✍"حسن ظن بالله" در تحلیلهای معرفتی، سیاسی و اجتماعی.
✅ ته بسیاری از تحلیلها را که دنبال کنیم، میرسیم به یک گزاره مشترک: "سوءظن بالله"؛
🔹مثلا کسانی که میگویند حق و حقیقتی در عالم وجود دارد اما ما نمیتوانیم آن را بشناسیم، اگرچه گزارهای معرفتی را بیان میکنند اما در واقع "سوء ظن بالله" دارند، چگونه میشود خداوند حکیم و رحیم، دست ما را از رسیدن و فهم حقیقت اگر بخواهیم، کوتاه بگذارد؛
🔹یا کسانی که با وجود تعداد شهدای بیسابقهای که این ملت در تاریخ اسلام در راه اسلام ناب دادهاند و باوجود حضور خالصانه و فداکارانه مردم در صحنه انقلاب، گمان میکنند امکان دارد یک نیروی خارجی با قدرت نظامی خود یا یک بمب اتم طومار انقلاب را درهم پیچد، یا گمان میکنند تا مقابل نظام سلطه گردن خم نکنند مشکلات کشور حل نمیشود، "سوء ظن بالله" دارند؛
🔹یا کسانی که با وجود وعده خداوند برای تامین روزی از ترس فقر ازدواج نمیکنند، "سوء ظن بالله" دارند.
✅کسی که "سوء ظن بالله" دارد، ولو خود را مسلمان هم میداند اما در توحید خود دچار مشکل است و نتیجه "سوء ظن او به خدا" نیز چیزی جز خسران دنیا و آخرت وی نیست، به تعبیر قرآن:
👈«وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ»
🔹و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند عذاب كند؛ پيشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. (فتح -۶)
👈«وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ.»
🔹و اين گمان بدى بود كه درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاكت شما گرديد و سرانجام از زيانكاران شديد. (۲۳-فصلت)
✅ بنده خدا اگر حسن ظن به خداوند داشت، خداوند نیز امور را برای او اصلاح میکند، به تعبیر حدیثی از امام رضا(ع) در کتاب شریف کافی:
👈«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي، إِنْ خَيْراً فَخَيْراً، وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً».
🔹به خدا خوشگمان باش؛ زيرا خداوند مىفرمايد:" من نزد گمان بندهام به خودم هستم؛ اگر گمان او خوب باشد، خوبى را و اگر بد باشد، بدى را برايش مقدر مىكنم".
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/22
........................
مطالب مرتبط:👇
عدالتخواهی با معنویت (قسمت اول: نگاه معنوی)
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/04-1
زمانه نچشیدن طعم عزت
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/17
971122_بیانیه گام دوم انقلاب.pdf
332.7K
✅بیانیه گام دوم انقلاب.
🔹منشوری برای پیشرفت انقلاب به دست توانمند جوانان ایرانی.
🔹مطلب مرتبط:👇
نسخههای غربگرایان و نسخه جریان حزبالله برای پیشرفت کشور و پایان دشمنیها.
http://sharhhal.blog.ir/1397/08/11-1
✍کارکردهای روحانیت ( قسمت اول: به حاشیه رفتن روحانیت)
✅ یکی از مسیرهای غلطی که در اواخر دوران قاجار آغاز شد و با تأسیس پهلوی شدت گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با قوت بیشتری ادامه یافت، روند ظهور مدرنیته در ساحت "حاکمیت و اجتماع" و مستغنی شدن "جامعه و حاکمیت" از روحانیت بود.
✅ تا قبل از پهلوی عمدتا شاهان به شاهی خود در دربار و مردم به زندگی خود در خارج از دربار مشغول بودند و مناسبات دولت و مردم بسیار محدود بود.
در آن دوره حیات اجتماعی با کمک ارتباطات و نهادهای مختلف مردمی، برقرار بود و عمده نهادهای اجتماعی به دست روحانیت اداره میشد.
✅ برای روشن شدن ماجرا مثالی میزنم:
👈همه در تاریخ خواندهایم در دوره مشروطه علما برای تأسیس عدالتخوانه و پذیرش مشروطه توسط شاه، ابتدا به حرم عبدالعظیم حسنی(ع) مهاجرت داشتند و بعد از آن به حرم حضرت معصومه(س) و این تحصن علما منجر به اعتراض مردم و اجبار شاه به پذیرش درخواستهای علما شد.
🔹آنچه به اشتباه خیلیها تصور میکنند، این است که آن زمان مردم عاشق چشم و ابروی روحانیت بودند، چون روحانیت تقدس خود را حفظ نموده و حاکمیت را در اختیار نداشت، مردم خالصانه گوش به فرمان روحانیت بودند اما در حال حاضر حاکمیت در دست روحانیت است و مردم از آنها زدهشدهاند و...
🔹در ادامه این تحلیل اشتباه نیز قیاسی میکنند با وضعیت کنونی که اگر روحانیون همه در یک کشتی به دریا بروند و خلاصه دیگر برنگردند، هیچ اتفاق خاصی در روند حاکمیت و اجتماع نخواهد افتاد و چند خورده کار تشریفاتی و ساده روحانیت چون "صیغه عقد" و "نماز میت" را هم مثل خیلی از امور اجتماعی دیگر برخی افراد متدین و مورد اعتماد مردم انجام میدهند و خلاصه نتیجه میگیرند که اشتباه روحانیت در بدست گرفتن حاکمیت بود.
✅ حال آنکه اصل داستان دقیقا بالعکس است اگرچه قیاس آن به ظاهر درست است اما نتیجهگیری مبتنی بر آن تحلیل کاملا اشتباه است.
🔸در دوره قبل از حاکمیت مدرنیته روحانیت نه تنها برای حفظ تقدس خود به انزوا نرفته بود بلکه عمده نهادهای جامعه به وسیله او اداره میشد و روحانیت کارکردهای متعددی در جامعه داشت؛ مثلا: آموزش و پرورش، ثبت و اسناد، قضاوت و ریش سفیدی و حتی طبابت در دست روحانیت بود و درکنار همه اینها رسانه آن روز جز در برخی طبقه روشنفکر، در انحصار روحانیت بود و این قدرت لایزالی به روحانیت میداد.
شئون مذکور در جامعه بسیط آن روز عملا همه شئون زندگی مردم بود.
✅ آن روز روحانیت در وسط زندگی عینی مردم بود، برخلاف جامعه امروز که ظاهرا حاکمیت در دست اوست اما عملا روحانیت به انزوا رفته و حیات اجتماع، مستغنی از وجود او شده است.
و این همه به علت عدم شناخت "مدرنیته و مردم در دوران آن" توسط روحانیت و مردم است.
🔸در آن دوره وقتی روحانیون دست از کار میکشیدند و مثلا بالاتفاق به قم مهاجرت میکردند و متحصن میشدند زندگی مردم عملا از کار میافتاد، چراکه تمام حیات اجتماع آن روز به صورت مستقیم با روحانیت سروکار داشت و شاه هم به علت فشار اجتماعی مجبور به پذیرش خواست روحانیت بود ولو این خواسته محدود شدن قدرت خود شاه میبود.
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
...................................
مطالب مرتبط:👇
رابطه شهادت به توحید و قیام به قسط
http://sharhhal.blog.ir/1397/04/13
✍کارکردهای روحانیت (قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت)
✅ به نظر شما مردمی بودن یک روحانی یعنی چه؟ معمولا اولین تصوری که در اذهان شکل میگیرد: اینکه روحانی مثلا با اتوبوس رفت و آمد کند یا خودش به بازار برود و خریدهایش را مستقیم انجام دهد و یا با جوانان و مردم نشست و برخواست کند، راحت حرف بزند و ...
✅اما، یک کارمند، معلم، نظامی و خلاصه هر انسان معمولی اگر بخواهد تافته جدابافته نباشد، باید همه این فاکتورها را داشته باشد البته اقتضائات مشاغل مختلف این رفت و آمدها را کم و زیاد میکند.
گاهی حتی مردمی بودن یک روحانی به حضور افراطی او در مردم و یا عوام زده بودن بودن او تلقی میشود.
✅ اما مردمی بودن یک روحانی:
🔹یعنی روحانی کارکردی میان مردم داشته باشد و مردم بدون تشریفات به راحتی با او ارتباط گیرند؛
🔹یعنی وقتی او در میان مردم نباشد بخشی از کار مردم لنگ باشد و فقدان او را احساس کنند؛
🔹یعنی اگر طلبهای از میانشان رفت خسارتی برآنان وارد شود که قابل جبران نباشد.
✅ در زمان آشیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم وقتی در قم سیل بزرگی میآید و خانههای زیادی را تخریب میکند، مسئولیت اصلی بازسازی خانههای مردم با ایشان و طلاب است به گونهای که از تمام کشور و حتی دولت توسط ایشان برای بازسازی خانههای مردم کمک جمع میشود و یا در شرایط بسیار سخت معیشتی حوزه و طلاب در دوره رضاشاه، اولین بیمارستانهای قم(سهامی و فاطمی)، دارالطعام فقرا، سیل بند در بالادست رودخانه قم و یا غسال خانه برای قبرستان، توسط ایشان تأسیس میشود و یا حتی به بخشی از فقرا همچون طلاب شهریه داده میشود و خلاصه چنین میشود که قلوب مردم با ایشان همراه است.
✅ آیتالله بروجردی زعیم حوزه بعد از آیتالله حائری در دوران حضور خود در بروجرد یکی از مجهزترین کارخانههای برق را در این شهر تاسیس و یا خیریه بسیار بزرگی را راهاندازی مینمایند که مستمندان آن منطقه را سرپرستی مینماید، از جمله اقدامات ایشان بعد از حضور در قم تلاش برای لولهکشی آب شهر قم و یا تاسیس بیمارستان جدید در این شهر است.
✅البته همه این برنامهها زمانی توسط این بزرگان انجام شده است که:
🔹به علت عصر جدید حاکمیت مدرنیته کارکردهای متعدد روحانیت در جامعه رفته رفته از میان رفته است و شئون متعدد جدیدی در عرض کارکردهای سابق روحانیت پدید آمده است که روحانیت نقشی در آن ندارد؛
🔹دورهای که حوزههای علمیه شیعه در عراق به علت حاکمیت انگلیس در این کشور و حوزههای علمیه ایران نیز به علت حاکمیت یک دستنشانده انگلیس تعطیل شده است و مأموریت اصلی زعمای حوزه، حفظ حوزه و تقویت دوباره و آماده سازی آن برای ایفای نقش جدید در دوران حاکمیت مدرنیته است.
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/29
.............................
مطالب مرتبط:👇
به حاشیه رفتن روحانیت در عصر جدید حاکمیت مدرنیته
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
رابطه شهادت به توحید و قیام به قسط
http://sharhhal.blog.ir/1397/04/13
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
🚩آیتالله مومن دار فانی را وداع گفت
🔹 آیتالله مومن که از مدتها پیش به علت بیماری در بیمارستان بستری بود، ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت.
https://tn.ai/1952939
📡, @tasnimnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻کنایه سنگین برنامه ثریا به نمایندگانی که با خانم موگرینی عکس سلفی گرفتند و...
🔹مقایسه جالب دو عکس و دو تفکر؛ از سلفی گرفتن برخی مدیران با ایرباس برجامی تا سلفی گرفتن دیپلمات های اروپایی با دستاوردهای دفاعی ایران.
✍نقدی بر سیاهبینی افراطی برخی دوستان عدالتخواه...
✅ پیشنهاد میکنم سری به رسانههای بخشی از دوستان عدالتخواه بزنید، به اسم عدالتخواهی روزانه صدها پیام از هرآنچه فساد و ظلم و نقاط منفی در این کشور است را انعکاس میدهند.
✅ روحیه برخی از این دوستان به زنانی مانده که هر روز صفحه حوادث را میخوانند و مالیخولیای فساد و ظلم گرفتهاند.
✅ صدا و سیما امسال در اقدامی شایسته در جهت چهرهسازی مثبت و در مقابل سلبرتی سازیهای مجازی و پفکی، ۱۱ نامزد برگزیده چهره سال ۹۷ را معرفی کرد؛
چهرههایی که به تک تک آنها باید مفصلا پرداخت تا ارزشهای حقیقی تعظیم شود.
✅ پیشنهاد میکنم دوستان عزیزم قبل از اینکه سریع برچسپ "محافظهکار" و یا "اهل تزویر" را به نویسنده این متن بزنند، تأملی نمایند که کدام یک از اسامی زیر و صدها همچون آنان، که گمنام هستند را میشناسند و چقدر به آنها پرداختهاند؟👇
🔹 لعبت گرانپایه: معروف به «جراح نیازمندان» که 54هزار ویزیت و 1500 جراحی رایگان انجام داده
🔹 محمدرضا عموزاده: قاضی اهل گلستان که بهجای صدور حکم زندان احکام فرهنگی صادر میکند
🔹اسماعیل آذرینژاد: روحانی قصهگو و فعال در حوزه کودکان مناطق محروم در کهگیلویه و بویراحمد،
🔹عصمت احمدیان: مادر شهید کارآفرین برای زنان اهوازی
🔹یوسف اصلانی: فعال حوزه توانبخشی و کارآفرینی برای معلولان
🔹 طناز بحری: پزشکی که با مهاجرت معکوس از هلند به ایران برگشته است
🔹 نورالدین توسلی: چوپان اهل ایلام که حین مراقبت از گوسفندان اقدام به کاشت درخت میکند
🔹 زیبا عزیزی: چهارمین زن موفق روستایی جهان در سال 2018 اهل قصرقند سیستان و بلوچستان
🔹 حاجکاظم کبیر صابر: چایفروش باانصاف تبریزی که حتی وزن پاکت کاغذی را از وزن چای کم میکند و میفروشد
🔹 نرگس کلباسی: زن جوانی که زندگی خود را وقف کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه کرده است
🔹 مجتبی محمدی: سرباز خوزستانی که در حادثه تروریستی اهواز جان چند نفر را نجات داد.
..............................................
پینوشت:
🔹یک نقطهی دیگر از عرصههای درگیری، فهم درست واقعیّتهای ایران و جهان است. اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانههایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی میکنند افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط دربارهی ایران، هم تصویر غلط دربارهی خودشان، هم تصویر غلط دربارهی اوضاع منطقه شما و همهی جوانهای کشور باید جایگاه امروز کشور و ملّتتان را بدانید؛ این شرطِ اوّلِ اثرگذاری شما است. [۱]
🔹اين همه مراكز فساد كه از بين رفته است، اين همه خدمتى كه به اين ملت شده است، اين همه خدمت كه به اسلام شده است، اينها را چشم مىپوشند از آن، يا اگر بخواهند بر خلافش مىگويند؛ و اگر يك كارهايى به واسطه ديگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، اين را به حساب اسلام مىآورند و به حساب جمهورى اسلامى؛ يك قدر تأمل كنند. توجه كنند كه شما مكلفيد كه از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد. اگر دفاع نكنيد، اين جمهورى اسلامى با تبليغات خارج دامنهدار و تبليغات داخل دامنهدار [صدمه خواهد ديد]. باز شما هم كه خودتان را از اين ملت مىدانيد، مسلمان هستيد، متعهد هستيد، لكن عقدههايى تو كار است، توجه به اين عقدهها نكنيد. شما كه از اسلام بدى نديديد، مىخواهيد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، كمك كنيد به تحقق اسلام در ايران؛ نه كمك كنيد بر جلوه دادن كوچكها و فسادهاى كوچك به طور بزرگ، و جمهورى اسلامى را در نظر دنيا معكوس نشان بدهيد.[۲]
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/04
..........................
ارجاعات:👇
[۱] بیانات امام خامنهای در 12 مهر 97 در ورزشگاه آزادی
[۲] صحيفه امام ؛ ج ۱۴ ؛ ص ۵۸
..........................
مطلب مرتبط:
عدالتخواهی با معنویت قسمت اول و دوم:
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/04-2
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/04-1
kowsar.exe
2.85M
✅ نرم افزار کوثر کاری از مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم؛
✅ برای اجرا در ویندوز؛
✅احادیث و مطالبی در موضوعات مختلف مرتبط با حضرت زهرا(س)
📌سایر نرمافزارها👇
http://sharhhal.blog.ir/category/معرفی-نرم-افزار/
Banou.exe
3.81M
✅ نرمافزار "بانو" کاری از مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم؛
✅ برای اجرا در ویندوز است و به موضوعات زیر میپردازد:
جایگاه زن در اسلام - الگوی زن مسلمان - زن و آزادی - زن و حجاب - حقوق زن - ارث زنان - حضور اجتماعی زن - زن و ازدواج - رابطه زن و شوهر - زن و قانون مجازات - مشورت با زنان - رابطه زن با فرزندان؛
📌سایر نرمافزارها👇
http://sharhhal.blog.ir/category/معرفی-نرم-افزار/
✅جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛
✅ گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال راهکاری در عرصه عدالتخواهی امروز؛
لینک دانلود:👇
http://bayanbox.ir/info/8222546830814387641/
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/06
شرح حال
✅جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛ ✅ گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال ر
✍کارکردهای روحانیت (قسمت سوم: سازمان "امر به معروف و نهی از منکر")
✅ امرزوه با پارادوکسهایی در عرصۀ تحقق دین مواجه شدهایم.
🔹از سویی از بزرگترین واجبات دین "امر به معروف و نهی از منکر" است، و خداوند در قرآن تصریح میکند که "باید گروهی باشند که مردم را دعوت به نیکی میکنند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند."
🔹و از سویی نهادی برای تولی این امر در جامعه تعبیه نشده است، نهادی که از افراد عالم به "معروف و منکر و روشهای آنها" و با قدرت قانونی برای تحقق این مهم، تشکیل شده باشد.
✅ متاسفانه در اوایل انقلاب آنچه به مقوله امر به معروف و نهی از منکر- و در واقع صرفا نهی از منکر- پرداخته شد، توسط جریانهای تند چپ و در مقولههایی چون: حجاب و امور فردی بود و حال آنکه به شهادت قرآن، متصدیان اصلی امر به معروف و نهی از منکر "روحانیون" و موارد اصلی "نهی از منکر" در موضوع "جریانهای حرام خواری و دروغپردازی" میباشد.
👈خداوند در در آیه "63 المائده" روحانیونی که با دیدن جریانهای حرام خواری و دروغپردازی سکوتکردهاند را توبیخ میکند که حجت آنها برای سکوت چه بود؟
«لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ»
✅ به تعبیر حضرت امام(ره) در مورد این آیه:
👈با اينكه بايد از همۀ امورى كه مخالف شرع است نهى كرد،[آیه] روى «قول اثم»، يعنى دروغپردازى و «اكل سحت»، يعنى حرامخورى تكيه كرده است تا بفهماند كه اين دو «منكر» از همۀ منكرات خطرناكتر است؛ و بايستى بيشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گيرد.
✅ ازجمله موارد دیگر که در عرصه "عدالت خواهی" و "امر به معروف و نهی از منکر" همواره مغفول مانده، لزوم ورود کارشناسی و استفاده از ظرفیتهای ساختاری برای پیگیری تحقق "عدالت و احکام اسلامی"، بوده است، امری که مستلزم وجود نیروهایی سازمانیافته و مطلع میباشد.
✅در حدیث معتبری که فقها برای اثبات شرط علم و قدرت در "امر به معروف و نهی از منکر" به آن تمسک میکنند، امام صادق(ع) میفرمایند: این واجب الهی بر عهده همه مردم نیست و بر کسانی واجب است اولا اطاعت شونده هستند و ثانیا عالم به معروف و منکر «الْقَوِيِّ الْمُطَاعِ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْكَرِ» و استناد مینمایند به آیه "63 المائده" که خداوند فرموده است گروهی باید این وظیفه را برعهده بگیرند و در آخر روایت بالاترین مرتبه از امر به معروف را "سخن حقی که در مقابل مقامات ظالم گفته میشود" عنوان میکنند.
✅ تقلیل دادن امر به معروف و نهی از منکر به صورت صرفا عمومی و معلق نمودن آن به شرایط قدرت و علم که در عمده مردم و حتی طلاب و علما نیز معمولا باهم وجود ندارد، منتهی به تعطیل شدن این مهم و یا محدود شدن آن به تذکرات لسانی میگردد، حال آنکه با آثار بسیار عظیمهای چون برپا شدن همه واجبات، حفظ شدن دین از بدعتها، حلال شدن درآمدهای مردم، برطرف شدن ظلمها، آبادانی دنیا و ... که برای امر به معروف ونهی از منکر در روایات ذکر شده است، همانطور که در قرآن و روایت مذکور اشاره شد، نیاز به وجود تشکیلاتی با حضور افراد عالم و قدرت قانونی و با لحاظ اولویتهای مذکور میباشد که نتیجه آن تحقق آن آثار عظیمه در روایات شود.
✅ اگرچه تنها نهادی که از قبل از پیروزی انقلاب وعده تشکیل آن توسط حضرت امام(ره) داده شد "وزارت امر به معروف و نهی از منکر" بود و اگرچه حضرت امام حکم حکومتی تشکیل این نهاد را صادر نمودند اما این نهاد هیچ گاه تشکیل نشد.
✅نهادی که یکی از مهمترین کارکردهای روحانیت در ارتباط با حاکمیت، مرتبط به آن بود و با تشکیل آن، روحانیت میتوانست به عنوان مدعی العموم و پناهگاه مردم و ناظری بر تحقق اسلام و عدالت با قدرت قانونی و به صورت تخصصی در عرصههای مختلف نقش ایفا نماید.
📌در جزوه "حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر" به گفت و شنودهای ابتدای انقلاب حول این موضوع و ابعاد مرتبط با آن پرداختهایم.
لینک دانلود:👇
http://bayanbox.ir/info/8222546830814387641/
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/06
✍کارکردهای روحانیت (قسمت چهارم: دغدغه فهم، تبیین و تحقق دین)
✅ دغدغه اساسی روحانیت همیشه دین بوده است اما "نه دین به ما هو دین" بلکه "فهم، تبیین و تحقق" دین.
✅ البته میزان توجه روحانیت به هرکدام از حیثیتهای (فهم – تبیین و تحقق) دین متفاوت بوده و شاید تاکنون بیشترین توجه روحانیت به "تبیین دین" بوده است که محدود شدن به آن، از موانع اساسی کارکرد روحانیت است.
🔹همیشه کسانی در روحانیت بوده و هستند که حتی چندان دغدغه تبلیغ و تبیین دین را نیز نداشتهاند و تا آخر عمر خود صرفا مشغول فهم دین بودهاند،
👈به طور مثال امروزه اگر سری به درسهای خارج بزنید، کسانی راه خواهید یافت که افتخارشان این است که ۲۰ سال درس فلان عالم را رفتهاند و الآن هم ۲۰ سال است در درس فرزند آن عالم شرکت میکنند!
🔹عده قلیلی از روحانیت نیز هستند که بسیار بیشتر از فهم و تبیین به دنبال تحقق دین میباشند، امثال این تیپ از افراد اگرچه در میان روحانیت قلیل هستند اما در میان دانشجویان حزبالهی به وفور یافت میشوند:
👈کسانی که بیش از آنکه به فهم دین و تقویت مبانی خود پرداخته باشند به دنبال تحقق دین بوده و هستند، ذهن این افراد معمولا ملغمهای از افکاری بیمبناء یا با مبناء اما مبانی متعارض است! چرا که معمولا فرصت چندانی برای تفکر و مطالعه نداشتهاند و در فرصت اندک دانشجویی در کنار تحصیل و هزاران اشتغال دیگر تلاشداشتهاند به سرعت پازل فکری خود را کامل نموده و شروع به مطالبه عدالت و ابراز نظر و فعالیت بر اساس یافتههای اندک خود نمایند.
🔹و اما همانطور که عرض شد، بیشترین دغدغه روحانیت تا کنون فهم و تبیین دین بوده است و این دغدغه حتی بعد از عصر حاکمیت مدرنیته نیز به همین نحو باقی مانده است،
👈برای مثال در زمانهای که عملا مدرنیته مشخص مینماید که همه مردم و حتی طلاب، چه ساعتی بخوابند و بیدار شوند، چه بخورند و چطور بخورند و... توجه روحانیت به فهم و تبیین این بوده است که چه ساعتی میبایست خوابید و بیدار شد و چه باید خورد و چطور باید بخورد؟!
👈اگر در همین قم بگردید درسهای خارجی را خواهید یافت که در آنها ثابت میشود که مثلا فلان مدل مالی ربا و حرام است اما بانکی در همسایگی دیوار به دیوار آن درس، از طریق همان مدل مالی به طلاب وام میدهد و صدها مثال دیگری که وقتی از روحانیت سوال کنید به نظر شما کجای کار میلنگد که علم شما به سمت تحقق نمیرود؟ میگوید من نزد خدا حجت دارم که وظیفه خود را عمل کردهام بقیه به من مربوط نیست!
چراکه وظیفه خود را تحقق دین نمیداند.
🔹و اما قلیلی از روحانیت نیز هستند که همانطور که دغدغه فهم و تبیین دین را داشته و دارند، دغدغۀ "تحقق دین" را نیز داشته و دارند؛
👈کسانی چون حضرت امام(ره) که وقتی فهم میکند که «الإسلام هو الحكومة»[۱] بیکار نمینشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه میافتد، کسی که میگوید: «بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم»[۲]
............................
ارجاعات:👇
[۱] خمينى، روحالله، كتاب البيع؛ ج ۲؛ ص:۶۳۳، چاپ اول، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س).
[۲] صحيفه امام؛ ج ۱۸؛ ص: ۳۸۹.
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/10
.............................
مطالب مرتبط:👇
کارکردهای روحانیت (قسمت سوم: سازمان "امر به معروف و نهی از منکر")
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/07
کارکردهای روحانیت (قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت)
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
کارکردهای روحانیت ( قسمت اول: به حاشیه رفتن روحانیت)
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/29
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پویا نمایی "استخدام" حکایتی از نگاه ابزاری به انسان؛
🔹وقتی ارزش انسانها صرفا به قدرت، ثروت و تواناییهایشان و خلاصه هرآنچه، غیر از "تقوا و عبودیت عند الله" باشد.
🔹هیچ کس با دیگری برادر نیست، هرکسی را بالادستی و زیردستی است، هرکس خودش است و آنچه قابل عرضه به دیگری دارد.
🔹همه به فردیت خود مشغولند، هیچکس مقابل دیگری مسئولیتی ندارد و گمان میکنی همه برای تو هستند و تو برای هیچ کس اما واقعا هیچ کس برای تو نیست و تو برای همه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از صحبتهای برادر هادی مسعودی در طرح ابوذر
شرح حال
قسمتی از صحبتهای برادر هادی مسعودی در طرح ابوذر
✍مسأله جریان عدالتخواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری)
✅ جمعی از دوستان عدالتخواه طرحی دانشجویی به نام ابوذر راهانداختهاند.
✅در یکی از سخنرانیهای این طرح یکی از برادران عزیزم سخنانی میفرمایند که با توجه به اینکه آن را جزو مبانی خود ذکر میکنند، شایسته دیدم از باب تدقیق موضوع بحثی کوتاه پیرامون آن داشته باشم.👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1294
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2
👈«ایشان با استناد به آیه «۱۴۴ آل عمران» میفرمایند ما شخصگرا نیستیم و قرآن هم این را زیر سوال برده و حتی شخصگرایی حول پیامبر هم زیر سوال است، در جنگ احد خبر میآورند که پیامبر کشته شده، آیه نازل میشود که:
🔹«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»
🔹آيا اگر پیامبر بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمىگرديد؟
🔹«وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً»
🔹و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمىرساند.
حتی حول پیامبر هم، شما حق ندارید شخصگرا باشید.»
✅ اینکه ما نباید شخصگرا باشیم حرف حقی است که متأسفانه در نگاه برخی دوستان عدالتخواه، نتیجه گیری اشتباهی از آن میشود و آن اینکه به اسم نفی شخصمحوری و شخصگرایی، مقوله ولیمحوری و ولایتگرایی نفی میشود، چون شخص محور نیستیم پس کاری به شخص نداریم؟ حال اگر این شخص ولی بود چه؟
اتفاقا جالب اینجاست که آیه مذکور هم در مقام بیان این نکته است که ولایت به شخص حضرت رسول(ص) نیست و با شهادت و یا قتل حضرت رسول(ص)، رشته ولایت الهی تعطیل نمیشود و در جانشین حضرت رسول(ص) باقی است.
✅ اگر آیه مذکور -که خیلی هم کوتاه است- را از وسط نخوانیم، از این مساله غفلت نخواهد شد:
👈«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين»
در ابتدای آیه اشاره میشود که محمد(ص) نیز رسولی از رسولان الهی است که قبل از او رشته ولایت الهی وجود داشته و بعد از او نیز قطع نخواهد شد؛
✅در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است، ایشان در روز جمل با اشاره به این آیه، فرمودند:
ای مردم خداوند تبارک و تعالی تاکنون جان هیچ نبیای را نگرفته است الا اینکه بعد از او در امت او کسی را قرار داده است که به واسطه هدایت نبی، هدایت میکند و سیره و روش نبی را قصد مینماید و راهنمایی میکند به نشانههای راه حق که خداوند واجب نموده است از آنها پیروی شود؛
👈«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ اسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى يَكُونَ لَهُ فِي أُمَّتِهِ مَنْ يَهْدِي بِهُدَاهُ، وَ يَقْصِدُ سِيرَتَهُ، وَ يَدُلُّ عَلَى مَعَالِمِ سَبِيلِ الْحَقِّ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَلَى عِبَادِهِ»
و سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند:
ثُمَّ قَرَأَ: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»
✅البته متذکر میشوم در استشهاد به این آیه برای باقی بودن جریان ولایت بعد از هر ولی و قطع نشدن رشته ولایت، روایات دیگری نیز آمده است که میتوانید به تفاسیری چون "البرهان" مراجعه فرمایید و قبل از استشهاد به آیات بهتر است حداقل متن کامل آیه یا آیات قبل و بعد و روایت ذیل آن را بررسی بفرمایید.
....................................
مطالب مرتبط:
مسأله جریان عدالتخواه👇
قسمت اول (فهم یا اطاعت ولی)
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/09
قسمت دوم ( تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطایی)
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/11
قسمت سوم - بخش اول ( پدر امت)
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-1
قسمت سوم - بخش دوم ( ولایت فقیه)
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-2
دانلود نرمافزار تفسیر البرهان👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=com.mobinmobile.quran&ref=share
شرح حال
✍مسأله جریان عدالتخواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری) ✅ جمعی از دوستان عدالتخواه طرحی دان
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمتهایی از سخنرانیشان در طرح ابوذر
:::::::::::::
(در تبیین نکاتی که در نشست ابوذر پیرامون شخص محوری و عوارضش گفتم)
🔻برای تبیین بیشتر مطالبی که در نشست ابوذر عنوان نمودم، چند نکته ای عارض میشوم، امیدوارم که این مطالب مقدمه ای برای شکل گیری گفتگوهای انتقادی گردد:
🔸از نظر نگارنده، هرگونه شخص محوری و شخص گرایی و شخص کیشی، رهزن عدالت خواهی و عامل انسداد تفکر و #عقلانیت است.
🔸غرضم از شخص محوری هم این است که شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری از شخصی موجب شود شما حرف او را بدون فکر و بررسی و تامل، یا از روی حب بسیار و یا از روی بغض بسیار، یا بپذیری و یا رد کنی...
🔸در آن سخنرانی هم عرض کردم عبور از اشخاص به معنی نفی آنها نیست، بلکه به معنای این است که شما برای ورودی ها و داده هایت، دروازه بانی کنی، فیلتر بگذاری، حرف را ببینی، نه آن کسی که آن حرف بر زبانش جاری است...
🔸شخص گرا نبودن یعنی برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفتن، یعنی همیشه با #معیار و ملاک با نظرات مواجه شدن...
🔸شخص گرا نبودن یعنی ابتدا بیانیه گام دوم رهبری را بخوانی، پیرامون صحت و سقم گزاره هایش اندیشه و تامل کنی، و پس از آن اگر مطالب را مطابق اهداف و آرمانها دیدی، مرحله تبلیغ و تبیین آن را آغاز کنی...
🔸شخص گرایی یعنی سخنی و یا مطلبی را از فرد مورد نظرت بشنوی و بدون تأملات انتقادی، شروع به تئوری پردازی و توجیه آن سخنان نمایی...
🔸#شخص_گرایی و مرید و مرادبازی و حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته ای داشته باشد_ را بی کم و کاست قبول کردن، قطعا مغایر با عقلانیت و موجب تربیت انسانهای وابسته ای است که از خود چیزی نداشته و همیشه چشم به دهان مراد و پیر و آقایشان دوخته اند...و این مغایر با هدف انبیاست: لتثیروا لهم دفائن العقول...
♦️اما پیرامون اینکه آیا شخص گرایی حتی حول «ولی» هم صحیح است یا خیر...
🔸نکته اول اینکه باید بین ولایت الهی و ولایت معصومین با تعبیر ولایت فقیه تفکیک قائل شد و این اشتراک لفظی نباید موجب سو تفاهم گردد(تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده های اخیر است)
🔸یعنی این بدیهی است که نمی توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...
🔸اما نکته دوم: خود اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده اند؛ به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می فرمایند:
♦️دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است..."(وسائل الشیعه، ح27، ص135)
🔸در احد كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمد را كشتم ... محمد را كشتم ...
پس از این شایعه سازی بسیاری از اصحاب پیامبر روحیه خود را باختند تا جایی که بعضى در اين فكر بودند كه با كشته شدن پيامبر از آئين اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار بقیه را به استقامت و صبر فرا می خواندند، از جمله "انس بن نضر" به ميان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد ص كشته شد، خداى محمد كشته نشده، برويد و پيكار كنيد و در راه همان هدفى كه پيامبر كشته شد، شربت شهادت بنوشيد. پس از این رویداد بود که آیه 144 سوره آل عمران نازل شد.
🔸خداوند در آیه «و ما محمد الا رسول...) به صراحت شخص گرایی را حتی حول پیامبر اکرم(ص) زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است. خداوند در "وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ" راه را بر کسانی که پیرامون پیامبر اغراق می کردند و یا آن حضرت را شکست ناپذیر تصویر می کردند، بسته است.
🔸در مبارزات هدفی، قیام قائم بر رسالت است نه متکی بر رسول، عمر پیامبر محدود است نه راه پیامبر.
@aghalyyat
شرح حال
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمتهایی از سخنرانیشان در طرح ابوذر ::::::::::::: (
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخصمحوری نسبت به معصوم )
✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مسعودی" در ادامه نقدی که بنده بر "قسمتی از سخنانشان در دورۀ ابوذر" نوشته بودم جوابیهای نوشتند؛
✅ برای روشنتر شدن مباحث، ادامه این گفتگو را به دو قسمت تقسیم میکنم و در هر قسمت بخشهایی از اختلاف نظر را باز میکنم.
✅ بهتر است ابتدا روشن شود اختلافنظر ما دقیقا کجاست؟
👈در قسمت اول بحث، ایشان به طور خلاصه میفرمایند:
🔹هرگونه شخص محوری، عامل انسداد تفکر و عقلانیت است؛
🔹غرض از شخص محوری هم شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری که موجب شود حرف مخاطب بدون فکر و بررسی و تامل، بپذیرش و یا رد شود و میبایست برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفت و همیشه با معیار و ملاک با نظرات مواجه شد؛
🔹پذیرش حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجستهای باشد_ به نحو بیکم و کاست، موجب تربیت انسانهای وابسته و مغایر با عقلانیت و هدف انبیاست:"لتثیروا لهم دفائن العقول"؛
🔹اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کردهاند، به عنوان مثال حضرت امیر(ع) میفرمایند: «دین خدا با شخصیتها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانهها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی»
🔹همچنین در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران خداوند به صراحت شخص گرایی حتی حول پیامبر(ص) را زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است."
✅آنچه بنده عرض میکنم این است که:
🔸نفی شخص محوری به نحو مذکور و لزوم پذیرش سخن افراد با معیار و ملاک کاملا امری صحیح و لازم است؛
🔸اختلاف ما اینجاست که شما این مطلب را نسبت به "ولی" نیز تسری میدهید؛
🔸ادلهای که ذکر میفرمایید به نحویی اضطراب دارد چرا که حتی شامل ولی معصوم نیز میشود و اگر پذیرش بیکم و کاست معصوم را نفی نمایید گزارهای پارادوکس نما است یعنی با پذیرش عقلی عصمت و خیر محض بودن معصوم سازگار نیست؛
🔸فلذا باید در نوع نفی خود از شخصمحوری تفصیلاتی قایل شوید؛
🔸در مورد آیه ۱۴۴ آل عمران، در پست قبل توضیح دادم که آیه در مقام توبیخ شخصگرایی نسبت به حضرت رسول(ص) نمیباشد بلکه اگر آیه را به صورت کامل بخوانیم متوجه میشویم آیه در مقام توبیخ نسبت به این است که افراد با شهادت حضرت رسول(ص) گمان کنند، رشته ولایت الهی قطع شده است.👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2
🔸در مورد کلام حضرت امیر(ع) که در مورد هدف بعثت انبیاء ذکر فرمودهاید نه تنها در مقام نفی چشم به دهان معصوم داشتن نیست بلکه در مقام اثبات لزوم آن نیز است:
👈فبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ
🔹خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت توحیدی را از آنان باز جويند.
👈و يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ.
🔹و نعمتهاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندىهاى پنهان شدۀ عقلها را آشكار سازند.
🔸باید این را متوجه شویم که "ولی الهی" نه در مقابل تعقل ما، بلکه در جهت تکامل عقل ما است و در اسلام برخلاف مسیحیت نه تنها باب تعقل بسته نیست بلکه سرتاسر آن دعوت به فهم و اندیشه و تعقل است.
🔸اساسا راه دعوت اولیاء الله راهی عقلی و روشن است،
👈به تعبیر آیه ۱۰۸ سورۀ مبارکۀ یوسف «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»
👈امام صادق(ع) در سفارش به یاران خود فرمودند:
«اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا» عقل و و سربازان آن و جهل و سربازان آن را بشناسید هدایت خواهید شد. یکی از یارانشان گفت:
« جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا» فدایت شوم ما هیچ نمیدانیم الا آنچه شما به ما بیاموزید.
سپس حضرت سپاهیان عقل و جهل را به آنان معرفی نمودند.
🔸فلذا وقتی عقلاً "عصمت و خیر محض بودن" معصوم برای ما ثابت شد، شخص گرایی نسبت به او به معنی "محبت زیاد و پذیرش بیکم و کاست حرف او و اطاعت محض او" نه تنها مذموم نیست بلکه لازم نیز است.
📌 اما عمده بحثی که میماند ولایت محوری در موضوع ولی غیر معصوم است، چرا که شما ولایت آسمانی را منحصر در امام معصوم مینمایید و ان شاء الله در پست آینده به آن خواهم پرداخت.
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15
.........................
مطالب مرتبط:
مسأله جریان عدالتخواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری)👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1295
پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1307
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخصمحوری نسبت به معصوم ) ✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مس
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی)
✅ واما عمدۀ بحث ما با برادر مسعودی و برخی از دوستان "طیف جدید جریان عدالتخواه"؛
✅ شما ولایت فقیه را امری غیرآسمانی تعبیر کرده و میفرمایید:
👈«این بدیهی است که نمیتوان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...»
✅ مبنای تعیین کنندهای که بحثهای ما و شما به آن برمیگردد: پذیرش "دین حداقلی یا حداکثری" است.
✅ در نگاه حداکثری به دین، همه چیز عالم دنیا مرتبط با عالم آخرت است، هرآنچه بشر با آن سر و کار دارد، یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت است و مهمترین امر و اثرگذارترین امر در سرنوشت نوع بشر، مقولۀ حاکمیت است که آیا حیات بشر ذیل حاکمیت "الله و امام عادل از سوی او"، تعریف میشود یا طاغوت.
✅ مقولۀ حاکمیت الله در مقابل طاغوت نیز از ابتدای تاریخ بشر آغاز شده است و تا انتهای تاریخ باقی است،
👈در روایتی از امام صادق (ع) در کتاب کافی آمده است:
🔹«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ»
🔸خداى عز و جل دین را دو دولت قرار داده دولت آدم- و آن دولت خدا است- و دولت ابلیس؛
✅در دین حداکثری و درواقع اسلام ناب، مقولۀ حاکمیت امام عادل منصوب به خدا، باطن تمام حلالهای خدا و حاکمیت هر حاکم غیر منصوب خداوند، باطن تمام حرامهای خداوند است:
👈 از امام کاظم(ع) در مورد آیه "۳۳ اعراف" «إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» سوال میشود که معنای این آیه چیست؟ حضرت پاسخ میدهند:
🔹«إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ»
🔸همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و جمیع آنچه خداوند در قرآن حرام نموده است، همه ظاهر است و باطن همه آنها، پیشوایی حاکمان جور است؛
🔹«وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ»
🔸و جمیع آنچه خداوند در قرآن حلال نموده است همه ظاهر است و باطن همه آنها، پیشوایی حاکمان حق است.
✅ اما در نگاه "دین حداقلی" خداوند در شئون قلیلی از دنیای بشر حضور دارد و از شما میخواهد صرفا انسان با اخلاقی باشید، عبادت کنید و به کسی ظلم نکنید و مقوله حاکمیت نیز امری غیر دینی است؛
✅ این نگاه، اندیشۀ پشتیبان جریان غیرانقلابی اعم از داخلی یا خارجی لندن و نیویرک نشین است و عملاً حاصل آن چیزی شبیه عرفانهای فردی هندی است،
✅ در نگاه اسلام ناب انسانها اگر متقیترین افراد هم باشند اما حاکمیت طاغوت را بپذیرند، مورد عذاب خداوند خواهند بود و برعکس ولو در امور شخصی خود ظالم هم باشند ولی تحت حاکمیت امام عادل من الله باشند، خداوند آنان را در آخرت خواهد بخشید.
👈در حدیثی از امام صادق(ع) در کتاب کافی آمده است:
🔹«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً»
🔸خداوند تبارک و تعالی میگوید: قطعا عذابخواهم نمود، مردم مسلمانی را که اطاعت میکنند از هر حاکم ستمگری که از سوی خداوند نیست، ولو آن مردم در اعمالشان نیکوکار و متقی باشند.
🔹«وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.»
🔸و قطعا گذشت خواهم کرد از مردم مسلمانی که از حاکمی عادل از سوی خداوند اطاعت میکنند و اگرچه آن مردم نسبت به خودشان ستمکار و گناهکار باشند.
✅ نتیجه سخن شمایی که خطاب به "امام خامنهای" میگویید: "رهبر جمهوری اسلامی" و نه رهبر انقلاب و معتقدید انقلاب توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است، این است که در مبانی با جریان غیرانقلابی و حتی ضدانقلاب پیوند خوردهاید.
..............................
مطالب مرتبط:
نقد بنده به سخنان برادر هادی مسعودی و پاسخ ایشان👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی) ✅ واما عمدۀ بحث ما با براد
✍ ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش دوم: مفهوم نوپدید ولایت فقیه)
✅ شما ولایت فقیه را امری نوپدید دانسته و میفرمایید:
👈 «تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سدههای اخیر است»
✅ اولاً: فهم شما از فقه و فقاهت اشتباه است، چرا که گمان نمودهاید لازمۀ حجیت امری در فقه، این است که از ابتدای تاریخ فقاهت، آن مطلب در کتب فقها وجود داشته باشد؛
و شاید توجه ندارید که لازمه این تصور سدّ باب اجتهاد و فقاهت است؛
🔹فقها از ۴ منبع: "کتاب، سنت، عقل و اجماع" با توجه به قواعد مشخص و مسائل پشآمد، احکام دین را استنباط مینمایند.
🔹بحث ولایت فقیه نیز ولو امری به تعبیر شما نوپدید میبود، اگر مبتنی بر قواعد استنباط عقلی و شرعی باشد شرعا حجت است.
🔹اگرچه شما به مفاد مطلب خودتان دقت ندارید اما مقدمۀ مخفی مطرح ساختن نوپدید بودن ولایت فقیه توسط اصحاب اصلی جریان ضد انقلاب، اتهام به فقهایی چون: امام و آیتالله بروجردی و اساتید آنها است که این بزرگواران «العیاذ بالله» در جنگ قدرت بعد از صفویه، مطلبی را به دین نسبت دادهاند!
✅ ثانیاً: اصل مدعی شما در نوپدید بودن ولایت فقیه، اشتباه است، چراکه در اصل موضوع ولایت فقیه هیچ فقیهی از فقهای زمان حضور اهل بیت تا نواب دوره غیبت صغری و بعد از آن، تشکیک نکرده است؛
🔹 آنچه محل اختلاف است حوزه اختیارات فقیه است. یعنی اصلا محل اختلاف را اشتباه متوجه و متذکر شدهاید؛
نزاع اصلی در اینجاست که:
🔹برخی از فقها اصل را بر عدم ولایت میگذارند و جز در نبی(ص) و امام معصوم(ع) که ولایت آنها به نحو مطلق ثابت است، در مورد فقها که شأن جانشینی امام معصوم در جامعه را دارند، جز در موارد متیقن از ولایت از باب حسبه، در سایر موارد ولایت فقیه را ثابت نمیدانند که البته حوزه موارد متیقن نیز نزد فقها متفاوت است.
🔹اما برخی دیگر از فقها اصل را بر ولایت میگذارند و بعد از نبیمکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مورد فقها که شأن جانشینی ائمه معصومین(ع) را در جامعه دارند به همان نحو ولایت مطلقه را ثابت میدانند، جز در موارد قدر متیقنی که از اختیارات شخص امام معصوم باشد، مثلا بحث جهاد ابتدایی که به عقیده حضرت امام از اختیارات خاص امام معصوم است و به نظر حضرت آقا خیر.
✅ ثالثاً: متاسفانه تفکر و تفلسف جریان روشنفکر و حتی روشنفکر دینی ما متأثر از جریان روشنفکر غرب، در دستگاه منقطع از آسمان(سکولار) است و مباحث برخی از دوستان جریان جدید عدالتخواه نیز به این سو سوق یافته است.
🔹در دستگاه الهی مفهوم "حجیت" در هر دو ساحت تفکر و عمل لحاظ شده است.
🔹برای ساده شدن بحث، مثالی میزنم:
👈شما اگر نابغه دهر و رئیس جمهور کشور هم باشید اگر پدرتان به شما بگوید برای من مثلا نان بخر، در دستگاه الهی بر شما واجب است انجام دهید و اگر چنین نکنی نزد خدا حجتی نداری الا اینکه خودت یقین داشته باشی این نان خریدن شما از امر خداوند به لزوم اطاعت از پدر مستثنی شده است، چون مثلا مستلزم انجام حرامی است یا برای سلامتی پدر ضرر دارد یا خود شما از امر واجب دیگری از سوی خدا بازمیمانید و...
و اگر یقین نداشتید و مثلا شک داشتید که نان برای پدرتان ضرر دارد یا خیر و نان خریدید و اتفاقا ضرر هم داشت، شما نزد خدا حجیت دارید که عمل به واجب نمودهاید.
📌 با گذر از دوراهیهای معرفتی مذکور سیر منطقی مباحث جزئیتر خواهد شد که پیشنهاد میکنم در آن رابطه به مطالب زیر مراجعه فرمایید:👇
🔸فهم مقام ولایت
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-2
🔸پیشگوییهای رهبری...
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/13-5
🔸اطاعت ولی فقیه
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/14-9
🔸ولایت فقیه پس از ظهور حضرت حجت
http://sharhhal.blog.ir/1397/05/14-1
🔸دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه
http://sharhhal.blog.ir/1397/05/28
شرح حال
✍منتظران کوفی (قسمت دوم: تحلیل حضرت امام از علل شکست نهضت ملی نفت) ✅در قسمت اول https://eitaa.com/
سخنرانی استاد عزیزم حجتالاسلام سیدعلی موسوی در موضوع ریشههای معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی.mp3
49.86M
✅سخنرانی استاد عزیزم حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی در موضوع ریشههای معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی
در جمع طلاب مدرسه تخصصی فقه و اصول امام حسن عسکری(ع)؛
ویژه دوستان طلبه و عدالتخواه؛
مطلب مرتبط: تحلیل حضرت امام(ره) از علل شکست نهضت ملی نفت👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/06/20-3
هدایت شده از تریبون مستضعفین
⭕️ #منتشر_شد
💠 #عابدان_کهنز
🎥 روایتی ناب و ناگفتههایی از مدافعان حرم
🔹دانلود از لینک زیر👇
AmmarYar.IR
🔹 t.me/teribon
🔺 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
🔺http://ble.im/teribon_ir
✍اشکهای امیرالمؤمنین(ع) بر شهدای أُبُلَّه (شلمچه)...
✅ در خطبه ۱۴ نهج البلاغه "مرحوم سید رضی" بخشهایی از خطبهای از امیرالمؤمنین(ع) در مذمت مردم بصره را آوردهاند که متن کامل آن توسط "علامه مجلسی" در جلد ۵۷ بحار آمده است؛
✅ این خطبه مربوط به بازگشت حضرت امیر(ع) از جنگ جمل است.
قبل از آغاز نبرد جمل، سپاه ناکثین با فرماندهی "طلحه و زبیر" و همراهی عایشه با حدود ۳ هزار نفر به سوی بصره حرکت نمودند و بصره را به تصرف خود درآورند، بیتالمال را غارت و موی سر و ریش والی حضرت امیر(ع)، "عثمان بن حنیف" را کندند و او را مجبور کردند از دارالحکومه خارج شود.
حضرت امیر(ع) نیز با لشکر خود به سوی آنان حرکت نمود و جنگ جمل شکل گرفت؛
✅ حضرت امیر(ع) پس از اتمام جنگ جمل در بصره خطبهای خواندند و بسیار مردم بصره را مذمت نمودند. ایشان در اثناء کلامشان، روی خود را به سمت راست مینمایند و میپرسند: "از اینجا تا " أُبُلَّه" چقدر فاصله است؟"
🔹آن زمان أُبُلَّه نام مکانی در جنوب خوزستان کنونی و در نزدیکی رودخانه اروند بود؛
✅ حضرت سخن خود را ادامه میدهند و به نقل از پیامبر(ص) به وقوع جنگی در آینده در این منطقه اشاره میکنند که در آن قریب به ۷۰ هزار نفر از یاران و امت ایشان به شهادت میرسند، کسانی که به منزله شهداء بدر همراه حضرت رسول(ص) هستند.
👈«وَ سَيَكُونُ فِي الَّتِي تُسَمَّى الْأُبُلَّةُ مَوْضِعُ أَصْحَابِ الْعُشُورِ يُقْتَلُ فِي ذَلِكَ الْمَوْضِعِ مِنْ أُمَّتِي سَبْعُونَ أَلْفَ شَهِيدٍ هُمْ يَوْمَئِذٍ بِمَنْزِلَةِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»
🔹 وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم از زمان حضرت امیر(ع) تا کنون، جز جنگ ایران و حزب بعث عراق، چنین جنگی با این وسعت که ۷۰ هزار نفر در آن کشته شوند، در این منطقه رخ نداده است؛
✅ در ادامه خطبه، یکی از یاران حضرت(ع) از ایشان سوال میکند: "چه کسی آنان را میکشد؟" حضرت(ع) پاسخ میدهند: "اخوان" و از این کلام معلوم میشود که این نبرد بین دو قوم از مسلمانان صورت گرفته است؛
✅ سپس حضرت به ویژگیهای شهداء این جنگ اشاره میکنند که آنان از اهل آن منطقه نبودهاند و برای این جنگ به آنجا کوچ کردهاند و این افراد از کسانی بودهاند که افراد متکبر زمان آنان را کوچک میپنداشتهاند و سپس شروع به گریستن مینمایند.
👈«يَنْفِرُ لِجِهَادِهِمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَوْمٌ هُمْ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَكَبِّرِينَ مِنْ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَانِ مَجْهُولُونَ فِي الْأَرْضِ مَعْرُوفُونَ فِي السَّمَاءِ تَبْكِي السَّمَاءُ عَلَيْهِمْ وَ سُكَّانُهَا وَ الْأَرْضُ وَ سُكَّانُهَا ثُمَّ هَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالْبُكَاءِ»
📌متن کامل خطبه همراه با نقشههای تاریخی مربوط به مکان "أُبُلَّه"؛👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/23
✍چه کسی ظالمتر است؟!...
✅ برخی از دوستان دانشجو از این جهت که وسط صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی هستند، تصور میکنند امروز "عدالتخواهی" منحصر به آنهاست و طلاب نیز تنها وقتی میتوانند برادری خود را به آنان ثابت کنند که عینا در صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی و البته با همان روش مصداقی و با همان کیفیتهای مطلوب آنها کاری کنند وگرنه متهم به محافظه کاری یا تزویر و... میگردند!
✅ از دوستان دانشجوی عزیزم میخواهم به خودتان مراجعه کنید و بگویید کدام یک از مصادیق زیر ظلم بزرگتری است؟
👈فلان شخصیت سیاسی که با رانت میلیاردها پول از بیتالمال برمیدارد و میرود؟!
یا
👈فلان دانشجوی پزشکی یا مهندسی که مثلا با یک مطالعات معمولی دینی کرسی نظریه پردازی دینی راه میاندازد و بدون آشنایی تخصصی و روشمند از دین، عدهای از مردم یا دانشجویان غیر متخصص و عوام را دنبال خود راه میاندازد؟!
✅ به احتمال قوی برای برخی دوستان حتی جرم مقایسه نمودن این دو مسأله نیز خود مصداقی از ظلم و شایسته الصاق برچسپ محاظهکاری و تزویر باشد.!
✅ خداوند ۱۵ بار در قرآن، انسان را به فطرت خود ارجاع میدهد و با مضمون «وَ مَنْ أَظْلَمُ» از او سوال میپرسد، بزرگترین ظلم چیست؟ و چه کسی ظالمتر از چنین فردی است؟
در تمام این موارد خداوند ظلم فرهنگی را مصداق بزرگترین ظلم معرفی میکند و نه ظلم اقتصادی، ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلمها به جامعه است.
🔹سیزده مرتبه از اشاره خداوند به بزرگترین ظلم، مربوط به کسانی است که از روی علم یا جهل به خداوند نسبت دروغ میدهند؟ یا آیات خداوند را تکذیب میکنند و در مقابل آن میایستند؛ « انعام ۲۱، ۹۳ ۱۴۴، ۱۵۷ - اعراف ۳۷ - یونس ۱۷ - هود ۱۸ - کهف ۱۵، ۵۷ - عنکبوت ۶۸ - سجده ۲۲ - زمر ۳۲ - صف ۷»
🔹دو مرتبه دیگر نیز مربوط به مانع شدن از ورود دیگران به عبادتگاه خداوند «۱۱۴ بقره» و کتمان شهادت از سوی خداوند «۱۴۰ بقره» است.
✅ البته بنده در مقام نفی لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادی نیستم و آن را امری کاملا لازم میدانم چراکه مثلا خداوند در کنار ۱۶ بار به کار بردن تعبیر «ویل» برای مفاسد فرهنگی همچون «تحریف و تکذیب آیات الهی، شرک، تهمت و عیبجویی» یک بار نیز این تعبیر را برای مفاسد اقتصادی به کار برده است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» اما بحث بنده، مقایسه "مفسده و ظلم به انحراف کشاندن عقیدتی مردم و انتساب ندانستهها به دین و خداوند" با "مفاسد اقتصادی" است.
✅ همچنین بنده در نفی حُسن تحلیل دینی داشتن دوستان دانشجوی عدالتخواه خود، نیستم بلکه مشکل را اینجا میدانم که دوستان رفته رفته با داشتن مخاطبان زیاد و قلم و بیان زیبا، دچار غرورهای کاذبی شده و تصور میکنند دینشناس هستند و نه تنها اظهار نظرهای تخصصی در نظریات دینی میکنند بلکه وقتی برخی نظرات خود را مثلا حتی با یک مرجع تقلید یا رهبر انقلاب و امام نیز در تعارض میبینند به راحتی بر نظرات باطل خود پافشاری میکنند.
✅و چه بسا برخی از دوستانی که وظیفه خود را پرداختن به مظالم اقتصادی میدانند از نگاه دینی خود از بزرگترین ظالمان محسوب شوند!
✅ به تعبیر یکی از دوستان عدالتخواه دارای مِمبِر و مَنبَر فراوان! در یکی از مناظرات دینی:
👈« این حرفهای شما که جدید نیست، همان حرفهای امثال امام و آقای مصباح و جوادی است!»
و به تعبیر امام خمینی(ره):
👈«اين آدمى كه يك روز ننشسته در فقه نظر بكند، و نمىتواند بنشيند نظر بكند، يك همچو آدمهايى خيال مىكنند كه حالايى كه مثلًا انقلاب شده، بايد اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم بايد اين جورى بشود. اينها نمىفهمند.»
📌«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها» (الکهف ۵۷)
🔹و كيست ستمكارتر از آن كس كه با آيات پروردگارش پند داده شده، اما از آن روى برگرداند.
.....................................
متن کامل همراه با ارجاعات👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/29
✍مستند شماره ۱ از قسمت اول از کارکردهای روحانیت...
✅قبل از این مطلبی در موضوع کارکردهای روحانیت با عنوان «به حاشیه رفتن روحانیت بعد از مدرنتیه» نوشتم.👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1249
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
✅ خلاصه آن مطلب این بود که روحانیت در گذشته نه تنها برای حفظ تقدس خود به انزوا نرفته بود بلکه عمده نهادهای جامعه به وسیله او اداره میشد و کارکردهای متعددی در جامعه داشت؛ مثلا: آموزش و پرورش، ثبت و اسناد، قضاوت و ریش سفیدی و حتی طبابت در دست روحانیت بود و درکنار همه اینها رسانه آن روز نیز در انحصار روحانیت بود و این قدرت لایزالی برای جامعه سازی دینی به روحانیت میداد. آن روز روحانیت در وسط زندگی عینی مردم بود، برخلاف جامعه امروز که ظاهرا حاکمیت در دست اوست اما عملا روحانیت به انزوا رفته و حیات اجتماع، مستغنی از وجود او شده است.
✅ تصمیم گرفتم اندک اندک مستندات مطلب مذکور را ارائه کنم. در این راستا خلاصهای از بخشهایی از شجرهنامه یکی از دوستان طلبه سیدم به نام "سیدمحمدحسین صادقی" از منطقه کوار در ۴۵ کیلومتری شیراز را در ادامه میآورم، این شجره نامه گویای مطلب مذکور در مورد ایفای نقشهای مختلف اجتماعی در گذشته روحانیت است:👇
🔹"سید نورالدین" از نوادگان امام حسین(ع) از قرن دهم ه.ق از عراق به بحرین و بعد از مدتی به پیرم فارس مهاجرت میکند.
🔹فرزند بزرگ او "طاهر محمد" جهت تبلیغ اسلام به منطقه کوار هجرت میکند و بعد از چندین سال مبارزه و تبلیغ در سال ۱۰۲۲ق به دست اشرار به شهادت میرسد. قبر ایشان هماکنون با نام "امامزاده طاهر محمد" در کول(کوار قدیم) وجود دارد.
🔹فرزند بزرگ "سیدمحمد"، "سید صالح" به روستای شابهرامی هجرت میکند و از طرف دولت مسئول مدیریت زمینهای کشاورزی آنجا میشود و با احداث کانالهای آب، مشغول برنجکاری و مصرف آنها در راه اسلام میشود، وی مسئول بند بهمن و رشته قناتهای این منطقه بوده و کانالهای آبی به روستاهای محمود آباد- اکبرآباد- مظفری و طسوج میکشد. شغل اصلی او روحانی بوده است که در روستاها هم مکتبخانه احداث میکند.
🔹"سید داوود" پسر بزرگ "سید صالح" به کمک برادرانش دوازده آسیاب کوار را میخرند و آنها را تعمیر و شروع به راهاندازی میکنند و از طرف دولت نماینده منطقه بلوک کوار میشوند ولی اشتغال اصلی "سید داوود" همان روحانی بوده است و بیشتر درآمد آسیاب را مصروف مکتبخانه در فرمشکان میکند.
🔹فرزندان او نماینده کریمخان زند در روستاهای قصراحمد- مظفری- اکبرآباد- زجرد-فرود- بورکی و شاه بهرامی میشوند. "سید داوود" در وصیت نامه خود به فرزندانش میگوید: «نورچشمان به زیر دستتان احترام بگذارید، رعیت یعنی کسی که مراعاتش لازم است.»
🔹"سید حسین حسینی" پسر بزرگ "سید داوود" نماینده کریمخان زند در کوار در ضمن طبیب و روحانی هم بوده است که به کمک برادرانش بارها کریمخان زند را به کوار دعوت کردند و کمکهای فراوانی جهت کاروانسراهای مظفری و کوار کردند و متولی تعمیر راهها، پلها، رشته قناتها، بند بهمن و احداث مکتبخانه و آوردن مکتبدار به کوار شده بودند و در شیراز دروازهای به نام دروازه کوار نامگذاری کردند که هماکنون به آن فلکه ولیعصر میگویند.
🔹پسران "سید حسین": ۱- سید محسن حاکم شرع، روحانی و طبیب؛ ۲ – سید یوسف شاهبهرامی روحانی و کشاورز ساکن شاهبهرامی؛ ۳- سید النقی روحانی و مکتبدار- ساکن کوار؛ ۴ – سید زین العابدین روحانی و کشاورز ساکن کوار؛ ۵- سید عوض علی روحانی ساکن قصر احمد نماینده دولت؛ ۶- سید علی محمد علی روحانی ساکن محمودآباد؛
🔹پسران "سید محسن" متوفای ۱۲۴۹ق و حاکم شرع کوار: ۱- سید ابراهیم حاکم شرع بلوک کوار-طبیب و امام جمعه و نماینده دولت؛ ۲- سید کوچک مکتبدار؛ ۳- سید رحیم مکتبدار؛ ۴-سید کریم روحانی؛ ۵- سید علی روحانی؛
✅ سلسله این شجره نامه ادامه دارد و از اواخر قاجار رفته رفته با تغییر شرایط زمان و حاکمیت تدریجی مدرنیته، کارکردهای این سلسله تغییر میکند و برخی از فرزندان آنها به شیراز میروند و استاد دانشگاه و حوزه میشوند و برخی به اروپا و آمریکا هجرت میکنند که حکایت آن مفصل است.
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/04
..............................
مطالب مرتبط:👇
کارکردهای روحانیت
قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
قسمت سوم:سازمان "امر به معروف و نهی از منکر"
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/07
قسمت چهارم: دغدغه فهم، تبیین و تحقق دین
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/10