eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 هیچ ذوقی به ازین نیست که از غایت شوق چشم من گرید و لب‌های تو در خنده شود... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‌📝 خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست تو سپردم دل خود را به امانت چندان نه عزیزم که بترسم ز خیانت بر گردن من دین کسی نیست، بگو هست نشنیده‌ام از مست بخواهند ضمانت ساغر ز من این قوم گرفتند و شکستند اخلاق اگر نیست چه سودی ز دیانت بر باد روَد باور اگر عشق نباشد از گنج دروغین نتوان کرد صیانت در پاسخ دشنام تو، من هیچ نگفتم نشنیدمت ای زاهد اگر نیست اهانت 📕وجود/ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر پایان بگیرد زندگی با بوسه‌های مرگ چه چیزی بهتر از آغوش واکردن برای مرگ چه زندان غم‌انگیزی که زندانبان خود باشی بیاید از در و دیوار دنیایت صدای مرگ خداوندا مرا راحت کن از تبعیدگاه تن چرا یک جای خالی نیست در مهمان‌سرای مرگ به هرجایی که می‌رفتم میان خلق می‌دیدم نگاهی تازه از لبخندها و های‌های مرگ دل من! عشق هم دیگر مرا از خود نمی‌داند ندارم آرزویی در جهان غیر از هوای مرگ 📕طراح صحنه/ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نی بی‌زر و زور شه سپه بتوان داشت نی بی‌دل و زهره ره نگه بتوان داشت در سنگستان قرابه آنکس ببرد کز سنگ قرابه را نگه بتوان داشت - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۴۳۰ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طنز عید نوروز فصل گل باید عزیزم جا کنار گل کنی همنوائی با دل شوریده بلبل کنی در بهار سال نو افکار چون نو می شود کینه از دل بر کنی غم را میان غُل کنی هر گلی یک رنگ و بو دارد میان کوه و دشت نی فقط تنها نظر بر سوسن و سنبل کنی با وزیر جنگ خود نازک¬تر از گل هم مگوی گرنه باید چون سماور دائماً قل قل کنی هر چه هستی هر که هستی بشکنی باد غرور گردنت را پیش دلبر با تواضع پُل کنی هر چه میگوید شب عیدی بگوئی چشم چشم خویش را با هر زرنگی گاهگاهی خُل کنی اخم و تخم و خُلق ناخوش را بیندازی به دور با محبت ترشی اخلاق را چون مُل کنی گر که جیبت ته کشید و کیسه¬ات سوراخ شد خنده رو باشی بظاهر تر گل و ورگل کنی گیج و ویجی آس و پاسی یا پلاست نخ نماست فکر بکری بهر تجدید پلاس و جُل کنی هان مبادا فیل فکرت یاد هندستان کند پول های بی زبان را خرج هر بنجل کنی چشم و هم چشمی مکن جانم که گردی ورشکست دق کنی در خانه ات یا سکته پشت رُل کنی یا بگیری وام از بهر خرید فصل عید چاپلوسی از رئیس و از مدیرکل کنی مثل موشی در بدر گردی زترس گربه¬ها یا فراری باشی و هی آغل و آغل کنی الغرض خواهی دل دلدار گردد نرم نرم زیب های جیب را دربست باید شل کنی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هیچ خورشیدی حریف شام تنهاییم نیست کش می‌آید شام یلدا بعد یلدا همچنان . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای برده به چین زلف، تاب دل من وی کشته به سحر غمزه، خواب دل من در خواب، مده رهم به خاطر که مباد بیدار شوی ز اضطراب دل من - رباعی شمارهٔ ۶۹ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در خدمت لیلا ثمرم زخم زبان است بی زخم زبان باطن دلدار، نهان است مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جز 13.mp3
3.89M
‌ 🎙 تحدیر جز سیزدهم قرآن کریم 🎙 استاد معتز آقایی 🌱ثواب قرائت هر جزء هدیه میڪنیم به مولا و سرورمان حجت بن الحسن🌱 🕊 🌙 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🤲دعای روز سیزدهم ماه 🤲 «اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيْهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَقْذارِ، وَصَبِّرْنِي فِيْهِ عَلى كائِناتِ الاَقْدارِ، وَوَفِّقْنِي فِيْهِ لِلتُّقى وَصُحْبَةِ الاَبْرارِ، بِعَوْنِكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ المَساكِينِ.» «ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز، و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن، بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار و به یاری خود‌، ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.»✨🪴 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در طلب عشق چو پروانهٔ سر‌مست گرد رخ یار به پرواز درآیم در ره گرمای وجودش تن خود را در وسط آتش عشقش به سر آرم مفتعلن مفتعلن مفتعلن فع . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رنج عشق اَر برده‌ای، از روزگار ما مپرس روز هجر اَر دیده‌ای، از شام تار ما مپرس می‌رود عمری که در غمخانه‌ی عجز و نیاز چشم بر در مانده‌ایم، از انتظار ما مپرس تا نشان زآن بی‌نشان جوییم، چون پیک صبا خانه بر دوشیم، از شهر و دیار ما مپرس تا مگر روزی نشیند گَرد ما بر دامنش خاکِ ره کردیم خود را، از غبار ما مپرس چشم بی‌نوریم، فرق روز و شب از ما مخواه شاخ خشکیم، از خزان و از بهار ما مپرس منتهای عزّت ما حاصل از بی‌عزّتی‌ست ذلّت اینجا دولت است، از اعتبار ما مپرس هر کجا شاخ گلی همرنگ خون روید ز خاک کشته‌ی عشقی‌ست مدفون، از مزار ما مپرس نیستی رُجحان به هستی دارد اَندر کیش ما ای اسیر حرص! از دار و ندار ما مپرس از "کلیمم" این غزل سرمشق‌شد «پرتو!» که‌گفت "دیده را کردی سفید، از انتظار ما مپرس..." . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نبودنت مرا دوره کرده چونان طنابی بر گردنی، چونان دریا، هنگامی که آدمی را غرق می‌کند... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای دل تو و درد او اگر خود مردی جان بندهٔ تست اگر تو صاحب دردی صد دولت صاف را به یک جو نخری گر یک دردی ز دست دردش خوردی - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نفس افسونگر میخوری ایدل فریب نفس افسونگر چرا؟ بر نمی داری دمی از خواب غفلت سر چرا؟ باب رحمت را به شوق دوست دق الباب کن می¬زنی از روی نادانی دری دیگر چرا؟ گر که عقلت سالم است و ریگ در کفش تو نیست می شماری خویش را از دیگران برتر چرا؟ راه را می بینی و از روی لج کج می روی طی کنی از روی لجبازی ره دیگر چرا مرگ تنها قسمت همسایه و بیگانه نیست مُردن خود را نداری ای بشر باور چرا؟ چشم خود را باز کردی لطف حق را دیده¬ای گوش را با پنبه غفلت نمودی کر چرا؟ با خداجویان رفیق نیمه ر اهی تا بکی؟ کم نکردی این مرام زشت را از سر چرا؟ گرگ غفلت در کمین است و بدنبال شکار مانده ای بازیچه¬ی این گرگ افسونگر چرا؟ ریشه های دوستی را قطع کردی از چه رو در عوض هستی اسیر بند سیم و زر چرا؟ یاد و نام حق «مقدم» بهترین آرامش است بسته ای دل بهر آرامش به جز داور چرا؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست دیگر قدَم خمیده‌تر از پیرمردهاست قلبی شکسته، قامت خسته؛ تمام من این شهر، بازمانده‌ی بعد از نبردهاست جان می‌کَند دلم، همه سرگرم می‌شوند! چون رقصِ تاس در وسط تخته‌نردهاست توفان بکن! مرا بشِکن! دل نمی‌کنم دریا تمام هستی دریانوردهاست جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما دل سپرده‌ایم به گریه برای هم باران به جای من، من و باران به جای هم ابری گریست در من و در وی گریستم تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم ما تاب خورده‌ایم که ما قد کشیده‌ا‌یم گهواره‌های چابک‌مان دست‌های هم باری به پای‌بندی هم پیر می‌شویم تا پیر می‌شوند درختان به پای هم غم نیست نیستن که همه در تداومیم چون ابتدای یک‌دگر از انتهای هم تنها صداست آنچه در این راه ماندنی است خوش باد زنده ماندن‌مان در صدای هم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💬 إشْتَقْتُ إلیکَ فعلِّمْنِی أنْ لاأشتاق علِّمْنِی کیفَ أقُصُّ جُذُورَ هَوَاکَ من الأعماقْ علِّمْنِی کیف تَمُوتُ الدَمْعَة ُفی الأحداقْ علِّمْنِی کیفَ یموتُ القلبُ و تنتحِرُ الأشواقْ... دلتنگ توأم مرا بیاموز چطور دلتنگت نباشم چطور باید ریشهٔ عشقِ تو را از اعماق جان‌ام برکنم؟ بیاموزم چگونه اشک در کاسهٔ چشم‌ می‌میرد بیاموزم قلب‌ها چطور می‌میرند و شور و‌ شوق وجودِ آدمی چگونه خودکشی می‌کند؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💭 مشغول رخ ساقی، سرگرم خط جامم در حلقهٔ مِی‌خواران، نیک است سرانجامم اول نگهش کردم، آخر به رهش مُردم وه وه که چه نیکو شد، آغازم و انجامم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📝 از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از لحظه‌ای که با شب هم بستر شدم میان تمامی ستارگان چشمان تو را تنها چشمان تو را برگزیدم و از تمامی رودخانه‌ها اشکت را از تمامی امواج یکی، تنها یکی موج تفکیک ناپذیر اندام تو را. گیسوانت تار به تار مو به مو از آن من باد و از تمامی سرزمین‌ها تنها قلب وحشی تو، وطنم...! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💭 دَم به دَم از ره دل پیک خیالش رسدم تابشی نو به نو از حُسن و جمالش رسدم یارب! این بوی طرب از طرف فردوسست یا نسیمی است که از روز وصالش رسدم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📝 گمان مبر که به غیر از تو آشنا دارم به‌جز تو ره به‌کجا می‌برم؟ که را دارم؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌿نوروز در شاهنامه فردوسی جلوه خاصی دارد. در حقیقت یکی از مهمترین آثاری که از نوروز و چگونگی بنیادگزاری این جشن یاد می کند، شاهنامه است. در شاهنامه 33 بار از نوروز و باز چند بار دیگر به گونه "سر سال نو" و "ماه فروردین" که مراد همانا نوروز است، ذکر رفته است. فلسفه پدیدآیی نوروز در شاهنامه ضمن برتخت نشینی "جمشید" آمده است: چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمان روا جهان انجمن شد بر آن تخت او شگفتی فروماند از بخت او به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فوردین برآسوده از رنج روی زمین بزرگان به شاهی بیاراستند می ورود ورامشگران خواستند چنین جشن فرخ از آن روزگار به ما ماند از آن خسروان یادگار ‌!. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7