میچکد از زلال چشم دلم
آبی پر خروش دریایی
طاقتش شد تمام آیینه
در خودش ریخت بس که زیبایی
واژه ها چون کبوتری اهلی
سر بام غزل شده جلدت
می پرد پلک آرزوهایم
می پرد عقربه سر ساعت
پر بهانه نشسته چل تکه
مگر از عشق خنجری بخورد
وصله کردم تمام قلبم را
تا لگد های بهتری بخورد
تکیه دادی به میله ی حسم
مثل پرچم رها کن عقلت را
بند دل را به باد دادی تو
میروی قد حس من بالا
شاعری پر تبم که هذیانم
گوش تا گوش شعر ها رفته
گاهی از عشق می پزم اندوه
یا از اشکم برنج وا رفته .....
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی
بیا که بیتو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟
چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟
تو حال و روز دلم را نگفته میدانی!
نه دل بدون تو طاقت میآورد دیگر
نه تو اگر که بیایی همیشه میمانی
چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت
چه کرده با دلم این گریههای پنهانی
ببین سراغ تو را هر غروب میگیرم
قدم قدم من از این کوچههای کنعانی
نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد
نسیم آمده با حال و روز بارانی
نسیم آمده با عطر عود و خاکستر
نسیم آمده با نالهای نیستانی
بیا که دختر تو نیست ماندنی بیتو
بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!
✍ #یوسف_رحیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سه ساله دخترت افتاده از نفس بابا
دگر مرا ببر از کنج این قفس بابا
به جز تو که آمدهای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو هیچ کس، بابا
#الدخیلڪ_یا_رقیه🌹🍃
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
...
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم
بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم
غریبیمو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم
بزار خلوت کنم با تو
بزار تعریف کنم، بعدش
ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفای تعریفیم
دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیست
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکیای اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته
که خونَش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شاید
تو حرفام دلخوری باشه
کدوم خانوم با این حالش
پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی
سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید
براش با جون مهیا شی
خجالت میکشی وقتی
نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمیتونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو میبندم
به زورم باشه پا میشم
به زورم باشه میخندم
مگه تو صورتم امشب
بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی
یه بار حتی نخندیدی
یکی دستش تو تاریکی
به گونم خورده، چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امانت برده، چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم
که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستهی راهم
یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح
به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبِ
ازینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو واکردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمامو میبندم
✍ #هادی_جانفدا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شور محرم ۱۴۰۳
حرم اقیانوسم
سالی یکبار اگه کربلا نیام می پوسم
بی حرم بین گناهای خودم محبوسم
حرم اقیانوسم
نکنی مایوسم
من که با خاطره های حرمت مانوسم
دست مادرم رو جا ضریح تو می بوسم
نکنی مایوسم
ای مهربون تر از/پدر و مادرم حسین
حس میکنم همش/دستتو رو سرم حسین
درد و غم تو رو/به جونم میخرم حسین
روحی فدا ابی عبدالله
........
ای هوادار من
اون کسی که عمریه بهت بدهکاره من
اون که از همون قدیم تو رو دوست داره من
ای هواداره من
سرپناه ِ نوکر
میبره اشک تو روضه هات گناه ِ نوکر
با تو غرق نور میشه روی سیاه ِ نوکر
سرپناه نوکر
این خواهشه منه/بزا باشم گدای تو
من خونوادمو/میکنم مبتلای تو
پشت سر منه/آقا خیر دعای تو
روحی فدا ابی عبدالله
........
علمش پابرجاست
اونکه با شجاعته همونکه مرد مرداست
پسره ام بنینه اونکه رزمش غوغاست
علمش پابرجاست
اونکه با احساسه
همونیکه حتی رو اسم حسین حساسه
بهترین عموی دنیاست حضرت عباسه
اونکه با احساسه
حلال مشکلم تو برامن مقدسی
اکشف کروبنا،ندارم جز تو هیچ کسی
این باور منه، که بدادم تو میرسی
عجل لولیک الفرج
هاشم محمدی آرا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سه ساله دخترت افتاده از نفس بابا
دگر مرا ببر از کنج این قفس بابا
به جز تو که آمدهای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو هیچ کس، بابا
#الدخیلڪ_یا_رقیه🌹🍃
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
.
دوبیتیهای روضهی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
الهی زخم رو بالش نیفته
گذار غم به احوالش نیفته
تموم راه سنگ و خار دیدم
الهی زجر دنبالش نیفته
کف پاش داشت باغ لاله میشد
هوا لبریز آه و ناله میشد
غمو "سر بسته" میگم... با قد خم
سه ساله داشت هجده ساله میشد
قدش کوچیکه و ناقه بلنده
غمش قلب منو از سینه کنده
هنوز از کوچه داغ تازه داریم
الهی زجر راهش رو نبنده
پای این درد، غم اشکش در اومد
خرابه دم به دم اشکش در اومد
همین که دید زخمای تنت رو
زن غساله هم اشکش در اومد
تموم روضهی امشب همینه
واسه غسلت نیومد تا بشینه
هنوزم یادشه زخمای مادر
چطوری زخمتو زینب ببینه
✍ #مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مصیبت_خرابه_و_شهادت
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور
قدری بخواب و این بدنت را تکان مده
خواهی که خارها نرود در تنت فرو
آرام باش و پیرهنت را تکان مده
می بینی ای عزیز که نازت نمی کشند
پس این لبان خوش سخنت را تکان مده
دندان شیری تو به یک بوسه بسته است
با زحمت اینقدر دهنت را تکان مده
با آه آه تو بدنم تیر می کشد
از بس تنت شبیه تن مادرم شده
می پاشد از لبان تو خون لخته هر نفس
زان نیمه شب چه خاکی مگر بر سرم شده
ای دخترم هنوز سرت درد می کند؟
آیینه نگاهِ تو چشم ترم شده
از گیسوان سوختۀ بین مشت زجر
هر آنچه گفته ای به خدا باورم شده
از لحظه ای که حرف کنیز آمده وسط
خوابش نمی برد ز غم و ترس خواهرت
در این میانه جای ابالفضل خالی است
تا پس بگیرد از عدوی پست معجرت
در شهر مسلمین نشود دفن خارجی
لرزه فتاده بر دل ترسان مادرت
پیغام داده اند اهالی شهر شام
بیرون کشند از دل هر خاک پیکرت
#قاسم_نعمتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
راز من ولبهایِ تو معنا شدنی نیست
جز با نفسم، خون ِ تو احیا شدنی نیست
با ناز همینکه زلبت بوسه گرفتم
گفتم شبم انگار که فردا شدنی نیست
و اللهِ کسی که به لبت بی ادبی کرد
جز با نفس فاطمه رسوا شدنی نیست
گیرم که همه سُرمه و آئینه بیارند
این دخترک سوخته زیبا شدنی نیست
این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست
این پایِ ورم کرده دگر پا شدنی نیست
نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق
نه ،،این سرِ غارت شده بابا شدنی نیست
این گیسوی کوتاه دگر شانه ندارد
زحمت نکش عمه گره اش واشدنی نیست
آن شب جلویِ مادرِ تو بد کتکم زد
ورنه قدِ کوتاه چنین تا شدنی نیست
شد تیزی چکمه اثرش چون نوک مسمار
پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست
دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش
بی ناز کشی هایِ پدر پا شدنی نیست
هرچیز که از خیمة ما رفت به غارت
غیراز سرِ بازار که پیدا شدنی نیست
#قاسم_نعمتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_338925932435735722.mp3
6.24M
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#با_دلی_خسته
بند1⃣
با دلی خسته،کنج ویرونه
دختری داره با اشک و ناله میخونه
دیگه از این زمونه سیرم
سه سالمه ولی چه پیرم
قول دادی تنهام نمیزاری
اگه نیای بی تومیمیرم
ابتایاحسین (۲)
نفس نمونده توی سینم
بیا که روتو باز ببینم
دنیارو بی تومن نمیخوام
دق میکنم تو رو نبینم
ابتا یاحسین(۲)
من الذی ایتمنی
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
بند2⃣
روی دامانم،شد قمر پیدا
فرش راهش میکنم من این دل شیدا
تمومه نقشه هام بر آبه
محاسنت به خون خضابه
لبام ترک خورده بابایی
بوسیدنت برام عذابه
ابتایاحسین (ع)
تورو به روی نیزه دیدم
پشت سرت خیلی دویدم
چشمای خونین تو واکن
شبیه مادرت خمیدم
ابتایاحسین(ع)
من الذی ایتمنی
بند3⃣
بعد تو بابا،خیر ندیدم من
با صدای حرمله از خواب پریدم من
تو معبرا راهمو بستن
دیدم که کعب نی به دستن
هم لگد و سیلی باباجون
زدن سرمنو شکستن
ابتا یاحسین(ع)
خسته شدم توی بیابون
تازیونه خوردم فراوون
مدیون عمه ام باباجون
عمه نبود داده بودم جون
ابتا یاحسین(ع)
من الذی ایتمنی
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
کربلایی مجید مراد زاده
🎤به نفس حاج جوادمقدم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه
آهِ او شد خطبۀ او، روز دشمن شد سیاه
قصۀ کربوبلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد، ویرانهاش شد بارگاه
چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید
سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه
دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است
چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه
دختر اِنّا فَتَحنا اشک میریزد ولی
گریههای او ندارد رنگ زاری هیچگاه
بر سرش میریخت خاک از بامها، میسوختند
دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه
بین طوفان، غنچه و گل سر در آغوش هماند
او به زینب یا که زینب میبَرَد بر او پناه
تا شود زهرا، فقط یک کارِ باقی مانده داشت
شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه
چون زبانش بند میآمد خجالت میکشید
با سرِ بابا سخن میگفت، اما با نگاه
آه بابا! پا به پایت سوختم، خوردم زمین
رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه
ماند داغِ نالۀ من بر دل دشمن، فقط
خیزران وقتی که خوردی زیر لب میگفتم آه
جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی
عمه میجنگید با دستان بسته، بیسلاح
اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر
این امانت دار را شرمندهتر از این مخواه
بعد از این هرجا که رفتی با تو میآیم پدر
پای من زخمیست اما روبهراهم روبهراه...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در گوشه خرابه،کنار فرشتهها
با ناخنی شکسته،ز پا خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک،عکس علمدار میکشد💔
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
...
🚩 حضرت رقیه سلاماللهعلیها، حافظ جان امام علیهالسلام و دیگر اسرای کربلا
امام صادق صلواتاللهعلیه فرمودند:
▪️وقتی علیبنالحسین علیهماالسلام و دیگر اسرای کربلا را به نزد یزیدبنمعاویه علیهمالعائنالله بردند، آنان را در خانهی مخروبهای در شام حبس کردند؛ بعضی از اهلبیت گفتند: "ما را در این خرابه حبس کردهاند که دیوارهایش بر سرمان فرود آید!" سربازانی که نگهبانِ ایشان بودند، به زبان رومی به یکدیگر گفتند: "آنها میترسند که خانه بر سرشان فرود آید؛ نمیدانند که فردا آنها را خارج کرده و خواهند کُشت!"
⭕️ امام سجاد علیهالسلام فرمودند: هیچکس مثل من زبان رومی را بلد نبود (ولی سربازان نمیدانستند که تکلّم آنان را متوجه میشوم).
🏴 حضرت رقیه سلاماللهعلیها با خوابی که دیدند و بهانهی پدر گرفتند و سپس شهادت آن بانوی سهساله، باعث ایجاد ولولهای در شام شد که منجر به ترس یزید ملعون از آشوب و تغییر تصمیم آن خبیث در قتل اهلبیت و خروج آنان از خرابه و در نتیجه، حفظ جان امام زمانشان و دیگر اسرای خاندان رسالت شد.
📜 بصائر الدرجات (صفارقمی)، ص۳۳۸
بحارالانوار (علامهمجلسی)، ج۴۶، ص۷۰
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
▪️صاحب مناقب به اسناد خویش از سهل بن سعد ساعدی حدیث میکند که گفت: برای حاجتی سفر بیت المقدس کردم و از آنجا به شهر شام درآمدم، ... زنهای مغنيه مشغول به نواختن طبلها و دفها، این منظره مرا به شگفت آورد که این همه خوشحالی برای چیست؟ ... مردی را گفتم: از برای چه؟ گفتند امروز سر حسین بن علی بن أبیطالب را از زمین عراق به درگاه يزيد هدیه میآورند. گفتم: وا عجبا؟ سر حسین را به نزد يزيد هدیه میبرند و مردم شادی میکنند؟ از کدام دروازه داخل مینمایند؟ به دروازه ساعت اشارت کردند.
🚩 در این سخن بودم که پرچمهای فراوان پدیدار شد، و سرهای شهدا را بر سنان نيزهها نصب داده از پی یکدیگر حمل میدادند، و سر حسين عليه السلام را که شبیه ترین خلق با رسول خدا بود، بر فراز رایتی منصوب نموده بودند، و از پشت آن پرچم دختری بیشتر بی وطا (فرش) و محمل سوار بود، من به نزديك او شتافتم و گفتم کیستی؟ گفت: من سكينه دختر حسینم، عرض کردم: من سهل بن سعد از اصحاب جد توام، اگر در خور من خدمتی است، فرمان کن تا فرمان پذیر شوم، فرمود: اگر توانی حامل این سر مبارک را بگوی تا این سر را دورتر از ما حمل دهد، تا مردمان به نظاره آن سر مطهر پردازند و کمتر به حرم رسول خدای نظر اندازند.
● سهل میگوید: حامل آن سر را گفتم: میتوانی برای رفع حاجت من چهل دینار زر سرخ بگیری؟ گفت: حاجت چیست؟ گفتم: این سر مبارك را از پیش روی حرم قدری دور تر حمل کنی، این سخن را از من پذیرفت. زر بگرفت و پیشتر شتافت.
📜 ناسخ، ج۲، ص۱۱۹ ، نفس المهموم، ص۴۳۰ ، رمز المصیبة فی مقتل من قال أنا قتیل العبرة (علامه دهسرخی رضوان الله علیه)، ج۳، ص۲۵۱
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_96293905510696334.mp3
11.68M
#شورحضرت_رقیه_س
#سبڪ_رفاقت_ممنوع
🌷🌷🌷
✅بند۱
همیشہ گفتم دوباره میگم
ڪہ عشق ومڹ ازرقیہ دیدم
رقیہ جوڹ دادبراے باباش
برارقیہ سرم رو میدم
🌹
رقیہ نوره نشأتینہ
رقیہ عشقہ عالمینہ
ماعبدو دیونہ شیم چوڹ
رقیہ بنت الحسینہ
🌹
خدامےدونہ مڹ در تب و تابم
بردنہ نام تو شد می نابم
هستے مایےتو دختِ اربابم
🌹
بہ رقیہ عجڸ لولیڪ (الفرج)
مایہ مےذارم برات مڹ ازجوڹ
منم دیوونت مثالہ مجنوڹ
گداهاے توهمگے شاهڹ
توبس خانومے رقیہ خاتوڹ
🌹
رقیہ اوجہ جنونم
رقیہ بستہ بہ جونم
تاوقتے مڹ زنده باشم
رقیہ جونم میخونم
🌹
عشقہ تو دردنیا مونس و یارم
دارو نداره مڹ اےڪس و ڪارم
اےهستے ارباب مڹ دوست دارم
🌹
بہ رقیہ عجڸ لولیڪ الفرج
✅بند۳
ندارم چیزی ببالم براون
خوشم از نامت میگیرم سامون
تموم خواستم فقط همینه
بنامت باشم رقیه خاتون
🌹
رقیه محبوبه ی رب
رقیه صاحبه منصب
میگم من تو اوجه مستی
تویی علمداره زینب (س)
🌹
این سندقلبم خورد بنام تو
می میزنم بی بی من زجام تو
تویی شهزاده من غلام تو
🌹
به رقیه عجل لولیڪ الفرج
✅بند۴زینبی
جون دشمن رو رسونده برلب
همون ذڪری ڪه میگیرم هرشب
میلرزه پشته همه دشمنها
تا میگم انامحب الزینب
🌹
عقیله والاوبرتر
عقیله الگوی اڪبر
نیرومیگیرم تامیگم
عقیله یابنت الحیدر
🌹
الگوی زنها و اسوه ی غیرت
زنی ولی چون صدمردباغیرت
ڪی میشه سوریه بڪنیم دعوت
🌹
بحق الزینب عجل لولیڪ الفرج
#مجید_مراد_زاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_79896321669989071.mp3
4.85M
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#سبک_بهونه
🌷🌷🌷
✅بند اول
تو دله شبه سیاه
با سوز و اه و ناله
بابغضه سینه سوزش,,, میگه
رقیه ی سه ساله
💦💦💦
حال دلم خیلی بده
عمرم دیگه سر اومده
چرابابام نیومده (۲)
💧💧💧
بابا جونم غمخوارم
کجایی ای سالارم(۳)
ابتا بابا حسین(ع)
✅بند دوم
بدونه تو دله من
غرقه رنج و عذابه
شام غمم سحرشد,,,بابا
خوش اومدی خرابه
بمیره دخترت برات
چرابریده شده رگات؟
چراشده خونی لبات؟(۲)
دعا روی لب دارم
منو ببر ای یارم
ابتا بابا حسین(ع)
✅بندسوم
بعدتو دختر تو
دیگه خوشی ندیده
شبیه مادره تو,,,,بابا
قامت من خمیده
💦💦💦
نداره چشمام دیگه سو
از دردبازوم که نگو
شکسته پهلومو عدو(۲)
💧💧💧
مرحمه دردای من
ببرم بابای من (۳)
ابتا بابا حسین(ع)
💠💠1⃣9⃣💠💠
____________________
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6003571265636403334.mp3
6.32M
#زمزمه_بسیار_جانسوز_رقیه_س
#سادات_ببخشند
😭😭😭😭
✅بنداول
بااینکه من سه سالمه
درد و غمام یه عالمه
این ضجرپست لعنتی
هرجامیرم دنبالمه
کف پاهام پر آبله س
دستام اسیر سلسله ست
هرجایی که رو میکنم
یا شمره و یاحرمله ست
😭😭
بعد عمو بابا خیلی من و زدن
هم پای عمه جان سیلی من و زدن
ببین چقد شده آب تنِ من بابا
کِی میشه موقعِ مُردنِ من بابا
توی بیابونا شدم اسیر گرگ
صورت من کوچیک دست عدوبزرگ
🔘
یاابتاحسین یاابتاحسین (ع)
✅بنددوم
بابا سرم درد می کنه
بال و پرم درد می کنه
وقتی که گریه می کنم
چشم ترم درد می کنه
😭
رو دامنه من سر تو
قربونه چشم تر تو
از تنور خولی پست
گرمه هنوز حنجر تو
😭
زجر می کشم بابا از غصه بی عدد
خرده به جای من عمه جونم لگد
ببین که صورتم پراز کبودیه
این یادگاریِ از دست یهودیه
😭
امون از غربت و چشمای هیز بابا
تو بازارا زدن صدام کنیز بابا
یاابتاحسین یاابتاحسین (ع)
✅بندسوم
از وقتی که اسیر شدم
از زندگانی سیر شدم
سر بسته می گم بابا جون
تو بازارا حقیر شدم
نپرس که معجرم کجاس
نپرس گل سرم کجاس
فقط به من بگو بابا
اب اور حرم کجاش
😭
شونه های من و بابا تکون دادن
رونیزه ها سرِ تورو نشون دادن
به لباسای من خیلی می خندیدن
هی بچه شامیا جلوم می رقصیدن
زنجیری بود بابا به روی گردنم
هی دخترای شام مسخره کردنم
💠💠4⃣9⃣2⃣💠💠
#کاری_مشترک_از_شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#کربلایی_جواد_مقدم🎤
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
record013.mp3
812.5K
#امام_حسین_ع #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
سبک: ای لشگر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر ...
جانها فدای نامت
والا بوَد مقامت
جان را فدا نمودی
در محضر امامت
لبیک یا رقیه
با کمترین دلیلی
شد پیکر تو نیلی
با تازیانه ها و
با ضربه های سیلی
لبیک یا رقیه
ما کوه غیرت هستیم
اهل بصیرت هستیم
ما سر سپرده ایم و
فکر شهادت هستیم
لبیک یا رقیه
در جای جای دنیا
صد فتنه گشته برپا
هرگز نمی نماییم
با دشمنان مدارا
لبیک یا رقیه
دلها به شور و شین است
این ذکرِ عالمین است
دنیا پر از صدایِ
لبیک یا حسین است
لبیک یابن زهرا
مهدی شریفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
153.5K
نوحه سینه زنی
سبک مرحوم حاج اکبرناظم
غنچه ی باغ دین تویی رقیه
دختر بی قرین تویی رقیه
حامی شاه دین تویی رقیه
تویی زهرا نشان
مهر تو ارمغان
بر شیعیان نور دو عینی
حبیبه ی مولی حسینی
مولاتی یا رقیه جانم۲
تو دختری از نسب حیدری
تو بر حسین فاطمه ی دیگری
تو کشتی حسین را لنگری
تو خدا باوری
بر پدر یاوری
همسنگر زینب و کلثوم
بودی چنان فاطمه مظلوم
مولاتی یا رقیه جانم۲
نموده ای رقیه جود و احسان
شدم به درگهت رقیه مهمان
درد مرا نما رقیه درمان
بر تو من پناهم
نما تو نگاهم
تو در کرامت بی نظیری
آمده ام دستم بگیری
مولاتی یا رقیه جانم۲
ظلم و ستم ز دشمنان تو دیدی
ناله ی غربت پدر شنیدی
رقیه از داغ پدر خمیدی
سوی بابا دوید
سر پاکش برید
دیدی که آتش زد به خیمه
سر پدر به روی نیزه
مولاتی یا رقیه جانم۲
از کودکی دل از پدر ربودی
سه ساله غنچه ی حسین تو بودی
همیشه غم از دل او زدودی
به جای محبت
دیده ای مشقت
کنج خرابه چه کشیدی
در گوشه ی آن آرمیدی
مولاتی یا رقیه جانم۲
رقیه جان بودی به کنج ویران
تو سوختی از رنج و داغ هجران
یاد پدر بودی همیشه گریان
تو قامت کمانی
حسین را تو جانی
ستم که حق تو نبود است
صورت تو چرا کبود است
مولاتی یا رقیه جانم۲
دیدی تو در طبق سر پدر را
روشنی خرابه زین قمر را
احساس کرده ای به جان شرر را
ز دیدار پدر
شدی تو خونجگر
گفتی که داغت کرده پیرم
در راه عشق تو بمیرم
مولاتی یا رقیه جانم۲
رضا_یعقوبیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلامالله
راحتتر است بابا خار از جگر کشیدن
تا که برای دختر یک شب پدر ندیدن
گفتم که بوسهای و اُفتادی از نوکِ نِی
دیدی که کار من نیست از نیزه بوسه چیدن
بر دورِ گردن ما با این طناب سخت است
تنها نه راه رفتن حتی نفس کشیدن
دیروز با عمو و امروز با حرامی
فرق است از عموجان تا ناسزا شنیدن
من را کدام کشته در دورِ قتلگاهت
بر خارها کشیدن بر تیغها دویدن
ماکه گرسنه بودیم هرشب کباب خوردند
خنده ندارد اما طفل گرسنه دیدن
بوی شراب میداد دست و دهان این زجر
لکنت زبان به من داد تا قافله رسیدن
ترسانده است من را با خونِ دامنش شمر
بعد از تو سهم من شد از خواب هِی پریدن
از وضعِ حنجر تو پیداست قاتل تو...
هِی کرده استراحت هنگام سر بریدن
حسن لطفی #یاشبیر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7