eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه ها میگذرد،از تو خبر نیست،بیا حاصل هجر تو جز خون جگرنیست،بیا خشک شد نخل امیدم ز غم نامدنت شاهدم ناله و جز دیده تر نیست،بیا گوئيا شام فراق تو ندارد پایان بی مه روی تو هنگام سحر نیست،بیا از گلستان فراقت به من افسرده غیر اشک و غم و اندوه،ثمرنیست،بیا زخم شد دیده زبس اشک فشاندیم هرروز ای سفرکرده بیا،وقت سفر نیست،بیا بسکه از معصیتم قلب تو را رنجاندم از دعاهای سحر هیچ اثر نیست،بیا چه شده سهم من چشم به راهت دیگر از تو یک گوشه چشمی ونظرنیست،بیا از شمیمت نبود کوچه دل را فیضی تا زمانی که تو را میل گذر نیست،بیا جان به لب گشته ام و در دل غمدیده ما حاجتی غیر ظهور تو دگر نیست،بیا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است بی‌عشق، حال و روز زمین و زمان بد است فرقی ندارد از چه نژاد و چه فرقه‌ایم با عشق تو همیشه دل ما مؤید است جاری‌ست سُکر واعتَصِمُوا... لا تَفَرَّقُوا... بعد از تو این جنون دمادم که ممتد است... ای زندگی ما همه حال و هوای تو! حال تو مبدأ است و هوای تو مقصد است... مانده‌ست رد پای تو بین زمین و عرش باران بوسه‌هاست که در رفت و آمد است دل را سپرده‌ایم به عشقش که قرن‌هاست بنیان‌گذار وحدت دل‌ها محمد است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گوشه اي زانو بغل كردم،سحر دفتر به دست گاه دستم روي سر بود و گهي هم سر به دست رفته بودم مجلس روضه به عشق فاطمه روضه خوان ميگفت خورده در مدينه در به دست مادران از روضه درك بهتري دارند چون تكيه اش در كار خانه هست هر مادر به دست در مقام دست زهرا اين روايت كافي است خم شد و زد بوسه چندين بار پيغمبر به دست از لقب هايش يكي انسيه الحوراست او پس اثر قطعأ گذارد جاي حتي پر به دست پر كجا و تازيانه،پر كجا و آن قلاف روضه سنگين شد نپردازد قلم ديگر به دست بيخيال درد خود شد فاطمه در قتلگاه تا كه آمد سرخ موئي بي حيا خنجر به دست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بود همسر شیرخدا بال و پرش آتش گرفت زیر دست و پای شیطان بود قرآن، وای وای گو به احمد آیه های کوثرش آتش گرفت گوشواره بینِ کوچه ماند، اما پشت در موی او همراهِ سنجاق سرش آتش گرفت آمد از زیر فشار در به پا خیزد، ولی غنچه ی یاس سفیدش در برش آتش گرفت چشم هایش تارتر می شد میان دود، آه دخترش می گفت اینجا حیدرش آتش گرفت چند سالِ بعد، ارث فاطمیه داده شد کودکی در بین آتش معجرش آتش گرفت آن قَلافی که دلیلِ مرگ مادر بود، آه حنجر اولاد او از خنجرش آتش گرفت باز هم مادر زمین افتاد، اما قبل از او با دو بوسه از گلویش خواهرش آتش گرفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر کس هر آن چه دیده اگر هر کجا تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلی هر روزه می کند « آیینه تمام نمای خدا » تویی چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ای تا چشم کار می کند ای آشنا ! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمه فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی همطراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟ شوق شریف رابطه های حریم وحی روح الامین روشن غار حرا تویی ایمان خلاصه در تو و مهر تو می شود مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه های زلال توست مروه تویی ، قداست قدسی ! صفاتویی بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است سوگند خورده است که خیرالنسا تویی شوق تلاوت تو شفا می دهد مرا ای کوثر کثیر ! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می گفت مادرم به تضرع بیا ! تویی آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب وار می گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنهاتویی شفیعه روز جزا تویی در خانه تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همه انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تورا روشن و صریح یعنی که کاشف همه آیه ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدابه غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت ! دعا تویی «پهلوشکسته ای تو و من دل شکسته ام» دریابم ای کریمه که دارالشفا تویی ذکر زکیّه تو شب و روز با من است بی تاب و گرم در نفس من رها تویی کی می کنی نگاه به این لعبتان کور با من در این سراچه بازیچه تا تویی پیچیده در سراسر هستی ندای تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش لطفت نمی گذاشت بگویم « شما » تویی باری، کجاست بقعه قبر غریب تو؟ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوچشمم گشته دریایی،که جسمت آب گردیده الا ای بیقرارم شوهرت بیتاب گردیده تمنا میکنم کمتر ز جام دیده می افشان که اشک از فرط گریان بودنت خوناب گردیده گرفتی روزوشب ازبسکه رویت رازمن،زهرا که دلتنگ تو حتی مهر با مهتاب گردیده توئي آن ساحل آرامشم کز بحر اندوهت نصیب این دل طوفان زده ،گرداب گردیده اگرچه تشنه یک خنده ات چشمان من باشد ولی از گریه بسیار تو سیراب گردیده غریبی را ببین یارب،که از اندوه بسیارم درون سینه جایی بی محن نایاب گردیده به جای چشم بیدارت که شبها را نیاسوده نصیب بخت من حتی به روزش خواب گردیده ازآن روزیکه باب خانه ام را خصم آتش زد دگر زخم زبان و طعنه بر من باب گردیده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باورم نیست که آب گشته تنت فاطمه جان دردها برده توان از بدنت فاطمه جان تو به هر بار نفس،تر شود از خون لبهات خون خشک مانده به دور دهنت فاطمه جان آه ازآن آه که هر گاه تو جانکاه کشی گل نماید به روی پیرهنت فاطمه جان چه شده با تو که بر لب زده ای مهرسکوت منکه دلتنگ شدم برسخنت فاطمه جان داغ هجران تو را سخت فراموش کند دختر خونجگر و گریه کنت فاطمه جان بین طفلان تو از زینب و کلثوم و حسین بیشترگشته پریشان،حسنت فاطمه جان ای بهارم، چقدر زود خزان از ره بغض شعله انداخت به باغ و چمنت فاطمه جان لااقل حرف که با من نزنی،درد و دلت تو بگو با پسر ناله زنت فاطمه جان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حوریه ی علی بدنت را عقب بکش در سوخته است، زود تنت را عقب بکش امروز که ز دنده چپ پا شده ست میخ با احتیاط پیرهنت را عقب بکش بو می برند کوله ی بارت شکستنی ست از در نفس نفس زدنت را عقب بکش سینه سپر کن و جلوی نعره ها بایست ای شیر زن ابالحسنت را عقب بکش فضه برای وضعیتِ حال تو بس است دیگر حسین را، حسنت را، عقب بکش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد  دست بر پهلو مزن حیدر خجالت می کشد  خواستی برخیزی از جا به علی خود بگو  هی به فضه رو مزن حیدر خجالت می کشد  جان من بر لب رسید از سرفه هایت جان من  خانه را جارو مزن حیدر خجالت می کشد  من خودم گیسوی زینب را مرتب می کنم  شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت می کشد  در میان بسترت وقتی که می آیم بمان  اینچنین زانو مزن حیدر خجالت می کشد  این علی دیگر علی خیبر و خندق که نیست  بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت می کشد    🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کهکشان را کشان کشان بردند ( آسمان را به ریسمان بردند) صاحب ذوالفقار را آن روز پیش چشمان این و آن بردند جان پیغمبر گرامی را سوی مسجد به قصد جان بردند کس و کار و امان عالم را بی کس و یار و بی امان بردند شیر حق را میان حیرت خلق از در بیشه بزدلان بردند برکت سفره خلایق را به امیددو تکه نان بردند مرغ بسمل به خاک افتاد و با بسمل از آشیان بردند مادری در میان آتش سوخت با لگد طفلش از میان بردند چار فصل بهار حیدر را چل نفر تا خود خزان بردند میخ در را گداختند و سپس داغ را تا به استخوان بردند گل یاس سپید حیدر را عاقبت سوی ارغوان بردند شد سپر تا زیان نبیند یار دست آنجا به تازیان بردند بانی شر غلاف بود اگر دست روزی به خیزران بردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است نقطه‌ی "فا" علی و نقطه‌ی "با "فاطمه است کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است بارها محضر او خورد زمین جبرائیل بارها گفت محمد به حرا فاطمه است بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم حجت الله عَلی حُجَّتنا فاطمه است گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است چادرش را نتکاند آخ ببینید همه نام او مردم نامرد چرا فاطمه است روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در بسترم و خسته ام و تاب ندارم شبها من از آن ضربه در خواب ندارم انگار بعید است دگر زنده بمانم برگونه به جز گریه و سیلاب ندارم با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص غیر از دل پر آه به محراب ندارم از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم جز خون که زسینه رَوَدَم آب ندارم از روی علی بسکه رخ خویش گرفتم خجلت زده ام چهره شاداب ندارم در صورت من نقش ز پستی و بلندی ست جز روی ورم کرده در این قاب ندارم از ضربهء آن دست نشست ابر به رویم خاموش شدم هاله مهتاب ندارم چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فاطمه تو شرف سوره ی کوثر هستی برکت ذریه ی آل پیمبر هستی بی سبب نیست که تو علت خلقت باشی توکه هم شأن علی، فاتح خیبر هستی نه فقط بر حسن و زینب و کلثوم و حسین فاطمه، بر همه ی خلق تو مادر هستی نه فقط مریم و آسیه و حوا، بانو بعدِ احمد، و علی از همه برتر هستی دور از ساحت تو‌ هر چه پلیدی زهرا نور تطهیری و صدیقه ی اطهر هستی چادر خاکی تو حبل متین شیعه است نه فقط شیعه، که تو ملجأ حیدر هستی سوختی تا که نسوزد ثمر دین خدا گل یاس نبی و لاله ی پرپر هستی آرزوی علی این است ببیند یک روز باز هم در زده و تو پسِ این در هستی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی كردم كه روزی پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدایی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناله کم کن تا نبینی بر لبانم آه را غصه ی تو داده بر من این غمِ جانکاه را   میکنی این خانه را خود رو براه و میبری از دو پای حیدرت بانو توانِ راه را   خوب میدانم چه دردی در وجودت میکشی زانکه دیدم دودِ بر در...خونِ بر درگاه را   با پرِ چادر مپوشان صورتت از روی من تا ببینم محرمم آن چهره ی چون ماه را   رو به درگاه خدا کن دست خود بالا ببر کن دعایی حالِ این قوم بدِ گمراه را   گر که میخواهی نمیرم جان زهرا قطع کن گریه های جانگداز و ناله ی ناگاه را   میروی تو میرود سنگ صبورِ خانه ام میروم تا پر کنم از غصه هایم چاه را    🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی که حال و روز تو بهتر نمی شود  در چهره ام امید میسر نمی شود    با زحمتی دو دیده به من بازکن گلم  آیینه از نگاه، مکدر نمی شود    پرپر مزن میان قفس، ای شکسته پر  این پر برای پر زدنت پر نمی شود    از میخ در حکایت شرم مرا بپرس  رویم سپید پیش پیمبر نمی شود    بر روی زخم گونه ی خود جان مرتضی  مرهم گذار، گوشه معجر نمی شود    داغت عجیب پشت علی را شکسته است  از پا فتاده، فاتح خیبر نمی شود    باشد، حسین را به برم می کشم، برو! اما بدان، محبت مادر نمی شود   با التماس گفت: مرو! پیش من بمان  زهرا اشاره کرد که : دیگر نمی شود   🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"باز این چه شورش است" که در خانه ی علیست؟ این سوز گریه های غریبانه ی علیست - "کای مونس شکسته دلان حال ما ببین" در آتش اینکه سوخته پروانه ی علیست "آن در که جبرئیل امین بود خادمش" آتش گرفته قاتل ریحانه ی علیست "خورشید آسمان و زمین" کنج بستر است این خانه بعد فاطمه ویرانه ی علیست خاتون خانه ای که در آن سوخت خانمش از این به بعد، دختر دردانه ی علیست حیدر چرا به شانه ی دیوار سر نهد؟ "سرهای قدسیان همه بر" شانه ی علیست باز این چه نوحه و چه عزا و چه شیون است؟ این جان حیدر است که در حال رفتن است دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست؟ در را که دید فاتح خیبر، زمین نشست جان علی! تو گوشه ی بستر چه می کنی؟ پر می زنی و با دل حیدر چه می کنی؟! ای پاسخ سلام بدون جواب من چادر به چهره ات نکش ای آفتاب من از کار من همیشه گره باز کرده ای تنها تو در به روی علی باز کرده ای هی زل نزن به این در و دیوار رو به رو یا گریه کن سبک بشوی یا سخن بگو باشد قبول همسفر من! برو ولی... از حق خود گذشته ام اصلا، برو ولی... احساس های دخترمان پس چه می شود؟ تکلیف آن قرار مقدس چه می شود؟ زهرا قرار بود سپر من شوم نه تو! مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو! حرف از فراق بین تو و من نبود که! اصلا قرار زود پریدن نبود که! آتش گرفت بال تو و من گداختم بانو سه ماه با غم و اشک تو ساختم دیگر بخند تشنه ی قدری تبسمم تابوت هم بخواهی اگر، چشم خانمم آن روز روی قلب علی خورد میخ در بدجور آبروی مرا برد میخ در آن ذوالفقار خیبر و خندق شکسته بود بانو حلال کن که علی دست بسته بود با ضربه ی لگد شده همدست میخ درن کار تورا به فضه کشاندست میخ در ای چاه!بعد فاطمه با اشک من بجوش دیوار! در عزای جوانم سیه بپوش ای آسمان به ناله ی شبهای من بساز آه ای زمین تو با تن زهرای من بساز 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(عج) بیا كه گنبد خضراست دیده بر راهت بیا كه حیدر تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هر دیار عزادار مادرند همه بیا كه عترت طاهاست دیده بر راهت قسم به خاك نشسته به چادر مادر سكوتِ غربتِ دنیاست دیده بر راهت هنوز نالة مادر به گوش می آید ببین كه حضرت زهراست دیده بر راهت میان كوچه به دنبال گوشواره حسن شهید سیلی اعداست دیده بر راهت كنار بستر غرق به خون مادرتان هنوز زینب كبراست دیده بر راهت میانِ گویِ مقتل حسین افتاده هنوز زیر لگدهاست دیده بر راهت به ناله های بُنَیَّ كنار آن گودال زنی كه غرقِ تماشاست ، دیده بر راهت نشسته بی ادبی دیده رویِ سینة ماهش ببین كه مادرت آنجاست دیده بر راهت زمان كشتن لب تشنه آب می خوردند لباس های تنش را یكی یكی بُردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا توان داری گدای حضرت صدیقه باش بی محابا! مبتلای حضرت صدیقه باش افضل الأعمال عالم..مدح این بانو بود تا نفس داری ندای حضرت صدیقه باش سعی کن تا محرم کاشانه ی زهرا شوی مثل سلمان.. آشنای حضرت صدیقه باش بین این خانه اگر کوچک شوی عزت دهند باصلابت خاک پای حضرت صدیقه باش مادری ها می کند هر روز و شب بر شیعیان لااقل از بچه های حضرت صدیقه باش گریه کن..در روضه های سخت و جانفرسای او با همین اشکت شفای حضرت صدیقه باش بر حسینی های عالم لطف بی پایان کند پس غلام سر جدای حضرت صدیقه باش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شوریده دلیم و سر سوداى تو داریم با این دل سر گشته تمنای تو داریم با خون جگر دیده بشوئیم که عمرى اى پرده نشین میل تماشاى تو داریم سوگند به یک موى سرت هر چه که داریم از دولتى خاک کف پاى تو داریم ما زنده بر آنیم گرفتار تو باشیم دل بسته به گیسوى چلیپاى تو باشیم اى کاش که بر نامهء اعمال همه عمر بینیم که خوشنودى و امضای تو داریم ما روضه گرفتیم که تشریف بیارى این گرمى روضه ز نفس هاى تو داریم دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آراى تو داریم قدرى بگو از غربت جان دادن مادر ما چشم تر از ماتم عظماى تو داریم کم کم کفن فاطمه را پهن نمایند دلشوره ای از شدت غمهای تو داریم امشب شب غمهاست امان از دل حیدر ذکر لب زهراست امان از دل حیدر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دو جهان ریزه خور سفره ی احسان تواند مهر ومه مشتری شمع شبستان تواند ز طفیل کرمت جود و عطا می ریزد جود و احسان و کرم ریزه خور خوان تواند نه فقط کرببلا را غمت آتش زده است دل دیوانه ی ما کلبه ی احزان تواند جانثاران خودت را تو اگر اذن دهی همچو عابس به خدا کشته ی میدان تواند ای فدای لب خشکیده ی تو آقاجان آبها، خونجگر از حنجر عطشان تواند دیده ها تا به ابد اشک فشان غم توست خونفشان دیده ز داغ تن عریان تواند به همان کعبه شش گوشه ات ای عشق،قسم دست ما معتکف گوشه ی دامان تواند انبیاء ناله کنان هر شب جمعه آقا همره مادرتان زائر و مهمان تواند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها معنی آیات قرآن مبینی فاطمه بهترین تفسیر اِنَّ المتقینی فاطمه سر زده از آستین من اگر دست خدا تو همان دست نبی در آستینی فاطمه در بیان شان تو اوصاف ناکارآمدند کی توان گفت آنچنان یا اینچنینی فاطمه اشک های تو قد محراب را خم کرده است سِرِّ سر بر مهر سجاده نشینی فاطمه دیدنت تسبیح یکصد دانه چشم من است وجه تسبیح خدا روی زمینی فاطمه تو یگانه وحدت رفته به باب کثرتی در مقام کوثری بالاترینی فاطمه بارها با چشم خود دیدم که هنگام سحر هم کلام حضرت روح الامینی فاطمه آه بر لب، خار درچشم، استخوانم در گلو چشم وا کن تا که حالم را ببینی فاطمه کاسه صبرم لبالب شد لب از لب باز کن کلمینی کلمینی کلمینی فاطمه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺🍃 به امیدِ شهادت وشفاعت ای مونس شب های تار اربابِ خوبم دل شد به عشق تو دچار اربابِ خوبم احسانت از عهد قدیم است و رسیده- لطفت به دارا و ندار اربابِ خوبم دلواپسم هستی و میدانی که خیلی... هستم برایت بیقرار اربابِ خوبم دائم برایت دردسر سازم ولی تو- دست از سرِ من برندار اربابِ خوبم از اینکه هستم کنجِ هیئت پایِ کارت دارد برایم افتخار اربابِ خوبم جانِ خودت طوری شهیدم کن که از من حتّی نمانَد یک مزار اربابِ خوبم ایکاش بنشیند به روی پیکرِ من از کربلا گرد و غبار اربابِ خوبم حرف از حرم شد باز هم حالم شد آشوب شد چشم من ابر بهار اربابِ خوبم ای تشنۂ دور از وطن ای کشتۂ صبر امیدِ وقتِ احتضار اربابِ خوبم! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم بر سر جادّه ، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم بر کعبه ‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم روی بر قبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم " رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم " تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌ مان را ببرد عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم در فراق تو دریغا ! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم ، در آن وا ماندیم واژه‌ ها در صف توصیف شما مانده و ما آه ! از قافله‌ ی قافیه ‌ها جا ماندیم   🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما منتظر صبح شب یلداییم آماده برای فرج فرداییم روزی که عزیز فاطمه می آید با خامنه ای به کربلا می آییم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7