#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
#فاطميه #بستر
پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر
یار نه ساله کنارم باش لطفا بیشتر
تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر
هی نگو شرمنده ام شرمنده ام!من بیشتر
بی اجازه دشمنت در خانه ما پا گذاشت
عذرمیخواهم اگر این خانه امنیت نداشت
ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان
نه برای من برای بچه ها اینجا بمان
از مدینه میرویم اصلا فقط با ما بمان
یا بمان و یا بمان و یا بمان و یا بمان
التماسم را ندیده هیچکس!حالا ببین
دیده ای حیدر بیوفتد از نفس؟!حالا ببین
بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست
بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست
چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست
با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست
کار کردی فضه را بیتاب کردی فاطمه
تو مراهم از خجالت آب کردی فاطمه
شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم
چادر پاخورده ی کوثر نرفت از خاطرم
شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم
آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم
چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند
گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند
از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم
قنفذ آمد سوی تو اما نشد کاری کنم
با قلافش زد به بازوها نشد کاری کنم
این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاریکنم
کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی
ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی
گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما
خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما
هم کفن داریم ما هم پیرهن داریم ما
این دم اخر دم سینه زدن داریم ما
بی کفن باشد حسین و بی حرم باشد حسن
داد و بیداد از غریبی من و طفلان من
#سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
#بستر
این که دارد میرود از خانه , سامان من است
بسکه حیرانش شدم یک شهر حیران من است
نیست دیگر هیچ امیدی برمداوای دلم
اینکه افتاده به جانش درد,درمان من است
گریه هایش گریه درد است,درد بی کسی
فاطمه گریان پهلو نیست , گریان من است
بازهم ازحق کعبه برنخواهد داشت دست
فاطمه دست شکسته ش هم به دامان من است
لااقل گیسوی زینب را کمی شانه بزن
فاطمه جان شانه کردن حق طفلان من است
میهمان سرزده خوب است , لیک اینگونه نه
چه شده از صبح تابوت تو مهمان من است؟
چند روزی موی تو شانه نخورده فاطمه
گیسوان سوخته حالا پریشان من است
آی مردم در جوانی آخر کارم شده
اول این زندگی گرم , پایان من است
بیش ازین با گریه های خود مرا گریان نکن
خانه آباد را با رفتنت ویران نکن
#علی_اکبر_لطیفیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
#دوبیتی
از شعلــۀ نــار، گـــل بـه احمـد دادند
بـر بانوی وحـی تحفـه بی حد دادند
ضــرب لگـد و غـلاف تیـــغ و سیلـی
اجـریست کــه بــر آل محمـد دادنــد
#غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد
یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد
طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است
چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد
برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد...
که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد
پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی
بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد
تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست
اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد
اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن...
ضرر کرده است آنکه دل به آبانبار می بندد
دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است
سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد
کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است
"عمارت" گر شود "متروکهخانه" ،تار می بندد
ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست
کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟
فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را
به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد
"بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی...
دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد!
تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد
مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد
برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا
بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد
.
.
علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا
به روی زخم بال خانمی تبدار می بندد
کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود
قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد
حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب
دو چشم خیس خود را بر روی مسمار می بندد
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه
انبیا از برکت دستاس او نان می خورند
رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه
ظاهراً فرموده اند " ام الائمه " فاطمه
باطناً فهمانده اند " ام ابیها " فاطمه
جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او
جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه
بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند
آشکارا حجت الله علینا فاطمه
سیزده معصوم هر یک نورى از زهراست پس
مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه
فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است
چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه
حک شده بر روی گردنبند زهرا یا علی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه
بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است
در نجف چیزى نمی بینیم الّا فاطمه
شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه
سروری دارد به زن های دو دنیا فاطمه
با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است
راضیه حنانة الحوراء ؛ زهرا فاطمه
مادری بالاترین از این مهربانی بیش از این ؟
می رسد محشر به داد شیعه صد جا فاطمه
خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد
آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه .....
#محمدجواد_پرچمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
سنگدل ها بی امان برگ و برم را می زدند
پشت در ناباورانه باورم را می زدند
لرزه بر جان همه اهل حرم افتاده بود
لحظه ای که با لگد درب حرم را می زدند
پیش چشمم شعله بر باغ و بهار من زدند
غنچه ام پرپر شد و نیلوفرم را می زدند
مصحف پیغمبرم در شعله ها افتاده بود
جزء جزء و آیه آیه کوثرم را می زدند
ماجرای کوچه و بازار از یادم نرفت
دستهایم بسته بود و همسرم را می زدند
یک نفر با تازیانه دیگری هم با غلاف
با تمام زور و بازو دلبرم را می زدند
از خجالت من سرم را بر زمین انداختم
با که گویم دختر پیغمبرم را می زدند
می پرد هر شب حسن از خواب می گوید پدر
خواب میدیدم دوباره مادرم را می زدند
#نوید_طاهری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #کوچه
علی را چونکه من بی یار دیدم
خودم را در بر اغیار دیدم
چنان از کینه سیلی خوردم آنروز
که در کوچه حسن را تار دیدم
#عبدالزهرا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
اهل ستم چو دست به جور و جفا زدند
بر آنچه گفته بود خدا، پشت پا زدند
با آن همه سخن ز خدا و پيمبرش
كز حبّ اهل بيت نبى بارها زدند
هم حرمت كتاب خدا رفت از ميان
هم دست رد به سينۀ آل عبا زدند
افسوس كآب غسل پيمبر نگشته خشك
اندر سقيفه دست به آن فتنه ها زدند
شرم از خدا نكرده و بيمى ز كيفرش
كآتش به باب خانۀ خيرالنسا زدند
تنها نه آتش از ستم افروختند و بس
در با لگد به پهلوى او برملا زدند
با فضّه گفت آيد و بيند كه چون ورا
بى جرم و بى گناه در آن ماجرا زدند
هم محسنش شهيد در آن گير و دار شد
فرزند و مام با لگد اشقيا زدند
در اين ميان چو ديد على را به دست خصم
دربند ظلم و كينه ولىّ خدا زدند
آمد به ياريش كه به بازوى حضرتش
با نعل سيف بَر مَهِ بُرج حيا زدند
جرمش نبود غير هوادارى از على
هر زخم دل به زادۀ خير الورا زدند
آنجا رسيد كار رذالت كه در علن
سيلى به آن سرور دل مصطفى زدند
حق على ولىّ خدا گشت پايمال
دين را به تيشه ستم از محتوى زدند
ناكس نشست جاى پيمبر كه مسلمين
در زير بار فتنه و شر دست و پا زدند
چون دستشان ز حبل ولايت بريده شد
گمراه گشته روى به راه خطا زدند
بر مسلمين هر آنچه رسد از سقيفه است
چوب سقيفه است كه آنجا بما زدند
ز آن آتشى كه گشت (على) مشتعل از آن
دودش به چشم ما همه در قرن ها زدند
آیت الله حاج آقا #علی_صافی_گلپایگانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
ای دل حدیث دختر طاها شنیدهای؟
یَرضی شنیدهای لِرضاها شنیدهای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیدهای؟
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیدهای؟
أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده
یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده
اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟
زهرا هنوز گریۀ بیگاه میکند
مولا هنوز سر به دل چاه میکند
پاییز ادعای أنا الله میکند
صبح بهار از آمدن اکراه میکند
آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟
#مهدی_جهاندار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
صفای عطر وجودت خبر نمیخواهد
برای عشق تو مردن جگر نمیخواهد
امامت از برکات تو میشود پیدا
و با وجود تو احمد پسر نمیخواهد
به دست های یداللهی علی سوگند
علی کنار تو باشد سپر نمیخواهد
تو آمدی که زند بر تو مرتضی تکیه
و ذوالفقار علی را ببر نمیخواهد...
مقام و رتبه ات از کل انبیا سر بود
فقط توئی که به بابای خویش مادر بود
به وصله های پر از نور چادرت سوگند
فلک به نور همین وصله ها منور بود
نوشتن از برکات وجود اطهر تو
فقط فقط و فقط کار شخص حیدر بود
خودت که جای خودت داری ای عزیز خدا
مقام فضه ات از درک ما فراتر بود...
از ابتدای تو جز حق کسی نبود آگاه
تو انتهای مقامی و عقل ما کوتاه
برای بردن حظی از وجود خدا
به دست های تو بوسه زده رسول الله
قسم به گرمی خورشید که نیامده است
به روی خانه ی تو بی اجازه یک شب ماه
خدای عزوجل هم به عصمتت سوگند
نگاه بر تو نکرده بدون یا الله...
#محسن_صرامی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
#فاطمیه
نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت
خودت خواستی مرگ باشد شفایت
فدای صدای سلام نمازت
چرا در نمیآید امشب صدایت
غریبی نکن با غریب مدینه
منم، فاطمه! یار درد آشنایت
چه دنیای تلخی است دنیای بیتو
برای منِ بیکس و بچههایت
به آتش زدی تا بمیری برایم
عزیزم الهی بمیرم برایت
بببین حال آشفتهام را که زینب
تسلّی به من میدهد در عزایت
برو گرچه شرمندهام تا قیامت
از اینکه نشد جانم آخر فدایت
برای من و این یتیمان دعا کن
اگرچه شکسته است دست دعایت
برای دل من که باید ببینم
از این پس در این خانه خالیست جایت
#مصطفی_متولی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#تبری
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها
قدم زد آسمان روی زمین ما
ولی تنها!
کسی که دستگیر انبیا بوده ست از آغاز
کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها
چه تصویر غم انگیزیست که بعد از رسول الله
نشسته روبه روی ذوالفقار خود یلی تنها
شگفتا!
اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع!
دریغا!
گوشه مسجد نشسته افضلی تنها!
پیمبر گفت اگر دنیا به سویی رفت و او سویی
همه باطل روند و اوست راه حق،
بلی! تنها
چه میگویی برادر جان علی تنهاست بی مردم
درست این است که هستند مردم بی علی تنها!
#محسن_عربخالقی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
نالیدن یک مادر مایوس کُشنده ست
بغضی که شودیکسره محبوس کشنده ست
سیلیِ به زهرا سبب مرگ حسن شد
آری بخداغصه ی ناموس کشنده ست
#ع_رجبی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - zamine - fatemieh 99.10.26 - mojtaba ramezani.mp3
5.52M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴چی شده چرا پریشونی
🌴هی نگو دیگه نمیمونی
🎤 #مجتبی_رمضانی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد
رحمی به حال شاخه ی پرپر نخواهد کرد
شهری که در دستانِ گلچینش ،تبر دارد
ای ارغوانی یاسمن از من مپوشان رو
چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد
اری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود
تا که توان از جان من یکباره بردارد
رخصت اگر میدادی آتش میزد آنها را
چون ذوالفقارم بغض های شعله ور دارد
باران حریف چشمهای مجتبایت نیست
دریای ماتم در دل چشمان تر دارد
انجام کار خانه را بسپار بر فضه
کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد
عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر
وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد
از اول شب درد تصویر در و آتش
در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد
با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت
حالی شبيه یک مریض محتضر دارد
تنها تر از اینم نکن با رفتنت بانو
حیدر به غیر از تو کسی راهم مگردارد؟
روح الامین بدو ورودش پشت در میگفت:
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
#م_محمدی_مزینان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
شعله افتاد چو بر جان تو دریای علی
دل بریدی ز خلایق همه منهای علی
هیچکس غیر علی قدر تو را درک نکرد
روح نازل شده از عرش به احیای علی
نور تو رنگ به بیت علوی میبخشید
جلوهی ظهر و شب و صبح به دنیای علی
به پسر عم نبی هیچ گزندی نرسید
تا نفس داشت در آن معرکه زهرای علی
زندگی بی تو به تاریکی شبهای دی است
بعد از این صبح ندارد شب یلدای علی
به زمین خورد هر آنجا که زمین خوردی تو
خبر داغ تو پیچید به پاهای علی
جز خیال تو مگر داخل تابوت چه بود
که نشد راست از آن پس قد و بالای علی
درد پهلوست بد و #زخم جدایی بدتر
آه از امروز تو ای وای ز فردای علی
#زخم_حسینی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
بضعه ی خير الورى انسية الحورا تويى
خلقت كون و مكان را علت اولى تويى
كاشف الآيات ، لبخند تو در صبح ازل
تا ابد مسند نشين كرسى لولا تويى
طاهره ، حوراءالانسيه ، بتول و فاضله
راضيه ، مرضيه و صديقه ی كبرى تويى
آيه ی تطهير در شأن دل پاك شماست
عصمت و حسن و حيا در صورت و معنا تويى
( هَل اَتى ) مُهر قبول بذل قرص نان توست
ليلة القدر على ، تفسير اعطينا تويى
نيست از تو هيچ كس محبوب تر پيش رسول
بال پرواز نبى در ليلة الاسرى تويى
خاكبوست جبرئيل و دستبوست مصطفى
دخترى كه در جهان شد مادر بابا تويى
جلوه ی نور نمازت از ملائك دل ربود
آسمان معرفت را زهرة الزهرا تويى
شد شكوفا يازده گل در بهار دامنت
باغبان باغ عصمت ، مادر گلها تويى
مريمى؟ نه ، حضرت مريم كنيز خانه ات
در توسل ، التجاى هاجر و سارا تويى
رشته هاى چادرت حبل المتين انبيا
محور رمز نجات آدم و حوا تويى
ذكر نامت مونس يونس به بطن حوت شد
نوح را مشكل گشا در پهنه ی دريا تويى
اختيار خلق در امر شفاعت دست توست
سايه سار لطف حق در روز وانفسا تويى
آنكه بر سجاده ی تسبيح ، شب تا صبح بود
در نواى ( سَبَّحِ اسمَ رَبّكَ الأعلى ) تويى
بانويى كه در دفاع از عشق ، پهلويش شكست
داشت بر بازو مدال ( وال من والا ) تويى
آنكه با ايثار جان در محضر عشق على
كرد طومار ولايت را به خون امضا تويى
#کمیل_کاشانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا
#امام_زمان
#تبری #دوبیتی
یافاطمه، ای مَلَک ارادتمندت
ای باغ بهشتِ علوی لبخندت
ایکاش که باشیم و ببینیم آنروز ...
با آن« دو نفر» چه می کند فرزندت
#سیدمجتبی_شجاع
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#محمد_حسن_بیاتلو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ فقط شبیه خودت
🕯️نه مثل ساره ای و مریم
🏴نه مثل آسیه و حوّا
🕯️فقط شبیه خودت هستی
🏴فقط شبیه خودت ، زهرا !
🕯️اگر شبیه کسی باشی
🏴شبیه نیمه شب قدری
🕯️شبیه آیه ی تطهیری
🏴شبیه سوره ی ” اعطینا “
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که
ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که
قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد
و گریه میکنم از دستِ روزگاری که
نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم
نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که
حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را
برای شانه کشیدن توان نداری که
نرفته از نظرم خاطرات آنروزی...
که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که
برای بُردن من آمدند در خانه
برای بُردن آنکه نداشت یاری که
به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی
زدند در به تو و میخِ داغداری که
نداد فرصت آنکه به محسنت برسی
نشانده است به پهلوت یادگاری که
از آن به بعد لباست همیشه خونین است
و سینهی تو شکسته است از فشاری که
میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد
گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که
پس از سه ماه فقط التماس من این است
کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7