💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#طنز_جبهه
#صبحانه_خطری
با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای #صبحانه_ای با کلاس مرا به #سنگر خود در پدافند فاو دعوت کرد.
لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد #سنگر شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، #حسابی جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از #مرمی تیرهای کلاش.
به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، #همسنگر او که تازه از #پست شبانه آمده بود هم به #خوابی خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند.
حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در #صندوق ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت #شهرداریش بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند.
بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً #صبحانه می خورم".
حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش #پذیرایی کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان #متعجب و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت:"می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟"
از ترس در حال #سکته بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را #خالی کرد. بوی #باروت فضای سنگر را پر کرد و .....
در حالی که در گوشه ای #پناه گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب #جنگ تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال #فرار بودم که حسین بسیار آرام و #خونسرد صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد.
در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، #خوشحال میشم .
راوی :
رضا بهزادی، گردان کربلا
🌺 🍀💐
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#دلنوشته
دلتنگ گذشت و ایثار مردان جنگم
پس از گذشت سالها از پایان #جنگ تحمیلی و دفاع جانانه ملت #ایران ، هر سال در #هفته_دفاع_مقدس نمی دانم چرا دلم هوای آن روزها را می کند.
اشتباه نشه ، دلم هوای #جنگ نکرده ، بلکه جنگ پدیده ای زشت و نفرت انگیز است که خیلی از عزیزترین دوستانم را از من گرفت ، اما دلم برای آن روزها که فضای #جبهه ها لبریز از #رفاقت ، همدلی ، #معرفت و عشق بود تنگ شده ، روزهایی که اول و آخر همه چی فقط #گذشت بود و #فداکاری.
راستش توصیف آن روزها خیلی مشکله و باورش هم برای ندیده های آن ایام سخت ، مثلا تو یکی از شبهای سرد زمستون سال 1360 که 50 تا #نوجوان و جوان بسیجی در منطقه #تنگه_کورک سرپل ذهاب جلوی بعثی ها ایستاده بودیم ، وقتی از کمین چهار ساعته توی برف برمی گشتم فانوس سنگر #احمد_دلاوری که بعدها در عملیات رمضان #شهید شد را روشن دیدم.
گفتم برم سری بهش بزنم ، حدسم این بود که داره #نماز_شب می خونه یا #قرآن و عبادت چون این یکی فقط اهل این مسائل بود.
سرم را از پتوی آویزون به ورودی سنگر داخل کردم دیدم #احمد گوشه سنگری که تنها جای نشستن درستی هم نداشت کز کرده ، گفتم چرا نمی خوابی ؟
گفت کجا بخوابم ، نگاه کردم #پتویی که باید خودش را گرم می کرد خیس آب #بارون شده ، هرچه اصرار کردم برو #سنگر بچه ها بخواب رضایت نداد که نداد و گفت اجازه نمی دهم بچه ها را #بیدار کنی.
#احمد خیلی جدی گفت: مبادا اینکار را بکنی ، گفتم آخه چرا ، گفت آخه بچه های اون #سنگر ممکنه از #خواب بیدار بشن و او آن شب را تا صبح توی سنگر #بیدار نشست.
حالا وقتی می بینم که راننده دو تا ماشین وسط #چهارراه پیاده شدند و سر اینکه کی زودتر بره با هم کتک کاری می کنند و یا تو صف #بانک سر اینکه نوبت منه ، کلی باهم جر و بحث می کنند دلم برای آن روزها خیلی تنگ می شه ، روزهایی که لحظه لحظه اش #خاطره بود و شیرینی، #معرفت و #برادری و #عشق حرف اول و آخر را می زد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#تلنگر
🥀 🇮🇷🌹
هدایت شده از ایران مقتدر 🇮🇷✌🏻
🔴 #آقای_ظریف بدجوری به #کاهدان زدی !
✍ #سیدمختارموسوی :
🔹#آقای_ظریف !
شما بدجوری به #کاهدون زدی .
در #مکتب وحیانی قرآن کریم وجهان بینی توحیدی، یک مخاطب بیشتروجودندارد.آن هم #انسان است.بدون توجه به جنسیت، نژاد، قوم ومذهب.
همه انسانهابرادروخواهرهستند.
#زن و #مرد از یک نفس واحدآفریده شده اند. ودر امرخلقت و حقوق وارزشهای انسانی نسبت به هم هیچ امتیازوبرتری ندارند.
🔹آقای ظریف!
شیعه شناسنامه ای، سنی شناسنامه ای و پیروان شناسنامه ای سایر ادیان ابراهیمی نزدخداوندحکیم وخالق انسان،هیچ امتیازوبرتری محسوب نمی شود،بلکه فرموده : اکرمکم عندالله اتقاکم.
🔹 آقای ظریف!
نقشه ونیت شما #در فریب افکارعمومی واستفاده ابزاری از #زن ، #اقوام و #اقلیتهای مذهبی لو رفته وبرای همه آشکارشده است .
🔹آقای ظریف!
شایدجماعتی ازطایفه فتنه ز.ز.آ و بهائیان و براندازان وتجزیه طلبان وکاخ سفید نشین هاوصهیونیستهااز این سخنان به ظاهرصلاح شما که به فرموده مولای متقیان علی ابن ابیطالب علیه السلام (یرادوبهاالباطل) یعنی نیت واراده باطل شیطانی پشت آن نهفته است ،خوششان بیاید. وبرایتان کف وصوت وهورا بکشتد .
اما ، اما و اما امت متحد ویکپارچه ایران عزیزهرگز. وقعی برای این حرفها قایل نبوده ونیست .
🔹آقای ظریف !
۴۶ سال است که #امت_واحده ایران مقاوم اعم از #زن_ومرد ، #شیعه_وسنی و سایر #اقلیت_های مذهبی به رسمیت شناخته شده ، #جمهوری_اسلامی_ایران را به نقطه ای از قدرت وعزت واعتبار جهانی رسانده اند ، که امروز آمریکا واروپا ورژیم خونخوار وکودک کش صهیونیستی در برابر آن زانو زده و #پرچم سفید خودرا در برابر عظمت ملت ایران به نشانه #تسلیم بالا آورده اند .
🔹آقای ظریف !
#طایفه_سیاسی شماباآن پیشینه #معلوم_الحالی که در تاریخ انقلاب ثبت شده است ، با جلو انداختن مردی ساده لوح وتهی از دانش سیاسی واقتصادی وبدون کوچکترین برنامه ای برای اداره کشور ، با طرح شعارهای دیکته شده پوپولیستی وشگردهای عوام فریبانه در انتخابات پیروز شد.
الان همان ملت بزرگ وقهرمان ، ازطایفه شما و #جناب_پزشکیان به عنوان رئیس جمهور همه ملت ایران ، #طلبکارانه عدالت علوی وعمل بر اساس آموزه های قرانی وسیره اهل بیت علیهم السلام که #تکیه_کلام پزشکیان بوده و ریشه کن کردن فقر وشکوفایی اقتصادی مطالبه میکند.
🔹آقای ظریف!
با #فرافکنی وفرار به جلو و#سنگر گرفتن پشت واژه های زن ، اقوام ، اقلیت های مذهبی واکثریت واقلیت ، اولا نمی توانیداز#خطوط_قرمز نظام وقانون اساسی عبورکنید. و درثانی نمی توانید با تهدیدمجلس با این #اسم_رمزهای شناخته شده، من غیر حق وبدون رعایت اصل #شایسته_سالاری برای نا اهلان بی صلاحیت ها وغیر متعهد ها #رای_اعتمادبگیرید. و۴سال بابازی با این واژها از زیربار #مسئولیت_فرارکنید.
🔹آقای ظریف !
الان موقع کار است .
موقع فعلیت بخشیدن به شعارهاست .
دیگر فصل شعار وفریبکاری به پایان رسیده است .
ان شاء الله پس از #تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط #امام_امت و نایب امام زمان روحی واروح العالمین له الفدا و #مشروعیت بخشیدن به انتخاب امت ، به فرموده #شهیدچمران عزیز ، #شیپور عمل وخدمت به مردم وعمل به وعده ها به صدا درمی آید ، تا #مرد از #نامرد شناخته شود.
به کانال "ایران مقتدر "🇮🇷✌ بپیوندیم 👇
https://eitaa.com/hAIRAN
.🦋
وصــیت زیباے شهیــد:
مــادرم! انسانســـازترين مكان خــاكى #سنگــر اســـت. آن هـــم سنگــرِے كه بر عـــليه ظلم و ستـــم باشــد.
اين را هم بايد بدانیـــد كه گرامےترين مرگـــها #شهـــادت در راه خــداست.....
منطق شهيد منطقى است آميخته با منطق عشق الهى.....💖💕
از يك طــرف و منطـــق اصلاح و مصلــح از يك طــرف ديگر..
اما روى سخنم به شــما خواهران مسلـــمان است كه حجاب اسلامى خودراحفظ كنـــيد، كه حفظ #حـــجاب شماهاكوبنده ترازســـلاح من است و در زندگى زيـــنب وارباشـــيد....
#شهید_محمدرضا_آقاجان_عبداله
#حجاب #زینبیه0120
#قاسم_بن_الحسن
᳝
✦࿐჻ᭂ🦋 ... 🦋჻ᭂ࿐✦
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
وصیت زیبای #شهیــد_محمدرضا_آقاجان_عبدالله
مــادرم! انسانســـازترين مكان خــاكى #سنگــر اســـت. آن هـــم سنگــری كه بر عـــليه ظلم و ستـــم باشــد.
اين را هم بايد بدانیـــد كه گرامی ترين مرگـــها #شهـــادت در راه خــداست.....
منطق شهيد منطقى است آميخته با منطق عشق الهى.....
از يک طــرف و منطـــق اصلاح و مصلــح از يک طــرف ديگر..
اما روى سخنم به شــما خواهران مسلـــمان است كه حجاب اسلامى خودراحفظ كنـــيد، كه حفظ حـــجاب شماهاكوبنده ترازســـلاح من است و در زندگى زيـــنب وارباشـــيد....
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شهدای مدافع حرم
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم...✨ 🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم...✨
بسم الله
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌺
🌺 دومين روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در #هتل_كاروانسرا بودم. پسركی حدود پانزده سال هميشه همراه #شاهرخ بود. مثل فرزندی كه همواره با پدر است.
تعجب من از رفتار آنها وقتی بيشتر شد كه گفتند: اين پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من كه برادرش بودم خبر نداشتم.
🔹عصر بود كه ديدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در كنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: اين آقا رضا پسر شماست!؟
خنديد و گفت: نه، مادرش اون رو به من سپرده. گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش.
گفتم: مادرش ديگه كيه؟!
🔹گفت: مهين، همون خانمی كه تو #كاباره بود. آخرين باری كه براش خرجي بردم گفت: رضا خيلی دوست داره بره #جبهه. من هم آوردمش اينجا!
ماجرای مهين را می دانستم. برای همين ديگر حرفی نزدم.
چند نفری از رفقا آمدند و كنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از #انقلاب شد.
🌸شاهرخ خيلی تو فكر رفته بود. بعد هم باآرامی گفت: مهربونی اوستا كريم رو می بينيد! من يه زمانی آخرای شب با رفقا می رفتم ميدون شوش. جلوی كاميون ها رو می گرفتيم. اونها رو تهديد می كرديم. ازشون باج سبيل و حق حساب می گرفتيم. بعد می رفتيم با اون پول ها زهرماری می خريديم و می خورديم. زندگی ما توی لجن بود.
🔹اما خدا دست ما رو گرفت. #امام_خمينی رو فرستاد تا ما رو آدم كنه. البته بعداً هر چی پول در آوردم به جای اون پول ها صدقه دادم.
بعد حرف از كميته و روزهای اول انقلاب شد. شاهرخ گفت: گذشته من اينقدر خراب بود كه روزهای اول توی كميته برای من مامور گذاشته بودند! فكر می كردند كه من نفوذی ساواكی ها هستم!
🔹همه ساکت بودند و به حرفهای شاهرخ گوش می کردند. بعد با هم حركت كرديم و رفتيم برای نماز جماعت. شاهرخ به يكی از بچه ها گفت: برو نگهبان #سنگر خواهرها رو عوض كن.
🔹با تعجب پرسيدم: مگه شما رزمنده زن هم داريد؟! گفت: آره چند تا خانم از اهالی #خرمشهر هستند كه با ما به #آبادان آمدند. برای اينكه مشكلی پيش نياد برای سنگر آنها نگهبان گذاشتيم.
#یاد_گذشته
#راوی : آقای رضا كيانپور