eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۸ ای امید حرم یا ابوفاضل مدد ای شه با کرم یا ابوفاضل مدد در کرم بی بدیل بر تو هستم دخیل یا اباالفضل۲ در تمام جهان سکه ی رایج تویی ای عزیز حسین باب حوایج تویی بر تو هستم پناه کن به من یک نگاه یا اباالفضل۲ تو علمدار میدانی و جان حسین تویی آب آور تشنه لبان حسین تویی روح ادب ساقی تشنه لب یا اباالفضل۲ شد فدا بهر یاری حسین هست تو شد جدا در ره دین خدا دست تو با همه اقتدار تو شدی افتخار یا اباالفضل۲ در ره خیمه ها تیر به مشکت زدند دشمنان خدا خنده به اشکت زدند کس چو تو غم ندید شده ای ناامید یا اباالفضل۲ شده از ظلم و کینه دستت از تن جدا با عمود آهن فرق تو گشته دو تا تو ز بالای زین شدی نقش زمین یا اباالفضل۲ غرق خون پیکرت فتاده در علقمه بر مشامت رسد عطر و بوی فاطمه شده ای ای شهید نزد او روسپید یا اباالفضل۲ تا که ادرک اخای تو حسینت شنید با تمام توان کنار جسمت رسید آمده در برت بوسه زد پیکرت یا اباالفضل۲ گفت عباس من قامت من خم شده صبر من در کنار بدنت کم شده داغ تو قاتلم زد شرر بر دلم یا اباالفضل۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۵ تویی گل ام البنین جان امیرالمؤمنین در وفا و جود و سخا هستی مولی تو بی قرین علمدار حسینی و نام زیبای تو عباس جانم عباس۴ در حلم و صبرت مجتبی در شجاعت چو حیدری جنگ آوری یکتا تویی با یک لشکر برابری در میان اهل حرم مولی تویی حسین شناس جانم عباس۴ هستی علمدار حسین فرمانده ی کل قوا آب آور طفلان تویی سقای دشت کربلا بر حسین و اهل بیتش مولای من هستی حساس جانم عباس۴ بهر یاری برادر یابن حیدر بی قراری بهر طفلان تشنه لب اشک چشمت گشته جاری غربت برادرت را در کربلا کردی احساس جانم عباس۴ ای یار و یاور حسین با آن همه نام آوری رفتی به سوی علقمه بهر طفلان آب آوری از تو گل ام البنین دشمن تو دارد هراس جانم عباس۴ در حال برگشتن عباس دستانت از تن جدا شد با یک عمود آهنین فرق سر تو دو تا شد در راه عترت و قرآن جانت فدا گشته عباس جانم عباس۴ با دستان از تن جدا افتاده ای در علقمه تو در کنار پیکرت حس کردی بوی فاطمه بر مشام تو می رسید عطر و بوی گل های یاس جانم عباس۴ تا افتادی از صدر زین گفتی اخا ادرک اخا سراسیمه در کنارت آمد حسین خون خدا ریزد کنار پیکرت اشک حسین همچون الماس جانم عباس۴ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۴ ای که تویی مولای من بین بنی هاشم قمر العطش طفلان زده بر جان و دل تو شرر شنیده ای تو ناله ی لب تشنگان در خیمه ها واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا عباس علمدار حسین آب آور طفلان تویی ای ساقی لب تشنگان تشنه لب و عطشان تویی مولی ابوفاضل تویی سقای دشت کربلا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا بهر لب خشک طفلان مولی شدی تو دلغمین با تیر کینه ی عدو گردیده ای نقش زمین شد ای مه ام البنین جانت به راه دین فدا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا جان عالم فدای تو سقای دست از تن جدا کنار علقمه شده گریان تو خون خدا آمد کنار تو حسین با گریه های بی صدا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا در کنار پیکر تو حسین دخیل گریه بست گفتا فدایت جان من عباس من پشتم شکست برادرم بگو چرا فرقت شده از کین دو تا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا عباس من برادرم افتاده ای برابرم خون شد حسین تو بشکسته بی تو کمرم خورده به چشمت تیر کین از ظلم و جور اشقیا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
∝ 🍀عـلامه امـینى (ره) فـرمودند: شـب و روز عاشورا براى سلامتی امام امام زمان عج دهید چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ غریب ‌شان، حضـــرت سیدالشهداء اســـت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... دردانه جا بر زانوی بابا بگیرد بارانِ اشک از گونه ی مولا بگیرد 🥀 💔 🏴
⭕️امام رضا علیه السلام:مَن کانَ یَومُ عاشوراءَ یَومَ مُصیبَتِهِ و حُزنِهِ و بُکائِهِ ، یَجعَلُ اللّه ُ یَومَ القیامَةِ یَومَ فرحِهِ و سُرورِهِ هر که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش می گرداند. میزان الحکمه، ح ۱۳۰۱۱
•♥️🌱• ± روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد.. قربان آن آقا که انگشتر ندارد..🕯🥀 🕊 ♥️ 🪔
... عالم همہ پناه بہ نام تو مےبرند حالا ببین ڪہ خواهر تو گشتہ بےپناه... 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که دو برادر به دل لشکر میزدند دشمن از همه طرف پا به فرار میگذاشت.... آنگاه که بر زمین افتادند .... انگاه که فرزند خردسال امام حسن علیه سلام خود را به پیکر بر زمین افتاده عمو رساند آنگاه که اهل بیت پیامبر به اسارت افتادند
. غریب گیر آوردنت💔😭 .
🔹پرچم به دوش قافله🔹 اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹کفر کوفه🔹 قافله قافله از دشت بلا می‌گذرد عشق، ماتم‌زده از شهر شما می‌گذرد آه ای مردم غفلت‌زدۀ خواب آلود سحر از کوچه خالی ز دعا می‌گذرد روزها‌تان همه شب باد که خورشید زمان برسر نیزه، سر از جسم جدا می‌گذرد چشمتان چشمۀ خون باد که بر ریگ روان کاروان از بر‌تان آبله‌پا می‌گذرد ننگ پیمان‌شکنی تا ابد ارزانی‌تان که فرات عطش از خون خدا می‌گذرد می‌شناسیدش و از نام و نسب می‌پرسید؟ وای از این روز که بر آل عبا می‌گذرد 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹طلوعی دوباره🔹 آن شب که آسمان خدا بی‌ستاره بود مردی حضور فاجعه را در نظاره بود سهم کبوتران حرم، از حرامیان بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود زخمی که تا همیشه به نای رباب بود از شور نینوایی یک گاهواره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود از کوچه‌های شب‌زدهٔ کوفه می‌گذشت پیکی روان به جانب دارالاماره بود از دشت لاله‌پوش خبرهای تازه داشت مردی که نعل مرکب او خون‌نگاره بود فریاد زد: امیر! در آن گرم‌گاه خون آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمه‌ها، در معرض هجوم هزاران سواره‌ بود خورشید سربریده غروبی نمی‌شناخت بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود روزی که رفت این خبر شوم تا به شام چشم فرشته‌های خدا پرستاره بود بانگ اذان بلند نمی‌شد ز مأذنی آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود با ضربه‌ای که حادثه بر طبل می‌نواخت فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»‌ها آن روز در بد آمدن استخاره بود شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب میدان پایکوبی هر باده‌خواره بود یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند گویی که در تدارک عیشی هماره بود! تعداد زخم گرچه ز هفتاد می‌گذشت اما شمار زخم زبان بی‌شماره بود... 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹رستخیز ناگهان🔹 وادی به وادی می‌روم دنبال محمل آهسته‌تر ای ساربان! دل می‌بری، دل اشک ملائک می‌چکد از کهکشان‌ها پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل ای آسمان! پایین بیا منظومه اینجاست هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه عشق است و او را می‌برد منزل به منزل صوفی! بِهِل این اربعین در اربعین را با ذکر او یک‌روزه طی گردد مراحل صوفی! سماع راستین در کربلا بود در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل او محشر است، او رستخیز ناگهان است می‌افکنَد در سینه‌ها ذکرش زلازل ای روضه‌خوان! تنها بگو نامش حسین است دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟ 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹سفر آغاز شد🔹 با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کوله‌باری مختصر آغاز شد کربلا اما برای زینب از این پیش‌تر از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد خیمه‌ای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کربلا از شعله‌های پشت در آغاز شد کربلا را دیده‌ای از چشم زینب؟ معجزه‌ست! وَه! چه اعجازی که با شقّ‌القمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد... 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹هلال🔹 غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده؟ هلال را به سرِ نیزه وقت ظهر که دیده! هلال و ظهر و سرِ نیزه و تلاوت قرآن مصیبتی‌ست که ما دیده‌ایم و کس نشنیده روا نبود که از هم جدا شویم من و تو چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده؟ دو روز پیش، جبین تو را به سنگ شکستند چرا ز صورتت امروز خون تازه چکیده؟... کنار محمل، دستم نمی‌رسد به سر نی مرا ببخش که قدّم ز بار غصه خمیده به نیزه‌دار بگو چند گام پیش‌تر آید که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
📣 🔴 خانمایی که پیام داده بودن بچمون نماز نمیخونه ، روزه نمیگیره ، از دین زده شده😔 و ...دیییییییییگه نگران نباشید تازگی این کانال رو پیدا کردم که همه مطالب رو در قالب و خنده بیان می‌کنه👌کانال https://eitaa.com/joinchat/3978821679C8d0a91249a اینجا👆واسه دخترا و پسرای شادعالیه اینجا👆هم میخندید هم یادمیگیرید😁
علیهاالسلام 🔹نالۀ زنجیر🔹 تا تو بودی، نفسِ آینه دلگیر نبود در دلم هیچ، به جز نقش تو تصویر نبود بی‌تو اما، نتوان گفت که بر من چه گذشت از دلم پرس که این‌گونه زمین‌گیر نبود آه از درد اسیری که به همراهی اشک جز صدای جرس و نالۀ زنجیر نبود با تو می‌خواستم از کرببلا برگردم با تو بودن، چه کنم، آه، که تقدیر نبود گرچه با اشک مرا از تو جدا می‌کردند رفتنم را تو ببخشای، که تقصیر نبود خواستم جای گلو، بر بدنت بوسه زنم به تنت جز اثر بوسۀ شمشیر نبود... مردمی عهد شکستند که گوش دلشان آن‌قَدَر سنگ، که امید به تأثیر نبود لحظه‌ای کاش! پس از داغ مرا می‌دیدی تا ببینی که چنین، خواهر تو پیر نبود 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد بدنت را به خدا شمر به هم می ریزد خواهرت پیش تو صد بار زمین می افتد وسط معرکه تا شمر به هم می ریزد ضجّه ی آه بُنیّ به هوا می خیزد در همان حال و هوا شمر به هم می ریزد خنجر کند گرفته به میان دستش حنجر پاک تو را شمر به هم می ریزد پنجه انداخته در گیسوی تو ای آقا گیسویت را ز قفا شمر به هم می ریزد ناله ی زینب کبراست خدایا بنگر بوسه ی جدّ مرا شمر به هم می ریزد بین گودال و لب تشنه کنار دریا پسر فاطمه را شمر به هم می ریزد علی حسنی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد بر روی سر کشید عبا را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و... آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد - هیزم می آورند حرم را خبر کنید- این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد. محسن ناصحی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم حسن لطفی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7