت، آگه باش!
که کمان تا نشود خم، نتوان تیر انداخت
باش هشیار مبادا شکنی قلب کسی
خرّم آن دل که به اُلفت دل خلقی بنواخت
مَشَوی غافل و مانَد ز تو دینی به جهان
که اجل آید و هرگز نتوانی پرداخت
(ساقیا) عشق، کدورت نپذیرد هرگز
عاشقان را چو خداوند، دل از آینه ساخت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
#بیرق_عشق
عاشقان را چو خداوند، دل از آینه ساخت
پرتوی نیز ز خود بر دل عشاق انداخت
زندگی بی مدد عشق ، به هم میریزد
که به سختی بتوان بار دگر ، آن را ساخت
همتی کن به ره عشق و دلت را دریاب
آنکه بیعشق کند سر به جهان خواهد باخت
عشق وادی جنون است و توان میخواهد
آتش عشق چه دانی که بسی سینه گداخت
عشق دریای عظیمیاست که با زورق عقل
نتوان هیچ به این بحر معما پرداخت
بیرق عشق ، بیفتد به کف عاشق اگر
میتواند به بلندای جهانش افراخت
تا مبادا که بمانی عقب از توسن عشق
با سمند دل و با رخش جنون باید تاخت
عشق نوریاست که بر سینهی عاشق تابد
تا دهد آینهی تیرهی دل را ، پرداخت
غافل از چهرهی شیطان مشو در قامت عشق
کن توکل به خدا ، تا بدهد بر تو شناخت
هرکه از دور شود خم به برت ، آگه باش!
که کمان تا نشود خم ، نتوان تیر انداخت
باش هشیار مبادا شکنی قلب کسی
خرّم آن دل که به الفت دل خلقی بنواخت
مَشَوی غافل و مانَد ز تو دینی به جهان
که اجل آید و هرگز نتوانی پرداخت
(ساقیا) عشق ، کدورت نپذیرد هرگز
عاشقان را چو خداوند ، دل از آینه ساخت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi