eitaa logo
کانال اشعار شمس (ساقی)
567 دنبال‌کننده
278 عکس
9 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(یــا ابــا صـالـح المهــدی ادرکنـی) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (میعادگاه عاشقان) امشب که «قم» میعادگاه عاشقان است شور و شعف بر پا به مُلکِ جمکران است این مسجد عظما که در قم گشته بنیان حتیٰ مقام و منزل کرّوبیان است بر شیعیان تبریک می‌گویم که امشب میلاد مهدی حضرت صاحب‌زمان است تا شد شکوفا نوگل نرگس به بستان در حسرت دیدار او سروِ روان است از تابش ماهِ جمالش در سماوات خورشید چون شمعی میان آسمان است اکنون که عصر غیبت و چشم انتظاری‌ست دل‌ها ز سوز فرقتش آتش‌فشان است از پرده‌ی غیبت، اگر بیرون بیاید احیاگر فصل بهاران در خزان است برخیز و بشتاب و بزن از پرده بیرون هرچند عصر غیبت است و امتحان است از ظلم و بیداد و چپاول، خلق عالم بیچاره‌ی حکّام و ظالم پیشگان است از بار سنگین ریا و جهل و عِصیان دل‌ها پر از خون‌است و قامت‌ها کمان است هر کس که خورد از حق ملّت، گشت آباد وآنکس که خورد از رنج خود بی آشیان است ظالم همیشه سفره‌اش خوشرنگ و خوشبو مظلوم، دستش از فلاکت بر دهان است حق ضعیفان می‌شود پامال، اما... رونق‌فزا سرمایه‌ی مستکبران است یارب! رسان آن مظهر عدل و کرم را دنیای بی او از عدالت، بی‌نشان است گَرد فِراقش تیره کرده سینه‌ها را خاکِ قدومش توتیای دیدگان است هرچند باشد شایگان بعضی قوافی اما گمانم شایگان‌ها ، شایگان است (ساقی)! بده بر ما درین فرخنده میلاد از آن مِی گلگون که روح افزای جان است. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1381 eitaa.com/shamssaghi
(ألسّلامُ عَلَيكَ يا بقيةاللهِ فی أرضه) (شهسوار معدلت) در سماوات ولایت، اختری شد جلوه‌گر کز فروغش شد مشعشع، اختر و شمس و قمر عرشيان، مات رخ خورشید آن فرخنده‌روی فرشیان، در حسرت دیدار آن نیکو سِیَر عامل حکم الهی، مصدر احکام حق کز عدالت نیست مانندش به عالم سر به سر کیست این مولود کز فرّ جمالش کائنات در تب و تابند تا بینند او را یک نظر ؟ نوگل نرجس بُوَد، کز گلسِتان حیدری عِطر جانبخش‌اش کند سرمست، اَبنای بشر وارثِ دیهیم احمد، شهسوار معدلت خاتم انگشتری عدل ـ امامِ دادگر مَهدی آل محمّد، حجة بن العسکری منجی خلق جهان ـ آن پادشاه منتظَر شد تولّد نیمه‌ی شعبان که تا کامل شود آسمان شیعه، با منظومه‌ی ثانی عشَر لیک پنهان است پشت ابرِ هجران آن امام هست عصر غیبت و عالم فتاده در خطر ای امید شیعیان! جان‌ها ز غم بر لب رسید رفته طاقت، از تن درماندگان خونجگر خیز و بشتاب و بزن از پرده‌ی غیبت برون با فروغ روی خود کن شام هجران را سحر (ساقی) میخانه‌ی جودی و احسان و کرم می‌کنی سرمست، عالم را چو گردی جلوه‌گر سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمَ آلِ مُحَمّدِِ (عج) (صبح امید) اسیر زلف کمند تو گل‌عذارانند خراب نرگس مست تو هوشیارانند قرار برده نگاهت به غمزه از دل خلق که در مسیر عبور تو رهسپارانند بشوق آنکه کنی جلوه از کرانه‌ی غیب به رهگذار تماشا امیدوارانند چه چشم‌ها که به ‌در خیره ماند و در حسرت به گور رفته و اکنون خوراک مارانند غمی نشسته به دل‌های بی‌قراری که به جرم عزت مردانه در حصارانند چه سَروها که نشد خم شکوهِ قامت‌شان به نزد ظلم ، که تندیس شرمسارانند غرور و عزت و آزادگی نیالودند دریغ و درد که در خیل سربدارانند چه خانه‌‌ها که ز بیداد ظلم ویران شد چه مردمان که ز اندوه، سوگوارانند نمانده شوق به دل‌های خسته از تقدیر جماعتی که سیه بخت روزگارانند توان و توشه به یغما برفت و درماندیم از آن زمان که به تاراج ، نابکارانند ز کوهٍ درد که بر شانه‌ها نشسته کنون کمرشکسته‌ی تبعیض، بی‌شمارانند ز سفره‌‌های تهی از طعامِ فرزندان چه مادران و پدرها که شرمسارانند به کام خلق بوَد آه و غصه و حسرت اگرچه کامروا خیل ِ پاچه خارانند حدیث لاله ندانند ظالمان ز ظلیم که از مصائب انبوه، داغدارانند نوای نوحه ز هر خانه می‌رسد بر گوش که چشم‌های ستمدیده، اشکبارانند ز سردمهری حکّام غافل از تدبیر در انجماد، چو سرمای دی نگارانند به تنگ آمده دل‌ها ز موسم پاییز که خیل منتظران در پی بهارانند بهار فصل شکوفایی است و شادابی که نغمه ساز فلک، چهچه هَزارانند چو شام غم به سرآید به‌شوق صبح امید به کنج میکده‌ی عشق، می‌گسارانند ز شهریارِ غزل یاد می‌کنم که به حق گدای مَرتبتش نیز شهریارانند : «مرا به وعده‌ی دوزخ مساز ازو نومید که کافران به نعیمش امیدوارانند» بیا و پرده ز رخ گیر و دل‌ربایی کن که مضطرب ز ظهورت گناهکارانند قیام کن که بگیری تقاص مظلومان! که در رکاب تو آماده ، جان نثارانند پیاده‌ایم و حریفان سواره گرچه ولی ز عزم راسخ مان ـ مات، شهسوارانند اگرچه موجب بیداد و ظلم جباران قصور ماست که بر گُرده‌ها سوارانند بزن به تیغ عدالت تمام سرهایی که در مدارِ دیانت ز کجمدارانند امید نیست کسی را به غیر درگه تو «که بستگان کمند تو رستگارانند» بریز (ساقی) هجران‌‌کشیده جامی را که تشنگان وصالت چو من هِزارانند . سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
"میـلاد امــام جــواد (ع) مبــارک باد" (وجود جواد) مـاه فلـک ، روشن از وجـود جواد است جود و سخا شمّه‌‌ای ز جـود جواد است حـاتـم طـایی که هست شهــره ی عـالم یک نـخ پنهــان تــار و پــود جواد است سيد محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد. (مظهر جود و سخا) شد منوّر تا زمین از تابش روی جواد (ع) آسمان خَم گشت در مِحراب ابروی جواد ساحران مَسحور آن چشمان جادوی جواد عاشقان ماتِ لب لعل سخنگوی جواد دلبران دیوانه‌ی سیمای گلروی جواد ماه و خورشید، آینه‌گردان روی او شدند عِطر آگین، باغ‌ها زآن نوگل خوشبو شدند عرشیان حیران آن گل‌چهر‌ه‌ی مَه‌‌رو شدند فرشیان شادی‌کنان با عرشیان هم‌سو شدند عالَمی دلداده‌ی آن روی نیکوی جواد شد «سَبیکه» مادرِ آن مظهر جود و سخا او که بوده همسر «شاه سریر ارتضا» طعنه‌ ها هرچند بشنیدند از قوم دغا... دادشان پاسخ به این مولود فرخنده، خدا عرشیان و فرشیان، دلبسته‌ی خوی جواد شد پدر، سلطان هشتم حضرت شمس شموس آن که باشد قلبه‌‌گاه شیعیان در خاک توس گشت دشمن گرچه زین مولود فرخنده عبوس روشنایی داد با رویش به چرخ آبنوس هست عالم گوییا تاری ز گیسوی جواد مَظهر جود و سخا می‌باشد و «باب المراد» می‌دهد حاجات خلقی را چو می‌باشد جواد ناامید از درگه او هیچ کس هرگز مباد دلغمینان را کند با یک نگاهِ خویش شاد جود و احسان است چونکه در ترازوی جواد چون پدر را داد از کف آن مَه بُرج ولا در بهار هشتمینِ عمر خود شد پیشوا گرچه طفلی بود اما طبق فرمان خدا شیعیان را گشت در راهِ حقیقت رهنما سر بسایند عالِمان از عجز، بر کوی جواد شد نهم حجّت پس از جدّش علی روی زمین تا شود بعد از پدر بر شیعیان یار و معین آن معینی که ندارد در همه عالم قرین تا دهد درس دیانت بر عموم مسلمین دین حق پاینده می‌باشد ز بازوی جواد شهره بر عِلم کلام و، عالِمِ اخلاق بود در میان عالِمان در نوجوانی طاق بود در عبادت همچو جدّش شهره‌ی آفاق بود در کمک بر مُستمندان دایماً مشتاق بود حاتم طایی گدای جام مینوی جواد (ساقیا)! کوتاه اگرچه بود عمر آن امام داشت در احکام دینِ حق، هماره اهتمام زین‌سبب در نزد دشمن داشت حتیٰ احترام چون بلند آوازه باشد در مفاهیم کلام کر نموده گوش عالَم را هیاهوی جواد. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیـرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (امیــر اتقیـا)   از کعـبـــه نــدای "هـــل ‌اَتــیٰ" می‌آید بـر خـــلـق ، اميـــر و مقـتـــدا می‌آید بلبــل بزند چهــچــهِ مسـتانه ز شـوق زیــرا گـــــل ِ گــلـــــزار ِ "ولا" می‌آید در شامِ سـیاهِ جهــل، از مشرق عشق خــورشــــید سـپهـــــر اولیـــا می‌آید اسطــوره‌ی مردانگـی و مِهــر و وفــا شــاهنــشــه ِ مُلــک ِ "لافـتـی" می‌آید چون هسـت جمـــال ایـــزدی ناپیــدا مـــــرآت ِ تـجــــلّـی ِ خـــــــدا می‌آید هنـگـــام ولادتــش ، جـــــدار کعبــــه از شوق و شعف ز هـم جــــدا می‌آید آنگه که درون بیـت حـق شد مـولــود شد شـاد خــدا که حـــق نمـــا می‌آید در بُهـت؛ خلایق این‌که می‌آید کیست مـَــردی کـه ز کعبـــه باصفـــا می‌آید؟ دیـدنــد که در زمـــان روبَــه‌صفتـــان شـــیری چـو علـــیّ مــرتضــیٰ می‌آید آن‌كس که بُــوَد یــاور اطفـــال یتــیم غمـخـــوار و معیـــن ضعـفـــــا می‌آید از سـوی خــــدای قـــادر لــم یـــزلــی بر خـــلق جهـــان گـــره گشـــا می‌آید تـا درس دهــد به نــاامیــدان جهـــان سرلــوحــه ی امـّیـــد و رجــــا می‌آید سـائــل بکند فخــر و مباهات به خود آن جــا که شهــی پیش گــــدا می‌آید مَــردی که کنــد فخـــر بـر او پیغمــبر چــون هسـت امیــــرِ اتقـیـــــا می‌آید هم‌کفوِ رسول و دخترش فاطمه‌اَست دامـاد و وصی مصطفیٰ (ص) می‌آید تـا پــاک شود جهــانِ آلــوده به کفـــر مجمــــوعـــه‌ ی شرح "انّمــــا" می‌آید در مِهــر و فتــوّت چــو نــدارد همتــا بـر (روز پــــدر) قـــدر و بهــــا می‌آید تا آنکـه کند خلــق جهــان را سرمست (سـاقـیِ) خـُـــم هـــر دو ســرا می‌آید سید محمدرضا شمس (ساقی) 1389 eitaa.com/shamssaghi
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچـه هسـت طـــلا، شیء پـُـر بـهـــا امـا یقیـن بـــدون نگـــاه علـــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنـی، که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه‌ی توحیـــد که بی ولای تو این باغ، برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ کیــن بلهــوسی کـه تـاب رزم تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا بٰابُ‌الحَـوائـج) ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا (اسطوره ی عشق) ادب را بـرتـریــن آواست عبـــاس وفــا را واژه و معنــاست عبـــاس فتــوّت را ببـــین بــر قــــامــت او نمـــاد حضـرت مــولاست عبـــاس سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
(اعیاد شعبان مبارک باد) میـلاد حسـین آن شهِ اَحــرار آمد عبـّـاس علی ، میـر و علمــدار آمد در پنجم شعبان به گلستان رسول سجـّــاد ، چهـارم گـلِ بی‌خــار آمد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1370 @shamssaghi
(میلاد امام هادی (ع) مبارک باد) دهمین اختر تابان ولا ، جلوه نما شد آسمان گشت درخشان و زمین غرق صفا شد گشت روشن همه آفاق ، از آن مِهر جهانتاب ماه شد مشتری و محو درآن نور و ضیا شد حضرت هادی امام دهمین، یافت ولادت گلی از باغ ولا ، هدیه به بستان رضا شد باغ و بستان و چمن گشت مصفا و دل‌آرا بلبل غمزده از شادی و عشرت به نوا شد عرشیان هلهله سر داده ز فرخنده قدومش فرشیان را شعفی خاسته تا عرش عُلا شد عقل، حیران شده از قدر و مقامات وی اما دانم آنقدر که او مَفخر هر شاه و گدا شد بود آگاه ز سرچشمه ی اسرار الهی... که هدایت‌گر مخلوق، به دریای بقا شد جام جمشید بوَد پرتوی از جام نگاهش آری از لطف خدا ، آینه ی غیب نما شد کودکی بود که بعد از نهمین ماه ولایت از خداوند، امامت به وی از عرش عطا شد راه پر پیچ جهان را که کند مات ، بشر را نیک پیمود و ز حکمت، همه را راهنما شد با کرامات و عطوفت که بوَد مقصد خلقت سینه‌ها را ز غم و بغض نهان عقده‌گشا شد متوکّل ، شد اگر دشمن بِالفطره‌اش امّا فارغ از دشمنی وی، متوکّل به خدا شد دست‌گیر فقَرا بود و مددکار یتیمان گرچه محدود از آن کافر بی‌شرم و حیا شد (ساقی) عشق بوَد حضرت هادی که ز جامش هرکه نوشید ، ز مستی و طرب نغمه سرا شد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(یا اباصالح المهدی ادرکنی) سمندِ عاطفه زین کن بهار می‌آید بهارِ عشق، درین شوره‌زار می‌آید بدان امید ، که آید امید منتظران نشسته‌ام به تماشا که: یار می‌آید سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi