(عید غدیر خم مبارک باد.)
#مدح
#امیرالمؤمنین
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(ولی الله)
تا محمّد «ص» دست مولا را گرفت
در «غدیر خم» ، «ولایت» پا گرفت
گشت «مولا» جانشینِ مصطفیٰ
شیعه آن جا ، دامن مولا گرفت
نور یزدان گشت بر وی منجلی
مِهر او در جان عالم، جا گرفت
بود چون مبهوت ، در ذاتِ خدا
ذات حق در ذات او مأوا گرفت
منزلت را بین که گوید مصطفی :
چون به سوی آسمانها پا گرفت ـ
هاله ی نوری به شکل مرتضی
گِرد او در «لیلة الاسرا» گرفت
آن امام متقین از دست حق
تاج «فضّلنا» ز «کرّمنا» گرفت
شد «ولیُّ اللّه» بر روی زمین
گرچه حُکمِ کلّ مافیها گرفت
چون علی حق است و جز او نیست حق
از حقیقت، او ز حق، امضا گرفت
تا که طغرای «امیرالمؤمنین»
از علیّ عالیِ اعلا گرفت
گفت دشمن گرچه بَخّن یا علی!
دشمنی، از آن زمان ، بالا گرفت
فتنه ها کردند از بعد غدیر
عالَم اسلام را ، بلوا گرفت
تا خلافت را ، پلیدی روسیاه
از علی آن شاه بیهمتا گرفت
شیرِ حق ناچار شد عزلت نشین
چون شغالی بیشه را بیجا گرفت
دین ختم المرسلین از بعد آن
زشتی از آن رذل بدسیما گرفت
شد خلافت چون از آنِ ناکسان
مُلکٍ دین بیدینی از آنها گرفت
پَستی و نامردمی از آن زمان
در میان مسلمین ، معنا گرفت
عاقبت دست خدا، از آستین :
شد برون و راه بر اعدا گرفت
حق بجای خود نشست از لطف حق
حقِ خود را زآن سه تن رسوا گرفت
پرچمی که دست ظلم افتاده بود...
مرتضی آن را ، به استیلا گرفت
خشک شد مرداب های بیحیات
دشت دین را وسعت دریا گرفت
تا حسین بن علی «ع» در کربلا
مُزد مولا را ، به عاشورا گرفت
موجی از دریای شیعه شد بلند
که خروشش پهنهی دنیا گرفت
ای خوشا آنکس که در قول و عمل
درس ، از آن شاهِ عدل آرا گرفت
(ساقیا) هرکس خمار عشق گشت
مستی از خمخانهی مولا گرفت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392
eitaa.com/shamssaghi
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
حـدیـث عشـق تـو در هر سخــن نمیگنجد
بـیـــان معــــرفـتـت ، در دهـــــن نمیگنجد
چگونه تـاب سخــن هست ، در بـــرابـــر تو
به نــزد بلبــل خوشخـوان زغـــن نمیگنجد
ز حسن سیرت و صورت، قرین تو به جهان
هــــزار یــوسـف گـــل_پیــرهـــن نمیگنجد
چنــانکـه نیست مُیسّر، نگـــاه بر خـورشـید
فـــروغ مِهــــر تـــو ، در انجمـــن نمیگنجد
ز نفس پــاک تو ایـن بس کــه در ارادهی تو
تبــــاه_وســوســه ی اهــــرمــــن نمیگنجد
دلــی به وسعـت عــالَـم طـلب نمـاید عشـق
چنــانکــه در دل هـــر کــوهکـــن نمیگنجد
مقــام امـر «ولایت» تویی ز بعد نبی «ص»
بـه مــور ِ مـانـده به قعـــر لگـــن نمیگنجد
رسول «ص» دست تو را در غـدیـر بالا بُرد
چو این مقــام ، بهجــز بوالحسن نمیگنجد
ولایــت تــو ، امــــان میدهــد محبــــان را
چو قلعـــهای کـه در او راهــــزن نمیگنجد
ولایـت تـو نــدارد قــریــن کــه در بـــر ِ آن
هـــزار مَسلـک و رســم و سُـنــن نمیگنجد
دلــی کـه شـوق «نجـف» دارد و زیــارت تو
بـــدون تــــاب شــود ، در وطـــن نمیگنجد
بگفت (ساقی) شوریده_دل به طبع خموش
که وصـف حسن تو در شعــر مـن نمیگنجد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
✅ لینک کانال اشعار آیینی:
" استاد علیرضا اطلاقی "
https://eitaa.com/etlaghialireza
( سلام بر مُحـــرّم )
سلام ای ماه سوز و اشک و ماتم
سلام ای ماه جانسوز ، ای مُحرّم
سلام ای ماه خـون ، ماه شهادت
شد از بـار غمـت پشت فلک خــم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
(صلی الله علیك یا اباعبدالله)
✅ بمیرم برایت حسین جان! که از تمام دار و ندارت، حتی از کوچکترین فرزندت در راه خدا گذشتی تا به شیعیانت درس انسانیت، دیانت، صداقت، سلامت، فتوت، محبت، کرامت، نجابت، شهامت و شهادت بدهی اما اکثر شیعیانت فقط برایت اشک ریختند و میریزند. 😭
فقط مرگ تو را به دست اشقیا درک کردند و به آرمان و مقصود تو آگاه نشدند و کمکم اشک ریختن و عزاداری یک عادت و نماد شیعه بودن شد.
برایت میگریند به این دلیل که حریف دشمن نشدی برای اینکه دشمن از تو قویتر بود و تو و خاندان و یارانت را کشت هرچند تو کشته شدی تا شیعیانت درک کنند که در راه خدا باید گذاشت و گذشت زیرا تمام دنیا و آنچه در آن است فانی است و باقی راهی است که انسان را از حیوان تمیز میدارد و به معرفت و عبودیت میرساند.
من اکنون گریه میکنم برایت نه با اشک دیده، که با خون دل، زیرا تو را درک نکردیم و راه و هدفت را گم کردیم.
آری حسین جان! مظلومیتت مرگ تو نبود که با شهامتت خود انتخاب کردی و به جاودانگی رسیدی تا شیعیانت را درس آزادی و آزادگی و بندگی بیاموزی.
مظلومیتت غربت توست در میان شیعیانت که به نام تو #دروغ میگویند و #رستگاری میجویند.
به یکدیگر خیانت میکنند اما شیطان را هم لعنت میکنند.
مال حرام میخورند و شراب را نهی و مذمت میکنند.
نماز میخوانند و نیاز میطلبند.
دنیا تو را شناخت اما ما شیعیانت تو را نشناختیم
تو با طاغوت جنگیدی و ما بر تابوت چنگ میزنیم.
واقعا که شمشیر ابن ملجم اگرچه فرق پدرت علی را شکافت اما ما شیعیان با کردارمان، نعوذبالله فرق خدا را نشانه گرفتیم.
قرآن را کنار گذاشتیم و به روایات و خرافات دامن زدیم و منبرهای دروغ بر پا کردیم و پدرت علی را نعوذبالله از خدا هم بالاتر بردیم تا بگوییم شیعه برحق است (یعنی ما بر حقیم)
به نام تو تفرقه افکنی کردیم و برادر کشی و به نام علی و به نام شما اهلبیت، آنقدر قصه گفتیم و تکرار کردیم تا شأن جدت محمد رسول الله صلواتالله علیه را کمکم از ولی او علی علیهالسلام، پایینتر آوردیم فقط به خاطر خودخواهی خودمان که بگوییم ما شیعیان بر حقیم حتی با روایاتی تحریف شده گفتیم و باور کردیم که اگر دنیایی گناه کنیم اما همین که شیعهی تو باشیم و علی علی و حسین حسین (سن سن) بگوییم و یک قطره اشک برای تو بریزیم، گناهانمان بخشیده میشود و بهشت برین بر ما واجب!
مگر غیر از این است که شیعه و سنی به اسلام منتهی میشود و اسلام، دینی است که خدا بر محمد(ص) نازل کرد؟
آیا کداممان به آنچه محمد از جانب خدا بر ما گفت عمل کردیم؟ مگر خداوند در قرآن کریم نفرموده است: "ان اکرمکم عندالله اتقیکم" ؟
آیا تقوا در علی دوستی ظاهری است با کوهی از گناه و دنیاطلبی یا خدادوستی باطنی؟
آری فرق علی به دست ابن ملجم شقی شکافته شد و او رستگار شد که خود فرمود: "فزت و رب الکعبه" اما این شمشیر جفا، گویی ما را از خدا جدا کرد و راه حق را از ما گرفت و ما را سرگردان عالم کرد؛ تمام زندگیمان با تزویر و ریا آمیخته شد و از خدا دور شدیم اما به لفظ مسلمانیم و شیعهی اثنی عشری!
سيد جمال الدین اسدآبادی:
"در غرب اسلام بود و مسلمان نبود. در شرق مسلمان هست ولی اسلام نيست."
اما ما مسلمانان از اسلام فقط نماز را رکن دین میدانیم و به گمانمان همین کافی است که مثلا مسلمانیم اگرچه نماز از فروع دین است و ما از اصول دین غافلیم.
آری حسین جان! باز هم میگویم الان که این سطور را مینویسم دلم خون است از این همه ظلم و بیدادی که بر ما شیعیان روا شده است.
وقتی میبینم در این همه تزویر و بیعدالتی و بدبختی دست و پا میزنیم بیشتر دلم برایت میسوزد و به حالت میگریم که خونت چه آب و نانی برای بعضی از دین_فروشان به ارمغان آورده است که دوست دارند تمام سال را بگرییم و دهه پشت دهه عزاداری کنیم اما نه برای تو و برای راه تو که برای پرکردن جیب خود و دریافت مبالغ هنگفت، که چه منبرها بر پا میکنند و نغمهها سر میدهند بشوق زندگی لاکچری خود عربدهها سر میدهند و میگریانند، والله بازیگران تئاتر هم نمیتوانند مانند ایشان ایفای نقش کنند و عدهای دیگر که تمام سال را هرگونه که خواستهاند زندگی کردهاند اکنون برای پاک کردن گناهان سالانه ی خود و شوق بهشت بر سر و سینه میکوبند خود را زخمی میکنند که موجب وهن دین و مذهب نیز شدهاند.
حسین جان! تو تشنه لب شهید شدی تا بگویی عطش نان و آب دنیا را نداری و آن را نمیخواهی بلکه تشنهی عدالتی و تشنهی انسانسازی و رساندن مخلوق به خالق متعال، آن خدایی که یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر و اولیایش را برای هدایت بشریت فرستاد، اما نه تنها هدایت نشدیم بلکه دین جدیدی آوردهایم که شیطان را روسپید کردهایم.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1398
eitaa.com/shamssaghi