eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر از عالم مستی برکاتم دادند نیمه شب بود که ذکر صلواتم دادند از می سرخ شهیدان که دواتم دادند ،،دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند،، سینه را غرق دعا بزم سماتم کردند دعوتی از دل من بر عرفاتم کردند و مرا با خبر از صوم و صلاتم کردند ،،بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند،، جرعه ای آب طلب کردم از آن خضر نبی جمله ای گفت مرا او به زبان عربی مثل یک کوره تنم سوخت چه تاب و چه تبی ،،چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند،، شربت شعر شرابیست طهورا و زلال که زبان قلم از گفتن وصفش شد لال شعر با بال دعا می بردت سوی خیال ،،بعد از این روی من و آینه ی وصف جمال که در آنجا خبر از جلوه ی ذاتم دادند،، داخل حجره ای از نور شدم در آنشب ذکر قدوس مرا بود مرتب بر لب اشک می ریختم و زمزمه ام شد یارب ،،من اگر کامروا گشتم و خوشدل نه عجب مستحق بودم و اینها به ذکاتم دادند،، غزل خواجه ی شیراز به من قدرت داد شعر از دوست مرا بال و پر عزت داد رفقا شکر، غمش شوق ره خدمت داد ،،هاتف آنروز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند،، روزگاریست دل و نفس به هم بستیزد روح پاکم به لطافت غزلی انگیزد تو دعا کن ز دلم شعر فقط برخیزد ،،اینهمه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخه نباتم دادند،، یاد باد آنکه در آن خلوت من باران بود آسمان دلم ابری ز غم یاران بود ذوق شعر و غزلم هدیه ای از یزدان بود ،،همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند،، به استقبال شاخه نبات شیراز ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چشمت که باز شد به جهان ناله داشتی زیر گلوی نازکت آلاله داشتی چون ماهی از برای خودت باله داشتی از نور گرد صورت خود هاله داشتی عمر رباب بودی و لبخند خواهرت حک شد چو اسم تو به گلوبند خواهرت این چند ماه خوب که قلبت حیات داشت لبهای تو نه میل عطش نه فرات داشت بابای تو برای تو راه نجات داشت مادر هزار واژه ی جانم فدات داشت شیرت به راه بود و لبت هم ترک نداشت یک ذره هم رباب به آینده شک نداشت آن روزها که چشم تو دریای نور بود حلق ظریف تو که شبیه بلور بود هنگام تشنگی دل نازت صبور بود خشکی دگر ز مشک عمویت به دور بود مادر تحمل عطش را دگر نداشت هرگز ز غصه های گلویت خبر نداشت داری چه زود میوه ی مرغوب میشوی در بین کودکان تو چه محبوب میشوی کم کم تو جزو قافله محسوب میشوی یک روز روی نیزه تو مصلوب میشوی آماده کرده ای تو خودت را برای عشق تا سر جدا شوی تو به تیر بلای عشق ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت هیئت حریم توست ، وَ ما زائر توییم خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت صدها گره ز مشکل او باز می شود هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت باید دخیل پرچم مشکی روضه شد باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت دم کرده است مادر تو چای روضه را با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت ما را رها کنی همه از دست می رویم آدم شده ست هر که در این روضه دم گرفت ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با رعایت نکات بهداشتی چون عشق تو دارم آمدم در هيئت امید به کس ندارم آمدم در هيئت تا بیمه کنم دار و ندار خود را با ایل و تبارم آمدم در هيئت ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بوی جفا بوی جنون می‌آید امروز از دهلی نو بوی خون می‌آید امروز انسانیت باری نزولی تازه کرده شیطان به هندوها حلولی تازه کرده بردند در مسلخ مسلمان را بیایید! آه ای مسلمانان! مسلمانان! کجایید؟! در سینهٔ سینای موسی بیم افتاد آتش به جان قوم ابراهیم افتاد فرزندهای حمزه هوشیارید یا نه؟ جعفر، ابوذر، زید بیدارید یا نه؟ ای حنظله آماده پیکار هستی؟ سلمان، تو راهی می‌شوی؟ عمار هستی؟ در سر دوباره حیله و نیرنگ دارد مالک! معاویه خیال جنگ دارد دهلی گرفته بوی عطر کربلایی آه ای حبیب‌بن‌مظاهر کی می‌آیی؟ ای مسلم‌بن‌عوسجه شمشیر بردار آه ای زهیر با شرافت، تیر بردار مظلوم را اندیشه امداد باید خاموش بودن تا کجا؟ فریاد باید دیگر زمان حرف و صحبت نیست والله! ساکت نشستن جز خیانت نیست والله! افتاده آتش بر جگرها مرگ بر ما ما زنده‌ایم و این خبرها مرگ بر ما این زندگی راه سعادت نیست، مرگا! در ما اگر خون شهادت نیست، مرگا! ما اندکیم، اندک فراوان است، بی‌شک هر یک نفر از ما هزاران است بی‌شک دیگر زمان حرف و صحبت نیست والله! ساکت نشستن جز خیانت نیست والله! ساکت نشستن جز خیانت نیست والله! ساکت نشستن جز خیانت نیست والله! ساکت نشستن جز خیانت نیست والله! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قافیه تین ما را شکست می دهیم در مجلس روضه نظرش بر ما شد ذکر و دم هیئت اثرش در ما شد تعطیلی و سردی دعا هرگز نه خورشید دو چشمش هنرش گرما شد ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در دمِ مردن مرا بر زندگی افسوس نیست حیف دامانت‌ که از دستم رها خواهد شدن ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرچه با خال تو ضرب المثلی ساخته اند با هر آهنگ نگاهت غزلی ساخته اند از دو چشم تو دوتا آینه درآوردند رنگ این آینه ها را عسلی ساخته اند قدری از نور نبی ص ما بقیش نور خدا از دو سرچشمه توحید علی ع ساخته اند آنقدر ماذبه ها نام تو را جار زدند که ز ابروی تو خیرالعملی ساخته اند هم در انجیل و صحف هستی و تورات و زبور از تو یک قدرت بین المللی ساخته اند تو ابرمرد زمانهای پر از آشوبی بی سبب نیست ز تو شیر یلی ساخته اند تو خدا نیستی اما چه قدر بالایی از تو در ذهن بشر ربّ جلی ساخته اند روی پیراهن تو چند قمر کوک زدند روی دست تو بهشت ازلی ساخته اند دل ما هم که شده شیعه اثنی عشری متوجه نشده اینکه خدا یا بشری ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
انگشتر تطهیر و عصمت را نگین است آغوش او باب المراد عالمین است شش ماهه اما مرشد روح الامین است گهواره اش بالاترین حصن حصین است هر چند در ظاهر لبش خشک است و مجروح با اذن او دریا شکافد از دل کوه در گوشه ی قنداقه اش خورشید در خواب بسته دخیلش را به زلفش دست مهتاب در حسرت بوسیدن لب های او آب از عشق او مِی در دل هر خمره بی تاب پیغمبران را دست او امداد کرده مخروبه ی دل را غمش آباد کرده کعبه ندارد عزت یک تار مویش دنیا گرفته آبرو از آبرویش باب الحوائج ها همه حیران کویش میخانه ها را داده رونق با سبویش ساقی بریده دست خود را روبه رویش دل می برد با هر تبسم از عمویش سوز عطش آتش زده بال‌‌ و پرش را تیر سه شعبه پاره کرده حنجرش را برده برای سیم و زر کوفی سرش را پاشیده از هم نعل اسبان پیکرش را خاموش ای شاعر ادب کن روضه کافیست تا روز محشر داغ این شش ماهه باقیست ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خانه وحی شده جنت اعلا امشب کرده مه در کف خورشید تجلا امشب از زمین یکسره بر عرش معلا امشب این بود ذکر خوش اهل تولا امشب که رباب امشب، قرص قمری آورده پدر پیر خرد را پسری آورده غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب در گُل دیده گلاب است گلاب است امشب غرق در وجد رباب است رباب است امشب روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید داروی درد خود از خاک درش بستانید بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد گل بیارید که امشب علی اصغر آمد مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد با حسین بن علی راز نهانی دارد عطر گل از نفس او به چمن می آید بوی خون از دهنش جای لبن می آید گه پدر را زدمش روح به تن می آید گاه لب بسته و چشمش به سخن می‌آید بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید نگران است که کی حرمله با تیر آید مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را می برد خنده اش از شوق دل بابا را آورد یاد پدر قصّه عاشورا را آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید بسر دوش پدر قتلگش را نگرید طفل را دامن مادر همه دم جا باشد او زند بال که بر شانۀ بابا باشد گُل رخساره او لاله علیّین است بند قنداقه او طُره حورالعین است پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است: "دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است" خاندان نبوی دست بدستش دادند بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند کیست این طفل که توحید بود مرهونش عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش می دهد نور به خورشید رخ گلگونش سرخ رو وجه خداوند بود از خونش این همان است که در قلزم خون خنده کند خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند این چه ماهی ست که خورشید سرافکنده اوست این چه طفلی ست که استادخِرد بنده اوست این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست این چه ذبحی ست که خون را شرف ازخنده اوست "میثم" این کودک شیریست که پیرش گویند پیشتازان صف عشق امیرش گویند ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم.. ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای آمدنش نذر کرده بابایش نشسته بوسهٔ عمه به دست و بر پایش عموست آنکهِ نشسته کنارِ پرهایش عقیله محو رباب است محو لالایش طلوع غنچه قلب حسین دیدنی است که بوسه بر گل این خوانواده چیدنی است دوباره وقت ظهور پیمبری شده است به روز اول عمرش ، چه دلبری شده است به باب حاجت عالم عجب دری شده است به یمن اوست دلم باز حیدری شده است سلام بر گل رویت عزیز آل الله به کهکشان ولایت خوش آمدی ای ماه خدا ز رویِ تو چون کرد پرده برداری فرشتگان همه گفتند بَه چهِ دلداری لباسِ رزم به قنداقه بهرِ سرداری که پرچم علوی را تو خود نگه داری خدا کند که شود دور از تو حول و وَلا به روی دست نیایی میان دشت بلا رباب آنکه به گرد دلش وفا نرسد دعا برای تو کرده به تو بلا نرسد گلوی خشک تو را تیر بی هوا نرسد که راس کوچک تو روی نیزها نرسد خدا کند که نبیند رباب رویت را درآن زمان که زند بوسه نی گلویت را تو آمدی که بگویی هنوز لشگر هست علیِ اکبر اگر پرکشید اصغر هست برای حفظ حرمها هنوز سنگر هست برای یاری بابا هنوز حنجر هست چقدر زود شده خوابِ دشمنت تعبیر نشسته زیرِ گلویت سه شعبه ایی از تیر ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7