«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ»
#داغدار_کربلا
سه ساله دختر سالار دشت نینوایم من
رقیّه ، کودک محنتکش شام بلایم من
عمو، بابا، برادر، جملگی رفتند و من اکنون
به سوی شام ویران با یتیمان همنوایم من
فلک! آیا نمیبینی که زیر سقف این گردون
اسیر دست جلادان، درین محنتسرایم من؟
نمیدانی که فرزند حسین، آن شاه احرارم ؟
ولی در کودکی، محتاج از غم بر عصایم من
نمیبینی شده مویم چو دندانم سفید از غم
اگرچه نزد کفار ستمگر ، بیصدایم من؟!
مرا وقت فَراغت بود در این سن کم ، اما
روی خارِ مغیلان، با اسیران پا به پایم من
به دیدارِ گلِ رویِ پدر ، در کنج ویرانه
به خارِ غم ز جور خصم کافر مبتلایم من
يزيد دون به تشت خون مرا آتش بزد بر دل
ازین مهمان نوازیها چه گویم با خدایم من
غم مرگ پدر داغی بُوَد در سینه چون شمعی
که فردا را ندیده خامُش از این ماجرایم من
زِ زهرِ طعنِ دشمن گرچه میسوزم ز آهِ دل
ولی زهری به چشم دشمن آل عبایم من
اگرچه جان به جانان میسپارم با دلی خونین
ولیکن چون پدر، راضی به تقدیر و قضایم من
بده (ساقی) مرا جامی که کاهد داغ ایّامم
اگر چه تا قیامت، داغ دار کربلایم من...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1381
eitaa.com/shamssaghi