ایشان پس از پایان #جنگ همچنان با روحیهای خستگی ناپذیر در #سنگرهای مختلفی مشغول #خدمت به نظام و انقلاب میشود.
🍃🌷🍃
ایشان با دیدن #مظلومیت مردم #افغانستان وارد آن سرزمین میشود و زن و بچه را میگذارد باز هم در
#پناه خدا و برای یاری یک ملت مظلوم میشتابد.
🍃🌷🍃
ایشان که از دوران کودکی با زندگی در نوار مرزی ایران و افغانستان، کم و بیش با مردمان آن سامان برخوردهایی داشته در #جبهه #خدمت به مردم #محروم و #مجاهدین افغانی نیز #فعال میشود.
🍃🌷🍃
#شهید محمد ناصر ناصری این بار به عنوان #مسئول مرکز تحقیقات در دفتر نمایندگی #مقام معظم رهبری در امور #افغانستان مشغول وظیفه شد و #آخرین مسئولیت #شهید ناصری در سازمان #فرهنگ و #اطلاعات به عنوان #نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بود.
🍃🌷🍃
سرانجام این انسان خستگیناپذیر در روز #هفدهم مرداد 1377# توفیق این را یافت تا در شهر مزار شریف، به نحوی بسیار مظلومانه و به دست نیروهای طالبان که افرادی شقی هستند، شهد شیرین #شهادت را بنوشد و در ایام دهه #فاطمیه🌷 #پیکر مطهرش را در گلزار #شهدای بیرجند تشییع و به خاک میسپارند.
🍃🌷🍃
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💫 #نماز_شب_شهدا_(۱۰)
#نماز_شب_در_قبر
🌹 #شهید_حمید_محمودی
یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران وچون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود!
🌹خودش می گفت: #گناهی_نشد_که_من_انجام_ندم! تا اینکه یه نوار روضه #حضرت_زهرا (ع) زیر و رویش کردو بلند شد اومد #جبهه
🌹یه روز به فرمانده مون گفت:
من از بچگی حرم امام رضا(ع) نرفتم ومی ترسم #شهید بشم وحرم آقا رو نبینم
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام زیارت کنم و برگردم ...
... اجازه گرفت و رفت مشهد.
⏰ دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
📄توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا(ع) توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود:
«حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت.»
🌹...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بودو نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر وگریه می کرد و می گفت:
یا امام رضا! منتظر وعده ام؛ آقا جان چشم به راهم نذار...
🌹دقیقا توی روز ،ساعت ومکانی شهیـد شدکه تو وصیت نامه اش نوشته بود...
🌺نثار روحشان وشهدای امنیت #صلوات
🤲 #نماز_شب
۱۱ رکعت است: ۴ دورکعتی (مثل نمازصبح) بنام نافله شب
یک دو رکعتی بنام #شفع
یک یکرکعتی بنام #وتر
میتوان در هررکعت فقط «سوره حمد» را خواند؛
میتوان نمازرا #نشسته خواند؛
میتوان از ۱۱ رکعت فقط دورکعت #شفع یا یک رکعت #وتر را خواند؛
میتوان #قضای آنها را روزبعد خواند؛
👌و خلاصه #فیض آماده است.الآن نیز میتوان خواند.
التماس دعا
🌺 شبتان بخیر وبه امید #فردایی بهتر.
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💫 #نماز_شب_شهدا_(۱۰)
#نماز_شب_در_قبر
🌹 #شهید_حمید_محمودی
یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران وچون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود!
🌹خودش می گفت: #گناهی_نشد_که_من_انجام_ندم! تا اینکه یه نوار روضه #حضرت_زهرا (ع) زیر و رویش کردو بلند شد اومد #جبهه
🌹یه روز به فرمانده مون گفت:
من از بچگی حرم امام رضا(ع) نرفتم ومی ترسم #شهید بشم وحرم آقا رو نبینم
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام زیارت کنم و برگردم ...
... اجازه گرفت و رفت مشهد.
⏰ دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
📄توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا(ع) توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود:
«حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت.»
🌹...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بودو نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر وگریه می کرد و می گفت:
یا امام رضا! منتظر وعده ام؛ آقا جان چشم به راهم نذار...
🌹دقیقا توی روز ،ساعت ومکانی شهیـد شدکه تو وصیت نامه اش نوشته بود...
🌺نثار روحشان وشهدای امنیت #صلوات
🤲 #نماز_شب
۱۱ رکعت است: ۴ دورکعتی (مثل نمازصبح) بنام نافله شب
یک دو رکعتی بنام #شفع
یک یکرکعتی بنام #وتر
میتوان در هررکعت فقط «سوره حمد» را خواند؛
میتوان نمازرا #نشسته خواند؛
میتوان از ۱۱ رکعت فقط دورکعت #شفع یا یک رکعت #وتر را خواند؛
میتوان #قضای آنها را روزبعد خواند؛
👌و خلاصه #فیض آماده است.الآن نیز میتوان خواند.
التماس دعا
🌺 شبتان بخیر وبه امید #فردایی بهتر.
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
#تامل #حکایت
🕊🌷شهید عزیزی که سال ١٣٦٠ به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت و در وصف این شهید می توان همین یک جمله را بیان کرد، شهیدی که حاضر شد سرش بریده شود ولی عملیات (فتح المبین) را لو ندهد.
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند.....و مادر بزرگوارش بعد از بوسیدن رگ های بریده شهید عباسعلی فتاحی دیگر حرف نزد…
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد #جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز# شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم #عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
#عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگویید که سر ندارد.
زمان تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک #شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدانیم که چه عزیزانی رفتند و چه عزیزانی غریبانه جان دادن تا ما بتوانیم با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔 🙏🙏🙏شما رو به خدا و به خون پاک شهدا حجاب خانم فاطمه زهرا را زمین نگذارند.... باشد که عاقبت بخیر شویم
🍃⛔️🍃حضرت مهدی عج فرمودن لطفا اینطور برای فرجشان دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب س ((۳مرتبه))🍃⛔️🍃
🍃سلام و نور
رحمت الهی برتمامی شما عزیزانِ بزرگوار
ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام اربعین ارباب بیسر،دسته های گل محمدی صلوات به نیابت از شهید بسیار عزیز،باعظمت #شهید_عباسعلی_فتاحی هدیه به حضرت حجت عج
🍃 ▪️الّلهُمَّ
🍃▪️صلّ
🍃 ▪️علْی
🍃 ▪️محَمَّد
🍃 ▪️وآلَ
🍃 ▪️محَمَّدٍ
🍃 ▪️وعَجِّل
🍃▪️فرَجَهُم
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💢 من هنوز برای این سوال نتوانستم جوابی پیدا کنم ، که این بچه ها چگونه از جگرگوشه هایشان دل می کندن و عازم جبهه ها میشدند....!!!!!!!!!
.
📸 #رزمنده ی #دلاور لشکر ۲۵ #کربلا شهید محمدرضا مولایی قراء در حال اعزام به #جبهه ها فرزندانش را به #آغوش گرفت ...محمدرضا آر پی جی زن #ماهری بود.#سرانجام در #عملیات والفجر 6 در #ارتفاعات #چیلات #دهلران حین زدن آر پی جی مورد اصابت قرار گرفت و #بشهادت رسید و بعد ده #سال پیکر #مطهرش بازگشت.
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💢 سید علی خامنه ای :
هر چه در حق این مردم #مازندران بگوییم، زیاد نیست!
.
▪️درباره #رزمندگان #مازندران و لشکر مازندران، هر چه بگوییم، زیاد نیست، چند نقطه کشور بودند که ما در همه جای فداکاریهای #جنگ، جای پای اینها را میدیدیم، یکی از آنها حقیقتاً همین مردم مازندران بودند.
.
▪️در دوران جنگ، لشکر ۲۵ #کربلا هم سوابق درخشانی را در #جبهه جنگ، در خطشکنی، در تصرف میدانهای بسیار مهم و خطرناک و در قبول مسئولیتهای سنگین از خود به یادگار گذاشت.
.
#ولی_فقیه
#فرمانده_کل_قوا
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
#اولین_و_آخرین_نماز_شهید
✍یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم #جبهه.
🍁به #غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
🍁رضا شروع میڪنه به #فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید ڪه شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه. یه دفعه داد زد ڪچل با توأم!
🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه #سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
🍁رضا ڪه تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! ڪشیده ای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرڪی #بدی ڪردم، بهم بدی ڪرده. تاحالا نشده بود به ڪسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
🍁شهید چمران: اشتباه فڪر میڪنی! یڪی اون بالاست، هرچی بهش بدی میڪنم، نه تنها بدی نمیڪنه، بلڪه با خوبی بهم جواب میده. هی #آبـرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یڪی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. #یکم_مثل_اون_بشم.
🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار #گریه میکرد. اذان شد، رضا #اولین_نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود، وسط نماز، صدای سوت #خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!🕊
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
#خاطره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شهدای مدافع حرم
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم...✨ 🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم...✨
بسم الله
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌺
🌺 دومين روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در #هتل_كاروانسرا بودم. پسركی حدود پانزده سال هميشه همراه #شاهرخ بود. مثل فرزندی كه همواره با پدر است.
تعجب من از رفتار آنها وقتی بيشتر شد كه گفتند: اين پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من كه برادرش بودم خبر نداشتم.
🔹عصر بود كه ديدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در كنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: اين آقا رضا پسر شماست!؟
خنديد و گفت: نه، مادرش اون رو به من سپرده. گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش.
گفتم: مادرش ديگه كيه؟!
🔹گفت: مهين، همون خانمی كه تو #كاباره بود. آخرين باری كه براش خرجي بردم گفت: رضا خيلی دوست داره بره #جبهه. من هم آوردمش اينجا!
ماجرای مهين را می دانستم. برای همين ديگر حرفی نزدم.
چند نفری از رفقا آمدند و كنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از #انقلاب شد.
🌸شاهرخ خيلی تو فكر رفته بود. بعد هم باآرامی گفت: مهربونی اوستا كريم رو می بينيد! من يه زمانی آخرای شب با رفقا می رفتم ميدون شوش. جلوی كاميون ها رو می گرفتيم. اونها رو تهديد می كرديم. ازشون باج سبيل و حق حساب می گرفتيم. بعد می رفتيم با اون پول ها زهرماری می خريديم و می خورديم. زندگی ما توی لجن بود.
🔹اما خدا دست ما رو گرفت. #امام_خمينی رو فرستاد تا ما رو آدم كنه. البته بعداً هر چی پول در آوردم به جای اون پول ها صدقه دادم.
بعد حرف از كميته و روزهای اول انقلاب شد. شاهرخ گفت: گذشته من اينقدر خراب بود كه روزهای اول توی كميته برای من مامور گذاشته بودند! فكر می كردند كه من نفوذی ساواكی ها هستم!
🔹همه ساکت بودند و به حرفهای شاهرخ گوش می کردند. بعد با هم حركت كرديم و رفتيم برای نماز جماعت. شاهرخ به يكی از بچه ها گفت: برو نگهبان #سنگر خواهرها رو عوض كن.
🔹با تعجب پرسيدم: مگه شما رزمنده زن هم داريد؟! گفت: آره چند تا خانم از اهالی #خرمشهر هستند كه با ما به #آبادان آمدند. برای اينكه مشكلی پيش نياد برای سنگر آنها نگهبان گذاشتيم.
#یاد_گذشته
#راوی : آقای رضا كيانپور
شهدای مدافع حرم
سالروز #شهادت #شهید #غلامعی_پیچک 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت ز
🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸
🍂 #فرمانده سلام، خوش بحالتان، مهر #شهادت در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا #هوا بد است. دل ها گرفته است و #بغض هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی #زمین گرفته است.
🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی #پایمال نشود.
🍂 اما هشت سال است که با #تدبیر و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از #شرمندگی و #خجالت کمر خم کرده است. سفره خالی و #دست هایش هم #وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر #دل دارد.
🍂روی بیت المال #حساس بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها #بیت_المال را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر #اختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند.
🍂زمین های #جبهه را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و #دشمن را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها #داغ شد بر دل #تاریخ...❤️
🍂 رمز عملیات هایتان #یازهرا بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را #قربانی خواسته هایشان کردند و #اعتقاد مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از #خدا شوند و هم از خرما...
🍂 وصیت هایتان #قاب شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه #گلایه پایانی ندارد...
شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج #همت و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم #شهر سقوط می کند هم ایمانمان...
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
🕊 به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #غلامعی_پیچک
📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شهدای مدافع حرم
.✍ #وصیتنامه_شهید_حسنزاده
#بسم_رب_الشهداء والصدیقین
(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)
🌷سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و شهیدان راه اسلام.
«انا لله و انا الیه راجعون» از سوی خدا آمدیم و برگشتنمان به سوی اوست.
آیا بهتر نیست که این راه را خودمان برویم و بهتر نیست که این تن و جان را در راه اسلام هدیه کنیم؟ آیا بهتر نیست که از خدا بخواهیم تا از این عمر ما بر عمر رهبرمان بیافزاید؟
#خدایا! این ناجی انسانهای دربند و این نایب بر حق مهدی (عجلالله) را تا انقلابش حفظ بفرما! زندگی شیرین است، اما مکتب از همه شیرینتر. مادر مهربان است، اما خدا از مادر مهربانتر.
من به تمام ملت مسلمان ایران و جهان که هزاران سال در زیر #استثمار و #استعمار_مزدوران از خدا بیخبر زندگی کردهاند میخواهم به پا خیزند که امتحان فرا رسیده است. مانند یک معلم و یک شاگرد که باید امتحان بدهد تا به کلاسهای دیگر برود، پسای مسلمانان از انفجار توپها و از ترور شخصیتها یأس و ناامیدی به خود راه ندهید.
اگر میخواهید از چنگ مرگ فرار کنید، سخت در اشتباهید، همانند کسی که درس نخوانده و ادعای مدرک میکند. امتحان را بدهید، قبول شدنش و مدرکش پیش خداست. من به خاطر خدا و وظیفه سنگینی که بر دوش دارم به #جبهه میروم.
به فرموده امام عزیزم که میفرماید: مکتبی که شهادت دارد، #اسارت ندارد و ملتی که شهادت را سعادت بداند.
به خواهرم میگویم که حبیب خون میدهد، تو پیامش را #زینبگونه به گوش جهانیان برسان و به دنیاپرستان بگو که زیاد گول دنیا را نخورند.
#خداوندا_و_بارالها! شهادت را نصیبم کن که میخواهم ایستاده بمیرم. خداوندا! از عمر من به عمر پر برکت رهبرم اضافه کن.
#بارالها!ای امید وای پناه بی پناهان، دشمنان اسلام در هر لباس و هر پست و مقامی که هستند اول هدایت، وگرنه به دست امت حزب اللهی محوشان بفرما.
#همسرم! از تو میخواهم که فرزندم را همانند حسینیان زمان تربیت کنید.ای همسرم،ای شیردل! گریه نکن که منافق به رویت میخندد. شادی کن تا حسینیان زمان خوشحال شوند.🌷
#سرباز_اسلام، حبیب حسن زاده ۱۳۶۰/۱/۸»"
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
#تامل #حکایت
🕊🌷شهید عزیزی که سال ١٣٦٠ به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت و در وصف این شهید می توان همین یک جمله را بیان کرد، شهیدی که حاضر شد سرش بریده شود ولی عملیات (فتح المبین) را لو ندهد.
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند.....و مادر بزرگوارش بعد از بوسیدن رگ های بریده شهید عباسعلی فتاحی دیگر حرف نزد…
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد #جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز# شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم #عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
#عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگویید که سر ندارد.
زمان تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک #شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدانیم که چه عزیزانی رفتند و چه عزیزانی غریبانه جان دادن تا ما بتوانیم با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔 🙏🙏🙏شما رو به خدا و به خون پاک شهدا حجاب خانم فاطمه زهرا را زمین نگذارند.... باشد که عاقبت بخیر شویم
🍃⛔️🍃حضرت مهدی عج فرمودن لطفا اینطور برای فرجشان دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب س ((۳مرتبه))🍃⛔️🍃
🍃سلام و نور
رحمت الهی برتمامی شما عزیزانِ بزرگوار
ضمن عرض تبریک و تهنیت فرارسیدن نیمه ی شعبان، دسته های گل محمدی صلوات به نیابت از شهید بسیار عزیز،باعظمت #شهید_عباسعلی_فتاحی هدیه به حضرت حجت عج
🍃 ▪️الّلهُمَّ
🍃▪️صلّ
🍃 ▪️علْی
🍃 ▪️محَمَّد
🍃 ▪️وآلَ
🍃 ▪️محَمَّدٍ
🍃 ▪️وعَجِّل
🍃▪️فرَجَهُم
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شهید"احمد علی نیری"؛عارفی در میان #جبهه .
🖋#دست_نوشته های شهید...
۱۶ بهـمن مـاه ۱۳۶۴ - دوکـوهه
▪️روز چهـارشنبه میخواستـم وضـو بگیـرم بـرای نمــاز ، که یک لحظه چشمم به حضرت (عج) افتـاد ...
▫️روز جمعـه در حسینیـه حـاج همـت پادگان دوکوهه، درمجلس آقاامام زمان (عج) گریه زیادی کردم.
□بعد از توسلات وقتی بخودآمدم دیدم که از همه اشکی که ریختم یک قطرهاش بزمین نریخته!
گویا ملائـک همه را با خـود برده بودند.
📜عـارفـانه / شهید احمد علی نیّـری
شهـادت ۲۷ بهمن مـاه ۱۳۶۴
#شهید_احمد_علی_نیری
#سالروز_شهادت🕊🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed