eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی آنلاین - مکتب شیعه پر از عمار هاست - جواد مقدم.mp3
13.38M
احساسی 🍃تا علی سر رشته دار کارهاست 🍃مکتب شیعه پر از عمار هاست 🎤 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تضمینی بر غزل استاد علی اکبر لطیفیان غفلت از راه تو بی یار شدن هم دارد غرق در درهم و دینار شدن هم دارد خواب شهوانی ما عار شدن هم دارد "غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد" هر که از غیر خبر داد محلش ندهند هر که از عشق شد آزاد محلش ندهند نزند بنده چو فریاد محلش ندهند "هر که از چشم بیافتاد محلش ندهند عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد" درد اینجاست که هر صبح نمی بینیمت غم عظماست که هر صبح نمی بینیمت سینه غوغاست که هر صبح نمی بینیمت "عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد" ما ز هجران تو در اوج غریبی هستیم ما گرفتار بلایای عجیبی هستیم در به در، بی سر و سامان نهیبی هستیم "همه با درد به دنبال طبیبی هستیم دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد" دینمان گم شده ای یار دلت با ما نیست؟ نشده موعد دیدار؟ دلت با ما نیست؟ نوه ی حیدر کرار دلت با ما نیست؟ "ای طبیب همه انگار دلت باما نیست بدشدن حس دل آزار شدن هم دارد" اشک ها در اثر هجر شما جمع شده خون دل در دل مردان خدا جمع شده سوز و تاثیر ز الحان دعا جمع شده "آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده این همه عقده تلمبار شدن هم دارد" همه ی ندبه کنان سائل این درگاهند از عطش سوخته افتاده میان راهند منتظر در صف دیدار رخت ای شاهند "از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد" خسته ایم از غم هجران و جدایی آقا ذکر ما صبح وشب این است کجایی آقا کی رسد بر سر ما دست شفایی آقا "نکند منتظر مردن مایی آقا این بدی مانع دیدار شدن هم دارد" ما فقیریم فقیر غم دنیا هستیم در جوانی همه گیر غم دنیا هستیم بی سبب نیست شهیر غم دنیا هستیم "ما اسیریم، اسیر غم دنیا هستیم غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد" شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی که از سر نفسش حذر نداشته باشد دمی به کوی امامش گذر نداشته باشد چه ضجر آور و تلخست اینکه بهر ظهورت دعا کنیم ولیکن اثر نداشته باشد چگونه شرح دهم حال و روز منتظرت را شبیه حال کسی که پدر نداشته باشد دوباره است و ذوق نیست در آن کس که از امام زمانش خبر نداشته باشد قبول میکنم آقا که مستحق شرار است دلی که از غم هجرت شرر نداشته باشد اگر که نوکرت آقا به دردتان نخورد هم خدا کند که برایت ضرر نداشته باشد چه حسرتیست اگر نوکری بمیرد و یک دم به روی پاک امامش نظر نداشته باشد به روز حشر پر از حسرت است و غرق خجالت کسی که از غمتان چشم تر نداشته باشد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از هجـر تو بی قــرار بـودن تا کی؟ بــازیـچه ی روزگــار بـودن تا کی؟ ترسم‌که چراغ عمر گردد خاموش! دور از تو به انتظار بودن تا کی؟ اللهم‌ عجل لولیک الفرج
ما همنشین شدیم به افطار این و آن چون غافلیم از تو گرفتار این و آن ما شکل روزه داری مان فرق می کند الگو گرفته ایم ز رفتار این و آن تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست اما شدیم تابع ِکردار این و آن دل‌تنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن ما جای دستگیری و واکردن گِره تفریح مان شده فقط آزار این و آن شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما یک عده خَیِّریم در انظار این و آن با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض قیمت گرفته‌ایم به بازار این و آن قرآن میان خانه ما خاک می‌خورد دل داده‌ایم بس‌که به گفتار این و آن آقا خلاصه بندگی ما درست نیست ما تکیه داده‌ایم به دیوار این و آن اثبات کرده مادرتان ، هر کسی نشد یار امام خویش، شود یار این و آن اما قسم به چادر خاکی مادرت ما دستِ رد زدیم به اِصرار این و آن هرکس که شد غبار عبایِ ابوتراب رو هم نمی کند سوی دربار این و آن مسمار گفتم و جگرم سوخت پشت در فضه به گریه گفت چه خاکی کنم به سر حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد وقت تقاص عزت روز غدیر شد در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 به یاد شهدای حرم اشک میریزد به همراهِ من و دور و برم این بلا هرگز نخواهد رفت از یادِ حرم یک حرامی آمد و یک عده را ناکام کرد آمد و انسانیت را سخت قتل عام کرد ساحتِ امنِ إلهی لحظه ای آشوب شد حال یک مادر کنارِ طفل، نامطلوب شد جان سپردند و چه زیبا زنده میشد نامشان با شهادت شد بدونِ وقفه شیرین کامشان بار اول نیست اینگونه جسارت میشود با هجومی هر چه در راه است غارت میشود بار اول نیست ظالم می کُشد مظلوم را زن به چشم خویش می بیند هجومی شوم را شعله ور از آهم و میسوزم از دردِ فراق میرود سمتِ مدینه روضه از شاهِ چراغ یک نفر نامرد، اینجا قاتلِ بی درد بود پشت درب خانهٔ حیدر چهل نامرد بود داغ، حمله ور شد و آب و گِلم آتش گرفت چادری را غرق خون دیدم دلم آتش گرفت سوختم از روضهٔ مادر که حالش زار شد آه یا فضه خذیني گفت و چشمش تار شد حملهٔ مسمار با دردی عجینَش کرده بود ضربه های بیهوا بستر نشینَش کرده بود وای از بغض و مدارا و سکوتِ ذوالفقار وای از وقتِ مرورِ اتفاقی ناگوار درد دارد همسری از دستِ خود خسته شود آه از مردی که دست و بالِ او بسته شود از غضب پُر شد ولی از سینه فریادش نرفت ازدحام ِ پشتِ «در» یک لحظه از یادش نرفت آه از پهلوی زخمی! آه از روی کبود زنده میشد در مَشامش لحظه لحظه بوی دود پیش چشمش همسرش را بر زمین انداختند آیه های کوثرش را بر زمین انداختند حالِ خوبِ سابقش اینروزها تغییر کرد خاک و خونِ چادر زهرا(س)علی(ع) را پیر کرد! شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در شعله ور شد غنچه اش را در خطر دید میخواست برگردد ولی دیوار نگذاشت سعی فراوان کرد حتی بین آتش در را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرچه فقط بی آبرویی کرده ام باز مولای من لطفی کن و دورم نینداز عمر مرا وقف اباصالح نوشتند در به درت بودم گل نرگس از آغاز سائل رسیده، تشنه ی احسان و جود است دریای لطفت را نما ای یار ابراز ظرف دلم محبوس دنیا شد ولی باز با یک دعایت می شود قفل دلم باز خالی است دستانم، چه سازم در قیامت بی توشه ی اعمال صالح، بی پس انداز دارایی ام اشک است، شاید این عنایت سازد مرا در دیده ی زهرا سرافراز روضه بخوان از ماجرای داغ مادر از قتل محسن، پشت در، ای محرم راز در وصف در، در وصف میخ در، چه گویم؟! در سنگدل، در بی حیا، مسمار لجباز آخر چه آمد بر سرِ زهرا که دیگر با بال زخمی بود تنها فکر پرواز شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزیدو شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روز های بدی پشت سر گذاشت شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 مولاے من چشم وجودمان خیره بہ نورِ حضور شماست و دست استغاثہ و روے حاجتمان متوسل بہ درگاهتان تا خداوند طلعت رشیدتان را بہ ما بنمایاند. 🍃تعجیل درفرج مولا صلوات🍃
آتشِ دَر بی مهابا عُمر زهرا را گرفت دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی جان زهرا را نه تنها، جان مولا را گرفت پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت جاهلیت در لباس اولی و دومی انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت برنخواست از شهر فریادی به یاری علی باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دودِ هیزم در حرم آکنده شد آتش از روی علی شرمنده شد در چنان با شدت از جا کنده شد یاس حیدر بر زمین افکنده شد بانویی که حرمتش مفروض شد استخوان سینه اش مرضوض شد نعره ها پیوسته و ممتد شد و هتکِ حرمت های شان بی حد شد و حال زهرا پشت آن در بد شد و یک نفر با ضربه از در رد شد و قلبِ زهرا را قرار از دست رفت غنچه ی گل در فشار از دست رفت غربت شیر خدا شد بی حساب حمله می کردند سویش با عتاب دست هایش بسته شد بین طناب سوخت قلب حق برای بوتراب فاتح خیبر برای حفظ دین شد گرفتار دو بی دین لعین فضه زیر کتف مادر را گرفت دید حیدر را و قلبش پر گرفت زود زهرا شال حیدر را گرفت با نگاهش راه لشگر را گرفت دور حیدر بود در حال طواف تا که شد بیهوش با ضرب غلاف حیدری تنها و شمشیر و گلو فاطمه برخاست، آمد روبرو کل عالم می شد آن دم زیر و رو دست بر معجر اگر می برد او کار دشمن را علی راحت نکرد لحظه ای با اولی بیعت نکرد آه اما از دل زینب که دید یک نفر موی حسینش را کشید دیگری از راه با خنجر رسید لشگری پیراهنش را می درید دستباف فاطمه بود آن لباس شد بلند از هر شکافش بوی یاس شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رفتی و آب شدنم رو ندیدی بابا بی تاب شدنم رو ندیدی چشم زخمیم دیگه رو هم نمیاد شبا بی خواب شدنم روندیدی توی بستر یه طوری زمین گیرم دعام این شده که زودتر بمیرم دو قدم می رمو می خورم زمین اگه دستمو به دیوار نگیرم بس که پیر شدم میون غصه ها که نمیشناسیم دیگه حتی بابا نفسام خوب دیگه بالا نمیاد از همون سیلی که خوردم بی هوا طاقت گریمو مردم ندارن حرفی جز شکایت این قوم ندارن یه طوری خونمونو آتیش زدن دیگه توی خونه هیزم ندارن یادته دست منو می بوسیدی از سینم بوی بهتشتو میشنیدی جای بوسه ها تو دشمنت شکست بابا خوب شد نبودی و ندیدی پشت در هیچکی به دادم نرسید شعله آتیش تو چادرم پیچید اومدم تو شعله ها صدات کنم میخ در رسید نفسهامو برید شعله ها راه نفسهامو که بست یه دفه دردی به پهلوهام نشست بی حیایی زد و عمدا شیشه ی عمر محسنم رو پشت در شکست شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نا محرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرد علي وجود تو اندر طواف شد راه ميان خانه و مسجد طواف شد تنها اميد دست خدا بود دست تو دستت شكست و دست علي در كلاف شد دست چهل نفر همه در جنگ با علي دست تو با تماميشان در مصاف شد از ذوالفقار نام علي كينه داشتند يكجا حساب كينه شان با تو صاف شد دستت محال بود علي را رها كند تا اينكه نوبت ضربات غلاف شد تو دست خير داري و از خير دست تو از ماليات ، قنفذ ملعون معاف شد چيزي به دور بازوي تو پيچ خورده بود آن تازيانه بود كه در انعطاف شد خانه به خانه در زدي و گفتي از غدير اما جواب تو سخنان گزاف شد بعد از تو اي ستاره ي خوشبختي علي در كنج خانه كار علي اعتكاف شد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام پدر مهربان ای کاش قلبهای همه ی ما بخاطر التهاب نیامدنت تندتر میزد، ای کاش چشم های همه ما به راه دوخته می شد، ای کاش جانهای همه ما ازبیقراری انتظار تو گُر میگرفت... آن وقت حتما می آمدی... ❤️