#دفاع_مقدس
#غزل
🔹آن روز بارانی🔹
آن روزها دیوار هم تعبیری از دَر بود
در آسمان چیزی که پَر میزد، کبوتر بود...
تقویم و درس و زندگی رنگ حسینی داشت
هر روزمان با روز عاشورا برابر بود
نه حرص بود و نه تکاثُر... عشق بود و عشق
دستِ دعا سرچشمۀ جوشانِ کوثر بود
از شهر، مرگی رد نمیشد... در عوض، تا بود،
حرفِ شهادت بود و آن هم شادیآور بود...
آن روزِ بارانی تو قرآن خواندی و رفتی
لبخند بر لب داشتی و بارِ آخر بود
این، بارِ آخر بود که میدیدمت... آری
لبخندت انگار از همیشه آشناتر بود
با عشق، بالا رفتی و با عشق، برگشتی
برگشتی و اسمِ تو روی سنگِ مرمر بود
امروز هم اسمِ تو روی کوچۀ ما هست
اما زمانه کاش فردا طورِ دیگر بود...
تو گفته بودی راهِ فردا راهِ دشواریست
تو رفته بودی و صدا... در گوشِ سنگر بود
📝 #محمدجواد_شاهمرادی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خورشید به خون نشستهام، آه! رسید
آهِ منِ دلشکسته تا ماه رسید
ای عمّه! کمک کن که ز جا برخیزم
انگار مسافر من از راه رسید!
📝 #سیدمحمد_بابامیری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دفاع_مقدس
#غزل
🔹بین الحرمین🔹
این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست
ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست
افتاده اباالفضل اباالفضل در این دشت
دیگر عَلَم هیچیک انداختنی نیست...
یک «دست» تو این گوشه و یک «دست» تو آن سو
بینالحرمینی که در آن سینهزنی نیست
دعوت شدۀ مجلس خوبانی و آنجا
رختی به برازندگی بیکفنی نیست
برخاستی و جان تو را خواست، و گرنه
هر رودِ به صحرا زده، دریا شدنی نیست
📝 #مهدی_فرجی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دفاع_مقدس
#مثنوی
🔹نردبان آسمان🔹
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظهای تمکین نکردند
ترحّم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان، این چه سودا بود با من؟...
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟...
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد...
چه درد است این که در فصل اقاقی
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در، وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!...
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا اینبار محکمتر بکوبیم...
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هر چند روی در زدن نیست
کریمان گر چه ستار العیوباند
گدایانی که محجوباند خوباند
بکوب ای دل، مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر...
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز، باز است...
📝 #قادر_طهماسبی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دم پایانی محرم ۹۹
همدم آه و،اشکِ دو عینیم
سینه زنان،داغ حسینیم
یاد شهید سر جدا،آن کشته ی دور از وطن
عزیز زهرا و علی،شیب الخضیبِ بی کفن
کشتن تورو با کامِ عطشان،برات بمیرم ای حسین جان
برات بمیرم ای حسین جان...
در راه اسلام،اهل جهادیم
ما پای کار،حسین ایستادیم
در راه سرخ کربلا،قوی و با صلابتیم
بدونن دشمنای دین،ما ملت شهادتیم
فدای عشق عالمینیم،ما ملت امام حسینیم
ما ملت امام حسینیم...
یا علی گویان،با ولی هستیم
با امام عصر،عهد جان بستیم
گلبانگ یا مهدی به لب،ما حامیِ این علمیم
به یاد حاج قاسم همه،مدافعان حرمیم
دل روشن از نورِ کلامت،یابن الحسن سرت سلامت
یابن الحسن سرت سلامت...
#محرم_۹۹
#دم_پایانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
توسل به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام
از گُنَه بِالَّه سیِه گردیده رویم یا رضا
دِه به آب لطف و رحمت شُستشویم یا رضا
تو شَهی هستی که جامِ نُه فَلَک در دستِ توست
من فقیری زار و بشکسته سَبویم یا رضا
من به دنبالِ تو اَم هر روز و شب با پای عَجز
کِی ثمر بخشد نهال جُستجویم یا رضا
در میان دشت غفلت گم شدم دستم بگیر
تا فقط راهِ وصالِ تو بپویم یا رضا
عشق تو ای هشتمین آئینه ی حُسنِ رسول
می کِشد وادی به وادی کو به کویم یا رضا
هر که در عمرش تو را یک دم غلامی کرده است
من غلامِ خانه ی خدّام اویم یا رضا
روز محشر اِی شفیعِ بن شفیعِ بن شفیع
من فقط ماه جمالت را بجویم یا رضا
گشته ام گوشه نشینِ صحن گوهر شادِ تو
دوست دارم دردِ دل با تو بگویم یا رضا
من کیم؟ خاری ز گلزار محبّینِ حسین
از تو باشد اعتبار و رنگ و بویم یا رضا
آرزو بخشِ جمیعِ آرزومندان تویی
جُز رضای تو نباشد آرزویم یا رضا
من کیَم محتاج لُطفت تا به روز واپسین
یک نگاهی از کرم بِنما به سویم یا رضا
جان زهرا لطف کن تا وقت جان دادن به اشک
بر شُما آلِ محمّد شعر گویم یا رضا
قَدر نَشناسَم بَدَم نالایقم شرمنده ام
رو سیاهم ، عاصی ام ، بی آبرویم یا رضا
🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده
#دلنوشته
#امام_رضا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه
سلام ای سر که با پیشانی خون بار می آیی
به عشق دخترت تا اخرین دیدار می آیی
گواهی می دهد زخم عمیق روی ابرویت
تو هم مانند ما از کوچه و بازار می آیی
به خود گفتم ز نیزه گر چه راحت در نمی آیی
به دیدارم ولی حتی شده یک بار می آیی
من از تحقیر دختر بچه های شام می آیم
تو هم از بار عام مجلس اغیار می آیی
شباهت می دهد گیسوی من با گیسویت بابا
نمی خواهی بفهمم از تنور انگار می آیی
حجاب آستین پاره ام را خوب می فهمی
تو که دل خون تر از من داری از انظار می آیی
تو ای مجروح زیبای من ای آشفته گیسویم
چه رفته بر سرت که اینچین تب دار می آیی
حسن کردی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه
سلام ای سر بابا تنت کجا رفته
شنیده ام که تنت بین بوریا رفته
خوش آمدی پدرم دیدن من آمده ای
چه شد که نصف شبی به خرابه سر زده ای
هوای اهل و عیالت هوای سوختن است
همان قدم که نداری بروی چشم من است
خبر بگیر ز حالم عجیب بد حالم
شبیه پیر زنی درمیان اطفالم
نه دست مانده برایم نه پا و نه کمری
خلاصه عرض کنم میشود مرا ببری
مرا ببر که گره خورده است موی سرم
چقدر با ته نیزه زدند روی سرم
مرا ببر که به پیشانیم نشان دارم
کبودی بدی از لطف ساربان دارم
کشیده خوردم از آنکس که بغض حیدر داشت
چه بی مقدمه زد! گونه ام ترک برداشت
لب تو زخم شده چوب خیزران خورده
لبم کبود شده مشت از سنان خورده
همینکه با من مظلوم قاتلت لج شد
میان حلقه زنجیر گردنم کج شد
گرفت حنجره امحرفهام خس خس شد
ز تازیانه دو دستم شکست بی حس شد
سرنماز لگدهای بی هوا خوردم
چه فحش ها که من از بی نمازها خوردم
مقابل من لب تشنه آب میخوردند
گرسنه بودم و پیشم کباب میخوردند
زنان کوفه به عمه اشاره میکردند
لباسهای مرا پاره پاره میکردند
اراذل سر بازار شام را که نگو
و رقص های زنان روی بام را که نگو
غریبه ای به خرابه سرک کشید پدر
چقدر قهقهه زد عمه را که دید پدر
اگرچه بعد تو دیگر شکست حرمت ما
ولی نخورد زمین پرچم قداست ما
زمان غارت معجر خدا حجاب کشید
نگاه هیچ غریبه به موی ما نرسید
سیدپوریا هاشمی
🎤 #استاد_عالی✅
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7