#امام_سجاد_ع_مصائب
صدای گریهی بی انتها خودش روضهست
لباس مشکی صاحب عزا خودش روضهست
امان ز درد، به گودالِ قتلگاه قسم
که گودِ زیر دو چشم شما خودش روضهست
دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین
حسین گفتنت این روزها خودش روضهست
حکایتیست که قصابِ کوچه میفهمد
بریدن سر ذبح از قفا خودش روضهست
بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده
غریب ماندن خون خدا خودش روضهست
شکست بغض تو... گفتی سه مرتبه: الشام
همین نگفتنِ از کربلا خودش روضهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
کیستم من؟ پیشوای چارم اهل یقینـم
سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین العابدینم
قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم
هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکلگشایم، چون علی حبل المتینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
نیتم، تکبیر و حمدم، کعبهام، حجرم، مقامم
زمزمم، سعیم، صفایم، مروهام، رکنم، مقامم
هم قنوتم، هم سجودم، هم تشهد، هم سلامم
هم جهادم، هم زکاتم، هم صلاتم، هم صیامم
هم حیاتم، هم نجاتم، هم امانم، هم امینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
رُکن میبالد که دست من نمـاید استلامش
کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش
هرکه ما را دوست دارد، از خدا بـادا سلامش
هرکه با ما بـود دشمن، تـا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
آسمانیهـا همه محـو مناجـات شب من
نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من
آسمان پیچد به خود در شعلهی تاب و تب من
ذات حق لبیکگـو با ذکر یارب یاربِ من
گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم
فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم
آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
**
جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم
پیکـرم از بامهـا شد سنگ باران، صبر کردم
سینهام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم
خورد سیلی بر عذار گلعـذاران، صبر کردم
با وجود آن که بودی دست حق در آستینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من که خود اصل دعا، روح دعا، قلب دعایم
شامیـانِ بی حیـا دادنـد دشنـام از جفایم
حلقههای سلسله خون گریه کردند از برایم
سختتر بود از زمیـنِ کربـلا شـام بلایم
ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم
ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم
چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم
شامیـان را بهـر استقبـال، دستهدسته دیدم
حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم
بـا سـر پـاک پـدر بُردنـد در بــزم شـرابم
پیش چشمم چوب میزد خصم بر لبهای بابَم
خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابَم
گرچه دانستند نـور چشم ختم المرسلینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
همینکه آب میدید گریه میکرد
یه طفلو خواب میدید گریه میکرد
میون کوچه بازار مدینه
اگه قصاب میدید گریه میکرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
#حضرت_زینب_س_شام
تمام عمر شد با گریه مأنوس
تمام خاطراتش آه و افسوس
چرا فرمود امان از شام مردم
امان از شام یعنی داغ ناموس
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اول صبح به سمت حرمت رو کردم
دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب
سر صبحی شده و باز دلم دلتنگ است
السلام ای سبب سینه تنگم ارباب...
#صلے_الله_علیڪ_یااباعبدالله💚
#صبحتون_حسینی ⛅️
#امام_سجاد_ع_مصائب
بگو چرا چنین پر التهاب گریه میکنی
چه دیدهای؟ چقدر بی حساب گریه میکنی
شبیه مادران بچهمرده آه میکشی
شدیدتر ز گریهی رباب گریه میکنی
سه شعبه شیرخواره را به خواب برد و سالهاست
عبا به سر همیشه قبل خواب گریه میکنی
از آن زمان که دست ساقی حرم بریده شد
همینکه دست میزنی به آب گریه میکنی
به یاد پیکری که روی خاکها سه روز ماند
نظر که میکنی به آفتاب گریه میکنی
ز مجلس یزید هر زمان سؤال میکنند
چرا به جای دادن جواب گریه میکنی؟!
میان خلوتت به کوفیان که فکر میکنی
برای غربت ابوتراب گریه میکنی...
✍ #علی_ذوالقدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
چهل سال است مأنوسم به گریه
طبیب درد افسوسم به گریه
همان پیراهنی را که ربودند
چهل سال است میبوسم به گریه
*
چهل سال از جگر آهم درآمد
که جوشن از تن شاهم درآمد
فراموشم نخواهد شد همان شب
که روی نیزهها ماهم درآمد
*
قرار قلب زارم گریه بوده
همه دارو ندارم گریه بوده
نپرسید از چه پلکم زخم برداشت
چهل سال است کارم گریه بوده
*
همین که در دلم آشوب افتاد
به پای گریهام یعقوب افتاد
چنان ضربه به لبهای پدر خورد
که رنگِ خونِ لب، بر چوب افتاد
*
گلوی دلبر دلخواه، زخم است
میان سینه حتی آه، زخم است
دلیل گریهی چل سالهی من
هزارو نهصدو پنجاه زخم است
*
به سر میریخت آتش از روی بام
امان از تشت زر، ای وای از جام
تمام روضههای من همین است
نپرسید از دلم، الشام الشام...
✍ #محمدعلی_بقایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
چه جوری خاطرههام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سالِ دیگم اگه گریه کنم
محاله بازارِ شام یادم بره
*
خرابه برامون آشیونه بود
ماجرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی "شام" شامِ ما تازیونه بود
*
آتیشِ قلبِ کباب، حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب، لب نمیزد
مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود
*
کسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله شو به آسمون نده؟
میدیدم ربابو گِریهام میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
*
سنگِ غم شکسته بال و پرم و
تا دیدم آتیش و اهلِ حرم و
روزی صدبار میمیرم زنده میشم
که گذاشتم توی خاک، خواهرم و
✍ #محمدحسن_بیات_لو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
این کیست؟ این که شام و سحر گریه میکند
میسوزد و ز سوز جگر گریه میکند
برگشته است از سفر شام و سالهاست
کز خاطرات تلخ سفر گریه میکند
گِریَد مدینه از اثر اشک و آهِ او
زیرا به هر گذار و گذر گریه میکند
یعقوب اگر ز هجر پسر سالها گریست
این یوسف از فراق پدر گریه میکند
هرشمع گریه میکند اما ز یک شرار
او در دلِ هزار شرر گریه میکند
با یاد کام خشک شهیدان کربلا
بیند چو آب، خونِ جگر گریه میکند
هر جا میان کوچه و بازار اوفتد،
او را به شیرخواره نظر، گریه میکند
ساکت نگشته است ز داغ یکی شهید،
از داغ یک شهیدِ دگر گریه میکند
سرهای رفته بر سر نی بُرده صبر او
داغش به جان، نشسته اگر گریه میکند
این است یادگار شهیدانِ دشت خون
کز داغشان به شام و سحر گریه میکند
✍مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_شهادت
زهر جفا نکشت تو را؛ درد و داغ کشت
هرچند زهر کینه سبب شد به کُشتنت
✍مرحوم استاد #سیدرضا_موید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
به روی شانههایش غُصههای یار افتاده
کسی چند سالی میشود بیمار افتاده
شبیه روزهای تلخ بی تکرارِ غمدرغم
شبیه خیمهی آتش گرفته زار افتاده
به یاد روز عاشورا، به یاد روضهی زنها
به یاد آن غروب گریهدارِ تار افتاده
چهل سال است دارد در خیالش میخورد غصه
به یاد آن سواری که دل پیکار افتاده
هنوزم در خودش فکر غروب و خیمه را دارد
دوباره یاد مشعلهای کج رفتار افتاده
اگر زینب نبود آنجا، میان خیمهها میسوخت
تنی که زیر سقف خیمهی آوار افتاده
پناه از آفتابِ عَسْقَلان* بر ناقهها بُرده
گمانم از سرش در کوچهها دستار افتاده
مسیر جمع تشنهها، مسیر پا برهنهها
_بمیرد عالمی_ بر رمل و ریگ و خار افتاده
طلبکار است از عالم ولی مثل بدهکاران
مسیرش در میان کوچه و بازار افتاده
چنان بستهست دستش را به پشت گردنش ظالم
بمیرم، بی تعادل در دل انظار افتاده
کسی که شافع خلق است از آتش، چه بیرحمی_
میان کوچههای شام رویش نار افتاده
علی یکبار ناموسش کتک خورده ولی اینجا
چقدر این اتفاق تلخ با تکرار افتاده...
✍ #علیرضا_وفایی_خیال
*عسقلان: منزلی بعد از کوفه که بخاطر معطلی پشت دروازه بر روی سنگهای داغ، اسرا پناه به سایهی ناقهها بردند و حرامزادهای از نگهبانان، امام زین العابدین (ع) را از سایهی شتر هم محروم کرد.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
هر زمان سیّد سجّاد فغان سر میکرد
رخنه در عالم ایجاد سراسر میکرد
یاد میکرد چو ازلعلِ لبِ خشک حسین
مُژه میزد به هم و روی زمین تَر میکرد
دست میزد به سر و ناله زِ دل هرگه او
یاد از بازوی عبّاس دلاور میکرد
سینه از پنجهٔ غم چاک همی زد چون صبح
یاد چون از لگد شمر ستمگر میکرد
ازتنور دلش آتش به فلک میافشاند
یاد چون از ستم خولی کافَر میکرد
ناله از قاتلِ یکْ یکْ شهدا داشت ولی
شِکوه بیش از همه از قاتلِ اصغر میکرد
اشکِ جودی بگرفت از همهٔ روی زمین
آنچه خاکی که به عالم همه برسر میکرد
✍مرحوم #جودی_خراسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ای که در سلسله سر سلسلهی اهل خدایی
شمع این حلقه و سر حلقهی جمع اُسرایی
نه علیلی که دلیلی؛ نه مریضی که طبیبی
نه طبیبی که دوایی؛ نه دوایی که شفایی
تو کریم ابن کریم ابن کریم، آیت حقّی
تو علی ابن حسین ابن علی، نور خدایی
پسر مکه و حلّ و حرم و مشعر و میقات
قمر چارم منظومهی والشمسِ ضُحایی
پسر دختر شاهنشه ایرانی و الحق
که سزاوار ولیعهدی شاهِ شهدایی
لقبت سید ساجد، شرف مردم عابد
که به زوّارِ مشاهد، ادبآموز دعایی
زآنچه در کرب و بلا رفت به ما نیز خبر ده
ای که پروانهی پر سوختهی شمع هُدایی
**
تو چه دیدی که همه عمر تو با گریه سر آمد
هر کسی دید تو را، دید که در حال بُکایی
مثل آن شمع که از سوختناش چاره نباشد
همه تن سوخته از داغیِ زنجیرِ جفایی
به فدای تن تبدار تو ای لالهی زهرا
که دلافروختهی داغِ ذبیحاً بِقَفایی
مگر از فاطمه آموختهای خطبهی سوزان؟!
کآتش انداخته در مجلس اِبنُ الطُّلَقایی!
به "یتیم" از سر احسان چه شود دست بگیری
تو که گیرندهی دست همه از شاه و گدایی
✍ #مرتضی_جام_آبادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
چهل سال است مأنوسم به گریه
طبیب درد افسوسم به گریه
همان پیراهنی را که ربودند
چهل سال است میبوسم به گریه
*
چهل سال از جگر آهم درآمد
که جوشن از تن شاهم درآمد
فراموشم نخواهد شد همان شب
که روی نیزهها ماهم درآمد
*
قرار قلب زارم گریه بوده
همه دارو ندارم گریه بوده
نپرسید از چه پلکم زخم برداشت
چهل سال است کارم گریه بوده
*
همین که در دلم آشوب افتاد
به پای گریهام یعقوب افتاد
چنان ضربه به لبهای پدر خورد
که رنگِ خونِ لب، بر چوب افتاد
*
گلوی دلبر دلخواه، زخم است
میان سینه حتی آه، زخم است
دلیل گریهی چل سالهی من
هزارو نهصدو پنجاه زخم است
*
به سر میریخت آتش از روی بام
امان از تشت زر، ای وای از جام
تمام روضههای من همین است
نپرسید از دلم، الشام الشام...
✍ #محمدعلی_بقایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
تمام عمر شد با گریه مأنوس
تمام خاطراتش آه و افسوس
چرا فرمود (امان از شام) مردم
امان از شام یعنی داغ ناموس
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت
در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت...
یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد
جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت
یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ
دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت
ماهی که آفتاب از او نور میگرفت
جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟
تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت
از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود
میخواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت
یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک
میرفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت...
✍استاد #علی_انسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد
مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد
حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟
نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟
اگر به مصلحتی چند روز بیمار است
برای هر چه که درد است او دوا دارد
مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند
قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد
بپرسد از حجرالاسود از ولایت او
هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد
علیست اسم و علی رسم او، بپرس از شب
که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟
بپرس کوچه به کوچه کدام شبگرد است
که سفرههای یتیمان از او غذا دارد...
**
فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار
به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد
رسول کربوبلا، وارث حسین چه گفت؟
که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد
✍ #سعید_تاج_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#السلام_حضرٺ_عشق❤️
یڪ روز رسیدن بہ تو،رؤیاے من این اسٺ
هربار فقط از تو تمناے من این اسٺ
اےڪاش بہ دستٺ برسد عرض سلامم
یڪ عمر از این حنجره آواے من این اسٺ
#صبحم_بہ_نام_ارباب🌤
#صبحتون_حسینی ⛅️
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
ماه را در مَسلَکِ شب میکند مَعنا حسین
در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین
وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد
وقتِ تنهایی به دادم میرسد تنها، حسین
یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد
تک تکِ ما قطرهایم و حضرتِ دریا، حسین
زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید
خون خود را خرج کرده پای خیلیها، حسین
کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما
بین این اربابها، ارباب بی همتا، حسین
کودک ششماههی این قوم، پیرِ عالَم است
رُشد اگر میکرد او میشُد خودش یکپا حسین
سنگ و چوبِ خانهی ما عطر سیبش را گرفت
آنقَدَر زیرِ لبش میگفت بابا: یا حسین!
روضهی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است
اصلِ جنت مجلسِ گریه است..، آن هم با حسین
هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده
پرچمش را روز محشر میبرد بالا حسین
قدردانی کردن از هر سینهزن با فاطمهست
ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین
آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن
رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین
هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن
تا گره را وا کند از کار من درجا حسین
**
کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد
خواهری فریاد میزد: آه و واویلا حسین
هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت...
پیش پای حرمله میشد سرش پیدا، حسین...
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
ابری شد و با نالهی جانکاه گریست
با مهر به نوحه بود و با ماه گریست
چل سال بیاد خاطرات پدرش
با آه نفس کشید و با آه گریست
✍ #محسن_غلامحسینی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7